#طلیعه_محرم
#شب_اول
#زمینه
#نسیم_پرچم_میرسه
#آهنگساز_محمدرضا_افشان
#اجرا_هاتف_نیک_پور
#مهدی_قربانی
#محمدرضا_افشان
#وحید_خیری
#حلقه_ادبی_ریان
بنداول
نسیمِ پرچم میرسه حی علی العزا
ندا به عالم میرسه حی علی العزا
که باز محرم میرسه حی علی العزا
علی(ع) و زهرا(س) در اوجِ ماتم
عزا گرفته رسولِ خاتم(ص)
با اشک چشماش
با حال مضطر
میخونه زهرا(س)
غریبِ مادر
غریب حسین جان
بند دوم
نوحه ی جبریل امین حی علی البکا
با ناله های آتشین حی علی البکا
از آسمونا تا زمین حی علی البکا
به سینه دارم غمِ آقامو
دارم میپوشم پیرن سیامو
چه شور و حالی
چه قیل قالی
حسینِ زهرا
تو بی مثالی
آقام آقام اِی
بند سوم
قدم قدم با کاروان حی علی الحسین
نفس نفس تا پایِ جان حی علی الحسین
شهادتینم در این اذان حی علی الحسین
به قدِ سقا الله اکبر
به ماهِ لیلا الله اکبر
الهی ماه حرم نیفته
کنار دریا علم نیفته
غریب ابالفضل
#طلیعه_محرم
#شب_اول
#شور
#مهدیقربانی
#محمدرضاافشان
#وحیدخیری
#بهمحرمرسیدمالحمدلله
#حلقه_ادبی_ریان
#بند_اول:
به محرم رسیدم الحمدلله
هلال ماه و دیدم الحمدلله
شب اول اومدم با اذن زهرا
پیرن سیا پوشیدم الحمدلله
چه خوبه،دوباره ، که هستم تو هیئت
نمُردم ، مُحَرم ، نِشَستم تو هیئت
ای تاب و تبم یاحسین
ای ماه شبم یا حسین
مجنون توام بخدا
آهنگ لبم یاحسین یاحسین
#بند_دو:
میونِ سینه زنها من که حقیرم
دم میگیرم سرم رو بالا میگیرم
آخرش بین روضه با حالِ مضطر
حاجتم رو میگیرم اینجا میمیرم
هوای حسین و تبِ شور و عشقه
به تو باز سلام از راهِ دور و عشقه
معنیِ اذان یاحسین
ای اشکِ روان یاحسین
شد مرکزِ عشق، حرمت
ارباب جهان یاحسین یاحسین
#بند_سوم:
پر کشیدن برایِ تو آرزومه
غم و غصت به والله بغضِ گلومه
شده حالم دوباره حالِ زیارت
حرمِ تو گمونم که روبه رومه
دوباره میبینم سیاهی و پرچم
شبایِ جنونِ شبایِ محرم
کشتیِ نجات یاحسین
جونم به فدات یاحسین
کی میشه که من برسم
تا کرب و بلات یاحسین یاحسین
هدیه به قلب حضرت زینب صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
روضه رسیده به گودیه قتگاه
می خونه خواهری با سوز و اشک اه
دیدم با نیزه اش بر سینه ات نشست
انقدر تکیه داد تا نیزه اش شکست
دقیق می زد
عمیق می زد
نیزه شو به پیکر ت می دیدم
می کشید تیغ
می زدش جیغ
تو ی خیمه دختر ت می دیدم
ای حسینم ای حسینم
ای ضیا هر دو عینم
هر کس یه قطعه ای از این تنت رو برد
گرگی رسید حسین پیروهنت رو برد
دیدم مقابلم بر سینه ات نشست
موی تورا گرفت ای وای به روی دست
از جفا زد
بی هوا زد
ضربه هاشو از قفا می دیدم
با سوزو اه
رسید از راه
مادرت با قد تا می دیدم
دستامو بستنش بعد از تو با طناب
بردن من و حسین در مجلس شراب
دور و برم حسین یک مشت حرامی بود
کی جای خواهرت بازار شامی بود
بی امون زد
خیزرون زد
به لب و دندونه تو می دیدم
از چشات ریخت
از لبات ریخت
روی تشت تا خونه تو می دیدم
رضا نصابی
#شب_اول
#آغاز_محرم
#شعر
#مهدی_قربانی
#آمدمحرموهمهجاغرقماتماست
#حلقه_ادبی_ریان
آمد مُحرم و همه جا غرقِ ماتم است
هر چه بگویم از غمِ و دردِ دلم کم است
عالٙم تمام ریخت به هم از غمِ حسین
این قدْر که زمین و زمان جمله در هٙم است
تقسیم میکنم همه ابیاتِ شعر را
با شعرِ بر کتیبه که هر جا مجسم است
باید به سٙر درِ همهٔ خانه ها نوشت
(باز این چه شورش است که در خلق عالم است)
یا آنکه در رثایِ عزایت بیان نمود
( بی نفخ صور خاسته تاعرش اعظم است)
این شعر، وقفِ ماهِ عزایِ تو میشود
(این رستخیزِ عام که نامش محرم است)
از بس که رنگِ مشکیِ ماتم به چشم خورد
( گویا عزای اشرف اولاد آدم است)
نازم کلام و طبعِ "کلامی" که گفته است
(اربابِ ما معلمِ عیسی ابن مریم است)
#شب_اول
#مرثیه_حضرت_مسلم(ع)
#شعر
#مهدی_قربانی
#دلمظلومسرداربههممیریزد
#حلقه_ادبی_ریان
دلِ مظلوم، سرِ دار به هم میریزد
نالهٔ خسته شبِ تار به هم میریزد
کوفیان مایهٔ ننگند که دلهاشان را
اثرِ کینه و آزار به هم میریزد
غیرت الله، میا که به خدا مسلم را
حالتِ ویژهٔ بازار به هم میریزد
حرفِ بازار شد و سینهٔ دل تنگِ مرا
فکرِ ناموسِ تو این بار به هم میریزد
سرِ یک جرعهٔ آبی که به تو منع شود
دست و بازویِ علمدار به هم میریزد
#شب_اول
#مرثیه_حضرت_مسلم_(ع)
#شعر
#مهدی_قربانی
#چیزینماندهکوفهبهپامحشریکند
#حلقه_ادبی_ریان
چیزی نمانده کوفه به پا محشری کند
شیطان، به اهلِ کوفه خودش رهبری کند
آن کٙس که نان خورِ پدرت بود روز و شب
حالا برایِ نایبِ تو سٙروٙری کند
از من به خواهرت تو بگو که در این مٙجال
فکری برایِ دخترِ بی معجری کند
بارِ سفر اگر که نبستید بهتر است
یک بُقچه لا اٙقل پُرِ از روسری کند
اُشتر سوارِ کوفه که خوابش نمیبٙرٙد
از بس که فکرِ زیور و انگشتری کند
اوضاعِ اقتصادیِ کوفه عوض شده
خرما فروش، رفته که آهنگری کند