#استکبار_ستیزی
#مرگ_بر_آمریکا
شعار جهان مرگ بر آمریکاست
خروش زمان مرگ بر آمریکاست
به ایران اسلامی آهنگ رزم
کران تا کران مرگ بر آمریکاست
پیام امام است و هم رهبری
که صلح و امان مرگ بر آمریکاست
خرد تجربه علم منطق، گواه
سخن همچنان مرگ بر آمریکاست
ندای تمامیِ آزادگان
ز پیر و جوان مرگ بر آمریکاست
همه ملییَتها و با هر نژاد
به فریادشان مرگ بر آمریکاست
فلسطین مظلوم،سر میدهد
که نفرین مان مرگ بر آمریکاست
و از کعبه تا قدس، فریادها
عیان و نهان مرگ بر آمریکاست
شهید منا تا شهید حرم
ز خونش عیان مرگ بر آمریکاست
عراق و یمن،غزه و سوریه
فلک را فغان مرگ بر آمریکاست
تسلای دلهای ماتم زده
به فصل خزان مرگ بر آمریکاست
سرود مسلمان،مسیحی، یهود
زمین،آسمان مرگ بر آمریکاست
برائت ز کفار و از مشرکین
به یک ترجمان مرگ بر آمریکاست
صدای هوار حقوق بشر
سرِ دشمنان مرگ بر آمریکاست
مقدم تر از مرگ بر اسرائیل
به فریادمان مرگ بر آمریکاست
نوشته به هر موشک دور برد
که این یادمان مرگ بر آمریکاست
کنون ملت ما نشان میدهد
که ورد زبان مرگ بر آمریکاست
به فرجام برجام خواهیم دید
شعار جهان مرگ بر آمریکاست
#حاج_محمود_ژولیده
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مدح_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
خوب است که از زینب کبری بنویسم
از حضرت صدیقه صغری بنویسم
تا نقش ببندد به دلم نام عقیله
از آمدن دختر زهرا بنویسم
از حال و هوای قدم تازه رسیده
از پشت در و جمع گداها بنویسم
با کسب اجازه بنویسم خود زهرا
یا روی زمین شاخه طوبی بنویسم
وقتی شده چون فاطمه سر تا قدم او
شاید بشود ام ابیها بنویسم
تنها نه فقط چشم مدینه شده روشن
از روشنی چشم دو دنیا بنویسم
من منتظرم حضرت جبریل بیاید
یک اسم پر از عطر و مُسما بنویسم
جبریل کنار پر قنداقه رسیده
باید ملکی محو تماشا بنویسم
حالا که رسیده به علی مژده مولود
بگذار که من زینت بابا بنویسم
بانو به خدا زیر قدمهای تو جنت
دستان تو را عرش مُعلی بنویسم
وقتی که به لبهای حسین آمده لبخند
بد نیست که یک چند تمنا بنویسم
هر چند که دیری ست تمنای من این است
از کربُ و بَلای شده امضا بنویسم
#سید_حجت_بحرالعلومی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مدح_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
با خبر کرد نسیمی همه دنیا را
متلاطم شده دیدند دل دریا را
گل سرخی که می از قطره شبنم میزد
مست میکرد ز بوی نفسش صحرا را
چه صفایی چه هوایی چه دلی داشت زمین
شور میداد ز حال خوش خود بالا را
چشمهایی به روی چشم دگر وا شد و بعد
دل مجنون کسی برد دل لیلا را
بین آغوش برادر چقدر آرام است
چقدر ناز ربودست دل بابا را
گوییا بار دگر حضرت پیغمبر دید
عکسی از ماه رخ کودکی زهرا را
زینت خانه مهتاب به دنیا آمد
زینب حضرت ارباب به دنیا آمد
چهرهاش منعکس از طلعت روی زهراست
عشق بازیش از آن حال و هوایش پیداست
حضرت زینب کبری خودش اقیانوسیست
گرچه چشمان پر از گوهر نابش دریاست
اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست
از ازل تا به ابد پرچم زینب بالاست
مادری کرد برای سه امامش زینب
پس ولایت به پرستاری او پا برجاست
سوره مریم قرآن نمی از تفسیرش
وسعت روح بزرگش چقدر نا پیداست
بهترین خوبترین خواهر دنیا آمد
حضرت فاطمه دیگر دنیا آمد
#مسعود_اصلانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مدح_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
بار دیگر سلام بر نورت
مبدأ عشق، از ولادت توست
مثل زهرا سراسرت خیر است
کرم و لطف و عشق، عادت توست
تو چنان در عبادتی بی بی
که عبادت پیِ عبادت توست
به خداوندیِ خدا سوگند
عشق تو کرده عشق را در بند
از همان ابتدا شدی آرام
تو به اعجاز رنگ و بوی حسین
وسط آن همه بهشتی رو
باز شد چشم تو به سوی حسین
بی گمان اینکه شد برادر تو
آبرو بود و آرزوی حسین
چشمت افتاد بر جمال جمیل
گریه تو به خنده شد تبدیل
#مهدی_مقیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مدح_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
تصویر تمام کربلا زینب بود
تفسیر پیام کربلا زینب بود
در عشق و فداکاری و ایمان و وفا
زهرای قیام کربلا زینب بود
💐💐💐
زیبایی گلشن علی زینب بود
پرورده دامن علی زینب بود
بر خصم شکست داد ولی خود نشکست
آیینه نشکن علی زینب بود
#دوبیتی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#مرحوم_موید
@babollharam
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
مرو ای نور چشم و جان حیدر
مرو ای دختر پاک پیمبر
نگر حیدر شده تنهای تنها
مرو از پیش من ای دخت طاها
نگر یا فاطمه بر حال زینب
که روز دخترت گشته چنان شب
ببین اشک حسن نور دو عینم
کنار بسترت گرید حسینم
شرر زد اشک تو بر تار و پودم
مکن ناله تو ای یاس کبودم
مرو ای بانوی پهلو شکسته
علی غمگین کنار تو نشسته
وصیت کردی و خون شد دل من
شرر زد این سخن بر حاصل من
نگر بر این همه رنج و ملالم
مگو بر من که حیدر کن حلالم
مرو ای همسر قامت خمیده
کسی چون تو غم دوران ندیده
چه ها دیدی پس از داغ پیمبر
چه شد یا فاطمه در پشت آن در
چگونه در، ز ظلم و کینه وا شد
شدی نقش زمین محسن فدا شد
چرا با سوز و آهنگ حزینی
بگفتی پشت در فضه خذینی
چرا ای یاس من پژمرده ای تو
درون بسترت افسردهای تو
شده بیت الحزن کاشانه ی تو
تو شمعی و علی پروانه ی تو
اگرچه از ستم قامت کمانی
چه گردد فاطمه پیشم بمانی
مرو ای یاور و همسنگر من
مرو ای دختر پیغمبر من
#رضا_یعقوبیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
راضی به هر قضایِ خدا می روی علی
چون نوح سمتِ موج بلا می روی علی
دارم به فتحِ خیبر تو فکر می کنم
با دستهای بسته کجا می روی علی
ای سرشناس شهر، برای تو خوب نیست
مسجد چرا بدون عبا می روی علی
آشفته حالِ فاطمه ی پشتِ در نباش
قدرِ خودت به هول و ولا می روی علی
آیینه ی شکسته ی این کوچه ها منم
از من شکسته تر تو چرا می روی علی
بی رحمیِ مغیره عجب شمرگونه است
داری چه زود کرببلا می روی علی
این کوچه، آخرش ته گودال می رسد
داری میان حرمله ها می روی علی
#وحید_قاسمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
خیلی زوده که وداع من و تو سر برسه
با جدایی چرا این قصه به آخر برسه
جای مادر کی حسینت رو در آغوش بگیره
به خدا زوده که زینب به برادر برسه
در نفهمید مگه قلب یل خیبری تو
بذا دستای من این بار به این در برسه
کار دنیا رو ببین من باید اینجا باشم و
در به پهلوی گلِ فاتح خیبر برسه
سخته زن جارو کنه خونه رو با دست کبود
حال زن بد باشه و خوب به شوهر برسه
سر سفره تو بشین، من به حسین لقمه میدم
سخته دستای کبود تو به اونور برسه
خوب میشد کاشکی که زخمات آخه اینجوری علی
چی بگه وقتی دوباره به پیمبر برسه
همدم ابوتراب! قرار نبود تنها بری
چادر خاکی تو تنها به حیدر برسه
میدونی چی به سر علی میاد اون شبی که
از یتیمات نالهی : مادر مادر ... برسه
کی میدونه که چقدر خون میشه قلب باغبون
وقتی بالای سر لالهی پرپر برسه
بذا بند کفنو وا کنم و موی حسین
بار آخر به سر انگشتای مادر برسه
بذا برداره نسیم خاکتو معلوم آخه نیست
که طواف حرمت کی به کبوتر برسه
#قاسم_صرافان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مناجات_با_خدا
میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر
بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها
دور شد از خانهات اینگونه راهم بیشتر
احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا
میکِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر
معصیت میآورم، آب و غذایم میدهی
میچکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر
کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم
باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر
دارم از زهرا ز دست خود خجالت میکشم
شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر
چند وقتی میشود آواره بودم، باز هم
چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر
زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود
یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر
#کربلایی_رضا_باقریان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مناجات_با_امام_زمان
گفتم که بي قرار تو باشم ولي نشد
تنها در انتظار تو باشم ولي نشد
گفتم به دل که جلب رضايت کند نکرد
گفتم که جان نثار تو باشم ولي نشد
گفتم ميان جذر و مد اشک و آه شب
در گردش مدار تو باشم ولي نشد
گفتم که مي رسي تو و من هم دعا کنم
در دولت تو يار تو باشم ولي نشد
گفتم که تا اجل نرسيده ست لحظه اي
در خيمه ات کنار تو باشم ولي نشد
گفتم که خاک پاي تو را تاج سر کنم
چون خاک رهگذر تو باشم ولي نشد
گفتم به قدر آه دل دلشکستگان
در عهد و روزگار تو باشم ولي نشد
گفتم دعا کنم که بيايي ببينمت
مانند مهزيار تو باشم ولي نشد
گفتم شميم ماه محرم که مي رسد
