eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5924948689532488758.mp3
2.16M
‍ . پناهِ من ، اِله من ، با اینهمه جُرم و تَباهی قبولم کن که آمدم در اوجِ شَرم و روسیاهی با کوه عِصیان آمدم من با چشمِ گریان آمدم من :: یا ربّنا استغفرالله :: اسیر غفلتم امّا گناهِ من کردی فراموش عَظِيمَ الْمَنِّ، کریمَ الصَّفْح، اغْفِرْ لَنَا ربّ خطا پوش چه کرده با من حُبّ دنیا در سینه حسرت بر لبم آه :: یا ربّنا استغفرالله :: به اُمّیدی بـه درگاهِ عفـو تـو رو کردم خدایا عطا کردی به احسان و لطف تـو خو کردم خدایا اگر چه توبه ام شکسته ام دل به کرامتِ تو بستم :: یا ربّنا استغفرالله :: حبیب من مُجیبِ من میخوانمت با دیدۀ تر گنهکارم سیه رویم بنما قبولم حقّ حیدر حُبّ علی دارم به سینه گریانم از داغ مدینه :: یا ربّنا استغفرالله :: تو ذَا الْجُودی تو ذَا الْفَضْلی تو راحِمَ الشیخ الکَبیری اَنیسی تو مُغِیثی تو تو رازِقَ الطفل الصَّغیری از کَرَمت به زیر دِینم سینه زنِ غمِ حسینم :: یا ربّنا استغفرالله :: شاعر: ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بسم‌الله الرحمن الرحیم مناجات_با_خدا استقبال_از_ماه_مبارک_رمضان شاعر:غلام رضا سازگار 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 رمضان آمده از ره که من انشاءالله با خداوند شوم هم‌سخن انشاءالله رمضان آمده از راه که شب تا به سحر شویم از ذکر الهی دهن انشاءالله رمضان آمده تا روزه بگیریم همه پاک سازیم دل و جان و تن انشاءالله رمضان آمده تا شمع صفت آب شویم نور بخشیم به هر انجمن انشاءالله رمضان آمده تا بال و پری باز کنیم پا بـرآریـم ز دام دل و پرواز کنیم رمضان آمده تا سوی خدا پر بزنیم وقت آن است که با دست دعا در بزنیم رمضان آمده تا در پی آمرزش خویش دست بر دامن اولاد پیمبر بزنیم رمضان آمده تا بهر تقرب به خدا اشک ریزیم و در خانۀ حیدر بزنیم رمضان آمده کز خواندن قرآن مجید خود به آیینۀ دل صیقل دیگر بزنیم رمضان آمده تـا اشک فشانیم همه جمع گردیم و ابوحمزه بخوانیم همه رمضان ماه خدای احد ذوالمنن است رمضان ماه سراپای خدایی‌شدن است رمضان سفرۀ مهمانی مخصوص خداست سر این سفره ‌ببین جای‌ تو و جای‌ من است رمضان ماه مناجات و دعا و قرآن ماه زهرا و علی، ماه حسین و حسن است ماه اشک و مه شوق و مه سوز و مه شور ماه توبه مه آمرزش هر مرد و زن است رمضان آمده تا جمع کند یاران را می‌خرد لطف خدا ناز گنه‌کاران را به سر دوش اگر کوه خطا را داریم ناله و اشک و مناجات و دعا را داریم دست خالی به سوی دوست نیاریم نیاز فرق بشکافتۀ شیر خدا را داریم عوض اشک به رخ،خون دل ما جاری است به جگر زخم امام شهدا را داریم چادر خاکی زهراست شفیع همگان فاطمه شافعۀ روز جزا را داریم ذات معبود بر آن است که بخشد همه را تا کنـد شـاد از ایـن کـار دل فاطمه را روز آغاز که پروندۀ ما را دیدند شک نداریم که ما را به علی بخشیدند خوش به احوال کسانی که در این ماه عزیز با دعا بهر تقرب به خدا کوشیدند خوش به احوال کسانی که به هنگام عطش بادۀ معرفت از دست خدا نوشیدند چشم از غیر خداوند تعالی بستند هر چه دیدند، ندیدند خدا را دیدند «میثم» از غیر خدا دیده اگر بربندی هر کجا باشی بر روی خدا می‌خندی
