eitaa logo
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
32.3هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
11.6هزار ویدیو
110 فایل
❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙با خـدا باش پادشاهـ👑ـــی ڪن 💚بی خـدا باش هرچہ خواهی ڪن تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1898250367C031c8faa73
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺بزرگترین حسرتهای آدمها در حال مرگ؛ 🔹نخستین حسرت: کاش به خانواده ام بيشترمحبت مى كردم ...! 🔹حسرت دوم: کاش این قدر سخت کار نمی کردم ...!! 🔹حسرت سوم: کاش شجاعتش را داشتم که احساساتم را با صدای بلند بگم!! 🔹حسرت چهارم: کاش رابطه هایم با دوستانم را حفظ میکردم!! 🔹حسرت پنجم: کاش شادتر می بودم ولحظات بيشترى مى خنديدم..!! 🌸اين رو به كسانى كه دوستشان داري بفرست كه قدر تكـ تكـ لحظه هاى زندگيشان را بدانند 🌸عمر ما کوتاه تر از اونیه که فکرشو مي‌کنیم... 🌸 🌸 ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 🌸 قوی بودن یعنی اینکه بپذیری که تو هم نقاط ضعف و ترس ها و کمبودها و نواقصی داری ممکنه یه روزایی غمگین باشی گاهی اشک بریزی و دلسرد باشی اما در تمام این مدت خودت هستی و آدمی که هستی رو دوست داری و به حرکت خودت ادامه میدی چون میدونی که لحظات روشن باز هم بر تو خواهند تابید . . . ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در زندگی هیچ لذتی بزرگتر از غلبه بر سختی وجود ندارد لذت عبور از یک پله و رفتن به پله بعدی ساختن آرزوهایی جدید و تماشای به ثمر نشستن آنها همه اینها لذت بخشند... پس با ایمان و تلاش ادامه بده و مطمئن باش هیچ کوششی بدون‌ نتیجه نخواهد ماند... 🌸 🌸 ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
زماني‌ در بچگي باغ انار بزرگی داشتيم اواخر شهريور بود، همه فاميل اونجا جمع بودن .اون روز تعداد زيادي از كارگران بومي در باغ ما جمع شده بودن براي برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازي كردن و خوش گذروندن بوديم! بزرگترين تفريح ما در اين باغ، بازي گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زياد انار و ديگر ميوه ها و بوته اي انگوري كه در اين باغ وجود داشت، بعضی وقتا ميتونستي، ساعت ها قائم شی، بدون اينكه كسی بتونه پيدات كنه! بعد از نهار بود كه تصميم به بازي گرفتيم، من زير يكی از اين درختان قايم شده بودم كه ديدم يكی از كارگراي جوونتر، در حالی كه كيسه سنگينی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی كه مطمئن شد كه كسی اونجا نيست، شروع به كندن چاله اي كرد و بعد هم كيسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره اين چاله رو با خاك پوشوند، دهاتی ها اون زمان وضعشون خيلی اسفناك بود و با همين چند تا انار دزدي، هم دلشون خوش بود!با خودم گفتم، انارهاي مارو ميدزي! صبر كن بلايي سرت بيارم كه ديگه از اين غلطا نكنی، بدون اينكه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازي كردن ادامه دادم، به هيچ كس هم چيزي در اين مورد نگفتم!غروب كه همه كار گرها جمع شده بودن و ميخواستن مزدشنو از بابا بگيرن، من هم اونجا بودم، نوبت رسيد به كارگري كه انارها رو زير خاك قايم كرده بود، پدر در حال دادن پول به اين شخص بود كه من با غرور زياد با صداي بلند گفتم: بابا من ديدم كه علي‌ اصغر، انارها رو دزديد و زير خاك قايم كرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم، اين كارگر دزده و شما نبايد بهش پول بدين!