eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
669 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ تفحصم کنید 😭😭 ‍ ‍ گاهے باید آدم خودش را تفحص ڪند ... پیدا ڪند خودش را ... دلش را ... عقلش را ... گاهے در این راه پر پیچ و خم مردانگے ، غیرتــ ، دین ، عزتــ ، شرفـــ ، تقــوا را گم مےڪنیم ... خودمان را پیدا ڪنیم ببینیم کجاے قصہ ایم ڪجاے سپاه مهدی عج هستیم ڪجا بہ درد آقا خوردیم ڪجا مثل آقا عمل ڪردیم ڪجا مثل ❤️شہید دستواره❤️ اینقدر ڪار ڪردیم تا از خستگی بیهوش شویم ڪجا مثل شهید❤️ ابراهیم_هادی❤️ برای فرار از گناه چهره مان را ژولیده ڪردیم بہ قول بچہ هاے تفحص نقطه صفر صفر و گِرا دست مادرمان زهراستـــ (س) خودمان را دودستے بسپاریم به دست بے_بے پهلو شڪسته قسمش بدهیم بہ مولاے غریبمـــــان علے تا دستمان را بگیرد نگذارد در این دنیاے پر گناه غافل بمانیم ‌ غافل بمیـــــریم گاهی نگاهی .. 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رَفِیــقَ مَــنْ لارَفِیـــقَ لَہ خون زيادے از پای من رفتہ بود. بی حس شده بودم. عراقے ها اما مطمئن بودند كہ زنده نيستم حالت عجيبے داشتم. فقط مےگفتم: يا صـاحـب الـزمـان ادرڪنی هوا تاريڪ شده بود. خوش سيما و نورانے بالای سرم آمد. چشمانم را بہ سختے باز ڪردم. مرا بہ آرامے بلند ڪرد. از ميدان مين خارج شد. در گوشہ ای امن مرا روے زمين گذاشت. آهستہ و آرام. من دردے حس نمےڪردم! آن ڪلے با من صحبت ڪرد. بعد فرمودند: ڪسی مےآيد و شما را نجات مي دهد. ! لحظاتے بعد آمد. با همان صلابت هميشگے مرا بہ دوش گرفت و حرڪت ڪرد آن ، ابـراهيــم را دوست خود معرفے ڪرد خوشا بہ حالش... 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
«روایت دلدادگی» جذاب از زندگی راهزنی که عمری اموال مردم را غارت کرده...اما اراده ی خدا آن است که او از اوج جنایت یکباره عاشق شود و همراه عشقی ناگهانی به انتهای پاکی برسد .✨ داستان با سناریویی زیبا ،می تواند مراحل رسیدن و طی طریق هر انسان به سمت خدا باشد. با ما همراه باشید در این شور و دلدادگی و براستی ،روایت دلدادگی ما از آن زمان شروع شد که آتش عشقی افروختند و ندای «الست بربکم» سر دادند و ما سر از پانشناخته «قالو بلی» گویان خود را به هرم آتش عشق علی (ع) و اولاد او سپردیم و دلدادیم به دلدادگان الهی... 💦🌧💦🌧💦🌧 https://eitaa.com/bartaren/1845
#‍سلام دوستان مهمون امروزمون داداش مجید هست🥰✋ *سردار تَفَحُصی که به شهدا پیوست*🕊️ *سردار شهید مجید پازوکی*🌹 تاریخ تولد: ۱ / ۱ / ۱۳۴۶ تاریخ شهادت: ۱۷ / ۷ / ۱۳۸۰ محل تولد: تهران محل شهادت: فکه *🌹همرزم← فرمانده گروه تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله بود💫 یک روز باید از وسط میدان مین معبر باز میکردیم مجید معبر رو باز کرد💫 موقع برگشت هشت تا تیر توی شکمش خورد🥀او حدود نه ماه توی کما بود🥀و با نذر و نیاز مادر خوب شد و باز هم به جبهه بازگشت🍂 چاشنی بمب های ساعتی را در گرما و سرما و آفتاب امتحان میکرد💥 میخواست بداند توی شرایط مختلف چه جوری عمل میکنند. خیلی وقت ها میترکیدند💥 شاید شدت انفجار زیاد نبود اما صورتش پر