پیشاپیش حلول ماه مبارک رمضان بر تمام مسلمانان مبارک باد . --------------------------------------- حدیث : پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ یُضاعِفُ اللّه‏ُ فیهِ الحَسَناتِ وَ یَمحو فیهِ السَّیِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَكَةِ؛ ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات را مى‏افزاید و گناهان را پاك مى‏كند و آن ماه بركت است.  (بحارالأنوار، ج ۹۶، ص ۳۴۰، ح ۵) -------------------------------------- رباعیات آورده نسیم صبح   بوی  رمضان زیباست عجب ، مهِ نکوی رمضان هنگامِ سحر  ، در بهارِ صلوات پرواز کنیم، همه ، به سوی رمضان --------------------------------------- شَهرُ الرَّمَضان ،  ماهِ نزولِ قرآن خالق شده میزِبان و عبدش،مهمان زیباتر از این بزم ، نباشد ، ای دوست دعوت شده ایم ، به سفره های احسان --------------------------------------- آمد رمضان ، ماهِ قشنگِ حسنات این ماهِ نیایش است و ماه برکات ماهِ شبِ قدر و ماهِ قرآن و دعا شَهرُ الرَّمضان، ماهِ بهارِ صلوات (نجوا) -------------------------------------- 《غزلِ سلام بر رمضان》 السلام ای ماه قرآن ، ماهِ ربَّ العالمین ای هلالت روشنی بخش سماوات و زمین السلام ای در سحر گاهت صبا می آورد بوی عطرِ زمزمِ چشمانِ ختم المرسلین السلام ای آشنایِ خلوتِ دلدادگان ای شب قدر تو معراج امیرالمومنین صوتِ قرآن و دعایِ وقتِ افطار و سحر هم صلات و هم صیامت،  سیره ی اهل یقین خاتم الشهر است اگر چه ماه ذیحجه ولی ای مهِ رحمت، توئی بر چنبرِ گردون،نگین چون شود طی، چارده شب ، در شب دیگر شوی بس تماشائی ز انوارِ امامِ دوّمین جلوه ی حُسنِ حَسَن، آئینه ی لطف خدا می شود با جلوه های ناب و زیبایت، اَجین در شبِ قَدرَت، شود تقریر، تقدیرِ همه رشته ی مهرِ علی ، مارا شود، حبل المتین بار دیگر ، موسمِ مهمانیِ یزدان ، شده می رسد بر گوشِ جانم ، نغمه هائی دلنشین خواندنِ یک آیه از قرآن ، در این ماهِ عظیم گفت ، پیغمبر ، که باشد ، ختمِ قرآنِ مبین با مناجات و دعایِ روزه دارانِ عزیز هم نوا، گردد، به عرشِ کبریا، روح الامین هرگز ای (نجوا) نشو نومید ، از درگاه دوست ماه توبه آمده ، ایّامِ عَفوِ مُذنِبین ----------------------------------------- سروده غلامرضا ابوالقاسمی نجوا
روزه‌داران مؤمنین آماده! من ماه خدایم ماه روزه، ماه قرآن، ماه تسبیح و دعایم ماه حق، ماه نبی، ماه علی مرتضایم ماه خیل انبیاء و اتقیا و اوصیایم تا رساند بر همه عالم پیامم را محمد خوانده از آغاز شهر الله نامم را محمد من گرامی ماه عفو و رحمت پروردگارم روزه‌داران الهی را همه باغ و بهارم باشد از شعبان امیرالمؤمنین چشم انتظارم در دل شب انس‌ها با حضرت صدیقه دارم تا سحر گه بی قرار چشم گریان حسینم هر شب و هر روز محو صوت قرآن حسینم دامن سجاده گردد بزم اُنس یار با من چشم مشتاقان بوَد تا صبحدم بیدار با من نور بخشد شمع جمع محفل دادار با من انس می‌گیرند مردان خدا بسیار با من از نسیم آید سرود نغمه روح الامینم همدم اشک و مناجات امیرالمؤمنینم لحظه‌ها تسبیح و، خوابِ روزه‌دارانم عبادت روزهایم روزهای صدق و اخلاص و ارادت یوسف زهرا حسن در نیمه‌ام یابد ولادت وز قدوم مادر زهرا مرا باشد سعادت روزه‌داران را دهـم از سـاغر قـرآن حلاوت ای خوشا آنکس که در من می‌کند قرآن تلاوت ای خوشا آنکس که قدر لیلةالقدرم بداند ای خوشا آنکس که اشک و معرفت در من فشاند ای خوشا آنکس که شب‌ها تا سحر بیدار ماند در دل شب افتتاح و جوشن و بوحمزه خواند من همان ظرف عنایات خداوند کریمم روح می‌بخشد دعای یا علیُّ یا عظیمم وای بر آنکس که در من حق نیامرزد گناهش یا نگردد شسته از اشک شبی روی سیاهش آنچنان باشد که حق محروم سازد از نگاهش در مه رحمت بوَد آغوش شیطان، جایگاهش توشه‌ای با خود نیارد تا خدا از او پذیرد می‌سزد از غصه در عید صیام من بمیرد خوش به حال آنکه در من دامن دلبر بگیرد در عروج خویشتن از زهد و تقوا پر بگیرد در دل شب‌های قدرم نیز قرآن سر بگیرد روی در محراب کوفه، دامن حیدر بگیرد ای خوش آنکو پرکند از اشک چشم نازنین را تـا بشویـد فرق خـونین امیـرالمـؤمنین را ای خوش آنکو در معاصی، احترام از من بگیرد با دهان روزه‌اش هر روز، کام از من بگیرد دامن وصل خدا را در صیام از من بگیرد در عبادت رفعت و شأن و مقام از من بگیرد من همانا سفره مهمانی ذات خدایم با تمام انبیاء از صبح خلقت آشنایم «میثم» از هر لحظه من فیض‌ها گردد نصیبت روزه، دارو، ذکر، درمان، ذات حق گردد طبیبت هست دامان تو هر شب دامن وصل حبیبت هر نفس باشد دعای یـا حبیب یـا مجیبت دوستت دارد خدا، گر تو خدا را دوست داری صرف کن اوقات خود در روزه و شب‌ زنده‌داری استاد حاج غلامرضا سازگار
 شعرمناجات باخدا ـ ماه مبارک رمضان ـ مجموعه ششم  مدیرپایگاه حلما  شعرمناجات باخدا ـ ماه مبارک رمضان شعرمناجات باخدا ـ ماه مبارک رمضان ـ شاعرناشناس آغاز می‌کنم سخنم را به یاحسین در می‌زنم به خانه‌ی معبود با حسین کاری به خاطر رمضانم نکرده ام اما گرفت دست تهیِ مرا  حسین ما روزه دارها همه یاد لب تواییم ای تشنه لب‌تر از همه‌ی تشنه‌ها حسین آخر مرا برای خودش می‌خرد شبی من میشوم مسافر کرببلا… حسین ******** شعرمناجات باخدا ـ ماه مبارک رمضان ـ حمیدرضاگلرخی یا الهی بنده ای آلوده ام  عمر خود را در جهالت بوده ام روسیاهم که جوانی را دریغ  در گناه و معصیّت فرسوده ام وای از این عمری که ناغافل گذشت  بر گناهانم فقط افزوده ام با ریا بوده همه اعمال من  خوش خیالم کار خیر بنموده ام بی خبر از خویش و ازهمسایه ها  در به روی سائلی نگشوده ام مردن و محشر فراموشم شده  دیده بر هم بسته و آسوده ام ************ شعرمناجات باخدا ـ ماه مبارک رمضان ـ شاعرناشناس دوباره سفره‌ی شب زنده دارها وا شد دوباره خانه‌ی دلدار ، خانه‌ی ما شد دوباره زمزمه‌ی دانه‌های تسبیحم دوباره دست دعای من و مفاتیحم دوباره با شهدا افتتاح می‌خوانم و پای دین خدا با امام می‌مانم دوباره بال گشایم دو دست خالی را فرازهای ابوحمزه ثمالی را ببار ابر خطاپوش! ماه رحمت شد ببخش صاحبِ خانه دوباره زحمت شد دلا بیا که خطا را به آه می‌بخشند بیا که کوه گناه را به کاه می‌بخشند صدای دعوت و این سفره‌های نورانی منی که بی سر و پایم کجا و مهمانی کنار سفره من آداب را نمی‌دانم فقط  رسیده ام و خواب را نمی‌دانم به روزه خوار بگو توبه در حضور اینجاست هزار توبه شکستی بیا غفور اینجاست کنار یار نشستن چه لذتی دارد گناهکار هم انگار عزتی دارد به جز کنار دعاخوان دلم نمی‌ماند دلم گرفته چرا روضه ای نمی‌خواند خوشا به حال هرآنکس که ناله ای دارد و التماس به دخت سه ساله ای دارد
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💠💠 🔶🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸🔶 سبک شور ماه مبارک رمضان بند🌹 سفره ی خدا به پا شد وقت خلوت و دعا شد دوباره اِغفر لَنا الهی طنین روی لبا شد با دل خون، رسیدم از ره، ببین تو احوالم رنگ حسرت، نشسته روی، تموم اعمالم توبه ی بنده ی بد و قبول کن ای شه مجیر با دست خالی اومدم ولی تو دستمو بگیر 📿 الهی بالکوثر العفو العفو یا مجيب المضطر العفو العفو 📿 بند🌹🌹 غرق ظلمت و سیاهی مثل کفترای چاهی زانو زدم در مقابل تو به نیّت نیم نگاهی سر به زیر و، شکسته بالم، ببین پُر از دردم دیر رسیدم، ولی میدونی، که زار و شرمندم دل گدای خونتو رها کن از غم و محن نبر تو آبرومو ای خدای خوب و ذوالمنن 📿 الهی بالحیدر العفو العفو یا مجيب المضطر العفو العفو 📿 بند🌹🌹🌹 تا همیشه زیر دِینم شیعه ی شه حُنینم نفس نفس توو ماه مبارک به یاد ارباب حسینم با دل خون، میخونم از اون، شهید لب تشنه که تنش موند، به زیرِ فوج، نیزه و دشنه موقع افطار و سحر میریزم اشک نم نم و دلم میگیره حسّ و حا لِ شب های محرّم و 📿 الهی بالعطشان العفو العفو یا قدیم الاحسان العفو العفو 📿 «التماس دعای خیر» 🖋 💠💠 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
علی صمدی: 🌴شور و زمینه زیبای ماه مبارک رمضان ✍🎼شعر و سبک : کربلایی علی صمـــدی بند اول : رسید ماه عاشقی رسید ماه بندگی کنار رفت موانع از سر راه بندگی رسید ماه توبه پس الهی العف بگو نیازهای قلبی تو به شاه نجف بگو علی بگو 2 دست تو میره به دعا علی بگو علی بگو 2 تو اوج امواج بلا علی بگو مولای درویشان مرز کفر و ایمان علی امید همه ی مسکینان 2 یا علی یا علی یا مولا .... بند دوم : فقیر اومدم علی پیالم رو پر کنی اسیر اومدم علی که من رو تو حر کنی یتیم اومدم علی بکش دستی رو سرم به جز پیش تو پدر کجا رو دارم برم کجا برم 2 بهتر از اون امارت و صحن و حیاط کجا برم 2 جایی برام نمیشه ایوون طلات ای قدر و تقدیرم ذکر تو تکبیرم بدون عشق تو علی میمیرم 2 یا علی یا علی یا مولا ..... بند سوم : تو این ماه روزه با تمام وجود بخون بخون از شه کرم بخون حا و سین و نون بخون کاف و ها و یا بخون عین و صاد حسین غمت رو فقط بگو به خیر العباد حسین حسین بگو 2 تو روزگی با تشنگی حسین بگو حسین بگو 2 تو سختی های زندگی حسین بگو مولا و فرمانده آقای آزاده دلبره و ارض و سما دلداده 2 یا حسین یا حسین یا مولا ....
Arzi_Sh2_ramazan94.mp3
5.17M
به سبک دامن کشان رفتی بانوای استاد حاج ________ ماه خدا آمد ، دلم با خدا شد حی علی التوبه در توبه وا شد الهی رحمی کن خسته و زارم به این سفره من خیلی بدهکارم باز من و بار گناه ، نجاتم بده خسته شدم از اشتباه ، نجاتم بده الهی العفو یا کریم آلوده ام اما مکن ناامیدم آخر به امیدی به این در رسیدم ز لطفت پر کن این دست خالی را پذیرا باش امشب خسته خالی را عبد سرافکنده شدم مرا هم ببخش پیش تو شرمنده شدم مرا هم ببخش دارم به سر عمری امید رهایی باید در این شب ها شوم کربلایی ندارم درد و غم تا حسین دارم به روی لب ذکر یا حسین دارم دست به دامان تواَم حسین یا حسین بی سر و سامان تواَم حسین یا حسین در گوشه ی گودال قیامت به پاشد هِی ضربه خورد هِی تنش جا به جا شد برادر افتاد و خواهری افتاد سر از نی افتاد ، مادری افتاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @majmaozakerine
مناجات با خداوند متعال آمدم ای خدا شادمانم کنی بر سر خوان خود میهمانم کنی من نه مهمانم سائلت هستم آمدم گیری از کرم دستم ای خدای من تو خدای منی مهربان منی من فقیرم و تو میزبان منی من فقیر تو، تو عظیمِ من من تهی دست و تو کریم من ای خدای من گر سیه چهره و گرچه آلوده ام من به خاک در تو جبین سوده ام شده ام در دشت غم آواره یک نظر کن بر منِ بیچاره ای خدای من نذر خود کرده ام اشک خود، آهِ خود آورم سوی تو دست کوتاه خود به مناجات علی و زهرا تو مران از درگه خود ما را ای خدای من من که آورده ام بر درِ تو شفیع یک چمن لاله ی پرپرِ در بقیع به همه گلهای بقیع امشب عفو خود را کن شاملم یا رب ای خدای من موضوع: سبک:
-------------؛------------- خدیجه ، ذکر رو لبهامه خدیجه،مادر اسلامه ای بانوی دین ام المومنین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مایه ی تسکین ، قلب طاهایی تو بانوی یکتای،شهر بطحایی تو تا قیامت بی بی،گردنم حق داری چون یقین دارم که ،مادر مایی تو سایه ی رو سرم هستی تو شکر حق مادرم هستی تو ای والا نشین ام المومنین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پشت احمد بودی یک تنه یک لشگر دینو یاری کردی با یقین و باور ثروتت وقتی شد خرج راه احمد داره بی شک حکم ذوالفقار حیدر حرف حق رو جلی میگفتی با نبی یا علی میگفتی ای رکن آیین ام المومنین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همه تحت ظل مستدام مهدی با برائت هستیم تا قیام مهدی حسرت دیدار منتقم دارم من کاشکی باشم وقت انتقام مهدی ظهورش ختم غمهامونه عدوی تو رو میسوزنه ذکرم شد همین ام المومنین ※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※ ●شاعر: عبدالزهرا هاشمیان
بند اول: بانو بی قرینی ام المومنینی رو دل ما اسم تورو خدا نوشته هرکسی که دوست داره اهل بهشته خدایی تو بی همتایی عزیز دل طاهایی آخه مادر زهرایی بی بی جان۲ اعتبارمه مادرمی اعتبارمه افتخارمه مادرمی افتخارمه مولاتی خدیجه بند دوم: دلها مبتلاته محتاج دعاته سایه چادر توعه روی سر ما مادر زهرایی و زهرا مادر ما پناه دل مایی تو سیده ی نسایی تو شفیعه ی جزایی تو بی بی جان۲ این شعارمه مادرمی این شعارمه افتخارمه مادرمی افتخارمه مولاتی خدیجه بند سوم: عالم زیر دِینت مجنونِ حسینت بی بی یه عمره که سر سفره ات نشستیم همین حسینی بودنو مدیونت هستیم کاش پناه دلم باشی سایه ی رو سرم باشی تو صاحبِ حرم باشی بی بی جان اعتبارمه مادرمه اعتبارمه افتخارمه مادرمی افتخارمه بند چهارم: قلبم آشناته جنت کربلاته گوشه کنار روضه هات صدای زهراست پشت سر سینه زنانت دعای زهراست تو شبای غم مهتبای داری به دلم میتابی نوکرمو تو اربابی آقاجان ۲ جونمو بگیر توی همین روزه ها یاحسین جون مادرت منو ببر کربلا
یه کوهی از غم و غصه تو قلب مضطر زهراس شکسته پشت پیمبر عزای مادر زهراس میبینه با گریه فاطمه بستره خالیه مادرو میگیره با دست کوچیکش اشک غربت پیمبرو چشم پیمبر تر شده بی یار و بی یاور شده گریه کنید ای شیعه ها فاطمه بی مادر شده واویلتا واویلتا آرامش همه روزاش صدای فاطمه بوده تموم دل نگرونیش برای فاطمه بوده میره و نمیبینه چجور تو آتیش میسوزه کوثرش اما فضه جای مادرش میرسه به داد دخترش میفته رو خاک فاطمه غلاف به بازویش میزنن جلو چشای زینبش لگد به پهلوش میزنن واویلتا واویلتا با روضه های پیمبر بارونی بوده دو عینش چه گریه ها که نکرده برا عزای حسینش توی کربلا با فاطمه میاد و میبینه گلهاشو کاشکه وقتی شمر تو قتگاس بگیره چشای زهراشو تن حسین تو قتلگاه اما روی نیزه سرش با شمر و زجر و حرمله میره اسیری خواهرش جانم حسین جانم حسین ※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※ ●شاعر: عبدالزهراء
در نشسته ام رمضان را کنار خوان رقیه منم گدای همین لطف بیکران رقیه اگرچه رانده شدم از همه ولی به امیدی رسانده ام سر خود را به آستان رقیه نمیزند لب خود را به لقمه ای که حرام است هر آنکه میخورد از رزق آب ونان رقیه خداکند نزنم باز زیر قول وقرارم و سربلند بمانم در امتحان رقیه گره گشایی ما روضه های سوم ماه است که میهمان خدائیم و میهمان رقیه به ناله های منِ تحبس الدعا نظری کن به نالهء ابتا یاحسین جان رقیه نشسته ام سر سجاده واکند به دعایش زبان لال مرا لکنت زبان رقیه کمان شده قد من با گناه های زیادم مرا ببخش قسم بر قد کمان رقیه به خاک چادر زینب قسم که در صف محشر تمام گریه کنانند در امان رقیه خمیده راه اگر میرود بخاطر این است که خورده ضربِ لگدها به استخوان رقیه گرفته است چه محکم به دست معجر خود را رسیده آتش خیمه به گیسوان رقیه شاعر:
در شمیم عفو خدا بر مشام می آید برای زخم گناه التیام می آید اگر چه بندگی ام ناقص است و ناچیز است ز سوی حضرت حق فیض عام می آید بخواه هر چه که خواهی از آستان کریم دوباره مرغ اجابت به بام می آید ملائکه همه چشم انتظار ما بودند ز عرش و فرش طنین سلام می آید اگرچه طعمه شیطان برای مومن هست اگرچه نفس به همراه دام می آید... بناست پاک شود نامه ی گناهانم اگر که از منِ شرمنده نام می آید شدم غریب در این قعرِ چاه تنهایی برس به داد خدایا! صِدام می آید؟... چه روشن است دل من در این شب تاریک برات رفتن تا کربلام می آید و تا دوباره بگرییم از غمی جانکاه گریز مرثیه از سمت شام می آید گرسنه است به ویرانه دختری اما ز خانه ها همه بوی طعام می آید... شاعر:
بسم الله الرحمن الرحيم خوبست این شبها که مهمان خدائیم پیوسته مشغول مناجات و دعائیم مهمانسرا باز است و رزق ما فراوان باحق غریبه نیستیم و آشنائیم وقت مناجات سحر با ذکر حیدر بین نجف در زیرِ ایوانِ طلائیم گاهی نجف گاهی مدینه یا که گاهی در کاظمین و مشهدیم و سامرائیم این بهترین فیض است یاد یار هستیم در موقع افطار یاد کربلائیم امشب ولی معطوف جنّات النّعیمیم دعوت شده بر سُفرهء شاه کریمیم اذن از خدای عالی اعلی گرفتیم بین گدایان حسن ما جا گرفتیم کارِ حسن امداد بر ابن سبیل است بودیم در ره مانده امّا پا گرفتیم قبل از شب قدر و جلوتر از بقیه از دست پُر خیر حسن امضا گرفتیم این خانواده اشک ما را پُر بها کرد قطره فرستادیم و یک دریا گرفتیم بابا شده حیدر سرِ مولا شلوغ است عیدیِ خود را از کفِ زهرا گرفتیم بر جان ما زهرا شمیم یاسمن زد بر قلب ما مُهر گدایی حسن زد مثل حسن ما دلبر و یاری نداریم با حاتم طائی دگر کاری نداریم او در نکوبیده گدا را شاه سازد با بودنش دیگر گرفتاری نداریم بَرده رسیده ، قیمت یوسف گرفتیم جُز این کَرَم سیرت خریداری نداریم ایکاش درد ما شفا هرگز نگیرد جُز عشق سوزانش که بیماری نداریم در نیمه ء این ماه جُز ذکر حسن جان شیرینی و خُرمای افطاری نداریم ما روزهء خودرا بنامش باز کردیم مابندگی را با حسن آغاز کردیم نام حسن نامی بلند آوازه باشد کهنه نمیگردد همیشه تازه باشد او دشمنش را هم در آغوشش بگیرد از بسکه لطف و مهر بی اندازه دارد وقتی به حیدر میشود با او رسیدن یعنی حسن هم تا خدا دروازه باشد هرکس فقط صلح حسن را دیده حتما در خواب غفلت یا که در خمیازه باشد جنگ جمل را خوب در خاطر بیاور نابودیِ این لشگر و شیرازه باشد آگاه باشید اوست تیغ آبدیده بابای قاسم شیر اَزرَق کُش رسیده او طالع سبزی است بر دامان مادر او سرّ لبخند است بر لبهای حیدر او لؤلؤِ قرآن و مرجان هم حسینش قرآن ندارد غیر او تفسیر دیگر کعبه به دور او بگردد بُرد کرده هر کس جُز این اندیشه دارد هست کافر سایه ندارد قبرش امّا میرسد که سایه بیاندازد به کُلّ اهل محشر راه و مسیر کربلا را او نشان داد صبرش کُند با روز عاشورا برابر اینست تحلیل درست اصل مکتب صبر حسن یک جلوه اش رفته به زینب در کودکی محنت کشیدن وای سخت است از غصّه و ماتم خمیدن وای سخت است از بی کسی باشی غریبه بین شَهرَت از عالم و آدم بریدن وای سخت است بر منبر بابای خود در بین مسجد از بی حیا تُهمت شنیدن وای سخت است فرزند ارشد باشی و در بین کوچه پیش تو بر چادُر دویدن وای سخت است با مادری که صورتش خورده به دیوار از کوچه تا خانه رسیدن وای سخت است راز دلش را گفت:خیلی غُصّه خوردم دیر آمدی ای زهر من در کوچه مردم
بسم الله الرحمن الرحيم خرم از بوی گلی دام کوه و چمن است هر کجا می نگرم رشک بهشت عدن است بر لب بلبل و گل از لب زهرا سخن است نیمه ماه خدای احد ذوالمنن است خبر از هلهله و شادی هر انجمن است سخن از ماه رخ و جلوه حسن حسن است دل شب ، طلعت خورشید هدا پیدا شد نیمه ماه خدا ماه خدا پیدا شد آمد آن ماه که خورشید کمین بنده اوست نور حق جلوه گر از حسن فروزنده اوست فیض صد باغ بهار از گل یک خنده اوست عقل کل واله مهر رخ تابنده اوست صبر و صلح و کرم و لطف و عطا زنده اوست دوست مات کرم و دشمن ، شرمنده اوست این گل سرسبد باغ پیمبر حسن است پای تا فرق حسن بلکه حسن در حسن است روزه داران به رهش جان و دل ایثار کنید امشب از جام تولای وی افطار کنید چشم ، گردیده تماشای رخ یار کنید سجده بر آینه طلعت دلدار کنید گل رخسار حسن را همه دیدار کنید ناز با آن گل و رو بر گل و گلزار کنید باغبان خنده بزن یاسمنت را بنگر یا محمد (ص) گل روی حسنت را بنگر این همان است که لب هاش پیمبر بوسید نه پیمبر که علی ساقی کوثر بوسید نه علی فاطمه صدیقه اطهر بوسید روی او حضرت جبریل مکرر بوسید دست او را لب سلمان و ابوذر بوسید قاسم و اکبر و عباس دلاور بوسید طوطی وحی خدا را سخن از این حسن است کینه شیر خدا ابوالحسن ، از این حسن است این حسن کیست که چون خصم دهد دشنامش حلم پیش آرد و با خنده کند آرامش برهاند ز کرامت ز غم و آلامش بدهد برد یمانی و کند اطعامش با دلی شاد فرستد سوی شهر شامش ای فدای وی و آن مرحمت و اکرامش به خدائی که غفور است و حکیم است و رحیم این کریم است کریم است کریم است کیم به رسول و به گل یاسمنش باد سلام به علی و به مه انجمنش باد سلام به بتول و به جمال حسنش باد سلام به جمال حسن و جان و تنش باد سلام به نسیمی که وزد از وطنش باد سلام به چنین لاله باغ و چمنش باد سلام مهر او از همه طاعات بود حاصل ما حرم محترم اوست بقیع دل ما خط او عزت دین است و بقای اسلام صلح او رمز قیام است قیام است قیام صبر او روح پیام است پیام است پیام رد او نیز حرام است حرام است حرام هر چه او گفت تمام است تمام است تمام او امام است امام است امام است امام حکم او حکم علی حکم نبی حکم خداست هر که سرپیچی از او کرد از این هر سه جداست جبرئیل آینه دادگرش می خواند آسمان مشعل شمس و قمرش می خواند عقل کل نور و ضیاء بصرش می خواند صاحب نخل ولایت ثمرش می خواند فاطمه دخت محمد (ص) پسرش می خواند صبر، سرمایه فتح و ظفرش می خواند اهل جنت همه ریحان بهشتش گویند سید جمع جوانان بهشتش گویند من کی ام سائلم و سائل کوی حسنم تشنه ام تشنه ولی تشنه جوی حسنم کشته ام کشته ولی کشته روی حسنم زنده ام زنده ولی زنده بوی حسنم عاشق و شیفته روی نکوی حسنم جان و دلباخته خصلت و خوی حسنم چه