پدر خدا بيامرز ما، هيچوقت در عمرش دستشو رو كسی بلند نكرده بود، برگشت به طرف من، نگاهی به من كرد، همه منتظر عكس العمل پدر بودن، بابا اومد پيشم و بدون اينكه حرفی بزنه، یه سيلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آب بكش، من خودم به علی اصغر گفته بودم، انارها رو اونجا چال كنه، واسه زمستون! بعدشم رفت پيش علی اصغر، گفت شما ببخشش، بچس اشتباه كرد، پولشو بهش داد، 20 تومان هم گذاشت روش، گفت اينم بخاطر زحمت اضافت! من گريه كنان رفتم تو اطاق، ديگم بيرون نيومدم!كارگرا كه رفتن، بابا اومد پيشم، صورت منو بوسيد، گفت ميخواستم ازت عذر خواهی كنم! اما اين، تو زندگيت هيچوقت يادت نره كه هيچوقت با آبروي كسی بازي نكنی... علی اصغر كار بسيار ناشايستي كرده اما بردن آبروي انسانی جلو فاميل و در و همسايه، از كار اونم زشت تره!شب علی اصغر اومد سرشو انداخته پايين بود و واستاده بود پشت در، كيسه اي دستش بود گفت اينو بده به حاج آقا بگو از گناه من بگذره!كيسه رو که بابام بازش كرد، ديديم كيسه اي كه چال كرده بود توشه، به اضافه همه پولايي كه بابا بهش داده بود... امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر: ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی 🌸 🌸 ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
هدایت شده از حدیث💚
⚫️ چالش جاماندگان قافله اربعین با ۳ جایزه نقدی نفراول700 هزار تومان🏴🏴🏴🏴 نفردوم500 هزار تومان🏴🏴🏴 نفرسوم300هزار تومان🏴🏴 کانال جاماندگان قافله اربعین 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3549036638C527104af53 لبیک یا حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
‍❤️ #نسیم_هدایت 💌 #قسمت_بیست_و_نهم @BA_KHODABAS 🕊 ✍🏼وقتی که مهمونها رفتن مصطفی همش توی خونه میم
‍❤️ 💌 ✍🏼بلند شد گرفت و نماز مغربش رو خوند بعد از نماز دستاش رو بلند کرد و کرد همیشه میدیدم که بعد از نمازش میکرد گاهی اوقات گریه میکرد اما این بار خیلی میکرد... 😔اصلا نمیدونستم چش شده اصلا به ذهنم هم نمیکرد...بعداز نمازش گفت بیا بشین کارت دارم داشتم محدثه رو تمیز میکردم گفتم یکم صبر کن گفت یکم زود بیا...لباس محدثه رو عوض کردم و رفتم پیشش... 😔گفت اگر یه وقت بشم چیکار میکنی؟ خیلی بی مقدمه حرف زد گفتم این یعنی چی؟ خدا نکنه ما که نمیتونیم بدون تو کنیم... 😭گفت اگر شهید شدم کن چون نمیخوام بشی خیلی تعجب کردم چشمام از تعجب گشاد شد و بعدش خیلی شدید گریه کردم... 😭و گفت باید برم و اگر برم دیگه هیچ وقت برنمیگردم حرفش خیلی بود یعنی نتونستم یک کلمه از دهنم خارج کنم... 😔گفت دوست دارم بعد از من عاقل باشی رفتار نکن ازدواج کن اینبار سرش داد زدم و گفتم بسه دیگه یهو گریه کرد و گفت میخوام صدات در بمونه داد بزن.... 😭خدایا مصطفی هم گریه کرد ، بعد از گریه اش گفت میخوام کارهام رو راست و ریست کنم بعد برم... فرداش رفتیم بازار با هم برای 3 تا خواهرش خرید گفت نمیخوام حقی از خواهرانم بر گردنم باشه تو این مدت انگار من داشتم ذره ذره ... 😔اما باهاش همکاری کردم یه مقدار از هایش رو پاس کرد بقیه رو گفت از پولی که پیش چند تا دوستام دارم و بعدا برات میارن پاس کن... 3 شب پشت سر هم رفتیم خونه خواهر شوهرهام و باهاشون خیلی گرم میکرد وقتی برمیگشتیم یه جور خداحافظی میکرد چون میدونست دیگه هیچ وقت هیچ کدومشون رو نمیبینه... 😔آخرین شب وقتی برگشتیم خونه خودمون توی راه محدثه رو بغل کرد و سرش رو گذاشت روی سر محدثه گفت بابا میخواد بره و دیگه برنمیگرده مواظب خودت باشی... 😔والله خیلی سخته بکنم ازت ولی مجبورم چون رو بیشتر از تو ... چند تا ریخت ولی من خیلی گریه کردم پنج شنبه عصر بود همیشه پنج شنبه ها میرفتیم بیرون یه نمایشگاه پاییزی زده بودن رفتیم اونجا ، وقتی برگشتیم مصطفی هنوز اش رو افطار نکرده بود من چون شیر میدادم روزه نگرفتم ، رو آماده کردم به براش پختم افطار کرد و زنگ در به صدا در اومد... رفت بیرون و یکم وایستاد و بعدش اومد تو گفت دوستم بود نمیخورم بیا بریم بیرون حوصله ندارم... رفتیم بیرون توی راه گفت نشو خوب میدونم خیلی داری سعی میکنی و و اما بدون والله من میرم که از و و مظلوم دفاع کنم..... ☝️🏼️والله از الله میترسم که در من هیچ جوابی در برابرش ندارم ، گفتم والله صبر میکنم این الله هست گفت الحمدلله که ازت مطمئنم دوستم اومده بود بگه که شنبه عصر باید برم.... میخوام برای آخرین بار بریم بیرون و هر چی میخوای بخری رفتیم و من دوست نداشتم هیچی بخرم خودش یه روسری انتخاب کرد و یه توپ هم برای محدثه خرید ، گفتم حوصله ندارم بریم خونه توی راه هیچی نگفتیم وقتی رسیدیم خونه رفت بالای پله ها محدثه رو بغل کرد و بهش گفت ببین مادرت از این خیلی خیلی تره بخدا قسم.... 🌙13 رمضان بود گفتم مصطفی میای برای آخرین بار همدیگه رو کنیم... گفت باشه تا عصر وقت داریم روز بود رفتم مثل قبل براش لباس خریدم یه شلوار سیاه و یه بلوز راه راه و ویه ... البته یه هم خریدم عصر وقتی برگشت بازم دستش خالی بود حوصله نداشتم به این فکر کنم که چرا دستت خالیه کادوهاش رو دستش دادم و گفتم با تمام برات خریدم گفت پس همین الان میپوشم همش میخندید تا منم بخندم اما رو از دست داده بودم... دست کرد تو جیبش گفت چشمات رو ببند و یک خیلی خوشکل گردنم کرد و یه جفت و یه دستبند... 😊چشمام رو باز کردم خیلی بود با وجود اینکه بسیار سبک و نازک بود اما پولش تا این حد بود ولی من خیلی خوشم اومد اومد پیش ما نتونستم پیش اون گریه کنم... رفتم آشپزخونه مادر شوهرم گفت نمیکنی گفتم چرا من زودتر تشکر کردم ، مصطفی میدونست چقدر حالم بده چیزی نگفت.. ✍🏼 ... ان شاءالله
تنها گناه واقعی این است که آدم تلاش کند خودش را چیزی نشان دهد که در اصل نیست... 🌸 🌸 ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
امير المومنين عليه السلام فرموده : تمام خير در سه چيز جمع شده است: ⭕️ نگاه ⭕️ سكوت ⭕️ سخن 🍃هر نگاهى كه پندى در آن گرفته نشود، فراموشى است. 🍃هر سكوتى كه انديشه اى در آن نباشد، غفلت است. 🍃هر سخنى كه ذكرى در آن نباشد، بيهوده است. ⚜خوشا بحال كسى كه: نگاه او پند، سكوت او انديشه و سخن او ذكر باشد، بر گناهش گريسته و مردم از شرش در امان باشند. 🌸 🌸 ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خالی کن ذهنت را از افکار منفی... ، دلت را از احساسات پوچ و اطرافت را از آدم های بلاتکلیف! بگذار کمی هم برای خودت باشی، برای خودت نفس بکشی و برای خودت زندگی کنی... 🌸 🌸 ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
🌸 🌸 ✍دموکراسی می‌گوید: رفیق، حرفت را خودت بزن، نانت را من می‌خورم! ✍مارکسیسم می گوید: رفیق، نانت را خودت بخور، حرفت را من می‌زنم! ✍فاشیسم می‌گوید: رفیق، نانت را من می خورم، حرفت را هم من می‌زنم و تو فقط برای من کف بزن! ✍اسلام حقیقی می‌گوید: نانت را خودت بخور، حرفت را هم خودت بزن و من فقط برای اینم که تو به این حق برسی. ✍اسلام دروغین می‌گوید: تو نانت را بیاور به ما بده و ما قسمتی از آن را جلوی تو می‌اندازیم، و حرف بزن، امّا آن حرفی را که ما میگوییم. ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینو همیشه یادت باشه: من نه در گذشته زندگی می کنم و نه در آینده. من فقط زمان حال را دارم و تنها حال برایم جالب است. آن وقت می فهمی که در صحرا زندگی هست و در آسمان ستاره ها... اگر در زمان حال باشی زندگی تبدیل به جشنی دائمی می شود ، به عیدی بزرگ، چون همیشه در لحظه ای که در آن زندگی می کنیم جریان دارد. 🖊 🌸 🌸 ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