#امام_زمان #مناجات_امام_زمان #آدینه
دلم گرفته خدایا در انتظار فرج
دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج
هنوز می رسد از کوچه های شهر حجاز
صدای گریۀ زهرا در انتظار فرج
هنوز در همه عالم میان دشمن و دوست
علی ست بی کس و تنها در انتظار فرج
هنوز می رسد از چاه های کوفه به گوش
صدای نالۀ مولا در انتظار فرج
هنوز ناله کشد از جگر امام حسن
گشوده دست دعا را در انتظار فرج
هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است
گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج
هنوز می رسد آوای دلربای حسین
ز نوک نیزۀ اعدا در انتظار فرج
هنوز تشنه لبان اشکشان بود جاری
کنار کشتۀ سقا در انتظار فرج
هنوز خون شهیدان کربلا جاری ست
ز چشم زینب کبرا در انتظار فرج
هنوز ناله "میثم" رسد به گوش که هست
چو چشم فاطمه، دنیا در انتظار فرج
شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
ـــــــــــــــــــ
«کانال ِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
▪️مثنوی شهادت حضرت حمزه علیه السلام اثر مجتبی صمدی شهاب ▪️
باز هم دل شد به دام غم اسیر
میخورد بر سینه از غم موج تیر
باز دل در سوگ دلداری نشست
سرو رعنایی ز جور و کین شکست
زنده شد یاد احد در ذهن و جان
یاد حمزه آن شهید قهرمان
او عموی با وفای احمد است
یاور دین خدای سرمد است
حمزه ای که بود سردار سپاه
دین حق را بود او پشت و پناه
با دلی روشن ز حق آگاه بود
پشت گرمی رسول الله بود
مرد حق بود و دلیر و صف شکن
سخت می ترسید از او اهرمن
دشمن از او کینه ای دیرینه داشت
بغض او را در درون سینه داشت
عاقبت آن فانی راه خدا
کشته شد با دست قوم اشقیا
امشب این دل از غمش بی تاب شد
دیده ها از سوز دل پر آب شد
از احد آن سرزمین غم فزا
می رسد فریاد صد وا ویلتا
حمزه افتاده به خاک و خون ز کین
سرخ شد از خون پاک او زمین
غسل شد جسمش میان خاک و خون
نیزه از جسمش نمی آید برون
می چکد خون از لب و از حنجرش
مثله گردیده ز کینه پیکرش
تا به خاک و خون قرینش یافتند
سینه اش را تا جگر بشکافتند
هرکه جسم حمزه را اینگونه دید
آه جانسوز و حزینی بر کشید
گفت با خود یا رب این مجروح کیست
جای سالم در تن این کشته نیست
تا رسول اله بشنید این خبر
ناله زد جانسوز ،از عمق جگر
یک ردا انداخت روی پیکرش
تا نبیند جسم او را خواهرش
یا رسول اله وای از کربلا
وای از آن ماتم و آن ماجرا
وای از آن لحظه که با سوز و آه
خواهری آمد درون قتلگاه
زینب آمد دید یارش را به خاک
زد گریبان را ز اوج ناله چاک
سوخت از بس ناله ها زد از محن
دید یارش سر ندارد در بدن
کند گیسو زین مصیبت از سرش
بوسه باران کرد در خون حنجرش
ـــــــــــــــــــ
«کانال ِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
شهادت حضرت حمزه علیه السلام
با حمزه سَرو و سایهء سر داشت احمد
در غزوه ها صد شیر لشگر داشت احمد
گرچه یتیم مکّه بود او با وجودش
مثل پدر یک سایه بر سر داشت احمد
وقتی علی و فاطمه با حمزه بودند
سرو روان ، کوثر ، صنوبر داشت احمد
بهتر بگویم این سه تن وقتی که بودند
بابا، برادر ، مِهر مادر داشت احمد
عشق عمو و این برادر زاده ناب است
این عشق را از لطف داور داشت احمد
وقتی می آمد قلب او آرام میشد
او را شبیه کوه باور داشت احمد
وقتی علی با حمزه می آمد به میدان
در معرکه طوفان محشر داشت احمد
صد حیف شد پشت و پناهش را گرفتند
نامردها جان سپاهش را گرفتند
یک نیزهء نامرد سوی او رها شد
قلب پیمبر سوخت و دارُالعزا شد
میخواستند قلب پیمبر گُر بگیرد
یک خنجر آمد سینه اش بدجور واشد
میخواستند رویش شناسایی نگردد
دیگر نمیگویم سر و رویش چها شد
پیغمبر از غم دست و پای خویش گُم کرد
وقتی صفیّه باخبر زین ماجرا شد
تا چشم خواهر جسم پُر خون را نبیند
آقا متوسّل به سِتر یک عبا شد
آقا کجا بودی که زینب لطمه میزد
وقتی حسین بی سرتو زیر پا شد
قحطی زده ها پیکرش را لخت کردند
ته ماندهء سهمش فقط یک بوریا شد
انگشت را با حرص انگشتر بریدند
قانع نبودند و ز سر معجر کشیدند
...........
