eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
69 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
زمزمه مناجاتی وداع با ماه شعبان خداحافظ ماه بخشش و غفران خداحافظ ماه پر نورِ شعبان خداحافظ نورِ چشم تر ما خداحافظ ماه پیغمبر ما زده غنچه در تو گلشنِ حیدر حسین و عباس و سجاد و اکبر خداحافظ ماه عشق و خوش عهدی خداحافظ ماه میلاد مهدی خداحافظ ماه گفتنِ حاجات خداحافظ ماه خوب مناجات به سوز دل و آه و اشکِ روانم وَ اِن لَم تَکُن قَد غَفَرتَ بخوانم دعا کن عبدِ راهِ خدا شم دعا کن تا زائرِ کربلا اَلا ای ماهِ عزیز و مُکرّم دعا کن تا که رِسَم به مُحرّم دعا کن تا که زِ نیکیِ اِقبال کنم گریه بر مصائبِ گودال ((خداحافظ ای برادر زینب به خون غلطان در برابرِ زینب))
❣اللهم عجل لولیک الفرج❣ ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗 ✴️بند اول✴️ ملائک با شادمانی،میکنن عرش رو چراغون واسه تبریک به پیمبر،شده جنت ریسه بندون .... به دنیا اومد ثانیه فاطمه باب نجات و امیده ماهمه سینه چاکانه رقیه بیشمار اولیش ابالفضل شاهه علقمه .... دوره گهوارش جبرئیل غزل خونه دود میکنه اسپند برای دردونه الله و اکبر از مقام این بانو فضائلش عالم رو کرده دیوونه 🔹خوش آمدی یارقیه 🔹 💐💐💐 ✴️بند دوم✴️ میگه اذون علی اکبر،توگوشه سوگل ارباب ان یکاد میخونه زینب ، برای نوگل ارباب .... پشت دَر جَمْ شده اَند کُلی گِدا هَمگیشون صِله می‌خوان از آقا من هم بَهره حاجت اینجا اومدم امضا کن اربعین برم کربلا .... الله الله الله،نگاره بی همتا الله الله الله، نائبة الزهرا الله الله الله، دلبره بابایی الله الله الله، عالیةُ الاعلا 🔹سیدتی یارقیه،مولاتی یارقیه🔹 💐💐💐 ✴️بند سوم✴️ ذکره یا رقیه بوده ، دائماً بر روی لبهام بودنه توی حریمش،به خدا رؤیای شبهام .... شمس و قمر معتکفه کوی او می ارزد بر عالمی یک موی او هر کی میبینه رقیه رو میگه خیلی به‌ فاطمه رفته روی او .... فاتحِ بی بدیله کوفه و شامی توی سختیا واسه نوکرت حامی کاشکی من هم مثه سیدجوادذاکر بنوشم از صحبای جنونت جامی 🔹سیدتی یارقیه،مولاتی یارقیه🔹 ✏️:
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 ♦ ای دست وپا بریده دگر، دست و پا مزن اینگونه دست وپا وسط قتلگا مزن دیدم که نیزه ای به گلویت فرونشست درزیرچکمه، مادر خود را صدا مزن درزیرخنجری وشدی پاره پاره تن آتش به جان این جگر مبتلا مزن بر روی سینه ی تونشسته شمروسنان مردم زناله، ناله‌ی واغربتا مزن از شانه‌ی شکسته کمی هم کمک بگیر بر روی خواهش من دلخسته، پا مزن زینب کنارخیمه آتش گرفته‌است ملعون بیاحسین مرا بی هوا مزن قدری بنوش جرعه‌ی خون ازگلوی خود سیراب گشته ای ازخون،نوا مزن جسم تواز شراره‌ی غم آب گشته است باناله ات شرر به دل مبتلا مزن دیدم که شمربرده به غارت عبای تو حرف از عبای رفته به غارت شه ها مزن ✅
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 ♦ درپیش چشم خواهرت درهم شدی تو با زخم‌های پیکرت درهم شدی تو وقتی که گیر افتاد بین تیر و نیزه افتاد تا بال و پرت درهم شدی تو خیلی دلت می‌خواست باشی درکنارم با حسرت چشم تر ت درهم شدی تو در قحطیِ آب اصغرت را دادی از دست پیش نگاه مادر ت درهم شدی تو آرامش اهل حرم رفتی توازدست با آهِ سرد آخر ت درهم شدی تو شمروسنان وخولی اینجا شیرگشتند بانیزه ها وخنجرت درهم شدی تو تو که تمام عمر اشکم را ندیدی اصلا نمی‌شد باورت درهم شدی تو از خیمه‌گه تا قتلگه خیلی دویدم وقتی رسیدم در بر ت درهم شدی تو زینب پس از تو پیش چشمان ونگاهت بوسدبرادرحنجر ت درهم شدی تو جسم شریفت را به تیرِ کینه بستند با حالت چون مضطر ت درهم شدی تو دیدم سرت رابین گودالی بریدند با آه آهِ خواهر ت درهم شدی تو ✅
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب ♦ گودال بود و بی خبر تونیزه خوردی دیدم برادرپشت سرتونیزه خوردی دیدم ز پهلو یا کمر تونیزه خوردی دیدم که از چندین نفرتو نیزه خوردی آمدبه گودال وتنت را جستجو کرد با پا لگد زد پیکرت را پپشت و رو کرد آسیب دیده شانه ات ازنیزه شمر پژمرده شددردانه ات،ازنیزه شمر می سوخت جان خواهرت درکنج خیمه کس" همچوزینب این مصیبتها ندیده سر لوحه ی نجوای شبهایاحسین بود غم دیدی اما مشق غمهایاحسین بود گاهی سرت دنبال مرکب میکشیدند قران زبالای نی ات را میشنیدند دنبال تو اهل و عیالت می دویدند باريسماني زينب را می کشیدند زینب رسیده بر هواخواهیت آنجا آوای او می کرد همراهیت آنجا باهجرتو اهل وعیالت دل سپردند دیدم که ازشمروسنان شلاق خوردند در زیر دست و پای مرکبها دویدند همشیره ات را در اسارت میکشیدند دیدم شراب و وای از بزم‌ حرامی دیدم نگاه هیز نامردان شامی ✅
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 ♦ دیدم به گودالی حسین، اما به یک سمت یک سوتنت باشد،سرت اینجا به یک سمت دیدم عبا ی تو میان راه افتاد دیدم تن تومی‌کشد خود را به یک سمت افتاده ای درشیب گودالی برادر پایین آمد ضربه از بالا به یک سمت یکباره از جا پا شد اما بر زمین خورد سرنیزه جسمت برد از آنجا به یک سمت گرگان صحرا یک به یک ،جسمت دریدند وقتی که چشمت بسته بود آقا به یک سمت زینب به دنبال حسینش رفت گودال بنشسته برگودال خون اما به یک سمت زینب دلش می‌خواست تا از پا نیفتد افتاد اما بین راه از پا به یک سمت ✅
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 ♦ شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب بلندمرتبه شاهی چنان زمین خورده که ازاصابت نیزه،سرش شد آزرده بلندمرتبه شاهی،اسیرگرگان شد میان لشگری ازنیزه ، نیزه باران شد بلند مرتبه شاهی،گلوبریده شده خبررسیده به زینب،که قدخمیده شده بلند مرتبه شاهی،میان گودال است زفرط تشنگی وخستگی،چه بی حال است بلند مرتبه شاهی،به زیرخنجربود تنی میانه ی گودال نیزه،بی سربود بلند مرتبه شاهی،فتاده براین خاک اگرغلط نکنم پیکرش شده صدچاک بلند مرتبه شاهی زاسب افتاده اگر غلط نکنم،زیرنیزه جان داده هوا ز باد مخالف،چنین شده تیره سری بریده به سوی خیام شدخیره فضای کربوبلاببین،که قیرگون گردید زاسب حضرت معشوقه، واژگون گردید تن عزیزخداگشته غرقه درنیزه سرش به شام وبه کوفه نشسته برنیزه تنش به خاک وبه خون، تاب استقامت داشت به زیرنیزه دگر،کی جدال طاقت داشت ✅
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 ♦ به سراشیبی گودال تو، خواهر آمد ازحرم ناله زنان سوی برادر آمد چه کندعمه سادات، جدایی سخت است این همه راه بیاید، تو نیایی سخت است یوسفم بودی و از آمدنت بی خبرم ساعتی هست که از پیرهنت بی خبرم آمدم برسره گودال، تودیدم رفتم با تن خسته و این قد خمیدم رفتم پی غارت همه جا دور و برت ریخته اند شمروخولی وسنان، روی سرت ریخته اند چقدر مردم این شهر به توبدکردند شمروخولی وسنان،راه مرا سدکردند ای برادربخدا مردم این شهربدند تونبودی ومرا،ضربه ی شلاق زدند پیش چشم توبر روی سرم سنگ زدند به خداوند روی بال و پرم سنگ زدند چادرم رامکشید،چونکه برا مردم معجرم روی سرم بود،که سیلی خوردم وای من شام کجا زینب بی یار كجا؟ وای من بام کجا کوچه و بازار کجا؟ گرمرا زجردهند بازحسین مال توام تو روی نیزه ای و،وای به دنبال توام گر زمانی به سوی کوفه ی ویران رفتم بی تو ای نیزه نشین میان زندان رفتم یاد دارم که حسین بس کس و عطشان شده ای درسراشیبی گودال تو عریان شده ای درسراشیبی گودال ،سرت گشت جدا زیرخنجرمیزنی، یوسف زینب ، دست وپا ناسزا بود حسین جان که بارت شده است در کنارت پسری بودکه غارت شده است او کجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟ او کجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟ وسط شام سری بر سر نی جا می کرد خواهرت گریه کنان برتو تماشا می کرد ✅
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب ♦ وای قرص قمر م را سرگودال زدند بالگد ها دلبر م راسرگودال زدند سر زانو کمکم کرد که پیدات کنم با سره پا کمر م راسرگودال زدند چقدر یار بغل کردن تو مشکل شد بی تو ای یار سرم راسرگودال زدند آمدم با سرخون توخضابی بکنم بازهم بال وپرم راسرگودال زدند نیزه بیرون نرود از بدن بی سر تو چکنم چون جگر م راسرگودال زدند لخته ی خون به لبت کارمراساخت حسین این دم نوحه گرم راسرگودال زدند تکه های بدنت هر طرفی ریخته است همه ی دور و بر م راسرگودال زدند میروم از گردن من دفن تو برداشته اند دیده ام بال و پرم راسرگودال زدند ✅