از خون میشد🥀همرزم← کار که گیر میکرد، شهید که پیدا نمیشد🥀دست من را میگرفت و میگفت” بشین، روضه بخوان”. درست وسط میدان مین گریه میکرد🥀میگفت ” روضه کارگشاست” واقعا هم همین طور بود💫کارش دقیق بود آنقدر زمین را میکند تا شهید پیدا کند🍂او شهدای زیادی را تفحص و پیدا کرد💫همرزم← پایم را گذاشتم توی میدان مین. یک سنگ پرتاب کرد طرفم🌿داد و بیداد. گفت” چرا بدون اجازه آمدی تو؟” تا مطمئن نمیشد نمیگذاشت کسی وارد میدان مین شود💫 سرانجام بعد از سالها جستجو گری بدن مطهر شهدا💫 او حین تفحص شهدا با انفجار مین🥀💥به جمع یاران شهیدش پیوست*🕊️🕋 *سردار شهید مجید پازوکی* *شادی روحش صلوات*🌹💙 *zeynab_roos_313*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دمی باشهدا... 🌷ﺷﻬﯿﺪﺣﺴﯿﻨﻌﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮﯼ🌷 ﺑﻮﯼ ﻋﻄﺮ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺷﺖ  ﻧﺎﻡ ﻋﻄﺮ ﺭﻭ ﮐﻪ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﯾﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺳﺮ ﺑﺎﻻ‌ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ  ﺷﻬﯿﺪ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺗﻮﯼ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ : ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻋﻄﺮ ﻧﺰﺩﻡ  ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﻣﻌﻄﺮ ﺑﺸﻢ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏ ﯾﺎ ﺍﺑﺎ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ 🌷شهیدمجتبی علمدار🌷 سید مجتبی خیلی حضرت زهرا (س)رو دوست داشت یه شب دیدم صدای ناله از اتاقش بلند شد با نگرانی رفتم سراغشو دیدم پاهاش رو تو شکمش جمع کرده،دستش هم به پهلوش گذاشته و از درد دور خودش می پیچه بلند بلند هم داد می زد . آخ پهلوم...چند دقیقه بعد آروم شد گفتم چته مادر!چی شده؟ گفت مادر جان !از خدا خواستم دردی که حضرت زهرا(س)بین در و دیوار کشید رو بهم بچشونه الان بهم نشون داد خیلی درد داشت مادر ...خیلی... 🌷شهید علی چیت سازیان🌷 برای شهادت و برای رفتن تلاش نکنید برای رضای خدا کار کنید بگویید: خداوندا!نه برای بهشت و نه برای شهادت اگر تو ما را در جهنمت بیندازی فقط از ما راضی باشی برای ما کافی است. 🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 تصویری منتشر نشده از شهید خرازی قبل از شهادت 💠تواضع 🍂 رفتم بیرون، برگشتم. هنوز حرف می زدند. پیرمرد می گفت «جوون! دستت چی شده؟ تو جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه؟» حاج حسین خندید. آن یکی دستش را آورد بالا. گفت «این جای اون یکی رو هم پر می کنه. یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای مادرم. »پیرمرد ساکت بود. حوصله ام سر رفت. پرسیدم «پدر جان! تازه اومده ای لشکر؟» حواسش نبود. گفت «این، چه جوون بی تکبری بود. ازش خوشم اومد. دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟ اسمش چیه این؟» گفتم «حاج حسین خرازی» راست نشست. گفت«حسین خرازی؟ فرمانده لشکر؟»🍂 🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada