eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
50 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم تنگ است و یارم برنگشته خوشی روزگارم بر نگشته چه خاکی بر سرم باید بریزم که صاحب اختیارم برنگشته از او شرمندگی تقدیر من شد نبودم سربه راهش پیر من شد دوباره توبه‌هایم را شکستم نیامد بازهم تقصیر من شد لبم با او دلم با دیگران است زمان ما زمان امتحان است شفای زخم سینه کی میاید قد زهرا ز هجرانت کمان است زمین خوردم عصای من کجایی تمامی دعای من کجایی غریبم بین این مردم غریبم نگار آشنای من کجایی بیا دل را از این غصه رها کن میان نافله من را دعا کن بیا و اربعین سینه زنان را پیاده راهی کربلا کن بیا آرام جان ما تو باشی دوباره همزبان ما تو باشی همه پایین پا جمعیم امشب بیا تا روضه خوان ما تو باشی
4_200648640002263214.mp3
5.66M
زمین خوردم عصای من کجایی😭 غروب جمعه است یا اباصالح حاج منصور ارضی @majmaozakerine
آیه ی انتظار معصومه عزت پایدار معصومه مایه ی افتخار معصومه همه جا سفره دار معصومه دختر و خواهر امامت بود خانه اش معدن کرامت بود چه قدَر حامیِ ولایت بود از پدر یادگار معصومه دستهای گره گشایی داشت تا سحر ذکر ربنایی داشت سجده می کرد و های هایی داشت عبد شب زنده دار معصومه روضه می خواند با خودش هرشب اینچنین بود روضه اش بر لب السلام علیک یا زینب عاشق بی قرار معصومه نیمه شب ناقه را سوار شد و مثل زینب چه باوقار شد و به بلا هم کمی دچار شد و غربت بی شمار معصومه در دلش عکس ماه افتاده از مدینه به راه افتاده در پیِ سر پناه افتاده دل برید از دیار معصومه بین راه از دلش هوار کشید ناله از دل بی اختیار کشید آه، از هجر روی یار کشید بارها زد هوار معصومه غربتش داشت بیشتر می شد لشکر کفر حمله ور می شد و به زینب شبیه تر می شد زینب روزگار معصومه لشکرش روی خاک افتادند با تن چاک چاک افتادند بی نشان و پلاک افتادند شد به غم ها دچار معصومه چشم هایش هماره دریا شد شاهد جسم ارباً اربا شد کربلایی دوباره بر پا شد اشک بی اختیار معصومه حاجتش دیدن امامش بود یارضا یارضا کلامش بود خنده این روزها حرامش بود خواهر غمگسار معصومه حیف حاجت روا نشد خانم دردهایش دوا نشد خانم از روی خاک پا نشد خانم به رضا جان نثار معصومه بین بستر دلش قرار نداشت غیر اوضاع سوگوار نداشت غیر یک نامه یادگار نداشت هست ابر بهار معصومه حال که من نیامدم، تو بیا نصفی از راه آمدم، تو بیا من زمینگیرتر شدم، تو بیا قلب او گشته زار معصومه گرچه در غربتی رضاجانم! من هم از راه دور گریانم! پس به فکر غریب عطشانم روضه ی آشکار معصومه بدنت زیر و رو نشد هرگز با سنان روبرو نشد هرگز نیزه سهم گلو نشد هرگز هست در احتضار معصومه
شعر وفات حضرت معصومه سلام الله علیها ـ مجید تال ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺳﻼ‌ﻣﯽ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﺍﺯﺗﻮﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ جان بی تو به لب آمده ﺍﯼ ﭘﺎﺭﻩ ﺟﺎﻧﻢ دلگیرم ازین شهر و روا ، نیست بمانم ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﯾﻌﻘﻮﺏ(ﻉ) ﺍﮔﺮﺟﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺣﺎﻻ‌ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ… ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﭘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺳﻔﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﻗﻢ ﻫﻢ ﻧﻈﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﻤﺎﻥ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻢ ﯾﮏ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻣﺤﺮﻡ ﺑﺨﺪﺍ ﻫﺴﺖ ﺳﭙﺎﻫﻢ! ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩّﻩ ﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﺮﺳﺪ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺗﺎ ﻃﻮﺱ، ﻏﻢ ﻣﺎﺳﺖ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎ ﻋﺮﺍﻕ ﻋﺠﻢ ﻣﺎﺳﺖ ﺣﺎﻻ‌ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﭘﺪﺭﻡ، ﻗﻢ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺳﺖ… حاشا ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ﺩﻟﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﻡ ﺣﺎﻻ‌ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺮﺳﻢ ﯾﺎﮐﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺍﺳﯿﺮﻡ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﺮﻩ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺑﺎﯾﺎﺩ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﻫﻖ ﻫﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﺑﺮ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﯼ ﺑﺮﮒ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ… ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻗﻢ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﺭﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺴﻤﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻣﻌﺼﻮﻣﻪ ﯼ (ﺱ) ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ نامحرم اگر هست در این کوچه غمی نیست اینجا زدن فاطمه ها (س) حرف کمی نیست ﺑﯿﻦ ﻧﻈﺮ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻭ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﺍﺛﺮ ﻫﻠﻬﻠﻪ ﺑﺎ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﺑﯿﻦ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ (س) ﺑﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ از مردم نامرد دراینجا اثری نیست در شهر قم از ضربه سیلی خبری نیست **************
دکترحسن لطفی رسیده ام به نفس هایِ آخرم دیگر که دست هایِ خزان کرده پرپرم دیگر میان سینه یِ خود قلب پرپری دارم نه سایه یِ پدری نه برادری دارم دو چشمِ من به در اما کسی نمی آید برایِ دیدنم آیا کسی نمی آید؟ نشد که حرف دلم را به آشنا گویم به رویِ بستر مرگم رضا رضا گویم اگر فراق برادر شکست خواهر را ولی به نیزه ندیدم سَرِ برادر را تمامِ زمزمه ام زینب است در دَمِ مرگ که دوخت سویِ عزیزش نگاه آخر را دوباره روضه به پا کرده ام در این خانه دوباره می شنوم گریه هایِ مادر را سرِ پدر به نِی و عمه در هجومِ سنگ کسی نبود بگیرد دو چشمِ دختر را میان بزم شراب و کنارِ نامحرم چو دید چشمِ ستمگر لبانِ پَرپر را به پیشِ چشمِ یتیمان شرر به جان می زد بر آن لبانِ ترک خورده خیزران می زد
شعر وفات حضرت معصومه سلام الله علیها ـ محمد قاسمی " این بارگاه قدس که از عرش برتر است آرامگاه دختر موسی بن جعفر است " جانم فدای گنبد زردش که سال هاست خورشید از تشعشع نورش ، منّور است بر شانه های گرم حرم تکیه کرده مست این دو مناره که به بلندای محشر است در چشم ما ، زمرّد و درّ و عقیق و لعل گر چه رواق ها همه از سنگ مرمر است جایی که شهر قم ، حرم آل فاطمه ست تولیّتش به عهده ی او تا به محشر است عطر مزار گم شده را پخش می کند قبری که عکس واضحی از قبر مادر است او خواهر امام رضا نه ، که عشق اوست اصلاً بگو که دار و ندار برادر است از اشتیاق آمدنش سمت شهر طوس فهمیده ام امام رضا ، جان خواهر است مثل برادرش شده ، یعنی که پلک هاش زخمی ز فرط گریه بر آقای بی سر است با گریه خو گرفته کنارش دو چشم ما جایی که اشک دیده ی او روضه پرور است خیلی شبیه حال رباب است حال او از بس به یاد خشکی لب های اصغر است زهر جفا چه ها که نکرده ست با دلش در این دقایقی که نفس های آخر است هر چند داغ دیده و هجران کشیده ، باز شکر خدا که روی سرش ، دست مَعجر است یک لحظه رو به جانب گودال کن ببین زینب هنوز خیره به رگ های حنجر است شلاّق و کعب نیزه و سیلی به یک طرف زخم زبان شمر ز هر چیز بدتر است