...........
زهرا پس از حمزه شکایت داشت از غم
مانند شمعی آب شد آرام و کم کم
میرفت بالا قبر حمزه گریه میکرد
آهش پُرآتش بود و چشمش مثل زمزم
میگفت با صد آه و ناله ای عموجان
بعد از تو و بابا شدم مجروح ماتم
دیدند تنهائیم سوزاندند مارا
بستند دستان علی را پیش چشمم
مانند تو برسینه ام زخمی عمیق است
میخ درِآتش گرفته خورده مُحکم
سردرد دارم ای عمو از ضرب سیلی
دور سرم گردید از آن ضربه عالم
زیر در افتادم لگد باران شدم من
از آن زمان دیگر عمو شد قامتم خم
در بیت الاحزان مینشینم بر مزارت
ایکاش زهرا زودتر آید کنارت
مجتبی صمدی شهاب ۱۸ خرداد ۹۹
#شهادت_حضرت_حمزه
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
162.7K
#نوحه شهادت حضرت حمزه ع😭
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
▪️ نوحه شهادت حضرت حمزه علیه السلام اثر حاج مجتبی صمدی شهاب ▪️
خون چکد از دو دیده پیغمبر
ز داغ حمزه شد دلش پر آذر
سالار لشگر نبی فدا شد
از داغش ماتم و عزا بپا شد
واویلا آه و صد واویلتا
مثله شده پیکر او از کینه
تیغ عدو دریده از او سینه
گرچه او گشته اینچنین فدایی
اما وای از شهید کربلائی
واویلا آه و صد واویلتا
ز داغ او نصیب دل شد ماتم
فاطمه گریه میکند از این غم
بعد از او فاطمه گردد دل آزار
سوزد از آتش آن در و دیوار
واویلا آه و صد واویلتا
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#شعر حضرت علی علیه السلام
خوشم با حب حیدر قد کشیدم
دلم را از همه عالم بریدم
به غیر از مرتضی چیزی ندارم
به غیر از مرتضی چیزی ندیدم
چه شوری در دلم افکنده عشقش
پر از عشقم، پر از از خوف و امیدم
خوشم حلقه به گوش این سرایم
به هر محفل ثنایش را شنیدم
حیاتش ساده تر از بندگان بود
عجب شاه و امیری برگزیدم
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
صد و ده بار ذکر هو گرفتم
از این دنیا و اهلش رو گرفتم
مگر عقلم کم است از او نخوانم
مگر کم آبرو از او گرفتم
دل من زیر و رو شد از شبی که
به دستم در حرم جارو گرفتم
خراسان و نجف، این آبرو را
هم از این سو، هم از آن سو گرفتم
علی گفتم کمی زهرا بخندد
چه پاداشی از این بانو گرفتم
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
خدا رو کرد با او گوهرش را
تجلی صفات و مظهرش را
زمان وحی نور قل هو الله
میان کعبه خوانده مادرش را
نبی هم در شب تاریک فتنه
به حیدر می سپارد بسترش را
میان اوج پرواز نمازش
به سائل می دهد انگشترش را
همه بی تاب بر سجده می افتند
اگر افشا نماید قنبرش را
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
نجاتم داده استغفارهایش
دلم را برده با رفتارهایش
شده سرتاسر نهج البلاغه
نَمی از باطن پندارهایش
ملائک از شعف هو می کشیدند
همیشه لحظه ی پیکارهایش
نبی دلگرم بازوی علی بود
به جای تک تک سردارهایش
چنان از قلعه در را مرتضی کند
ترک برداشت تا تالارهایش
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
رها کردن مرامِ پیر من نیست
به دست دیگران زنجیر من نیست
مرا دیوانه می خوانند مردم
اگر مجنون شدم تقصیر من نیست
اگر از مرتضی کمتر بخوانم
اثر بر ناله ی شبگیر من نیست
بدون گوهر حب ولایت
به غیر از معصیت تکبیر من نیست
گره خورده دلم با حب حیدر
به جز این عشق در تقدیر من نیست
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
ازل از جام خود بر ما چشانده
همین باده دل ما را کشانده
زمان خلقت آب و گل ما
کمی خاک عبایش را تکانده
کسی که روی دوش مصطفی رفت
یتیمان را سر دوشش نشانده
خدا هم از زبان مرتضایش
پیمبر را شب معراج خوانده
به شوق وعده ی " یا حارَ هَمْدان..."
