#سیره_شهدا
💢تازه نامزد کرده بود. زنگ زد گفت:
ماشینم خراب شده اگر می توانی بیا ماشین را به تعمیرگاه ببریم.
♻️با یک وانت رفتم پیشش و ماشین را با یک طناب بستیم و مسیر ۲۰ دقیقهای را ۲ ساعته طی کردیم.
💢در راه به قدری شوخی کرد و آن قدر ماشین بیچارهاش را مسخره کرد که کلی خندیدیم و خوش گذشت دلم نمیخواست راه تمام شود!
♻️شوخ طبعی به شرط اینکه با ناسزا نباشد ، یکی از نشانههای مؤمن است. مؤمن باید شوخ طبع و خوش برخورد باشد ، طوری که همراهش ، از همراهی با او خسته نشود ،
شبیه برخوردی که این شهید بزرگوار داشت....
مدافع حرم
#شهیدهادی_شجاع
📕 ابر و باد
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#سیره_شهدا
💢تازه نامزد کرده بود. زنگ زد گفت:
ماشینم خراب شده اگر می توانی بیا ماشین را به تعمیرگاه ببریم.
♻️با یک وانت رفتم پیشش و ماشین را با یک طناب بستیم و مسیر ۲۰ دقیقهای را ۲ ساعته طی کردیم.
💢در راه به قدری شوخی کرد و آن قدر ماشین بیچارهاش را مسخره کرد که کلی خندیدیم و خوش گذشت دلم نمیخواست راه تمام شود!
♻️شوخ طبعی به شرط اینکه با ناسزا نباشد ، یکی از نشانههای مؤمن است. مؤمن باید شوخ طبع و خوش برخورد باشد ، طوری که همراهش ، از همراهی با او خسته نشود ،
شبیه برخوردی که این شهید بزرگوار داشت....
مدافع حرم
#شهیدهادی_شجاع
📕 ابر و باد
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
❇️#سیره_شهدا
💠شهیــــد الیــــاس چگینــــی
🔹همسر شهید الیاس چگینی نقل میکنند: بسیار اهل بازی کردن با بچهها بود؛ دخترمان فاطمه وابستگی زیادی به پدرش داشت و زمانی که همسرم به شهادت رسید، ۹ساله بود.
🔹در عین حال اگر اشتباه بچهها را میدید براحتی از آن نمیگذشت؛ مثلا یکبار بچهها چیزی از پدرشان خواستند اما ایشان قبول نکرد و با اینکه خودش هم ناراحت بود ولی اینکار را به صلاح بچهها میدانست، محبتش به بچهها باعث نمیشد از خطاهای آنان براحتی بگذرد و این از ویژگیهای خوب اخلاقیاش بود.
🔹خصوصیت دیگرش دل بزرگ،صاف و سادهاش بود؛ همکارانش میگویند نماز اول وقتش را به هیچ عنوان ترک نمیکرد.
🔹سر نماز حالت خاصی داشت و در قنوت دستش را طوری بالا میآورد که به شوخی میگفتم همه چیز را برای خودتان میخواهید!! میگفت خدا فرموده همه چیز را از من بخواهید.
🔹روی بیتالمال خیلی حساس بود؛ مدتی در محل کار مسئول خرید شدهبود؛ جالب اینجاست برای خرید وسایل سرکار همه تلاشش را میکرد که کمترین پول بیتالمال را خرج کند اما برای وسایل منزل اینطور حساس نبود.
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🕊 #دوستان_شهدا 🕊
✍ #سیره_شهدا
از همان اوایل رفتار و کردار او بعنوان یک جوان پر شور و پر انرژی و صمیمی و عاشق اهل بیت (ع) زبانزد خاص و عام بود.
از سجایای اخلاقی و روحی او می توان از عشق به شهادت و اهل بیت (ع) ،پر کاری و تلاش ،صداقت صمیمیت و مهربانی و اطاعت و فرمانبرداری از فرماندهی ،تواضع واخلاص ،دقت در بیت المال مسلمین و شجاعت و شهامت و روحیه سخاوت و بخشنده گی او یاد کرد . روحیه ای که موجب شد تا بلاخره جان شیرینش را نیز در راه خداوند ایثار کند .
🌹 #شهید_محمد_رضا_رسولی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
رفاقت با شهدا
🌈🌸 شهید محمد هادی ذوالفقاری 🌸🌈
🌺 زمانی که محمد هادی در تهران بود وصبح ها در بازار آهن فعالیت می کرد، و عصر اگر وقت می کرد با موتور کار می کرد
همیشه دست به خیر داشت. خصوصاً برای هیئت ها بسیار خرج می کرد.
✿ هادی میگفت باید مجلس "امام حسین" (علیه السلام) پر رونق باشد. باید این بچه ها که هیئت می آیند خاطره خوشی داشته باشند.
✿ هربار که برای هیئت و یا کارهای فرهنگی مسجد احتیاج به کمک مالی داشتیم اولین کسی که جلو می آمد هادی بود. همیشه آماده بود برای هزینه بود
اما چیزی برای خودش خرج نمی کرد. وقتی می فهمید که مثلا هیئت نوجوانان مسجد، احتیاج به کمک مالی دارد دریغ نمی کرد.
💙یا اگر می فهمیدکه شخصی احتیاج به پول دارد، حتی اگر شده قرض می کرد و کار او را راه می انداخت.
#سیره_شهدا
#سیره_شهدا
شب عملیات فتح المبین با گریه می گفت ،
یوسف فاطمه (س) !
من شرم دارم از روز قیامت ، که من سر به بدن داشته باشم و تو نه ، از تو خجالت می کشم که سر داشته باشم !
وصیت کرده بود در همان قبری دفنش کنند که خودش کنده بود
قبر را که باز کردند دیدند قبر کوچکتر از حد معمول است !
بدنش که برگشت راز این کوچک بودن قبر را فهمیدند ،
سر در بدن نداشت ،
ترکشهای خمپاره سر او را با خود برده بود....
#سردار_شهیدشیرعلی_سلطانی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada ✨
#شهید_محمد_منتظر_قائم🌹
می دانست از ساواکی ها می باشند و می خواهند براش پرونده سازی کنند.
از او پرسیده بودند نظرت در مورد #حجاب چیه؟
گفته بود: من کە نظری ندارم باید از روحانیت پرسید!
من فقط یه حدیث بلدم کە هرکس همسرش را #بی_حجاب در معرض دید دیگران قرار دهد بی غیرت است و خداوند او را لعنت می کند.
ساواکی ازش پرسید شاه را داری می گی؟
خنده ای کرد و گفت من فقط حدیث خواندم.
#سیره_شهدا
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#شهید_عباس_بابایی🌹
پيامبران و امامان يك كابل داشتند خيلي ضخيم و هر وقت ميخواستند با #خدا رابطه برقرار ميكردند؛
اما ما گناهكارها كه نميتوانيم با #خدا اينگونه باشيم. حداكثر بتوانيم #پنج_وات وصل شويم.
اين تلفن را نگاه كن. پنج وات است، ولي با كل دنيا ميتوان صحبت كرد.
سعي كن با همان پنج وات سيمت وصل شود. #نماز_اول_وقت را فراموش نكن، از دعا غافل نشو.
#سیره_شهدا
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
❇❇❇ #سیره_شهدا ❇❇❇
🔶 فرمانده یا...؟
یک روز در اردوگاه شهدای خیبر قرار بود آقامهدی برای بازدید تشریف بیاورند.
همه صف کشیدیم،
گردان،
گروهان،
دسته و...
فرمانده لشکرمان آمد!
آقامهدی مقابل نیروهای گردان خط شکن اش حرکت میکرد.
گاهی می ایستاد و با نیروها صحبت میکرد،
از اسلحه ای که رزمنده در دست داشت و از کاربرد آن میپرسید.
گاه گوشه یقه رزمنده ای را که تا خورده بود با آرامش درست میکرد!
یک بار هم زمین نشست و بند پوتین یکی از رزمنده ها را که زیادی بلند بود یک گره اضافی زد!
کجای دنیا می شد فرماندهی مثل فرماندهان ما پیدا کرد؟
او همزمان به ما دو درس بزرگ میداد؛
درس نظم و آمادگی
و درس محبت و همدلی بین سپاه_اسلام...
درمقابل این خلوص و محبت، بچه ها حاضر بودند جانشان را هم برای اجرای دستورات فرماندهانشان بدهند،
و میدادند...
سرلشکر #شهید_مهدی_باکری
🌸 زندگے زیباست اما شهادت زیباتر 🌸
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
رفاقت با شهدا
نام : شهید سید حمید تقوی فر تولد : 6 / فروردین / 1338 محل تولد : اهواز شهادت : 6 / دی / 1393 محل شه
🕊🍂🍂🕊
#سیره_شهدا 🌺
شهید تقوی در جبهه دعای #ابوحمزه_ثمالی را از حفظ در قنوت نمازش میخواند.
همیشه نشسته میخوابید و پایش را دراز نمیکرد.
یک بار از او پرسیدم:حاج حمید ، چرا این کار را انجام میدهید؟؟
جواب داد: در محضر چه کسی بخوابیم؟، ما اینجا با بهترین بندگان خدا زندگی میکنیم.
من پایم را جلوی شما دراز کنم!!؟
🌹 #شهید_حمید_تقوی_فر
" اوقاتتون _ شهدایی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🖌 #شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
اگر انسان در هر ۲۴ساعت
یک تذکر به خودش بدهد بد نیست...
بهترین موقع برای چنین تذکری
لحظههای بعد از پایان نماز و وقتیست که
سر به سجده میگذارید...
همان وقت اعمال خودتان طی صبح تا شب آن روز را مرور کنید.
از خودمان بپرسیم، در این ۲۴ساعتی که بر ما گذشت، آیا کارهایمان برای رضای خدا بود..؟!
#سیره_شهدا
#از_شهدا_بیاموزیم
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
💌 #سیره_شهدا | #خاطرات_شهدا
آب خیلی کم بود حتی تقسیم و جیره بندی آب برای بچهها کار سختی بود .
در این هنگام ابراهیم بین اسرای عراقی چند قمقمه تقسیم کرد به هر سه اسیر زخمی یک قمقمه و هر شش اسیر سالم یک قمقمه !
بعضی از بچهها به این کار ابراهیم اعتراض کردند اما ابراهیم با صلابت گفت ما شیعه مولا امیرالمومنین هستیم و باید مثل مولا عمل کنیم
بعد بقیه قمقمه ها را بین بچهها تقسیم کرد دیگر هیچکس ناراحت و ناراضی نبود.....
شهیدابراهیم_هادی
گمنام_کمیل
سلام_بر_ابراهیم
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
محمد این اواخر با همه ی گرفتاری هایش حتی به فامیل های دور هم زنگ می زد و احوالشان را می پرسید.
این اواخر هروقت همدان بود میگشت دنبال کسانی که با هم قهر بودند تا آن ها را آشتی دهد.
تا جایی که من و مادرش تصمیم گرفتیم شب های قدر برویم و از فامیل، هر کس که با دیگری قهر است آشتی بدهیم.
🌸به نقل از پدر #شهیدمحمدغفاری
🍀برشی از کتاب #پرواز_در_سحرگاه
#سیره_شهدا
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
#سیــره_شهدا
تصمیم گرفته بود توی جبهه دبیرستان راه بیندازد! میگفــت:
« امــروز بچـه ها دارن اینجا می جنگن و خون مــیدن، عــده ای بی تفاوت و اشراف زاده هم، توی شهرها عین خیالشون نیست! با خیال راحــت درس میخونن، فردا هم که جنگ تموم بشه، همه مسئولیــت های کلــیدی مملکت رو بدست میگیرن، این رزمنده ها هم میشن محافظ یا زیر دست اون ها! »
وسعت دید عجیبی داشــت، برای رزمنده ها می سوخت.
یکی از روزها یک گوشه خلــوت نشسته بود، حال غریبـی داشت، تا آمدم حرف بزنم گفت:
« چیزی به شروع عملیات نمونده، بعد از عملیات هم دیگه منـو نمی بینی! کار من با دنیا تموم شده، کار دنیا هم با من تموم شده! نه من دیـگه با دنیا کار دارم، نه دنیا با مــن »
درست چند روز بعد از عملیات کربلای 5 خبر شهادتش در تمام شهر پیچید.
#شهید_خلیل_مطهرنیا
#شهداي_فارس
#شهدا_را_یاد_کنید_با_صلوات
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
❇️#سیره_شهدا
🟣شهید مدافعحرم #علی_امرایی
♻️یک خَیّــــر به تمام معنــــا
💕پدر شهید نقل میکنند: بعد از شهادت پسرم فهمیدیم که او یک خیّر به تمام معنا هم بود. همان اولین روزهای شهادتش مقابل دَر ایستاده بودم که دیدم یک پیرزن آمد و با دیدن اعلامیه علی خیلی تأسف خورد. بدون اینکه بداند پدر شهید هستم با حالت خاصی از من پرسید این جوان کی شهید شده؟
💕پرسیدم علی را از کجا میشناسی؟ پیرزن شروع کرد به گریهکردن و گفت: زمستانِ دوسال پیش ما بخاری نداشتیم و از سرما به زحمت افتاده بودیم. نمیدانم شهید از کجا فهمیده بود بخاری نداریم که یک بخاری برایمان خرید و به خانهمان آورد.
👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
❇️#سیره_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #منصور_عباسی
♻️محبت به والدین
🌻فرزند شهید نقل میکند: مادر و پدرم عاشق هم بودند. پدرم در کارهای خانه خیلی به مادرم کمک میکرد. در خانه غذا درست میکرد و ظرف میشست. عموی من هم در دوران هشتسال دفاعمقدس شهید شده است. مادربزرگم که پیش از این هم مادر شهید بود، طبقهی بالای خانهی پدرم زندگی میکرد. صبح به صبح، پدرم میرفت بالا، برایش نان داغ میبرد. گاهی خم میشد روی پای مادرش و پای مادربزرگم را میبوسید.
🌻دست همه را میگرفت. هر کسی به او بدی میکرد میگفت: «اشکالی ندارد، شما خوب باشید». هرکسی زنگ میزد و میگفت: «آقای عباسی! گره به کارمان افتاده»، پدرم دستش را میگرفت و هر کمکی از دستش برمیآمد، انجام میداد. پدر در فکرِ رفتن به سوریه نبود اما یک خواب باعث شد برود. خواب دیده بود که یک راه سبزیاست و همه دارند میروند که انتهایش به حرم حضرت زینب میرسد. آنجا دوستانش را که شهید شده بودند، دیده بود که به او گفته بودند "حاج منصور جا نمانی"!
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
❇️#سیره_شهدا
🟣شهید مدافعحرم #قدرت_الله_عبودی
♻️برگزاری جشن نیمهی شعبان
🎙راوے:همسرشهید
☂قدرت الله،15سال بود که در نیمهشعبان، جشن باشکوهی برپا میکرد.جلوی مغازهاش آذین میبست و شربت و شیرینی پخش میکرد. شام مفصّلی هم به میهمانان میداد.خیلی خالصانه به ائمه عشق میورزید.
☘پیش از اعزامش به سوریه در اسفند۹۵، تدارک جشن نیمهی شعبان سال۹۶را دیده بود. با مدّاح قرارگذاشته بود که برای مراسم سنگ تمام بگذارد.برنج خریده بود و کنارگذاشته بود. به منم تاکید کرد که جشن حتما برگزار شود؛ حتی اگر من شهید شده باشم.
☂گفت مبادا جشن میلاد مولایمان،مهدی(عج) را بر رفتنِ بیمقداری چون من ترجیح دهی که تمام جان و مال و فرزندانم فدای یک تار موی دلبر!نکند رخت عزا بپوشی و مصیبت مرا بزرگتر ازمیلاد مولایم ببینی!مرا ناراحت و سرافکنده نسازی همسرمهربانم!
☘همیشه تعجب میکردم که او چگونه میتواند به تمام مشغلههایش برسد؟در تمام اُمورش موفق و درکسب و کارش بینظیر بود. هم کارگاه پرورش مرغ داشت و هم فروشگاه لوازم خانگی.مغازهی فروش آهنآلات هم داشت.آنقدر منظّم و کاربلد بود که وقت کم نمیآورد
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
❇️#سیره_شهدا
🔵شهید مدافعحرم #محسن_ماندنی
♻️سرهنگ مردمدار
💙همرزم شهید نقل میکند: آقامحسن انصافاً شخص مردمداری بود و نسبت به گرفتاری و مشکلات آشنایان و اطرافیان هرگز بیتفاوت نبود. حُسن خُلقش، زبانزدِ تمام آنانی است که ایشان را دیدهاند. کمکهای مالیای که به گرفتارها میکرد، بعد از شهادتش نمایان شد؛ خصوصاً در منطقه سیستان و بلوچستان که چندوقت در آنجا مأموریت بود.
💙وقتی برای شهید محسن مراسم گرفته بودیم، یک مردی از سیستان و بلوچستان آمده بود و میگفت شهید ماندنی به مردم منطقهی ما، کمک زیادی کرده است. ما اوضاع مالی خوبی نداشتیم اما این شهید خیلی به مردم ما کمک میکرد.
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
#سیره_شهدا🌷
شهیدی که بوسه زدن بر دست #مادر را افتخار خود میدانست😢
پدر شهید #علی_ماهانی میگوید:
آنچه علی را به اوج عزت و عرفان و ایمان رساند
عشق و احترام و علاقه او به مادرش بود.
علی از در منزل كه وارد یا خارج میشد اول دست و پیشانی مادرش را میبوسید و این بوسه را افتخار خود میدانست.😉☺️
علی آقا ماهانی❤️
عارف گلزار شهدای کرمان
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
💟#سیره_شهدا
✨علی را وقتی باردار بودم خواب می دیدم که تو روضه هستم و علی یک بچه دو ساله است که من مرتب صداش می زدم علی بعد که به دنیا آمد اسمش را گذاشتم علی،علی نزدیک اذان صبح به دنیا آمد.
🌺علی۶و۷سالش بود که از خواب بیدار شد گفت مامان خواب محمد طباطبایی را دیده بود که اون موقع تو تلویزیون زیاد نشانش میدادند حافظ کل قرآن بود گفت:خواب دیدم با محمد طباطبایی قدم میزدیم که یک آقایی که شال سبز گردنش بود دست کشید روےسرم گفت من تو را به فرزندےقبول میکنم که اون موقع من گفتم:شاید اینا سادات باشند چون اول فامیلشان آقاعبداللهی هست.
🌸دوسالی روز عیدغدیر برای علی به اصطلاح مےنشستیم بعضی از همسایه هامون مےآمدند دیدنش بعد دنبال شجره نامشان رفتم گفتم شاید سادات باشند چون اول فامیلشان آقا هست که به نتیجه اےنرسیدم گفتم خوب شاید یک خواب کودکانه بوده ولےالان که ایشان شهید شد و گمنام این خواب را متوجه معنی اش شدم.
✍به نقل از:مادر شهید
💐گرچہ
تولد اصلی تو🎂
شھادت است
ڪہ مردان خدا
با شھادت زندہ می شوند . . .🕊
🌷#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#ابوامیر
#شیرخانطومان🕊
✨﷽ا✨
❤️ #سیره_شهدا
✍ بخشیدن همسر
🌟 از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. مجید آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. مسجد بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجدهی آخرش، از خدا خواستم بخاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم منو ببخشه!»
🌹شهید مجید کاشفی
📙فرهنگ نامه شهدای سمنان،ج۸،ص۱۰۶
🔹@h_khoban_ir
🕊#سیــره_شهدا
تصمیم گرفته بود توی جبهه دبیرستان راه بیندازد! میگفــت:
« امــروز بچـه ها دارن اینجا می جنگن و خون مــیدن، عــده ای بی تفاوت و اشراف زاده هم، توی شهرها عین خیالشون نیست! با خیال راحــت درس میخونن، فردا هم که جنگ تموم بشه، همه مسئولیــت های کلــیدی مملکت رو بدست میگیرن، این رزمنده ها هم میشن محافظ یا زیر دست اون ها! »
☑️وسعت دید عجیبی داشــت، برای رزمنده ها می سوخت.
یکی از روزها یک گوشه خلــوت نشسته بود، حال غریبـی داشت، تا آمدم حرف بزنم گفت:
« چیزی به شروع عملیات نمونده، بعد از عملیات هم دیگه منـو نمی بینی! کار من با دنیا تموم شده، کار دنیا هم با من تموم شده! نه من دیـگه با دنیا کار دارم، نه دنیا با مــن »
درست چند روز بعد از عملیات کربلای 5 خبر شهادتش در تمام شهر پیچید🌷🕊
#شهید_خلیل_مطهرنیا
#یادش_با_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
✨#نماز_شب
#سیره_شهدا
#شهید_تورجیزاده:
🌕 نماز شب بخوانید حتی اگر یک رکعت باشد.
سعادت دنیا و آخرت شما در نماز شب است.
#نمازشبرابهنیتظهورمیخوانیم
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبری
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
#ســـیره_شــهدا
🌸همراه ابراهيم راه ميرفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوے يک کوچه. بچہ ها مشغول فوتبال بودند. بہ محض عبور ما، پســر بچه اي محکم توپ را شوت ڪرد. توپ مستقيم بہ صورت ابراهيم خورد. به طوري کہ ابراهيم لحظہ روے زمين نشســت.
صورت ابراهيم سرخ سرخ شده بود. خيلي عصباني شــدم. بہ سمت بچہ ها نگاه ڪردم. همہ در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند.
🌸ابراهيم همينطور کہ نشســتہ بود دست ڪرد توے ساك خودش. پلاستيک گردو را برداشت. داد زد: بچہ ها ڪجا رفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد! بعد هم پلاستيک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت ڪرديم.
️توے راه با تعجب گفتم: داش ابرام اين چہ کارے بود!؟ گفــت: بنده هاےخدا ترســيده بودند. از قصد کہ نزدنــد. بعد به بحث قبلے برگشــت و موضوع را عوض کرد! اما من ميدانســتم انســانهاي بزرگ در زندگيشان اينگونہ عمل ميکنند.
💚شهیدابراهیم هادی
❤️شهادت زیباست...
💙شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج #اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم #اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
🥀🕊 @baShoohada 🕊