eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
58 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
_بنت الحسین_علیها_السلام 🌹 آنقدر سنگ زدن تاکه سرت شکسته شد ازهمان مشت ولگد.بال وپرت شکسته شد نشود پاک ازآن صورت تو .ضربت دست زیرشلاق ولگدها کمرت شکسته شد بخدا ازسره نی .بودحواسم به همه وای دیدم گل من.گل سرت شکسته شد دختر شامی وآن طعنه وآن زخم زبان صبرکردی دخترم اما پرت شکسته شد توکه از حرمله وزجر ندیدی خیری دختر فاطمه هستی.زیورت شکسته شد تا پدرگفتی عزیزم روی نی گریان شدم خوردی از زجر لگد. چون سپرت شکسته شد میکشم نازه تورا تاکه دهم تسکینت درد دل کردی که بغض حنجرت شکسته شد باسر غرقه بخونم رازها گفتی .گلم درده دل کردی که بغض حنجرت شکسته شد وای دیدی دخترم قنداق خونی علی این همه خاطره ها در نظرت شکسته شد گفت (مجنون) که حسین.معجر او دست نخورد ازاصابت گشتن سنگی سرت شکسته شد👉 📓شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). 🙏🍀🌹🙏🍀🌹🙏🍀🌹.
_بنت الحسین_علیها_السلام_ 🌹 خرابه بودورقیه دلش پُردرداست هوای سینة دختر،خدا،عجب سرداست ستاره ها همگی ازرقیه باخبرند میان یک نگهش آسمانی ازدرداست گل خرابه نشینی،ولی چه خوش بوئی خزان نشسته بررویت جمال توسرداست عدوزده به رُخ تو،ولی سپر داری قسم به جان اباالفضل،که عمّه چون مرد است نوای سینة مجنون،همیشه ازشام است خرابه برسردختر،خدا چه آورداست 📕📕شاعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی).. ____________________________ کانال اشعار مجنون کرمانشاهی:
_بنت الحسین_علیها_السلام 🌹 لب خشک توواین آب گوارا،دیدنی است سرنازت به رویِ نیزه ی اعدا،دیدنی است آمدی تاکه کنی داغ مرا،تازه پدر آن ترک خوردگیِ گوشة لبها دیدنی است یادداری بغلم کردی وهی بوسیدی سرِتودربغل ،ای معنی رؤیا دیدنی است چه بلائی به سرت آمده ای باباجان حنجربریده ونیزة اعدا دیدنی است توکه استاد مَنی،درهمة صبروبلا دخترت دربین این گرگانِ صحرا دیدنی است دل مجنون همه جاتنگِ غمِ رقیّه است نازدانه ،غم تودراین بلایا دیدنی است 📕📕شعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی).. ____________________________ کانال اشعار مجنون کرمانشاهی:
شام غریبان ای سری که در سحر با دخترت هم صحبتی شب نرو جای دگر، شام غریبان دعوتی به عمو جانم بگو شد مجلس تدفین بیا غیرت الله حرم، از نیزه ها پایین بیا ای که جاری در نگاه توست ، صد دریا غزل وقت غسل من شده، آبی بیاور لااقل گوش من پاره ست ای پاره بدن ، کم آه کن رو به قبله نه ، سرم را رو به قتلگاه کن هر تکان این بدن ، دردسر تلقین شود خاک را طوری نریزی سینه ام سنگین شود خاک، من را از تو دورم کرده هق هق می کنم زود از بالای قبر من نری ، دق می کنم ای کسی که هر خزانی را بهارش می کنی ترس از تاریکی من را چه کارش می کنی بر مزارم آمدی، با یک لب بهتر بیا فاتحه خوان رقیه ، با علی اصغر بیا وارث روی کبود مادرت زهرا منم سفره داری که گرسنه رفت از دنیا منم آسمانی بودم و ویرانه ماوای من است قبر پروانه ست هرجایی که شمعی روشن است
. ای روضه خوان ِغربت ِقبر کریم ها شاه غریب ، وارث صبر کریم ها‌ بین بقیع، صاحب بزم عزا شدی زائر برای مظهر جود خدا شدی وقت عزای جدّ کریم تو مجتباست اما بقیع، بی علم و بیرق عزاست این روزها که گشته دل کلّ مؤمنین آماده ی زیارت ایّام اربعین گریه کنی به دور حصارش نمانده است جز تو کسی کنار مزارش نمانده است حالا به روی خاک حریمش نشسته ای از بی کسی شبیه حسن دل شکسته ای مثل حسن تو هم شده ای شاه بی سپاه صحرانشین فاطمه، لبریز اشک و آه اما دلیل اشک حسن داغ کوچه بود آن کوچه ای که صورت مادر شده کبود یک بی حیا رسید و به یکباره جان گرفت از فرصت نبودن حیدر توان گرفت جمع ِ تمام کینه ی او مشت بسته شد بد زد که گوشواره ی مادر شکسته شد از آن به بعد بر رخ مادر نقاب دید روی کبود حوریه را در حجاب دید از آن به بعد روز خوشی مجتبی ندید در روضه های کوچه ی غربت قدش خمید راحت شد آخر از غم جانکاه مادرش وقتی که شد شهید جنایات همسرش با زهر کینه پاره جگر شد اگر حسن او را نموده غسل و کفن شاه بی کفن دیگر نرفته بر سر سرنیزه ها سرش در زیر نعل تازه نمانده ست پیکرش ✍عبدالمحسن علی مهدوی نسب ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
من کرم زاده ام و شهر کرامت وطنم گرد و خاک ره ارباب کرم خاک تنم "روزها فکر من اینست و همه شب سخنم" چه شد از بین همه بنده کوی حسنم هاتفی گفت اگر گرد رخ او همه اید چون در این دایره دعوت شده ی فاطمه اید با وجود تو کسی را هنری نیست که نیست تو که باشی ز فقیری اثری نیست که نیست من تو را دارم و دیگر خطری نیست که نیست و در این چرخ بجز تو خبری نیست که نیست زندگی را به تمنای تو خوش می دارم که من از فکر بجز تو بخدا بیزارم ای که با آمدن توست ، علی بابا شد و به لبخند تو غم از دل زهرا وا شد نوبتی باشد اگر نوبت این رسوا شد که بگویند به لطف تو گدا دارا شد آبرو یافته از لطف و عطای حسنم پس عجب نیست بگویم که برای حسنم همه را باب حیات است حسین بن علی ناجی وقت ممات است حسین بن علی که در اوج درجات است حسین بن علی تا که کشتی نجات است حسین بن علی بادبان است در این کشتی امداد حسن نه ؛ بگو آب حسن ،موج حسن ،باد حسن نیست بالاتر ازین درد در عالم دردی بین مردان بنشینی و نباشد مردی و نفهمند تو را صلح چرا می کردی همه هستند کنارت و تو تنهاگردی صبر را برده ای از رو و تمامش کردی کربلا را تو به تدبیر قیامش کردی چه سکوتیست تو کردی که چنین فریاد است و به تدبیر تو بنیاد ستم بر باد است نام تو لرزه ی بر قامت استبداد است وارث قدرت مولایی تو اولاد است قاسمت روز دهم یک تنه غوغا می کرد کربلا مات شد و خیره تماشا می کرد خیره گشتند و به ماه تو حسد ورزیدند صد حرامی همه با نیزه گلت را چیدند گریه می کرد حسین و همگی خندیدند بعد ازان پای سرش یکسره می نوشیدند مرگ مشتاقی او دید و بسی کم آورد عسل روی گلش چهره او هم آورد جگرت سوخت ، کنارت تو برادر داری زینب اینجاست غمی نیست تو خواهر داری گرچه یک خاطره از کوچه و مادر داری بی وفایی و حسد از بر همسر داری لیک مهمان سر نیزه نگشته سر تو میزبان لبه ی تیغ نشد حنجر تو 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
شانه اش گفتم و دلم لرزید دستم از حرکتِ قلم لرزید شانه اش بی سبب نشد خم شد جایی انگار که عصا هم شد! وقتِ مضمونِ بی هوا شده است راهِ کوچه به شعر وا شده است کوچه ای که در آن شهید شده از غمش گیسویش سپید شده کوچه ای که نزد پَر از قَفَسش تا لبش وا شد آخرین نَفَسش گفت یک کوچه و من و مادر گُذرِ و روز ِ روشن و مادر با پر و بال بود مادرِ من شاد و خوشحال بود مادرِ من ارثِ شیعه شده نصیب بس است نیست بابا دگر غریب بس است تا سرش پیچِ کوچه را رد کرد ناگهان راه را عدو سد کرد جانِ من بود روی لب میرفت مادرِ من عقب عقب میرفت اینکه رخسارِ ماه هاله شده بعدِ قاپیدنِ قباله شده آسمان از صداش میلرزید رگم از ناسزاش میلرزید مادرم صورتش به پایین بود علتِ ناگهانی اش این بود وای دستش چگونه جرات کرد سر به دیوار بد اصابت کرد از خجالت سرم زمین افتاد پیشِ من مادرم زمین افتاد جگرم این شده که پاره شده داغدارِ دو گوشواره شده قاتلم خاکِ تارِ چادر شد جای پای کنارِ چادر شد تا که با زحمت از زمین پا شد صدمه ی چشمها هویدا شد ای امان از به شانه بردنِ او از غمِ تا به خانه بردنِ او روی دوشم فرشته باران بود به لبِ مادرم "حسن جان" بود... 🔸شاعر: ___________________________ ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
همیشه صبح و شبم غرق صحبت حسن است که زنده روح من از این محبت حسن است اگر که بی حسنم سمت دوزخم ببرید کلید جنت من در رضایت حسن است به زیر منت دنیا نمی روم هرگز همیشه گردن من زیر منت حسن است عجم شدم که شوم شیعه با نگاه حسن که شیعه گشتن ایران کرامت حسن است مسیح اگر که دمش مرده می کند زنده ز گریه بهر حسین و عنایت حسن است سکوت کردن او عین جنگ رو در روست که صلح نقطه ی عطف ولایت حسن است هنوز حک شده در لوح سینه ی تاریخ جمل نشانه ی خشم و شجاعت حسن است کجا روی تو برادر سخن به حق بشنو حسین تحت لوای امامت حسن است اگر برای حسینش به سینه می کوبیم حسین گفتن ما تحت دولت حسن است دعای مادر او بیمه می کند ما را نگاه فاطمه فردا به امت حسن است دلم خوش است که گریه به غربتش کردم چه غم ز بار گنه تا شفاعت حسن است 🔸شاعر: ___________________________ ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
نه اینکه فقط خونِ دلش از دهنش رفت از روی حسد حُرمتِ تابوت و تنش رفت دفن بدنش سخت شده طول کشیده آنقَدرکه تیر آمد و بین کفنش رفت! 🔸شاعر: ___________________________
در کوچه پای آمدنش تیر میکشد از سمت گوش تا دهنش تیر میکشد این طفل هر زمان که به در میکند نگاه بی وقفه چارچوب تنش تیر میکشد مادر چقدر دلنگران سکوت اوست فهمیده سینه ی حسنش تیر میکشد نام حسن ردیف غزلهای غربت است حتی ردیف تَن تَ تَنَش تیر میکشد این بار زهر کینه بر او کارگر شده هی لخته لخته هی دهنش تیر میکشد زینبه نشسته پاره ی تن را نظاره گر با هر نفس نفس ، بدنش تیر میکشد از بس که گریه کرده در این ماتم عظیم چشمان خیس سینه زنش تیر میکشد شاید که یاد کرببلا میکند حسین وقتی که دارد از کفنش تیر میکشد 🔸شاعر: ___________________________ ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
حسین گفتم و شد سینه بی قرار حسن برای اینکه حسین است سوگوار حسن محرم و صفر اندوهگین غربت او دو چشم علقمه گریان و اشکبار حسن ضریح کرببلا نقره داغ تربت او زهیر و حر و حبیبند داغدار حسن اگر چه دور و برش از حبیب ها خالی است امام ها همه جمعند در کنار حسن مزار خاکی او شد ابوترابیِ محض از آن به بعد نجف گشت خاکسار حسن عجب نباشد اگر که به روز رستاخیز حسین فاطمه برخیزد از جوار حسن برای غربت او بی قرار می گریم شبیه شمع خیالی سر مزار حسن برای داغ دو تا ماهپاره اش یا که برای لحظه جانسوز احتضار حسن برای روضه او با کنایه می خوانم مدینه ،کوچه،فدکنامه، گوشواره، حسن 🔸شاعر: ___________________________ ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم): 🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم): 🎼 ♻️♻️♻️♻️ ✅بنداول امام حسنی حسن ابن الزهرا کریمه ال الله معز المومنین برای حاجاتم، نشده که روم و بندازی رو زمین سخاوتمندی آقا ، من گدا و مستمندم توی زندگیم به لطف و، کرمه تو دل میبندم الهی که پابوسیت بشه قسمته من ببینم که توحرم داری اقام حسن الهی که، تو مدینه مقیم باشم برا ساختن صحن بقیعت من سهیم باشم ♻️ حسن جانم حسن جانم ♻️➖➖➖➖➖➖♻️ ✅بنددوم زینبی شریکه الارباب ،خیلی دوست دارم عقیله العرب هرجا زمین خوردم، پا شدم باذکرت مددی یا زینب دلم و پینه زدم، با نخه پرچمه هیئت از خدا میخوام بمیرم، با چشمای تر تو روضت الهی که، سر من بشه پیشکشه تو بشم عازم، به حرم با سفارشه تو الهی که، رهسپار دمشق باشم من مدافعه بیرق توو، راه عشق باشم ♻️ مدد زینب مدد زینب(س) ♻️➖➖➖➖➖➖♻️ ✅بندسوم رقیه ای دختره اربابم ای همه آمالم ای رقیه جانم می دونی یک عمره من دخیلت هستم ای روح و ریحانم من و از کوچیکی یام پدرم تو روضه ت آورد مهر نوکریت ازون روز روی پیشونیه من خورد الهی که، باشه سایه ی تو رو سرم که از لطفت، سرفرازم و معتبرم الهی که، توی روضه شهید شم من با صلاح و نگاه شما ، روسفید شم من ♻️ رقیه جان رقیه جان ♻️➖➖➖➖➖➖♻️ ☑️ بندچهارم ترکی ای علمدار عشق،بودی افتخاریم،قاپون نوکریم او صفالی آدین،گله هر یرده،مولا مشتریم ..... اوزون قوللارا فدا،یارادوبدی آقا طوفان لشگری پوزان زماندا،سنه جان دیوبدی سلطان ...... داریخمیشام،او صفالی حرمیوه من داریخمیشام،صحن و گنبد علمیوه من دوت الیمدن،گنه کرب و بلایه گلیم گوزیاشیمنان حرم توزونی،آقاجان سیلیم جان ابوالفضل«ع» 💠💠5⃣3⃣3⃣💠💠 ♻️➖➖➖➖➖➖♻️
4_5796419478212314370.mp3
4.56M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🌷🌷🌷 ✅بند اول تواین بیابونا گرگای بی حیا باکعب نی میرن دنبال بچه ها ازسمت خیمه ها داره میادصدا هرکی یه گوشه ای دادمیزنه بابا وااای جونم به لب رسیده از اتیش و دود وااای عمه ببین صورت من شده کبود وااای گهواره و گوشواره وانگشترو وااای دارن به غارت میبرن هرچی که بود سیدتی رقیه مولاتی رقیه(س) ✅بند دوم بریده حنجرت می خنده دشمنت کاشکی میشد برات بمیره دخترت چی شده پیکرت کجاست انگشترت کی برده بود سرت بیچاره مادرت بابا یادم میادلحظه های سخت عذاب بابا یادم میادقوم یهود و ناثواب بابا سربریده تو چقد چوب میزدن بابا تومجلس بزم می و بزم شراب مولاتی رقیه سیدتی رقیه (س) 📝شعروسبک کربلایی مجیدمرادزاده 💠💠💠⭕️ 17 ❌💠💠💠 •┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈┈•
4_5996826753937440939.mp3
3.27M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🏴سبک زمزمه یا شور روضه ای شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام ویژه هفتم ماه صفر 🏴بند اول به حال من ماهیِ دریا خون گریه میکنه واویلا به سر رسیده دیگه عمرم میرم پیشه مادرم حالا یادم نمیره کوچه ی تنگ من بودم و مادر و سیلی یه جوری زد که مادر افتاد یادم نمیره روی نیلی چشاش جایی رو که نمیدید ازم راهه خونه رو پرسید تا خونه دستش رو گرفتم خداروشکر بابام نفهمید جلو چشَم مادرم افتاد... 🏴بند دوم خودم دیدم چهل تا نامرد به خونمون هجوم آوردن پهلوی مادرو شکستن بابامو دسته بسته بردن خودم دیدم سینه و مسمار رد خونش رو روی دیوار خودم دیدم که مادرم سوخت تو شعله ی آتیش اغیار خودم دیدم کاش نمیدیدم ناله ی مادرو شنیدم بعد همون واقعه ی تلخ یه عمره روز خوش ندیدم جلو چشَم مادرم افتاد... 🏴بند سوم این منو طشت و لخته ی خون زجه نزن زینب کنارم اگر که آب بخوام میاری غصه ی آب و من ندارم یه روز میاد میبینی خواهر برادرم حسین و تشنه بین دو نهر آب میبُرن سرش رو از قفا با دشنه چیزی نمیگذره میبینی سر جداشو روی نیزه میبینی که زمین داره از کوبش مرکبا میلرزه گریه نکن خواهر مضطر... 🙏التماس دعای خیر ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
اشعار شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام... میزنم باده زپیمانه ی تو گشته ام عاشق ودیوانه ی تو لبم ازباده ی عشقت ترشده ساکنم بر دره میخانه ی تو روز وشب میکنم ازمستی خود سجده برتربت خمخانه ی تو همچنان رندم وپیمانه بدست زصفای لب پیمانه ی تو عالمی آمده ازشوق وشعف به گدایی دره خانه ی تو یاحسن لطف توشدشامل او هرکسی شد پره پروانه ی تو بنگراین دل(مجنون)پیچید زلف خودرا بدم شانه ی تو شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) _____________________
اشعارشهادت کریم اهلبیت امام حسن مجتبی ع. .🍀 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🌹 آقاتمام بال وپرت درد میکند حس میکنم پره سفرت دردمیکند حالانه شاهده غم مادر به کوچه ای درکوچه های تنگ پرت درد میکند بادیدن مغیره دلت زارمیگریست آقا زگریه چشم ترت درد میکند گویابرای پر زدن .آماده ای حسن از زهرکینه آن جگرت دردمیکند گویاکه رفتنی شده ای از دیار ما از زهرکینه بال وپرت دردمیکند زینب برای عرض کمک کردنت رسید از اشک .آه پرشررت دردمیکند (مجنون)بگو که از اثره زهریاحسن ازپای تابه فرق سرت دردمیکند . 📕.شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ✴✴✴✴✴✴✴✴✴✴.
🌴🌴رجزفوق العاده ی امام حسن 🔘🔘🔘🔘◾◾◾◾◾🔘🔘 قلندرم که نمودم هوای کوی حسن زنم به سینه وبر سر به عشق روی حسن به یک کرشمه رُبودی توازحَریفان دل شدم اسیر کمندی چو زُلف و موی حسن گشادری توبروی گدای خانه ی خود که مست ِ می شدم ازباده ی سَبوی حسن به سوی خاک مزارت شبانه پر زده ام که گشته نرگس مَستانه مَست روی حسن ز فِیض آب زلالت که آبی ازدریاست کرم شده که شده قطره ایی ز جُوی حسن گدای صحن بقیع تو ام تمامی عمر نَفس نفس زدن من در آرزوی حسن هوایی توشدم چون مقیم کوی توام به اذن ِ ِحق بنشینم به. روبِروی حسن مراجنون توآقا گرفته تا دم مرگ گشوده مرغ دل من دوباره سوی حسن سلام مابرسان ای صبا به حضرت او شدم چو. زنده واِحیا زعطرو بوی حسن گدای درگه عشقم شدم اگر(مجنون) شدم چو مرغ سحرخوان به گفت و گوی حسن ✏✏شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐 ...
. مجتبی علیه السلام جواب: امیر با کرم حسن / شبیه مادری تو بی حرم حسن سایه ی رو سرم حسن/ شبیه مادری تو بی حرم بند اول: این شبها قلب ما محزونه شیعه بی طاقت و دلخونه مادری قدکمونی روضه از غم پسرش میخونه آقامون بسکه غربت داره آسمون داره خون میباره مهدی فاطمه سر روی قبر خاکی او میذاره دلم شده پر از محن /کاشکی زیارتت بشه نصیب من بند دوم: آهی پر ازشراره داری چشمانی پر ستاره داری با یاد کوچه ها وسیلی یک قلب پاره پاره داری عمرت با غصه و غم سر شد سهم تو دیده های تر شد مسموم زهر کینی اما قاتلت کوچه و مادر شد شهید کوچه ها حسن / مادرو دیدی زیر دست و پا حسن بند سوم : با غمها همنشینی آقا یکتا و بی قرینی آقا کوریه چشم هربدخواهی معز المومنینی آقا کاش صاحب اعتباری باشم مجنون بیقراری باشم یک روزی توی صحنت آقا خادم افتخاری باشم اینه همه امید من یه روز میام پیاده تا صحن حسن بند چهارم: اشک‌چشمامو جاری کردم از بسکه آه و زاری کردم تو رویا دیدم ایوونت رو با اشکام آینه کاری کردم تو بقیع بارگاه میسازیم چارتا گنبد طلا میسازیم ایوون و ضریح و گلدسته مثل کرب و بلا میسازیم مثل شهید بی کفن صاحب حرم میشه یه روز امام حسن .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط ترکیب‌بند – شهادت امام حسن علیه السّلام آمـدیم از تو بگـوییم و بباریم حسن ما تعصّب به تو و نامِ تو داریم حسن کاش در صحنِ شما پا بِگـُذاریم حسن کـَرمی کن که بیاییم و بیـاریم حسن .... سنگ و سیمان که بقیعِ غمَت آباد کنیم صحـنِ خاکی تو را مثلِ گوهرشاد کنیم کم ندیدی غم و غصّه!!! پس ازامروز بس است دشمنت زخمِ زبان می‌زند و بوُالـهَوس است در دلِ خانه‌ای و قلبِ تو در تیررَس است لخته‌خون می‌چکد از کنجِ دهان ... یا نفَس است؟ می‌چکد خونِ دل از گوشه‌یِ لبهایِ حسن کـاش می‌سـوخت تمامِ بدنـم جـایِ حسن تا زمین خورد حسن زود حـرم آه کشید شاه می‌گفت شکسته کـمرم ... آه کشید جعده خندید ولی صبر و کرم ... آه کشید مـادری گـفت خـدایا پسرم .... آه کشید لخته خونِ جگرش ریخت درون ظرفی مانده در سینه‌یِ آشفته‌یِ آقا حـرفی ... حرفی از کوچه نشد غصّه وغمها را خورد کـوچه‌ای که دل زخـمیِ حسن را آزرد ضربه‌یِ سیلی کین ... سویِ نگاهی را بُرد ای هـَلائل به خـدا یوسف ما آنجا مـُرد مادر افتاد ... پَر افتاد ... سر افتاد به زیر زیرِ لب گفت حـسن زیر دو بازومْ بگیر داغـدارانِ حسن داغ دلم بسـیار است شال مشکی به رویِ شانهٔ پرچمدار است تیرها آمد و تابوتِ کـرم پُرْخـار است آخرین روضه‌یِ ما هلهله در بازار است ندبه بر رویِ لب فاتحِ جنگ جمل است مـَرهم داغ دل شـیعه دَم العـجل است
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم): 🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول اَلا عَبدُالزَّهرا (س) چرا روضه ی من و نمی خونی اَلا عَبدُالزَّهرا (س) مگه از کوچه چیزی نمی دونی اَلا عَبدُالزَّهرا (س) نمی دونی از غم و دردای من اَلا عَبدُالزَّهرا (س) بزار روضه بخونه برات حسن(ع) مردک بی حیای پست توکوچه راه مون و بست تا نعره زد سرمادر غروره من رو بد شکست 😭 وا اُمّاه وا اُمّاه 🔘➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم اَلا عَبدُالزَّهرا (س) نانجیب به قلب من آذر زد اَلا عَبدُالزَّهرا (س) یه کشیده به رخ مادر زد اَلا عَبدُالزَّهرا (س) باهمون ضربه ی دست اون لعین اَلا عَبدُالزَّهرا (س) مادرم باصورت افتاد رو زمین 😭 میسوختم از عمق وجود وقتی مادر افتاده بود دیدم که کل صورت مادرمن شده کبود 😭 وا اُمّاه وا اُمّاه 🔘➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم اَلا عَبدُالزَّهرا (س) شونه هام شد برا مادرم عصا اَلا عَبدُالزَّهرا (س) نمیشد حتی بلند شه سرِ پا اَلا عَبدُالزَّهرا (س) تا میخورد زمین. چشاش تار میدید اَلا عَبدُالزَّهرا (س) هی صدامیزد کجایی مجتبی 😭 ازسیلی اون بی حیا مادرنمی شنید صدا دیدم داره برق میزنه گوشواره از روی خاکا 😭 وا اُمّاه وا اُمّاه 💠💠5⃣4⃣9⃣💠💠 🔘➖➖➖➖➖🔘
🌹بسم الله الرحمن الرحيم🌹 همین جا... همین جا معجر از سرها کشیدند همین جا دلبرم را سر بریدند همین جا هستی ما رفته غارت به فرزندانِ زهرا شد جسارت همین جا کوفیان با بغضِ حیدر اسیری برده اند آلِ پیمبر همین جا حرمتِ ما را شکستند سرِ شش ماه را بر نیزه بستند همین جا ماهِ لیلا در خسوف شد گلِ ما اِرباً اِربا بِسُّیوف شد همین جا نوجوانانِ حسن را شکستند دست و سینه مثلِ زهرا همین جا غنچه ای در حالِ غش بود نوا ها ای عموجان اَلعطش بود همین جا تا که از خیمه عمو رفت سه شعبه تیری بر حنجر فرو رفت همین جا دستِ ساقی از تن اُفتاد عَلَم در زیرِ پای دشمن اُفتاد همین جاعاشقی با خون رَقم شد حسین رفت و حرم غرقِ اَلَم شد همین جا نیزه ای بر شاهِ دین خورد زِ روی ذوالجناح با سر زمین خورد همین جا دیده ام در بینِ مقتل ذَبیحً مِن قفا را از روی تل همین جا دیده ام در دستِ اعدا سرِ غرقِ به خونِ دلبرم را همین جا با قدی از غم خمیده زدم بوسه به رگ های بریده همین جا ناله از دل بر کشیدم حسینم را به روی نیزه دیدم همین جا روی ما آتش عدو ریخت تمامِ خیمه ها سوخت و فرو ریخت همین جا دستِ گلچین لاله گون بود پُر از گوشواره های غرقِ خون بود همین جا می زدند شلّاق و سیلی بدونِ هیچ گناهی و دلیلی همین جا هم رقیّه هم سکینه لگد خوردند چو بانوی مدینه همین جا قلب ها در رنجه اُفتاد به روی ما نشانِ پنجه اُفتاد همین جا بلبلان را پر بریدند پسر را پیشِ مادر سر بریدند
4_6039796772157523828.mp3
479.4K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ تُنزِلُ البلا یعنی: اینکه از حرم جا موندم باز دوباره تنها موندم اربعین رسید و من هنوز اینجام تَحبِسُ الدُعا یعنی: گریمو ندیدی اینبار از گدا بریدی انگار اما من فقط خودِ تو رو میخوام حسین حسین کار تو بزرگی و / کار من که عُصیانه اما از قدیم گفتن / بخشش از بزرگانه جان جان جانانی * تو قدیم الاحسانی ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ تُنزِلُ النِقَم‌ یعنی: دوری از شما دشواره بی حرم میشم آواره خوشبحال زائرای شش گوشه بغض توو گلو‌ یعنی: منتظر بمونی یکسال رو به تو نیاره اقبال توی قلبم از جدایی آتیشه حسین حسین روبروی چشمامه / خاطرات مشّایه کاش تا آخر عمرم / با تو بودم همسایه جان جان جانانی * تو قدیم الاحسانی ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ کربلامو هر دفعه؛ از امام رضا میگیرم راضی باز به این تقدیرم راه کربلا رو روو خودم بستم اربعینِ امسالو کاشکی توی مشهد باشم کفتر رو گنبد باشم یا امام رضا می بینی دل خستم آقام آقام تو اگه بخوای میشه / تا دوباره زائر شم با دعای تو بازم / اربعین مسافر شم ای امیر و سلطانم * یا امام رضا جانم ۲ .
. رفقا وقتمون کمه، ان‌شالله با نیت و به‌قدر وسعمون مدد بدیم کار جمع بشه .. همیشه واسطه خیر باشید و دستتون هیچ وقت زیر دست نباشه و محتاج خلق نشید؛ 🤲
🔆 🖤 🏴بند اول: سلام شاهِ من، نَیِّرِینَم ای حسینم، ای حسینم سلام ماهِ من، نورِ عینم ای حسینم، ای حسینم اومد آخر خواهره غمخواره تو سر میذارم رو خاکه مزاره تو کاش می مردم من اینجا کناره تو مظلوم حسینم یادمه گودال، با خنجرش رسید از قفا دیدم سره تو رو برید با خودش آورد رو نیزه ها کشید مظلوم حسینم ای حسین جانم غریب حسینه من 🏴بند دوم: نداره غمه، من حسابی چه عذابی، چه عذابی کشیدم منو، اضطرابی چه عذابی، چه عذابی از کجا باید، بگم اَخا برات از غم کوفی، یا شامیا برات از یهودی ها، بگم چیا برات؟ عذاب کشیدم طعنه ها خیلی، منو شکسته و بردنم داداش، با دسته بسته و خواهرت حالا، به غم نشسته و عذاب کشیدم ای حسین جانم حسین حسین حسین 🏴بند سوم: میدونی چیا، من کشیدم سختی دیدم، سختی دیدم😭 نبودی داداش، می بریدم سختی دیدم، سختی دیدم بعدِ چِهِل روز، اسارت اومدم با خمیده قد و قامت اومدم من بدونِ یک، امانت اومدم ببخش حسین جان😭 یاسه تو تنها، گذاشتم اومدم بین شامی ها، گذاشتم اومدم تو خرابه جا، گذاشتم اومدم ببخش حسین جان ای حسین جانم غریب حسینه من 🏴بند چهارم: من ایرانم و، تو عراقی چه فراقی، چه فراقی بگیر از دلم، یه سراغی چه فراقی، چه فراقی دوری و دوستی، سرم نمیشه و هیچ کجا واسم، حرم نمیشه‌ و از تو دورم باورم نمیشه‌ و دارم میمیرم کربلا واسم ضروریه حسین اربعین اوضام چه‌جوریه حسین کارِ من امسال صبوریه حسین دارم میمیرم ای حسین جانم حسین حسین حسین 🎵📝: (طاها تحقیقی) با تضمین از