برایم طاقت و صبری نمانده ¹
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
برای مؤمنین یعسوب دین است
خداوند کرم روی زمین است
عبای وصله دار کهنه ی او
تجلی همان حِصن حصین است
نشستن زیر ایوان طلایش
برایم بهتر از خلد برین است
اگرچه منکرانش هم نفهمند
فقط حیدر امیرالمومنین است
به یمن شیر پاک مادر خود
تمام عمر، حرفم این چنین است
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
🔸شاعر : محمدجواد شیرازی
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5996590114124333402.mp3
11.08M
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
متن شعر روضه شب جمعه - حاج مهدی رسولی:
ای شهید رکاب پیغمبر
پدر و مادرم فدای تو باد
ای اُحُد شاهد شهادت تو
عمر من وقف در ثنای تو باد
در دلم حسرت زیارت توست
که تو محبوب مردمی حمزه
طبق نصّ صریح آل نبی
اسدالله دومی حمزه
از سلام زیارتت پیداست
که تو یاور شدی نبوت را
گر پیمبر تو را دهد رخصت
تو شفیعی همه قیامت را
آه از آندم که قصد جان تو کرد
هندِ ملعونه ی جگر خواره
کرد قاتل پس از شهادت تو
با غضب سینه ی تورا پاره
دشمن از پیکر تو هم نگذشت
مُثله شد قامت مطهر تو
لیک جسم پُر از جراحاتت
ماند مخفی ز چشم خواهر تو
من بمیرم برای آن خواهر
که تن بی سر برادر دید
راهِ زینب به قتلگاه افتاد
قتلگاه برادر بی سر
خواهر انگار با برادر خود
میشنیدند ناله ی مادر
مادر انگار با پسر دارد
میزند حرفهای آخر را
میشنیدند قاتل و مقتول
ناله های غریب مادر را
این همان ناله های مادر بود
قتلوک بُنَیَّ عطشانا
اولین نوحه های کوثر بود
ذبحوک بُنَیَّ عریانا
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه - شهادت حضرت حمزه علیه السلام/وفات حضرت عبدالعظیم علیه السلام - سبک محاله بمونه رو دلم...
(حضرت حمزه)
شیرِ میدونِ نبرد با دشمنایی
تکیه گاهی و سپاهِ مصطفایی
نگاه کن چی به سرت آورده دشمن
بدنت جا می گیره رویِ عبایی
عبایِ پیمبرِ دین
شده تابوتِ تنِ تو
جایِ نیزه یِ ستمگر
مونده رویِ بدنِ تو
لقبِت لقبِ ارباب
امّا واسهَ ت کفنی هست
سینهَ تو دَریدن امّا
به تنت پیرهنی هست
ای امان از این غریبی (۴)
نه فقط عمو که واسهَ م بودی بابا
بستی چشماتو چرا عمویِ زهرا
بعدِ تو همین بقیع می بینه یک شب
غریبونه تابوتی می بره مولا
من و تو نیستیم ببینیم
دستِ حیدرو می بندن
تو کوچه به گریه هایِ...