ماه از برکت نور تو جلا میگیرد عرش از یمن قدم هات صفا میگیرد چه شلوغ است مسیر تو همه منتظرند جبرئیل آمده در راه تو جا میگیرد یک نفر نیست در این شهر که بیمار تو نیست تو چه کردی که دوا از تو دوا میگیرد تو دلیل همه ی معجزه هایی بانو ساکن طور،ز دست تو عصا میگیرد تو همان فاطمه ی امّ ابیهایی که فضّه از خاک قدم هاش،طلا میگیرد صاحب باطنی پنجره فولاد تویی دست به دامان رضا از تو شفا میگیرد بی سبب نیست شما جلوه ی اسرار شدی اولین فاطمه هستی که حرم دار شدی همچو پروانه ای و در طلب سوختنی میشود گفت شما یک تنه یک پنج تنی ما چرا دست گدایی به غریبه ببریم با شما هموطن هستیم،غریب وطنی! میشود بی تو امور شدنی،ناشدنی می شود با تو همه ناشدنی ها،شدنی چون نگینی که به انگشتری زینت داده کلّ این خاک رکاب و تو عقیق یمنی بی سبب دست به خیری نشده شهره ی تو سفره های تو شبیه اند به خوان حسنی غم مخور لحظه آخر که برادر داری دست و پا میکند انگار برایت کفنی قسمت این بود که قم صاحب دریا بشود این حرم هم حرم حضرت زهرا بشود خوب شد این دم آخر گِرِهِ کار نخورد خوب شد کار تو به مردم بی عار نخورد خوب شد میخ به پیراهن تو گیر نکرد گل بی خار به گلبرگ شما خار نخورد گرچه پشت در این خانه شلوغ است ولی بی هوا معجرتو به در و دیوار نخورد خوب شد دور و بر تو همه از سادات اند چشم ناپاک به این قافله یکبار نخورد بد به دل راه نده شأن تو را میدانیم اصلا اینجا که مسیرت سر بازار نخورد دم دروازه در آن فاصله بلوا که نشد بین بازار النگوی تو پیدا که نشد… یاسین قاسمی
‍ سرود ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام بند ۱ در ربیع الثانی رسید / نور ذات یکتا حضرت عبدالعظیم / آمده به دنیا خنده به لبها شده ، مدینه زیبا شده ز مقدمش شادمان ، تمام دنیا شده حضرت عبدالعظیم ۴ بند ۲ همیشه با تو آقا / گفتگو کنم من تو گرفتاری های خود / بر تو رو کنم من نور ولایم تویی ، روح دعایم تویی چون جد و آباء خود ، مشکل گشایم تویی حضرت عبدالعظیم ۴ بند ۳ در شب ( شام ) میلادت آقا/ عیدیم عطا کن به جان جدت حسن / حاجتم روا کن به من نگاه آقا ، دردم دوا کن آقا نصیب و روزی من ، کر ب و بلا کن آقا حضرت عبدالعظیم ۴ بند ۴ وقتی میام تو صحن تو / دل جلا می گیره تمام وجودم بویی از / کربلا می گیره هدایتت چون حسین ، عنایتت چون حسین گفته امام دهم ، زیارتت چون حسین حضرت عبدالعظیم ۴ محمدمبشری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدای بزرگ و رحیم سلام خدا بر تو سید کریم حریمت بود قطعه‌ای از بهشت شمیم جنان می‌‌دهد این شمیم                                                به لطف زیارت در این آستان همه زائر کربلا می‌‌شویم دری سوی جنت بود این حریم سلام علی شاه عبدالعظیم   رسیدیم از این حرم تا خدا اجابت شد اینجا دعا بارها کشیدند یک جاده سمت بهشت ز معصومه تا تو ز تو تا رضا   حرم آمدم با پدر مادرم من از کودکی با توام آشنا ارادت به تو داشتیم از قدیم سلام علی شاه عبدالعظیم   چه دل‌ها که دست توسل زدند به دیوان عشقت تفأل زدند چه چشمان خیسی که با التماس به دست کریم شما زل زدند          خدا داند و بس که از این حریم ملائک به عرش خدا پل زدند ملائک به درگاه لطفت مقیم سلام علی شاه عبدالعظیم   نگاهت ز نوع کریمانه است حرم نیست اینجا شفاخانه است گدا دست خالی نرفت از درت که مهمان نوازیت شاهانه است هزاران فرشته در این بارگاه به دور تو در حکم پروانه است سلام خدای علیم وحکیم سلام علی شاه عبدالعظیم   به میخانه کی وقت می می شود؟ که هر لحظه‌ام با تو طی می‌‌شود همه آرزوی من این است و بس بیایم به پابوس، کی می‌‌شود؟   کمن زار کرببلا، زائرت بهشت این چنین شهر ری می‌‌شود ز کرببلا می‌‌وزد این نسیم سلام علی شاه عبدالعظیم   به درگاه جانان خدا را سپاس به بزم کریمان خدا را سپاس به شکرانۀ سه بهشت خدا ری و قم، خراسان، خدا را سپاس   خدایی به لطف حضور شما صفا دارد ایران خدا را سپاس که زهرائی و حیدری مذهبیم سلام علی شاه عبدالعظیم
از امام مجتبی داری تو نیمی بیشتر پس اگر عبدالعظیم،عبدالکریمی بیشتر ای سفیر حضرت هادی برای جامعه برده ای از «جامعه» سهم عظیمی بیشتر در نماز این حرم فهمیده ام از راه ها هم صراطی هم صراط المستقیمی بیشتر بی حرم جد تو بود و بارگاهت اینچنین بوی غربت می دهد از هر حریمی بیشتر بعد معصومه میان واجب التعظیم ها اسوه ی احسن برای زندگیمی بیشتر روضه ای برپاست از سوی ملائک بی گمان در حریمت آمده هرجا نسیمی بیشتر کربلایی هرشب جمعه به عشق مجتبی در بقیعش جمعه شب ها را مقیمی بیشتر روضه ی ارباب را با جان خود حس کرده ای برده ای از گندم ری چون شمیمی بیشتر
این یا کریم مثل همه یا کریم ها در فکر بام توست به رسم قدیم ها "من زار" خاک ری چو "حسین بکربلا" زائر شود هر آن که بر عبدالعظیم ها باید نشست رو به ضریحت سلام داد تا این که جلوه گر شود این جا کلیم ها اصلاً بعید نیست که آقایمان کنند وقتی طرف حساب شود با کریم ها این شهر بی وجود شما ارزشی نداشت با این حساب لطف شما از قدیم ها این شهر با وجود شما قبله می شود هر گوشه ی ضریح شما چون حطیم ها روزی سه بار می دهمت السلام و بعد عاشق شدن به سبک همه یا کریم ها
حسنی هستی و کرم داری خوشبحالت که تو حرم داری چه قدر عزت و حشم داری نکند از درت برم داری! میروم بی تو رو به حیرانی ملجأ مردمان تهرانی نامت عبدالعظیم آقا جان لقبت هم کریم آقا جان همگی از قدیم آقا جان با تو همسایه ایم آقا جان سایه ات مستدام همسایه شخص عالی مقام همسایه شب جمعه در ازدحام حرم شده ام خم به احترام حرم زندگی ام شده به نام حرم پرچم سبز روی بام حرم... ... آبروی تمام "ایران" است نفس تازه ای به هر جان است 🔹
" گاهی مسیر عشق طولانی و باریک است این راه، پر پیچ و خم است و غرق تشکیک است دنیای شهر من اگرچه گاه تاریک است احساس من این است که خورشید نزدیک است هر چند تا خورشید راهی دور را دارم در شهرم اما شعبه ای از نور را دارم با اینکه از این خاک هستم اهل ایرانم در خانه ام بر خوان آل الله مهمانم عمریست زیر دین سلطان خراسانم در شهر تهران نیز این را خوب می دانم روزی خور لطف حضور یک کریمم من چون میهمان خوان شاه عبدالعظیمم من ما از شراب گندم این خطه مِی داریم از این شراب ناب، مستی ها ز پی داریم دیگر هوای جنت و فردوس، کی داریم؟ وقتی جنانی را نهان در خاک ری داریم درّی ز دریای ولا را در صدف داریم یکجا مدینه، کربلا، مشهد، نجف داریم همسایه! زیر سایه ات عمریست آرامم از کودکی جلد تو و این دانه و دامم با آب سقا خانه هایت تر شده کامم شب های جمعه در حریمت گرم احرامم شب های جمعه روضه دار اهل تهرانی با زائران یا نور یا قدس می خوانی عبدالعظیمی و تو را تعظیم، مرسوم است هر کس که منکر شد تو را از فیض محروم است اوج مقاماتت برای شیعه معلوم است در ذیل اوصاف تو تصدیقات معصوم است با چار معصوم زمانت همنفس بودی بعد از امامانت برای شیعه بس بودی تو کیستی که از سراپایت خدا جاریست در غربت نام تو حسّی آشنا جاریست در گلشن جود تو عطر مجتبی جاریست در هر سلام زائرانت کربلا جاریست ما را به سمت کربلا چشم تو راهی کرد باب محرم را تو بر ما باز خواهی کرد
ناگهان قید قیل و قال زدم پرسه در عالم خیال زدم به کتاب غزل که فال زدم ... تا به اوج کرانه بال زدم سرخوشم از همین طرب هایم میخورم یک به یک رطب هایم ماه روی زمین هویدا شد خشکسالی بدل به دریا شد بارور نسل پاک زهرا شد مایه افتخار دنیا شد پسری ذوالنعیم آمده است شاه عبدالعظیم آمده است به حضورت سلام یا سید احترامی مدام یا سید حرف من یک کلام یا سید شاهی و من غلام یا سید سایه ات بر سر محبان است مثل ابری که غرق باران است آمدی شهرری گلستان شد پایگاهی برای قرآن شد حرمت کربلای ایران شد قبله مردمان تهران شد کاش قبرم در این حرم باشد ضامنم حضرت کرم باشد سیدی از تبار زهرایی ری شد از مقدمت مسیحایی تا تو هستی نمی روم جایی چون امیر قبیله مایی گفته در شانتان گل زهرا که تو هستی "وَلیُنا حَقٰا" با ورودت صفا به پا کردی حوزه علمیه بنا کردی تو مرا بنده خدا کردی شهرری را تو کربلا کردی شده ام از اهالی شهرت می برم فیض از یم بحرت جان عالم فدای رضوانت به فدای رواق و ایوانت علمای زمانه حیرانت طیب و حق شناس مهمانت در حریمت چه لذتی بردم از غذاهای حضرتی خوردم چه رواقی چه گنبدی داری خوش به حالت چه مرقدی داری خادمان زبانزدی داری سیل زوار بیحدی داری حرف صحن و سرا شده ای وای صحبت از مجتبی شده ای وای کاش قبر حسن بنایی داشت کاش هم صحن و هم سرایی داشت کاش یک گنبد طلایی داشت روضه خوانهای باصفایی داشت ری کجا و بقیع خاک آلود کاش هیئت مدینه مهمان بود
‍ ولادت امام حسن عسگری علیه السلام...⬆️سبک⬆️ متن شعر اﻭﻣﺪﻩ اﻭﻧﻴﻜﻪ ﺩﻟﺒﺮﻩ ﻭاﺳﻪ ﻣﺎ ﻣﻮﻻ و ﺳﺮﻭﺭﻩ اﻭﻣﺪﻩ اﻭﻧﻴﻜﻪ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﺵ اﺯ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺩﻝ ﻣﻴﺒﺮﻩ ﻣﻼﻳﻚ ﻣﻴﺪﻥ ﺧﺒﺮ ﺭﺳﻴﺪ اﺯ ﺭاﻩ ﻳﻚ ﭘﺴﺮ ﺧﺪا ﺩاﺩ ﺑﻪ اﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻳﻪ ﮔﻠﻲ ﻣﺜﻠﻪ ﻗﻤﺮ ﻳﺎ اﻣﺎﻡ ﻋﺴﻜﺮﻱ...... **** ﺷﺐ ﺷﺎﺩﻱ و ﮔﺪاﻳﻴﻪ ﻫﺮ ﻛﻲ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﻧﻮاﻳﻴﻪ ﺗﻮﻱ ﻣﻴﻼﺩ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﺩﻻ ﺑﺪﺟﻮﺭ ﺳﺎﻣﺮاﻳﻴﻪ اﺯ ﺧﻼﻳﻖ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺗﻮ ﺷﺒﻴﻪ ﺣﻴﺪﺭﻱ ﺩﺧﻴﻠﺖ ﺁﻗﺎ ﻣﻨﻢ ﻳﺎ اﻣﺎﻡ ﻋﺴﻜﺮﻱ ﻳﺎ اﻣﺎﻡ ﻋﺴﻜﺮﻱ...... **** ﺣﺮﻣﺖ اﻗﺎ ﻋﺮﺵ ﺑﺮﻳﻦ ﭘﺴﺮﺕ ﻋﺸﻘﻪ اﻫﻞ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﺨﺮﻣﻮﻥ اﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﺗﺎ اﺑﺪ ﺩﻭﺳﺘﻮﻥ ﺩاﺭﻳﻢ ﻓﻘﻄ ﻫﻤﻴﻦ ﻳﺮﻭﺯﻱ ﻣﺎ ﺟﻮﻥ ﺑﻪ ﻛﻒ اﺯ ﺣﺮﻳﻤﺖ ﺻﻒ ﺑﻪ ﺻﻒ ﺑﺎ ﻧﻮاﻱ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺭاﻩ ﻣﻲ اﻓﺘﻴﻢ ﺗﺎ ﻧﺠﻒ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﻳﺎ ﻣﺮﺗﻀﻲ ﺑﻨﺪ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻋﻠﻲ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﻫﺮ ﺩﻟﻴﻪ ﺷﺎﻩ ﻛﻠﻴﺪ هر ﻣﺸﻜﻠﻴﻪ ﺑﺨﺪا ﺑﻲ ﺣﺐ ﻣﺮﺗﻀﻲ ﻫﺮ ﭼﻲ ﻋﻤﺮﻩ ﻭﻝ ﻣﻌﻂﻠﻴﻪ ﺿﺮﺑﺎﻧﻢ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺩﻝ و ﺟﺎﻧﻢ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﻧﻪ ﻓﻘﻄ ﻣﻦ ﺑﻠﻜﻪ ﺣﻖ ﻣﻴﮕﻪ ﺟﺎﻧﻢ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﻳﺎ ﻣﺮﺗﻀﻲ ...
اشعار تبریک میلاد امام حسن عسکری (ع)   شیعیان مژده كه از پرده برون یار آمد عسكرى پورنقى مظهر دادار آمد گشت از كان كرم گوهر پاكى ظاهر ز صدف آن دُر تابنده به بازار آمد شد تولد ز سلیل آن مه تابنده حق سامره از قدمش جنت الانهار آمد بهر مولود حسن پورنقى از دل عرش تهنیت باد ز خلاق، جهاندار آمد با صفات احدى كرد تجلى به جهان نور چشم على و احمد مختار آمد نام نیكوش حسن، خوى حسن، روى حسن باب مهدى زمان كاشف الاسرار آمد حامى دین محمد (ص) متولد گردید عسكرى فخر زمن سرور و سالار آمد فخر ملك دوسرا جان و دل اهل ولا خسرو هادى عشر رحمت غفار آمد گشت از مقدم وى باغ ولایت خرم چون كه از گلشن دین آن گل بى خار آمد خواست حق رحمت خود را برساند بر خلق صورتى ساخت كه با سیرت دادار آمد نور او نور خدا بود به عالم تابید روى او شمع هُدى بود شب تار آمد خُلق غفارى از او خُوى رحیمى ظاهر مظهر ذات خدا آن گل گلزار آمد قاضى نظام
﷽ افق فضل و شرف را قمری پیدا شد یا كه در طور ولایت شجری پیدا شد باز از بحر ولایت گهری پیدا شد نخل سرسبز ولا را ثمری پیدا شد در سماوات و زمین جشن عظیم‌ست امشب عید میلاد كریم ابن كریم‌ست امشب در ریاض علوی سرو روان این پسر است نجل مولای كریمان جهان این پسر است بهترین زادۀ ابناء جهان این پسر است فخر دین، قبلۀ دل، كعبۀ جان، این پسر است اوست سروی كه بُود دامن هستی چمنش صلوات همه بر حُسن حَسن در حَسنش اهل فضل و شرف و علم زعیمش خوانند خیل عُبّاد همه عبد عظیمش خوانند صاحبان كرم و جود كریمش خوانند آیت رحمت رحمان و رحیمش خوانند اوست ماهی كه بر ابناء زمان می‌تابد نورش از ری به همه خلق جهان می‌تابد قامتش سرو و لبش كوثر و رویش ماه است زائر مرقد او زائر ثارالله است حرمش كعبۀ آمال دلِ آگاه است حَسنی حُسنش بر خلق چراغ راه است خاص و عامند ز هر سوی رهین كرمش دل صد قافله سرگرم طواف حرمش نعمت سایۀ این دسته گل عترت را بر شما داده خدا این شرف و رفعت را اهل ری قدر بدانید چنین نعمت را فیض همسایگی تربت آن حضرت را بال جبریل زده سایه به بام و درتان این شما، این حرم زادۀ پیغمبرتان یا حجاز است و بُوَد كعبۀ جاویدانش جان من، جان همه خلق جهان قربانش ری سپهر و حرم اوست مه تابانش برتر از عرش بُوَد بارگه و ایوانش دوست دارم كه شب و روز، ز لطف وكرمش پر زند مرغ دلم یكسره سوی حرمش آیۀ وحی در این خانه كتابت دارد زیر این قبّه دعا كن كه اجابت دارد زائر او به خدا فیض قرابت دارد در و دیوار حرم نقش نجابت دارد ماه صد انجمن اینجاست خدا می‌داند آفتاب حَسَن اینجاست خدا می‌داند خاك درگاه تو بر درد دل خسته شفاست سر به خاك حرمت گر نگذاریم جفاست ای گل باغ حسن عطر تو بر روح صفاست كرم و جود تو بر ما به عیان و به خفاست «ما به این در، نه پی حشمت وجاه آمده‌ایم» «از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم» حُسن پیدای حَسن سرّ نهانِ حسنی بلكه جانان همه خلق و تو جانِ حسنی تو به باغ دل ما سرو روانِ حسنی نخل طاها و گل عطر فشانِ حسنی ما به خاك حرمت روی نیاز آوردیم حاجت خویش به درگاه تو بازآوردیم عصمت فاطمه و عزّت حیدر داری تو مقام از سخن مدح فراتر داری تو عطا و كرم آل پیمبر داری ز حسین و ز حسن جلوۀ دیگر داری جان به قربان تو ای سیّد پاكیزه سرشت شهرری ازتو بهشت است بهشت است بهشت به تو و عزّت آباء کرامت سوگند به خدا و به رسول و به امامت سوگند به جلال و به كمال و به مقامت سوگند به نماز و به قعودت، به قیامت سوگند تو كه سایه به سر خلق دو عالم فكنی چه شود گر نگهی جانب «میثم» فكنی
. حضرت عبدالعظیم، شاه سلام علیک سیدوالا،کریم،شاه سلام علیک موسم میلاد تو،در ربیع الثانی است ای تو بهاری نسیم شاه سلام علیک ماه شب چارده،روز چهار آمدی نوگل جنت شمیم، شاه سلام علیک ای مدنی زادگاه ای پسر فاطمه نسل علی را علیم،شاه سلام علیک ای حسنی خصلت وای پسر مجتبی ای تو به هادی ندیم ماه سلام علیک ری بکند افتخار گشته پذیرای تو لطف خدای حکیم،شاه سلام علیک کرببلا گونه است طوف ضریحت شها ای تو حسینی حریم ، شاه سلام علیک ای حرمت قبله ی حاجت درماندگان جمله زلطفت نعیم، شاه سلام علیک موسم میلاد تو ری همه غرق سرور زیر لوایت مقیم، شاه سلام علیک شعر:اسماعیل تقوایی ........ چارمین روز ربیع الاخر آمد باز مولودی زنسل حیدر آمد منتسب بر اولین فرزند زهراست(س) ازحسن دارد نشان ودلبر آمد شد مدینه روشن از نور وجودش آسمان شیعیان را اختر آمد عبد حق می باشد وعبدالعظیم است بر کرم داران عالم سرور آمد می کند هجرت، شود او ساکن ری رازیان را سیدی تاج سر آمد از امامان درک کرده چارتن را فلک فقه جعفری را لنگر آمد مرقدش کرببلا را شد قرینه شافعی ازبهر روز محشر آمد عرضه می دارد به هادی(ع) دین خود را مجمع یاران او را گوهر آمد درگه او مأمن اهل نیاز است شیعه را حاجت روایی دیگر آمد اهل ری را فخر می باشد وجودش ملک ری را اعتبار وزیور آمد ری چراغانی بود در زاد روزش شادمان از اینکه پور حیدر آمد شاعر:اسماعیل تقوایی .......________________________
. این جا دیار و مرقد مـَردی کـریم است این جا مزار حضرت عبدالعظیم است اين «آستان» از بس كه والا و رفیع است هم کربلای عاشقان و هم بقیع است لطف خدا بوده که ری بر ما وطن شد سهم دل این عاشقان عشق حسن شد روز ازل تقدیر ما شد عشق نامت تو شاه مُلک دل شدی ما هم غلامت دنیای ما لبریز از فیض دم توست در دست ما تا روز محشر پرچم توست نامت همیشه عزت این مردمان است این افتخار مردم ری در جهان است تنها نه رى را داده اى سوداى مستى پشت و پناه مردم تهران تو هستى هـر کس که زائر شد به تو از غم رها شد مهمان تو مهمان شاه کربلا شد کرب و بلا گفتم دلم لرزید یا رب گودال یادم آمد و غم‌های زینب آقا اجازه هست تا روضه بخوانم ای کاش با این روضه ها زنده نمانم آقا شنیدم تشنه لب از حال رفتی اما شبیه جدتان گودال رفتی؟ کی مثل اربـابـم تنت در خون کشیدند یا کِـی سـرت را بـا لـب عطشان بریدند روز عزای تو اگر دل پُر محن شد... کِی تیر باران پیکرت مثل حسن شد .
. حسنی(ع) یاس حسنی باز هم زمزمه ی مرغ سحر می آید شب هجران رخ دوست به سرمی آید همه گفتند که یک قرص قمر می آید افتخار همگان،فخر بشر می آید گلشن عشق و وفا، باز تماشا شدنی است همه جا صحبت بشکفتن یاسی حسنی است برخداوند مبین عبد عظیم آمده است عابد و زاهد و بافضل وحکیم آمده است با دل روشن و با قلب سلیم آمده است مثل ابر کرم و جود ، کریم آمده است او کریم بن کریم است اگر مشهور است علوی زاده ی گلزار امام نوراست می نشینم سر راهش که غبارش باشم خا کبوس قدم راهگــذارش باشم بگــذارید که من اهل دیارش باشم گرچه گُل نیستم امّا به کنارش باشم دست خالی به کرم خــانه ی او آمده ام با صـد آمیــد به کاشـانه ی او آمده ام عطر انفاس خوش او همه جا پیچیده چشمۀ دانش وعلم وشرفش جوشیده بس که اوبذر احادیث به دل پاشیده دردل اهل ولا عشق و وفا روئیده نفس قدسی او مرده دلان را جان داد نورایمــان و تعالی به دل انسان داد نوردر نور بود سیرت او فطرت او ره گشای همه شد دانش او حکمت او رفت تا اوج فلک شوکت او عزّت او فخر اسلام شده غُربت او هجرت او او رسید و شرف العرض زمین ری شد آمـد و چمبر اســلام و نگیــن ری شد زائران را حرمش ، قبله ی حاجات بود عاشقان را شرف و فخرومباهات بود عابدان را شرف البیت عبادات بود روضۀ انور او غـرق منــاجات بود حرمش پُل زده ازنور دعــا تا به فلک غرق شورند وتماشا به فلک فوج ملک حرمش جلــوه ی گلزار وفا را دارد آینه آینــه انـوار خــدا را دارد صافی و روشنی آب بقـا را دارد اجر طوف حـرم کـرب و بلا را دارد آفتابی که دراین جاست امید همه است حسنی زاده و از نسل گُل فاطمه است شکر لله که دراین روضه مقیمم کردند میمهان حرم جود ونعیمم کردند سائل درگه اکرام کریمم کردند زائرکوچک این عبدعظیمم کردند دارم امیـد «وفایی» که رهایم نکنند کاش از این حرم قدس جدایم نکنند سیدهاشم وفایی .
ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در سخن روحِ تازه می خواهم از حسن جان اجازه می خواهم لب گذارم به پنچه هایِ ضریح صحبت از تو کنم نگارِ ملیح السلام ای امیرِ این وادی عاشقی را تو یادمان دادی ای بلندای عشق قامت تو ای سلام خدا به ساحت تو خاک بوس سیادت تو زمین جایگاهت ولی به عرش برین آسمانی‌ترین مسافر خاک قدر و شأن تو کی شود ادراک ای ذراریِ حضرت زهرا بنده ی با ارادتِ زهرا افتخارت همین بس ای والا باشی از نسلِ سیدالنُّجبا بس که بودی تو فاطمه سیرت مصطفایی منش، علی صولت در سماوات چون ستاره شدی تو اباالقاسمی دوباره شدی ذکر تحلیل با تکانِ لبت چشمه ی نور در نماز شبت ای هدایت گر هدایت‌ها راویِ صادقِ روایت‌ها بس که در عشق مستدامی تو دست بوس چهار امامی تو اعتقادت ز بس که بنیادی است صله‌اش لطفِ حضرت هادی است بهر تحسین‌تان بگفت آقا انت انت ولیّنا حقا ... تو صفابخش دین و آیینی عزتِ سرزمین باکینی آبرودار خاک مایی تو صاحب ملک خون بهایی تو ملکِ ری از تو آبرو دارد پای تو هستِ خویش بگذارد بس که در رتبه ات عظیمی تو حضرتِ سیدالکریمی تو قبله ی خاک ما شده حرمت چشم امید ماست بر کرمت ای قرار دل هوایی من مرهم زخم کربلایی من ای به دل دادگان تو نورعین ای نگار همیشه شکل حسین کویِ تو رنگی از خدا دارد خاک تو بویِ کربلا دارد ای فرستاده ی رسول الله جانب خونبهای ثارالله تویی آن یار بی قرین دلم هر شب جمعه همنشین دلم با علی عهد عشق بستی تو سفره‌دار کمیل هستی تو .