شود خادم ایوان رفیعش گردم گردبادی شده و گرد بقیعش گردم ای سراپا همه نور و همه نور و همه نور چشم بد از تو . از طلعت زیبای تو دور بیشتر بین کریمان شده نامت مشهور ناصر دینی و اسلام به صلحت منصور همه اسرار جهان در دل پاکت مستور به خدائی که کریم است و رحیم است و غفور صبر ، در موج بلا خونجگر صبر تو بود نهضت کرببلا از اثر صبر تو بود سائل کوی تو را ناز به حاتم باید زائر قبر تو را فخر به عالم باید مهر تو همچو خدا بر دل عالم باید مدح تو برلب پیمغبر خاتم باید جای خصم تو در اعماق جهنم باید بی تو گلزار جنان خانه ماتم باید به خدایی که گلم را بولای تو سرشت دوستی تو بهشت است بهشت است بهشت کاش مانند نسیمی به دیارت گردم گذرم افتد و برگرد مزارت گردم یا شوم شعله و شمع شب تارت گردم یا شوم خاک و هم آغوش غبارت گردم یا شوم اشک و زهر دیده نثارت گردم حیف از تو که گلم باشی و خارت گردم میثمم لیک به اکرام تو (میثم) گشتم خار راه تو شدم تا گل عالم گشتم
ریسه بندان کن، علیِ مرتضی(ع) بابا شده نیمۂ ماهِ خدا شیرخدا بابا شده میرسد امشب رطب از دستهای جبرییل روزه دارن! حیدرِ آل کسا، بابا شده حُسنِ مطلق رونمایی شد؛ حسن(ع) لبخند زد چون أمیرالمؤمنینِ شیعه ها بابا شده گفت امشب قلعۂ خیبر به تیغِ ذوالفقار باخبر هستی که شاهِ لافتی بابا شده؟! سفرۂ افطار با ذکر«حسن(ع)جان» پهن شد جانِ عالم؛ حضرت مشکل گشا بابا شده در فضیلت نیست امشب کمتر از شبهای قدر چون به یُمنِ مجتبی(ع) بابایِ ما بابا شده هست ذکر «یاعلیُ و یاعظیم ِ» اهل بیت(ع) سائلان خواندند او را «یاکریم اهل بیت(ع)» کوثر امشب صاحب دردانۂ أطهر شده حضرت أم أبیها حضرتِ مادر شده عرشیان و خاکیان و سائلان و عاصیان در کنار دست های کوچکش محشر شده چشم و ابرویش به حیدر رفته و دل می برَد قلبِ زهرا(س) بیقرارِ دومین حیدر شده شد نبی(ص) غرق سرور و شادمانی پدر- باعث آرامش ِ روز و شبِ دختر شده قوم و خویشیِ پیمبر(ص) باعلی(ع) شد بیشتر حالِ اصحابِ سقیفه بیشتر مضطر شده جاهلی هم سنگ آورده برای امتحان دید اما وقت رفتن صاحبِ گوهر شده هست آقایم کریم إبن کریم و تا ابد از تمام دست و دل بازانِ عالم سر شده دید دستِ خالی ام را داد عیدیِ مرا از میانِ جمعیت؛ زهرا(س) صدایم زد بیا... آمدم! نوکر شدم از برکت نام ِ حسن(ع) دام را انداخت؛ دل افتاد در دام حسن(ع) ابر و باد و ماه و خورشیدش تماشایی تر است فرق دارد آسمانِ آبیِ بام حسن(ع) با جزامی هیچکس دمخور نشد جز مجتبی(ع) همنشینی با ضعیفان هست پیغام حسن(ع) مرد شامی را به جای ناسزا لبخند گفت عاشقم! دیوانه ام کرده ست اسلام حسن(ع) نام او کام مرا طعم عسل داده ست و کاش... لحظه ای شیرین شود از نام من کام حسن(ع) در خیالاتم صدایش را تصور میکنم نسخۂ آرامشم شد لحن آرام حسن(ع) میشود صحن و سرایش بازسازی با ظهور میشوم در آستانش جزء خدام حسن(ع) شک نکن یکروز میگیرم برات کربلا از کنار پنجره فولادِ باب المجتبی(ع)! 🔸شاعر:
کار ما نیست غزل بافتن از نامِ حسن کامِ ما مستِ عسل یافتن از جامِ حسن حسنی نیست لبی کز لب لعلَش نَمکَد صد و ده بار نمک گیر شده کامِ حسن حسن بن علی از بس بغلِ مادر بود مادری شد همۀ عمر و سرانجامِ حسن چند روزیست که زهرا به تبسم گوید مثل پیغمبر اکرم شده اندامِ حسن حسنی بودن ما لطفِ حسینی دارد ای خوش آن صید که افتاد ته دامِ حسن حمزه کُش هم که شود وحشی،اگر احمد خواست آخر الامر حسینی شود و رامِ حسن 🔸شاعر: ____________