کوثرِ حرم می خندن
باورت می شه مدینه
جلو در می کِشه لشکر
می شینه غلافِ کینه
رو بازویِ یاسِ حیدر
ای امان از این غریبی (۴)
(حضرت عبدالعظیم)
وقتی پا تویِ حریمِ تو می ذارم
بارونی می شم مثِه ابرِ بهارم
برا کربلا دلم تنگه و باید
صورتم رو رو ضریحِ تو بذارم
پسرِ کریمِ طاها
حَرمت کرب و بلامه
نوکریتون افتخارِ...
من و کُلِّ رفقامه
نمی شه سفره یِ نوکر...
خالی آخه تو کریمی
داره مجتبی تو شهرِ...
ما برا خودش حریمی
ای امان از این غریبی (۴)
تو که روضه خونِ اربابِ غریبی
تو که از ایل و تبارِ مجتبایی
تویِ هیاتت می پیچه بویِ سیبی
یعنی نوکرا شدن کرب و بلایی
از تبارِ مجتبایی
حرمی داری تو آقا
عاشقِ حسینی امّا
نشدی تو اِرباً اِربا
جگرت سوخته ولی تیر
به تن و تابوت نخورده
دشمنت سرِ بریده
به رویِ نیزه نبرده
یا حسین غریبِ مادر (۴)
#شهادت
#وفات
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#مکه
#کربلا
#کربلایی_شده_ام_در_حرم_عبدالعظیم
4_5987867031251189958.m4a
1.15M
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#حضرت_حمزه
عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد
و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد
عبارسید به جسمت قبول حرفی نیست
ولی خداکند از راه خواهرت نرسد
اگر رسید به مقتل دعا کن ان لحظه
کسی برای جدا کردن سرت نرسد
تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی
صدای وا عطشایت به مادرت نرسد
تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود
خداکند که دگر حرف بوریا نشود
به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟
تونیزه خورده ای اصلا زپشت سر یانه؟
به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی
سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟
تنت به روی زمین مانده است در گودال؟
شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟
عبور کرده ای از کوچه یهودی ها
زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟
به غیر شام که در ان نبود هم نفسی
سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی
به شام قافله را با عذاب اوردند
برای دست یتیمان طناب اوردند
مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟
که بعدچند دقیقه شراب اوردند
به روی نیزه سر شیر خواره را عمدا
درست پیش نگاه رباب اوردند
برای اینکه دلش بیشتر به درد اید
مدام روبرویش ظرف اب اوردند
به روی نیزه دشمن تمام هستش رفت
نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
به مناسبت سوم خرداد سالروز #آزادسازی_خرمشهر
قسم به صبح سعادت
به روز عزت اسلام
قسم به عبرت تاریخ
به شام تیره برجام
قسم به غیرت نسلی
که سر زد از دهه شصت
اراده های عجیبی
که در مبارزه نشکست
به کودکان رشیدی
که زیر تانک شکفتند
به دعوتی که شنیدند
تمام شان بله گفتند
قسم به سوم خرداد
که روز نصرت ما بود
به آن امام جهان بین
که گفت کار خدا بود
به شهر خون و رشادت
به نخل های شکسته
قسم به ماهی غواص
به دست خسته ی بسته
به باکری به حسینی
به نام نامی مردان
به همتّ حججی ها
قسم به فاتح و دوران
به آن زنان شجاعی
که صبر، زینب شان کرد
به مادر سه شهیدی
که چین به چهره نیاورد
قسم به عین عدالت
به بی پناهی یاران
به آرمان فلسطین
قسم به غزه ولبنان
قسم به روز نه دی
به دادخواهی مردم
به آن بصیرت خودجوش
برای دفعهی چندم
قسم به غربت ملت
که ماند در دل تحریم
ولی نکرد شکایت
نداد نامهی تسلیم
قسم به آن همه خونی
که ریخت پای تو ایران
همیشه پشت تو هستیم
همیشه پای تو ایران
مباد آنکه برنجیم
به رغم تیغ تورم
به رغم بار گرانی
به روی شانه مردم
مباد شانهی توفان
در این مصاف بلرزد
بهای عشق تو جان است
بخر خودت که بیرزد
شاعر: #معین_اصغری
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam