✍️ #شهید_محمود_رضا_بیضایی قبل از ازدواجش همیشه دوست داشت که در آینده دختری داشته باشه و اسمشو بذاره #کوثر...
بعد ازدواجش هم خدا بهش دختری داد و اسمشو #کوثر گذاشت.
شب یکی از عملیات ها بهش گفتند که امکان تماس با خانواده هست نمیخوای صدای کوثر کوچولوت رو بشنوی؟؟؟
گفت: از #کوثرم گــــــــــذشتم...😔 😔 💔
#شهدا_همیشه_نگاهی
🏴 @baShoohada 🏴
🌺🍂🌺🍃🌺
🍂🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
۴۴
🔵پسر خانواده🔵
کار هر روزش بود...
زمستان، تابستان، گرما و سرما
صبح ها توی حیاط اذان می گفت و بزرگ و کوچک خانواده را برای نماز بیدار می کرد. در زندگی هیچ چیز بیشتر از این راضی اش نمی کرد که ببیند پسر و دختر هایش نماز می خوانند و روزه می گیرند.
همه کار ها دقیق و منظم بود. رفت و آمد ها، خواب و بیداری، دخل و خرج، خورد و خوراک و همه کارهای خانه، حساب کتاب دار و با برنامه بود؛ مثل پادگان.
حاج عشقعلی کاظمی مرد متدین، مردمدار و زحمت کشی بود. در بازار نجف آباد نجاری می کرد. نمازش را در مسجد بازار می خواند. از همان کودکی دست پسر هایش را می گرفت و به مسجد می برد.
سال هزاروسیصدوسی وهفت؛ احمد، در این خانه منظم و مذهبی، در کوچه ملاصدرا از محله های قدیمی نجف آباد به دنیا آمد.
👈 شهید احمد کاظمی
📚یادگاران، جلد 19 ، ص 1
🏴 @baShoohada 🏴
🔹🔶🔷عکس های ماندگار🔷🔶🔹
💠و او رفت که رفت...💠
وقتی اولین بار از جبهه برگشت زمین تا آسمان فرق کرده بود و جواد، جوادی نبود که من بزرگش کرده بودم. او از تمام جهات متحول شده بود، از نحوه ی رفتارش با خواهران و برادرانش تا رعایت اخلاقیات و اقامه نمازها، آن هم به وقت آن، حتی نماز شب، از طرفی رفتارش طوری بود که انگار خانه و شهر برایش زندان است، لذا به هر دری زد تا اینکه دوباره به سردشت اعزام شد.
وقتی اتوبوس حرکت کرد و پسرم لحظه به لحظه از من دور می شد، گریه امانم را بریده بود...و او رفت که رفت.
👈 مادر شهید جواد رحمانی
📚 سایت شهود
#عکسهایی_که_یک_دنیا_خاطره_دارد
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
YEKNET.IR - tak - shabe 2 moharram1399 - banifatemeh.mp3
3.42M
🔳 #تک احساسی #محرم
🌴هم ره اهل حرم خون خدا
🌴رسیده به کربلا
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👌بسیار زیبا
🍃
🖤🍃 @takhooda 🕊
#دوستی با شهداء
میگن آدم با هر کسی دوست بشه رفتارش شکل و فرم اون رو میگیره…!!!یعنی مثلا اگه با شهدا دوست بشه رفتارش میشه شبیه شهدا…!شاید این جمله رو زیاد شنیده باشید«دوست شهیدت کیه؟!»…این طرح از شما میخواد که از بین عکس های زیر شهیدی رو که واقعا بهش احساس ارادت میکنید به دوستی انتخاب کنید و با شهدا تا شهدا پیش برید…دوستی که همیشه همراهتون هست،به یادتون هست هواتون رو داره،دوستی که شما رو به خاطر منافع خودش نمیخواد…!بلکه خالصانه و مخلصانه دوستتون داره و عمیقا سعادت و موفقیت شما رو میخواد…
دوستی که در مقابل همه عصبانیت ها و گلایه هاتون آروم و ساکت با همون نگاه مهربون همیشگی اش خوب به حرفاتون گوش میده و لبخندش میشه آب روی آتیش وجودتون…با همون لبخند همیشگی یا چشمای مهربونش آرومتون میکنه…اون وقت هست که نگاهش میکنید و عجیب آروم میشید…!عجیب حالتون خوب میشه و صدای چشمانش رو میشنوید که آروم بهتون میگه:غصه چرا؟گریه چرا؟!چرا فکر میکنی تنهایی؟چرا فکر میکنی حواسم نیست…؟!یه وقت فکر نکنی فراموشت کردم،یه وقت فکر نکنی صداتو نمیشنوم و نمیبینمت…یه وقت فکر نکنی رهات کردم!من همیشه حواسم بهت هست،همیشه دل نگرانت هستم،همیشه برات دعا میکنم…!یه وقت نا امید نشی!خوب نگاه نکن!نگاه مهربون خدا رو ببین…گوش کن!صداشو میشنوی؟داره میگه:نکنه از رحمت من نا امید بشی،داره میگه تو بخواه من اجابت میکنم…!
