#سبک_شور_امام_حسن_ع
#اجرانشده
#زیبا🖤
🏴بند اول:
ای شرفِ بر عالم
زینتِ دوشِ خاتم
غلامِ درگاهِ تو
آقا هزاران حاتم
امیرِ بی همتایی
توی کرم یکتایی
دست خدا هستی و
روزیِ دِهِ دنیایی
تویی همانکه، مَلَک، اِنس، و جِن گدای تو اند
فدائیان همه یک دم، حسن فدای تو اند
دلیلِ زندگی شیعه تا به حال این است
که منتظر به نظر بر صحن و سرای تو اند
ذکرِ مستان حسن
امام و سلطان حسن
کلِّ ایمان حسن
رحیم و رحمان حسن
روح و ریحان حسن
طاهر و سبحان حسن
اصلِ درمان حسن
جان سَنَ گوربان حسن
یا حسن یا مولا
🏴بند دوم:
تو فاتح میدانی
یِکّه یلِ گُردانی
شیرِ شکاره علی
چه معرکه گَردانی
تو حسن کرّاری
نترس و لافرّاری
قاتلِ خنّاسی و
پهلوون و قهّاری
تویی همانکه، شده وارث ولای علی
به هر اموری نداری مثال خود بدلی
دلاوریه تو در معرکه، زبان زد است
زمین زنِ، زنه اُشْتُر سوار در جملی
مردِ بی باک حسن
قوی و چالاک حسن
ماهِ افلاک حسن
دلیر و کولاک حسن
اوج قدرت حسن
علوی غیرت حسن
با اصالت حسن
و با عدالت حسن
یا حسن یا مولا
🏴بند سوم:
ای دلبر و دلدارم
جونمو پات میذارم
میزنه قلبم برات
خیلی تو رو دوست دارم
ای خوشیِ اِقبالم
مُحَوِّلُ الْاحوالم
با یک نگاهت بگیر
تو زیره پر و بالم
کبوتری شده ام عمری در هوای شما
که می زند ضربانِ دلم برای شما
یقین گشته برایم که میرسد یک روز
پیاده می روم آخر به کربلای شما
هیجانم حسن
آرامِ جانم حسن
شَریانم حسن
خطِ امانم حسن
سر و سرور حسن
حامی و رهبر حسن
شیعه پرور حسن
شافع محشر حسن
یا حسن یا مولا
🎵: #علیرضا_افشار
📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
4_5782685044678069964.mp3
2.12M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5960850948224982388.mp3
738.4K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم رب الرقیه
شور امام رضا علیه السلام
1⃣
قسم به حضرت رضا قسم به کل قرآن
من افتخارمه شدم کلب شه خراسان
میام حرم به اذن تو
شاه رئوف دنیا
نذر عزاته جونم
به جون مادرت زهرا
یا رضا جان شاه و سلطان
من شدم با تو مسلمان
سایه تو بر سر ما
ای ولی نعمت ایران
"السلطان امام رضا"
2⃣
صاحب کشورم تویی امیر و سرور من
تو یک کلام بگم آقا یگانه رهبر من
هوای نوکرو داری
تویی غریب الغربا
همیشه یارم بودی
تویی معین الضعفا
هستی شافع روز محشر
گریه کن بر شاه بی سر
هم کریمی هم دلیری
خُلق و خویت مثل حیدر
"السلطان امام رضا"
3⃣
مظهر جود و کرم و اصل و اصول ایمان
ذات ربوبیت حق عشق خدای منان
ضریح زیبات برده
دل از دلم آقاجان
وقت دعاهام میگم
خدا بحق سلطان
ای نگارم ای شعارم
مثل میثم سر به دارم
سمت تو شد سجده ی من
سر ز سجده بر ندارم
"السلطان امام رضا"
#عنایت_حضرت_زهرا_صلوات_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب
#کلب_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#محمدرضا_رستمی
#نذر_فرج
#یاعلی
▪️زمزمه شهادت امام حسن(ع)▪️
دشت لاله شد لب من
زود بیا ای زینب من
دیگه هیچ غمی ندارم
خواهر من
چشام و دارم میبندم
با لب خونی میخندم
مادر امده کنارم
خواهر من
بیا مادر و ببینیم
با حسین پیشش بشینیم
خواهرم با مادرم بیا باهم زبون بگیریم
دور هم از بار غم به یاد غصه هاش بمیریم
آه
آهم داغ و پر شرره
قاتل جیگره
زهر کینه
آه
اما ذکر من به خدا شد به شور و نوا
وای مدینه
کاسه خون شده چشمام
من غریب ترم ز بابام
شماها خبر ندارید
من چی دیدم
خواهرم منو حلال کن
خودت از مادر سوال کن
کنارش میان کوچه
چی کشیدم
سایه افتاد رو سر ما
سایه نامرد دنیا
مثل باد اون بدنهاد
دست سیاه ش و تکون داد
بی حیا دور از بابا
قدرت شو به ما نشون داد
آه از اون روز گرفته دلم
من هنوز خجلم پیش مادر
آه
از من کاری برنیومد یاری برنیومد
پیش مادر .
▪️زبانحال امام رضا علیه السلام▪️
غریب و بی وطنم من
با یه آه میشکنم من
کسی نیست دور و بر من
پسر من
بیا از شهر مدینه
سر بابا ت رو زمینه
نور چشمای ترمن
پسر من
بیا ای تازه جوونم بیا تا غریب نمونم
روی خاک با لب چاک
اسم تو رو زبون میارم
زود بیا ای دلربا
تا سر روی پاهات بزارم
آه پا روی زمین می کشم
شعله ء آتیشم
ای عزیزم
آه چشمام تیره شده پسرم
خون شده جیگرم
ای عزیزم
بیار از شهر پیغمبر
کمی از تربت مادر
تا بگیره حجره من
بوی مادر
کاش بیاد با تو به اینجا
مادر غمدیده ما
تا باهم یه بار ببینم
روی مادر
شبیه یه نخل بی برگ
مثل اون میشه جوون مرگ
پسرم بالا سرم
روضه بخون به جای قرآن
تو بگو از اون گلو
منم میگم حسین حسین جان
آه من هی دست و پا میزنم
هی صدا میزنم یاد زینب
آه تو هم وقت غسل و کفن
روی سینه بزن یاد زینب
4_6008361713244571712.mp3
983.6K
#زمینه_شهادت_امام_حسن_مجتبی
"غربت از سر و روی آقام میباره"
اجرا و شعر و ملودی #حمید_رمی
غربت، از سر و روی آقام میباره
چه کنه امام مظلومی
که حتی تُو خونه بییاره
گریه، بر غریب مدینه جا داره
بیا روضه بخونیم اما
بغض گلو مگه میذاره
واویلا، دلش تنگه
دل یارش، از سنگه
به جگر داره میبینه، زهر کینۀ همسر رو
بیشتر از همه حس کرده،جایخالیِمادررو
مظلوم، غریب، آقای من
مظلوم، غریب، امام حسن
_
خاکِ، حجره میشینه روی پیشونیش
میسوزونه دلِ زهرا رو
غصۀ چشای بارونیش
معلوم، میشه همه غمای پنهونیش
میبینه که غریب و تنهاست
تُو لحظههای پریشونیش
واویلا، با چشم تر
همهش میگه، ای مادر
دستوپا میزنه رو خاک، پاره شد جگرش امشب
ولی میگه که چیزی نیست، تا یهوقت نبینه زینب
مظلوم، غریب، آقای من
مظلوم، غریب، امام حسن
_
حالا، که دیگه داره میره از دنیا
همهچی جلوی چشماشه
همهچی رو میبینه آقا
از اون، چادرِ خاکیِ تُو کوچهها
تا چادرِ خاکیِ زینب
تُو غروب روز عاشورا
واویلا، چی میبینه
چقد روضه، سنگینه
تُومدینهبا یک سیلی، امام ما رو پیرکردن
یهروزمروزعاشورا،خواهرشرو اسیرکردن
#حمید_رمی
◾️چارپاره رحلت رسول اکرم(ص)
آنکه با غمزههای گفتارش
درسآموزِ صد مدرّس بود
در نفسهای آخرِ عمرش
قلم و کاغذی طلب بنمود
چون که میخواست مردمِ دینش
نشوند از مسیر حق، گمراه
خواست در آخرین وصیت خویش
بنویسد: "علی ولیالله"
ناگهان از میان جمعیت
محضر حضرت رسولالله
یک نفر _آنکه دانی و دانم_
گفت "ان الرجل لیهجر"... آه
او که آیات را نمیفهمید
گفت قرآن برای ما کافیست
او نفهمید که کلام رسول
جز کلام خدای سبحان نیست
آن رسولی که گفت: ای مردم!
یک امانت زِ من کنار شماست
اجر پیغمبریِ من، تنها
احترامِ به دخترم زهراست
چند روزی گذشت... مردی که
بر نبی بست تهمتِ هذیان
او که قرآن برای او بس بود
حملهور شد به کوثر قرآن
کوچه آماده، هیزم آماده
یک نفس مانده بود تا آتش
داد زد: ای اهالیِ خانه
یا که بیعت کنید یا آتش...
همه گفتند: فاطمه آنجاست
گفت: فضه، حسن، علی، یا او،
هرکسی پشت درب این خانهست
طعمهی آتش است حتی او
همه گفتند: محسنش پس چه؟
گفت: فرقی نمیکند اصلاً
باید این خانه را بسوزانم
مرد باشد میانِ آن یا زن
چند لحظه سکوت کرد و سپس
چند گامی سوی عقب برگشت
همه گفتند: منصرف شده است
همه گفتند که بخیر گذشت
ناگهان باز سمت خانه دوید
لگدی زد به در...خدا!... مادر
فاطمه بیسپر...خدا!... محسن
در شده شعلهور...خدا!...مادر
#حمید_رمی
درده دلم رضا جان، پیِ طبیبم آقا
تو این دیار غریت تویی حبیبم آقا
دوباره فیض روضه شده نصیبم آقا
غریبیتو می فهمم، منم غرییم آقا
ای صاحب صحن و حرم با صفا رضا جان
بیمار عشقتم و ذکر تو شفا رضا جان
غریب الغربا معین الضعفا رضا جان، رضا جان
(یا ضامن آهو رضا جان)
بند دوم:
سبو شکست و می ریخت، وقتی که ساغر افتاد
به زهر کینه آقا ، کارِ تو آخر افتاد
دلت به یاد مادر تنت به بستر افتاد
شب عزای تو بود روزی که مادر افتاد
گوشه ی حجره آخرش رسیدی به مرادت
دست و پا می زدی مدینه میومد به یادت
روضه ی کوچه رو می خوندی برای جوادت ، رضا جان
(یا ضامن آهو رضا جان)
بند سوم:
شکر خدا رضا جان ، وقتی که رفتی از حال
بالا سرت نبودن ، شبیه شمر قتال
سوز جگر تو رو سوخت ، با روضه های گودال
سری که روی نیزه ست ، تنی که میشه پامال
ما شنیدیم اما تو میدیدی این روضه ها رو
دست و پا زدن ارباب بی کفن ما رو
اسبا هی زیر و رو می کردن شاه سر جدا رو
(یا ضامن آهو رضا جان)
شاعر : مظاهر کثیری نژاد
🏴سبک نوحه زمینه ۲۸ صفر شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و روضه کربلا
#نوحه_امام_مجتبی_ع
#زمینه_امام_مجتبی_ع
#دارد_مدینه
🏴بند اول
دارد مدینه
قبر تو را در بر
ای زائرت مادر
غریبی چون حیدر
امام حسن ای
سید و ای سرور
سردار بی لشکر
غریبی چون حیدر
آنقَدر تو غریبی
که برایت حرم نیست
جز تو هیچ پادشاهی
اینقَدر با کرم نیست
شیعیانت همه از
غربت تو هلاکن
در کناره مزارت
عرشیان سینه چاکن
من غریبم غریبم
🏴بند دوم
از زهر کینه
جان میدهم دیگر
راحت شوم آخر
از غمت ای مادر
شد قاتل من
در خانه ام همسر
گذشته آب از سر
غریبم و مضطر
زهر کینه به جانم
زد شرر پُر اثر شد
حاصلم لخته خون و
پاره های جگر شد
میرسد جان من از
این جفا بر روی لب
روبرویم نشسته
میزند ضجه زینب
من غریبم غریبم
🏴بند سوم
دهد عذابم
گریه ی تو من را
خود را نگهدار تا
آن روز عاشورا
ندارد امروز
ماتمه آن روز را
که میشود تنها
برادرم آن جا
ناله هایت نگهدار
میروی تو به گودال
میشوی زائر آن
جسم از کینه پامال
ناله هایت نگهدار
خواهر ای نور دیده
روی نیزه ببینی
راس از کین بریده
آه و واویلتا وای
۱۴۰۰/۰۷/۰۹
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
ای مرثیه ها اشک بریزید برایش
خون گریه کنید دیده ها بهر عزایش
بر مرد غریبی که به خود یارندیده
ای حنجره ها روضه بخوانید برایش
حتما شده او محترمِ دیدهٔ زهرا
هر کس که حسن گشت به لب شورونوایش
مظلوم ترین زاده زهرا شده مسموم
زهری که بلا گشته ولی گشته دوایش
کشتند ولی دست ز کینه نکشیدند
تیر است که آید عوض دستِ عطایش
در لحظهٔ آخر به برادر نگهش بود
چون نیست عزایی به بزرگیِ عزایش
شاعر:
#حامد_آقایی
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت
چه غریبانه ، غریبانه ، غریبانه گذشت
چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم
پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم
ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو
از غریبانه ترین لحظه ی تشییع بگو
او غریبانه ترین لحظه ی رفتن دارد
روضه ی رفتن او گفتن و گفتن دارد
اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد
رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد
شهر در مکر و سکوت است علی تنها شد
یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد
یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت
یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت
آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد
شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد
بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد
وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد
در عزای پدرش بود که سیلی را خورد
سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد
تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند
تا کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند
دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در
درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در
شاعر:
#حسن_لطفی
#شعر_روضه_امام_حسن_ع
#حسنم_نوردیده_ام_برخیز
حسنم😭
حسنم نور دیده ام برخیز
ازچه گریه به نیمہ شب داری؟
مرد گریه نمےکند پسرم
بازهم ڪه دوباره تب داری
😭
دست وپایت چقدر می لرزد
ازچه چیزےدوباره ترسیدی؟
ڪمی آرامتر، بگو نڪند
بازهم خواب ڪوچه را دیدی؟
😭
به فدایِ دلِ پر از دردت
بینِ ڪوچه مگر چه رخ داده
چادرِ مادرت که پاره شده
نکند روی ِخاڪ افتاده
رنگ خنده نیامده به لبت
بعدِ آن غُصه های آن کوچه
جان بابا بگو تو قدری از
مادر وماجرای آن کوچه
حسنم😭
حسنم نورِ دیده ام از چه
روی زهرایِ من شده نیلی
من بمیرم برای تو نڪند
پیش چشمِ تو خورده است سیلی
جان بابا مگر چه کابوسی است
شب و روز تو رو را بهم زده است
راز بنهفته را هویدا کن
از گلویی که بغض غم زده است
لعنت حق بر آن شغالی که
بین کوچه شکسته حرمت تو
با جسارت به روی زهرایم
پا نهاده به روی غیرت تو
دست گیرِتمام عالمیان
بوده دستِ شفای زهرایم
جان بابا شود فدایت که
گشته دستت عصای زهرایم
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
امشب از محبوب میخوانند اهل آسمان
تا سحر مجذوب میمانند اهل آسمان
یک خبر از غیب میدانند اهل آسمان
روی لب این ذکر میرانند اهل آسمان
این خبر از لطف داور بر پیمبر آمده
سبط احمد، شبل حیدر، نسل کوثر آمده
بال و پر گم کرده جبرائیل هوهو میکشد
خویش را خوشحال میکائیل هر سو میکشد
تا دمد در صور اسرافیل ابرو میکشد
بر در فردوس عزرائیل هی بو میکشد
دل ربوده از ملائک این کمان ابروی سبز
خوی سبز و بوی سبز و خال مشکی روی سبز
مژده ای عشاق آقای کریمان آمده
معدن جود و سخا دریای احسان آمده
در جهان آفرینش پای سلطان آمده
پادشاه پادشاه پادشاهان آمده
هم سلامش هم کلامش از خداوند جلیست
سکّه و دربار و مُهر و تخت و تاجش از علیست
نیست این کاشانه را خاموش، مشعل هیچگاه
کس در این خانه نمیگردد معطل هیچگاه
کار مضطر را نمیسازد محول هیچگاه
پاسخ سائل نمیگوید به مُجمَل هیچگاه
بر در این خانه صد حاتم گدایی میکند
نوکر کوی حسن آری خدایی میکند
دور افتاده، مقرب میشود پیش حسن
لاابالی هم مهذب میشود پیش حسن
بی ادب اینجا مؤدب میشود پیش حسن
مثل من، نوکر ملقب میشود پیش حسن
در جواب مرد اعرابی سلامش میدهد
پیش چشم دوستان، شأن و مقامش میدهد
در صف پیکار، او مانند حیدر میشود
خود به تنهایی چنان هفتاد لشگر میشود
چون بسر سربند میبندد، پیمبر میشود
در صف صفین، خود الله اکبر میشود
سر نمی ماند رها از تیغ رستاخیزی اش
یل یلان، یکدم دو نیمه میشوند از تیزی اش
کیست آقایم حسن، وجه خدای عالمین
کیست آقایم حسن، بهر نبی نور دو عین
کیست آقایم حسن، والا شفیع نشأتین
کیست آقایم حسن، او هست آقای حسین
هر که میگردد حسینی از حسن دارد نشان
داده این قلب حسینی را حسن آتشفشان
رازدار کوچه هست و رازدار گوشوار
شاهدِ آن روی سیلی خوردۀ ٱم الوقار
محرمِ اسرار مادر در هجومِ نابکار
صاحبِ سِرّ علی و هم غلاف و ذوالفقار
او نه تنها شد عصای مادرش با چشم تر
پهلوی بشکسته راهم جمع کرده پشت در
غصه های مادرش زهرای اطهر خورده است
غصۀ تنهاییِ یک عمر حیدر خورده است
در میان لشگر خود زخم خنجر خورده است
تیر بر تابوت و نعش او مکرر خورده است
با وجودی که غمی از عمر او مخفی نبود
عاقبت «لایوم» در وصف حسین خود سرود
محمود_ژولیده
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای!
آقا چرا عبا به سرِ خود کشیده ای !؟
با درد کهنه ای به نظر راه می روی!؟
مانند فاطمه چقدر راه می روی!
خونِ جگر به سینه، به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی
داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند
خواهر نداشتی که برایت به سر زند
اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟
در کوچه های طوس،زمین می خوری چرا ؟
با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
مقداری از عبای شما پاره شد، ولی...
نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی
اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت
اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت
چشمی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت
شاعر:
#وحید_قاسمی
بسم الله الرحمن الرحيم
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
به مهربانی و دست کریم شهرت داشت
برای مردم بی رحم نیز رحمت داشت
سه سال هسته خرما مکید و راضی بود
بزرگ بود ولی اینچنین ریاضت داشت
ز دشمنان خودش بارها عیادت کرد
شبیه دوست به بیگانه ها عطوفت داشت
کمک به پیر زمینگیر و کودکان میداد
اکرچه کون و مکان را همه به خدمت داشت
چقدر سنگ زدند و چقدر زخمی شد
صبور بود دراین راه و استقامت داشت
به ذولفقار علی تکیه داشت وقت خطر
نبوتش همه جا تکیه بر ولایت داشت
هرآنچه درشب معراج دید فاطمه بود
زمان بوسه به دستش هوای جنت داشت
حسین را بروی شانه های خود میبرد
برای بردن او نیت عبادت داشت
همیشه خواند ز کوچه ز عصر عاشورا
میان خانه خود روضه داشت هیئت داشت
بسم الله الرحمن الرحيم
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
اگرچه روز و شب هستیم دائم برسر خوانت
ببخش آقا که کم بودیم عمری مرثیه خوانت
پراز دردم ولی درد من اصلا جسم خاکی نیست
بیا روح مرا درمان بکن قربان درمانت
فقط یا رحمة للعالمین یک گوشه چشمی کن
کویرم خاک بی خیرم منو امید بارانت
مرا همسفره ی یک وعده نان خشک خود گردان
که طعنه میزند برهر ضیافت تکه ی نانت
برای تا خدا رفتن بدستان تو محتاجم
بکش دستی سرم شاید شدم یکروز سلمانت
گدایی را ندیدم از درت نومید برگردد
به هرکس میرسد بی شک و شبهه لطف و
احسانت
من اعجاز تو را دیدم میان لحظه هایی که..
عیادت رفتی و درجا یهودی شد مسلمانت
چه اُنسی با حسن داری که باهم سفره وا کردید
میان عرش غوغا کرده آوای حسن جانت...
بسم الله الرحمن الرحيم
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
هرکجا حرف شما آمد سعادت دیده ایم
ما چه رحمت هایی از آقای رحمت دیده ایم
بیشتر نام تو روی بچه های ماست چون
بیشتر از هرکسی از تو محبت دیده ایم
چشم تو اسلام شد ما نیز تسلیمش شدیم
در نگاه تو کرامت بی نهایت دیده ایم
از یهودی ها عیادت کردی ازماهم بکن
با چه شوقی شب به شب خواب عیادت دیده ایم
تو امینی پس دل ماهم امانت پیش تو
سربه راهش کن که از غفلت خسارت دیده ایم
سیرمان کن باهمان یک تکه نان سفره ات
از همان رزق کمت هم خیر و برکت دیده ایم
سیزده خورشید دیگر جلوه خورشید توست
مصطفی را ماهمه در چند نوبت دیده ایم
اسم زیبای تورا گفتیم و گفتی یاعلی
از شما جز گفتن از حیدر به ندرت دیده ایم
دختر مظلومه ات امشب سه جا دارد عزا
او مصیبت دیده پس ماهم مصیبت دیده ایم
#پیامبر
کم گریه کن که گریه امانت بریده است
گویا که وقت رفتن بابا رسیده است
حق داری از غمش به سر و سینه می زنی
چون مثل او کسی به دو عالم ندیده است
در روز آخرش چه شده این چنین نبی
جز اهل بیت تو ز همه دل بریده است
بر روی سینه اش حسنین ناله می زنند
اشکش برای هر دو ز غم ها چکیده است
برگو که مرتضی چه شنیده کنار او
رنگش چنین ز طرح مسائل پریده است
این جا همه برای شما گریه می کنند
چون از سقیفه بوی جسارت وزیده است
این روزها به پشت در خانه ات مرو
گویا عدو که نقشه ی قتلت کشیده است
جان حسین و جان حسن جان مرتضی
کم گریه کن که گریه امانت بریده است
#پیامبر
دخترم گریه ی تو پشت مرا می شکند
بیش از این گریه مکن قلب خدا می شکند
چه کنی بر دل خود آب شدی از گریه
بغض سر بسته از این حال و هوا می شکند
تا که نشکسته ای از غصه کمی راه برو
که قد و قامت تو زیر بلا می شکند
باز بوسیدم از این دست که زد شانه مرا
حیف یک روز کسی دست تو را می شکند
تو سیه پوش من و شهر به همدردی تو
حرمت شیر خدا را همه جا می شکند
کودکانت همه در پشت سرت می لرزند
که درِ خانه به یک ضربه ی پا می شکند
می دوی پشت علی تا که رهایش نکنی
ضربه ای می رسد و آینه را می شکند
بس که دنبال علی روی زمین می افتی
دل جدا، سینه جدا، دست جدا می شکند
شیرینه چون عسل
اسمت یا مجتبی
مرحمت میکنی
بی منت بر گدا
خوان کرمت پاینده
نور ره تو تابنده
دستای کریمت بوده
بر ما ضعفا بخشنده
بگم از مردی تو که غذاتو
با جزامیه تو کوچه میخوردی
دو سه مرتبه اموالتو آقا
به فقیر در خونه سپردی
بند دوم:
صلح تو برتر از
جلوه ی صد قیام
داره با صلح تو
دین ما هم دوام
خُلق تو شده زهرایی
مانند علی آقایی
روی لبمه اسمت چون
شیرینیه این دنیایی
خدا ما رو گدای اهل بیت و
تو رو واسه ی بخشش آفریده
همیشه توی خصلت کریمه
این که حاجتا رو نگفته میده
بند سوم:
قبرت خاکی ولی
صحنت تو قلب ماست
هر کی اسمت رو برد
فورا حاجت رواست
روزی میرسه که زائر
تو صحن تو میشه حاضر
با مهدی برات میسازیم
یک گنبد سبز فاخر
یه جایی شبیه پنجره فولاد
پاتوق همه ی زائرا میشه
واسه هر کی گرفتاره ضریحت
یه جایی مثل کرب و بلا میشه
شعروسبک:
علی علی بیگی
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
زمین گدای عطای علی الدوام حسن
زمانه ریزه خور لطف مستدام حسن
بهشت مست کرامات ناتمام حسن
به نام باب نجات بشر به نام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
به نام او که به ما اعتبار بخشیده
به پای هر یک ما صدهزار بخشیده
تمام هستی خود را سه بار بخشیده
فدای جود و جوانمردی و مرام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
بهار لطف و عنایاتش از ازل جاریست
شکوه و هیبت او از رخ جمل جاریست
ببین ز مکتبش اهلا من العسل جاری است
به غیر مهر و وفا نیست در کلام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
به لطف هرم نفسهای او زمین زنده است
به لطف عزت او نام مومنین زنده است
به لطف صلح حسن راه و رسم دین زنده است
معامله نبود با عدوپیام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
حسن کریم حسن مهربان حسن دلخواه
حسن معز الائمه حسن عزیز الله
حسین شمس دل فاطمه حسن هم ماه
پیمبران همه در حسرت مقام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
حسن حکیم حسن دلربا حسن والا
حسن حلیم حسن دل نشین حسن اعلا
به غیر او که نشسته ست با جذامی ها؟
فدای عاطفه و منطق و مرام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
فدای او که فراوان غم و بلا دیده
از آشنا و غریبه فقط جفا دیده
شنیده های مرا بین کوچه ها دیده
نگه نداشت کسی شان و احترام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
فدای او که ندارد رواق و صحن و سرا
ضریح و گنبد و گلدسته ای به رنگ طلا
نه خادمی نه غلامی نه زائری حتی
خدا کند که بگیریم انتقام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
به وقتش ای گل زهرا به ظلم می تازیم
بقیع، صحن و سرا و ضریح میسازیم
فقط به آل علی صبح و شام مینازیم
تمام هستی ما نذر یک سلام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
شاعر: #محمود_یوسفی
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
وای اگر سوخته ای ناله ی شبگیر کند
کودکی را شرر حادثه ای پیر کند
من چهل سال گرفتار غروبی سردم
بین آن کوچه ی بد فاطمه را گم کردم
بغض ها راه گلو را همه شب سد کردند
همه حتی درِ خانه به حسن بد کردند
آن کسانیکه سر سفره من میماندند..
نانشان دادم و هرروز مُذلم خواندند
کینهی مخفی شان را علنی میکردند
دوستان نیز به من بدهنی میکردند
نگو از پاره جگرها بگو از روی کبود
نگو از جعده بگو قاتل من قنفذ بود
شرر این قوم به من بیشتراز زهر زدند
صد نفر مادر ما را وسط شهر زدند
آی مردم جگری سوخت تماشا نکنید
بعد ما هیچ دری را به لگد وا نکنید
شاخهی یاس علی داغ زدن داشت مگر
یک زن حامله شلاق زدن داشت مگر
همه ی عمر شکایت به خدا میبردم
عوض فاطمه من کاش کتک میخوردم
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#امام_زمان_عج_مناجات_پایان_ماه_صفر
#پایان_ماه_صفر
ز درد اندکِ خود، یاد غمهای تو می افتم
ز شرمِ کوهِ غمهای تو بر پای تو می افتم
غمِ ما و پریشانیِ تو! عیب از قیاسِ ماست
چنین کاهی ز غم، گاهی به دریای تو می افتم
نه آن مورم که از مُلکِ سلیمانی گریزانم
من آن گَردم که بر گِردِ قدمهای تو می افتم
ز هر کس خواستم امداد، خود نالان تر از من بود
چه بهتر اینکه در دامانِ ماوای تو می افتم
تو گفتی یادِ من باشید قدرِ جرعه ی آبی
چقدر ای باوفا کم در تمنای تو می افتم
تو را رنجانده ام از خویش، با انبوهِ عصیانم
به هر غفلت، ز چشمانِ تماشای تو می افتم
توقع کردی و من، بی توجه کارِ خود کردم
اگر این است رفتارم، ز سودای تو می افتم
بتو هر روز و شب، لبیک هایم را بدهکارم
زبانم لال، اینسان از تولای تو می افتم
ترا با اینهمه غم، باز تنها می گذارم من
رَوَم گه، سوی خویش و از تسلای تو می افتم
مرا تنهای بخود مگذار در تاریکیِ ایام
که من از طاعتِ امروز و فردای تو می افتم
کنون ماهِ صفر را می گذارم پشتِ سر، اما
چه دانم من، که دارم از قضایای تو می افتم
□ □ □
میان کوچه های دردسر سازِ پریشانی
بیاد کوچه ی پر دردِ غمهای تو می افتم
صدای مادرت از کوچه می آید چرا، آقا
در این ایام، یادِ لعنِ اعدای تو می افتم
غمِ تو هیچ پایانی ندارد، هیچ شادی نیست
مگر صبح فرج، روزی که در پای تو می افتم
مرا هم با شهادت آشتی ده، یوسف زهرا
خوش آنروزیکه، بی سر بر قدمهای تو می افتم
شاعر: #محمود_ژولیده
نوحه وزمزمه شهادت امام مجتبی(ع)
جگرم پاره شده، زهر جفا کرده اثر
تو بیا زینب من، آمده عمر من بسر
منم گل زهرا
می روم از دنیا
واویلا واویلا، واویلا واویلا2
_____________
خورده ام زخم زبانها ز خودی ها وعدو
خون دل خورده ام وآمده اینک زگلو
سردار بی یارم
خورده گره کارم
واویلا....
___________
ای حسینم تو بیا این دم آخر به برم
می سپارم به تو ای جان حسن.،دوپسرم
ای زاده زهرا
جان تو وآنها
واویلا...
___________
دیدن واقعه ی کوچه شده قاتل من
شده از بعد پدر رنج ومحن حاصل من
تنهای دورانم
برلب شده جانم
واویلا...
شعر:اسماعیل تقوایی