تا نهادی پای خود بر چشم ما، عبدالعظیم دیده ها بینا شد از نور خدا، عبدالعظیم هر زمانی که گره افتاد در کار کسی آمد و پیش تو شد حاجت روا، عبدالعظیم سفره داری ارث از جدت کریمت برده ای عطر نانت یادگار مجتبی، عبدالعظیم اُسوه های علم؛ خاکِ راهِ زوارت شدند خاک پای زائرانت توتیا، عبدالعظیم هر کجا رفتم نجف؛ مشهد؛ مدینه؛ کربلا روی لب دادم سلامی بر شما عبدالعظیم اهل تهران هر شب و هر روز مهمان تواند سفره دار روضه های هل اتی عبدالعظیم کربلا را با خودت تا شهر ری آورده ای وَه چه نزدیک است با تو کربلا، عبدالعظیم مجتبایی هستی اما مادرت در پیش تو ضربه ی سیلی نخورد از بی حیا، عبدالعظیم زائر تو، زائر شاه شهیدان شد ولی... مانده آیا پیکرت بر خاک ها؟! عبدالعظیم .
🏳سبک زمزمه سرود میلاد باسعادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام 🏳بند اول مژده مژده سائلان که آمد آقای کریم دسته دسته گل کنید تقدیم شاه عبدالعظیم مژده مژده شیعیان که آمد آن مرد حکیم سر کنید مدح و کنید تعظیم شاه عبدالعظیم در و گوهر آمده/روح و ریحان آمده صاحب جود و کرم/قلبه ی جان آمده تو مراد این دل و دل مریدت سیدی یا کریم ابن کریم آمدی خوش آمدی 《یا کریم ابن کریم حضرت عبدالعظیم》 🏳بند دوم آمده از نسل پاک مجتبی فرزانه ای تا شود شاگرد و یار حضرت هادیِ راه چون مقام و جایگاه او بلند و عالی است اهل ری او را صدایش میزنند با نام شاه در ربیع الثانی آن/فخر دوران آمده بحر علم و معرفت/مرد ایمان آمده عبد دربارت منم رو سیاهم سیدی یا کریم ابن کریم آمدی خوش آمدی 《یا کریم ابن کریم حضرت عبدالعظیم》 🏳بند سوم چون میان اکثر مردم عزیزی از قدیم صحن زیبایت شده هم ملجاء و هم سرپناه هر که ‌دلتنگه حسین و کربلایش میشود میکند رویش به سمت این حریم و بارگاه ای غبار صحن تو/بر دو چشمم توتیا میشوم چون زائرت/میروم تا کربلا بهر هر جامانده ای کربلایی سیدی یا کریم ابن کریم آمدی خوش آمدی 《یا کریم ابن کریم حضرت عبدالعظیم》 ۱۴۰۰/۰۸/۱۴ 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
4_5785074691467119350.mp3
382.7K
❣﷽❣ 🌼 🌼 بال ملایک وا شده شنیده میشه روی عرش از لب منادی مژده که رسیده ز راه نور چشم هادی اومده ابن الرضا پادشه سامرا گردش چشمان او محشری کرده به پا 🌼یا ابالحجّه مدد 🌼یاامام عسکری با قدم پاک حسن حاجتا روا شد بهشت دیگه زمین سُرّمن رای' شد. او حسن دیگره گل پسر حیدره کوری عباسیان امامه و رهبره 🌼یا ابالحجّه مدد 🌼یاامام عسکری پرچم تو یاعسکری رو به اهتزازه شیعه داره بهتر زقبل حرمو میسازه تازنده ایم حرمت بسته روی داعشه نمیزاریم آجری از حرمت کم بشه. 🌼یاابالحجه مدد 🌼یاامام عسکری ای که بدون حب تو رد میشه عبادت اجازه بده باز بیایم سامرا زیارت آرزوی نوکرا یک سفرسامرا پیاده از حرمت بریم سوی کربلا 🌼یاابالحجه مدد 🌼یا امام عسکری @babollharam ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5785074691467119341.mp3
750.8K
❣﷽❣ 🍀 🍀 : شب به گلستان تنها منتظرت بودم موسم میلاد سیدالکریم آمد ترانه خوان شد بلبل عبدالعظیم آمد ز کنیه اش احسان و جود و سخا پیداست ز یمنش امشب در ری شور و شعف برپاست ای کز قدمت دشت و دمن ها شده گلشن چشم همه از نور وجودت شده روشن قربان صفایت عالم به فدایت 🍀خوش آمدی آقا خوش آمدی آقا جن و ملک گردیده ریزه خور خوانت ابن الرضا در وصفت گشته ثنا خوانت لباس زهد و تقوا اگر به تن داری خوشا به حالت ارثیه از حسن داری ای صحن و سرای تو پر از عزت و شوکت می باره ز خاک حرم جد تو غربت قربان صفایت عالم به فدایت 🍀خوش آمدی آقا خوش آمدی آقا من که دلم سرمست صحن و سرای توست شنیده ام اینجا هم کرببلای توست خودت که می دونی من چقدر گرفتارم خوب می دونی دلتنگ صحن علمدارم آروم می گیرم وقتی دلم پر شور و شینه من زار به ری وقتی کمن زار حسینه قربان صفایت عالم به فدایت 🍀خوش آمدی آقا خوش آمدی آقا (جواد کلهر) 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @babollharam ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