رفاقت با شهدا بازی دو سر برد هست…!شهدا تو رفاقت کم نمیگذارن…خیلی رفیق بازند!!!خیلی با معرفت هستند…مطمئن باشید که اونقدر صبوری میکنن تا راه بیفتید…یه وقتایی باهاتون سرو سنگین میشن تا شما بیشتر به سمتشون برید تا شما بیشتر به خودتون بیایید تا بیشتر حواستون رو جمع کنید اما واقعا هواتون رو دارند حتی اگه حواستون نباشه که حواسشون هست…!!!پس دوستی با شهدا میتونه خیلی کمک کننده باشه…این طرح هشت گام رو مطرح میکنه که تو این راه خیلی کمکتون میکنه…
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سینه زنی مدافعان حرم در سوریه
با مداحی شهید #حامد_بافنده در کنار شهید #میثم_علیجانی شهید #سید_سجاد_خلیلی شهید #حسین_مشتاقی
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
✅ناله های امام زمان (عج) در سوگ جد غریبش
🔹سلام بر خانوادۀ نزدیک پیامبر (ص).
🔹سلام بر جنگ آوران افتاده در بیابانها.
🔹سلام بر دور اُفتادگان از وطنها.
🔹سلام بر دفن شدگان بی کفن.
🔹سلام بر سرهای جدا شده از بدنها.
🔹 سلام بر حسابگر شکیبا.
🔹 سلام بر ستمدیده بی یاور.
🔹سلام بر آن جای گرفته زمین پاک.
🔹 سلام بر دارندۀ بارگاه بلند مرتبه.
🔹سلام بر کسی که خدای بزرگ او را پاک قرار داد.
🔹سلام بر کسی که جبرئیل به او افتخار کرد.
🔹سلام بر کسی که میکائیل در گهواره با او گفتگو نمود.
🔹سلام بر آن کسی که پیمانش شکسته شد.
🔹سلام بر کسی که آبروی (ارجمندی) او شکسته شد.
🔹سلام بر کسی که به ستم خونش ریخته شد.
🔹 سلام بر آنکه با خون زخمهایش غسل داده شد.
🔹 سلام بر آنکه جام نیزه ها را نوشید (فرو برد)
🔹سلام بر مظلومی که خونش را مباح شمردند.
🔹سلام بر آنکه سرش را از قفا بریدند.
🔹 سلام بر آنکه اهل روستای (بنی اسد) او را دفن کردند.
🔹سلام بر آنکه رگ گردنش را بریدند.
🔹سلام بر حمایت کنندۀ بی یاور.
🔹سلام بر محاسن به خون رنگین شده.
🔹 سلام بر گونۀ خاک آلوده.
🔹سلام بر جسم، لباس به غارت رفته.
🔹سلام بر دندانی که با چوب خیزران بر آن زده شد.
🔹 سلام بر سر بالای نیزه رفته.
🔹سلام بر پیکرهایی که در بیابانها عریان مانده و گرگهای تجاوزگر (بنی امیه) آنها را دریده و درندگان وحشی اطرافشان در رفت وآمد بودند
📌گزیده ای از زیارت ناحیه مقدسه
📚زیارت ناحیه مقدسه
✍ترجمه استاد سید علی اکبر صداقت
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش ابوالفضل هست🥰✋
*بازگشت شهید بعد از ۳۷ سال گمنامی در ماه محرم*🥀🏴
*شهید ابوالفضل کلهر*🌹
تاریخ تولد: ۱۳۴۵
تاریخ شهادت: ۲۸ / ۴ / ۱۳۶۱
محل تولد: تهران
محل شهادت: شرق بصره
🌹مادرش← ابوالفضلِ من، *اولین روز دهه دوم محرم به دنیا آمد*🏴 دو بار قبل از شهادت پسرم را از دست دادم🥀 و دوباره به دست آوردم💫 *موقع تولدش هم به من گفته بودند در شکم از بین رفته و مرده🥀 اما سالم به دنیا آمد*🌷 5 ساله بود که فلج حنجره گرفت و تمام دکترها جوابش کردند🥀 *روی تخت که خوابیده بود فقط کمی قلبش کار میکرد و همه بدنش از کار افتاده بود ولی آقا ابوالفضل(ع) شفایش داد*💚 دوست← "ابوالفضل سال 61 به صورت داوطلبانه در عملیات رمضان شرکت کرد🌙 و در منطقه شرق بصره به شهادت رسید🕊️ *پیکر مطهر این شهید 17 ساله در منطقه ماند و در شمار شهدای مفقودالاثر قرار گرفت*🥀 طی عملیاتی تفحص و پیکر مطهرش توسط اعضای کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح کشف✨ *و توسط پلاک، شناسایی و احراز هویت شد*🕊️ ابوالفضل خودش گمنامی را دوست داشت🥀 *روی ساکش با دست خودش نوشته بود شهید گمنام ابوالفضل کلهر*🌷مادرش از حضرت زینب(س) خواست که صبرش دهد🥀سرانجام *در سال ۱۳۹۷ بعد از ۳۷ سال رنج و چشم انتظاری خانواده🥀🖤 در ماه محرم🏴 به کشور بازگشت*🕊️🕋
*شهید ابوالفضل کلهر*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#برگی_از_خاطرات
ﭼَﻨﺪﻧﻔﺮ بےﻫﻮﺵ بودﻧﺪ
ﻭ منم ﺗَﺮڪِش ﺗﻮی ﭘﺎم ﺧﻮﺭﺩﻩ بود
و خونریزی داشت
حاجﺣُﺴﯿﻦ مےﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑِﺒﺮﺩ
داخلِ ماشین..🚐
هی ﺩَﺳﺖ مےﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺯﯾﺮ ﺑَﺪﻥِ بچهها
ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ؛ مےﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ..
ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ مےﮔﺮﻓﺖ مےڪشید
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ نمےشد..🥀
با غصّہ ﺯُﻝ ﺯﺩ ﺑﻪ ﻣﺎ ڪه
ﺯخمے ﺍﻓﺘﺎﻩ بوﺩﯾﻢ ﺭﻭی ﺯﻣﯿﻦ..🌍
ﺩﻭﻧﻔﺮ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺳﻮﺍﺭ ﺭﺩ مےﺷﺪﻧﺪ
ﺩﻭﯾﺪ ﻃﺮﻓﺸﺎﻥ..🚶🏻♂
ﮔﻔﺖ:ﺑﺎﺑﺎ..!
ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﺳﺖ بیشتر ﻧﺪﺍﺭﻡ
نمےﺗﻮﻧﻢ ﺍینها ﺭﻭ ﺟﺎ به ﺟﺎ ڪنم
ﺍﻻﻥ میمیرند
ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺎﯾﻦ..🍃
ﭘﺸﺖ ﺗﻮﯾﻮﺗﺎ
یڪی یڪی ﺳﺮﻫﺎیمان ﺭﺍ
ﺑﻠﻨﺪ میڪرد ﺩﺳﺖ میڪشید
ﺭﻭے ﺳﺮﻣﺎﻥ
و مےگفت: ﻧﮕﺎﻩ ڪن..
ﺻﺪﺍﻣﻮ میشنوی..!؟
ﻣﻨﻢ،ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍﺯی..!
مےگفت و ﮔﺮیه میڪرد..🌸
#شهیدحسین_خرازے
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊@baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5911194155551295108.mp3
3.27M
◼️شــب دوم محـرم الحــرام ۹۹
◼️سید مصطفی قدمگاهی/نوحه
◼️مجتمع فرهنگی مکتب الزهرا
🍃
🖤🍃 @takhooda 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5908977810692638635.mp3
25.13M
🔈 سخنرانی استاد رائفی پور
📝«ظرفیت تمدن سازی عاشورا-جلسه ۲۵»
📅 ۳۱ مرداد ۹۹ - تهران
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
با احتسابِ زمان و تاریخ
ما زمینی ها حالا پنج سال گذشته است،
از پروازِ تـو ؛ رفیقِ آسمانی . . .
⚘﷽⚘
📌برگی_از_خاطرات
یڪ هفته قبل از شهادتش از سوریه
خانه امد،پنجشنبه شب بود نصف شب ديدم صداي ناله و گريه جهاد مي ايد رفتم در اتاقش از همان لاي در نگاه كردم ديدم جهاد سرسجاده مشغول دعا و گريه است و دارد با امام زمان صحبت ميكند .
دلم لرزيد ولي نخواستم مزاحمش شوم ،وانمود كردم كه چيزي نديدم .
صبح موقعي كه جهاد ميخواست برود موقع خداحافظي نتوانستم طاقت بيارم از او پرسيدم پسرم ديشب چي ميگفتي؟
چرا اينقدر بي قراري ميكردي؟
چيشده؟
جهاد خواست طفره برود براي همين به روي خودش نياورد و بحث را عوض كرد.
من به خاطره دلهره اي كه داشتم اين بار با جديت بيشتر پرسيدم و سوالاتمو با جديت تكرار كردم،گفت چيزي نيست مادرمن نماز ميخواندم ديگر....
ديدم اينطوري پاسخ داد نخواستم بيشتر از اين پافشاري كنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم...
مرابوسيد وبغل كرد و رفت.
يكشنبه ظهر فهميدم ان شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بينشان چه گذشته و ان لحن پر التماس براي چه بوده است.
راوی_مادرشهید
#شهیدجهادمغنیه🦋
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#دفتر_خاطرات_شهدا 📒
سرِ سفرهےِ عقد آروم درِ گوشم گفت:
میدونے من فَردا شَهید میشَم؟
خندیدم و گفتم..از ڪجا میدونے؟
نڪنه علمِ غِیب داری!💭
گفت:
آره..دیشب مادرم حضرتِ زهرا(س) رو تو خواب دیدمـ..🍃
ازدواجمونو بهم تبریڪ گفت
بعدشم وَعدهے شَهادتمو داد. . .
بُغض ڪردمُ گفتم: پس من چے؟
میخوای همین اولِ ڪاری منُ تنها
بزاری برے؟!😞
نبود شرطِ وَفا بِری و منو نَبری!
توڪہ میدونے فردا میخواے شَهید بشے چرا نشستے پایِ سفره عقد. . .💍
چرا خواستے منو به عقدِ خودت دربیاری!؟
دستمو گرفت خندیدُ گفت:
آخہ شنیدم شَهید میتونه بستگانشو
شفاعت ڪنه!🥰
میخوامـ ڪه اون ۲نیا جزوِ شفاعت شده هام باشے. . .
میخوام مجلسِ عروسیِ واقعی رو اونجا
برات بگیرم. . .🎈
#به_روایت_همسر_شهید
شهید #هادی_ابراهیمی {مدافعحرم}
#♥️
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