در روضه بي قرار تو باشم ولي نشد
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مناجات_با_امام_زمان
دوبار تیر فــــراقت مرا نــــــشانه گرفت
درون قلب شکـــــسته غـم تو خـانه گرفت
تمام درد و غم هــــجر تو نهـــــفته به دل
چو آتــــشی بروی قلـــب من زبانه گرفت
خوشا بحـــال کسی که در این زمانه پست
میـان کــوچه ی عشــق تو اشــیانه گرفت
ز بعد فصل زمـــــستان رسد بگـوش همه
گل بـــهار ظهـــور شما جــــوانه گرفت
نظر نـــما به دلـی که میان خلـــــوت شب
فقط برای شـــما حـــال عاشـــقانه گرفت
#حمید_رحیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
آتش به جان گلشن طاها فتاده است
کوثر میان شعله آتش فتاده است
بابا میان کوچه، دلش پشت در بماند
مادر میان معرکه تنها فتاده است
دست فرشته ها همه از غم به صورت است
نقشی کبود بر رخ زهرا فتاده است
فضه برس به داد که مادرزدست رفت
جای درنگ نیست همین جا فتاده است
بازوی او بگیر و بزن آب بر رخش
از پا به راه یاری بابا فتاده است
بانو نشسته سینه زنان آه می کشد
تا ریسمان به گردن مولا فتاده است
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
از لاله زار توحید آتش زبانه می زد
گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد
در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود
گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می زد
گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو
گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد
گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره
او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد
وقتی که باغ می سوخت، صیاد بی مروت
مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد
با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را
از ناله ای که مادر در آستانه می زد
این روزها که می دید موی مرا پریشان
با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد
هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم)
مانند خانه ی ما آتش زبانه می زد
#غلامرضا_سازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
ابر ماتم بر سر کاشانه ام سایه کشید
قامت طوبای باغ من خداوندا خمید
شادی ام این بود یاری دارم آن هم فاطمه است
ای دریغا این امیدم هم به نومیدی رسید
دست بسته بودم و در کوچه افتادم ز پا
ناله واغربتایم را یهودی هم شنید..!
کس ندیده در میان شعله افروخته
کودک شش ماه ای با مادرش گردد شهید
من خودم دیدم که فضه با چه حال مضطری
از میان شعله ها یاس مرا بیرون کشید
قنفذ بی چشم و رو زهرای زخمی مرا
آنقدر در کوچه ها زد تا امانش را برید
باغبانم باغبان باغ در هم ریخته...!
باغبانی که به جز غم از نهال خود نچید
داس را با ساقه یاسی که تا خورده چه کار؟
ای خدا گلچین گل یاس مرا از ریشه چید
بس که خون رفت از تن پاک و شریف فاطمه
گشت رخسار کبود و زخمی یاسم سفید
آن قدر هول و هراس پشت در بسیار بود
که همان دم گوهر یک دانه ام شد نا پدید
حالیا من ماندم و یک آرزوی سوخته
فاطمه رفته است با صد داغ و روی سوخته
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
عجب به عهد رسول خدا وفا کردند
فزون ز حد توان بر علی جفا کردند
به جای لاله و گل بار هیزم آوردند
شراره هدیه به ناموس کبریا کردند
هزار مرتبه خشم خدا بر آن امت
که قصد سوختن خانه ی خدا کردند
به جای مزد رسالت زدند فاطمه را
نه از خدا نه ز پیغمبرش حیا کردند
غلاف تیغ گواهی دهد که سنگدلان
چگونه فاطمه را از علی جدا کردند
چهار کودک معصوم در دل دشمن
به مادر و پدر از سوز دل دعا کردند
خدا گواست که از بیم آه فاطمه بود
اگر ز بازوی مولا طناب وا کردند
چه اتفاق عظیمی به پشت در رخ داد
چه شد که محسن شش ماهه را فدا کردند
علی ولی خدا را که جان احمد بود
پی رضایت شیطان دون رها کردند
خدا گواست قلم شرم می کند میثم
از اینکه شرح دهد با علی چه ها کردند
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
بس که دل بى ماه رویت در دلِ شب ها گریست
آسمان دیده ام زین غصّه یک دریا گریست
باغبان عشق، در سوگت نه تنها ناله کرد
اى گل پرپر به حالت بلبل شیدا گریست
بارالها! بین دیوار و درى، آن شب چه شد؟
کآسمان بر حال زار زُهره زهرا گریست
گشت خون آلوده چشم اختران آسمان
بس که زهرا تا سحر بر غربت مولا گریست
شد کویر تشنه سیراب اى فلک از بس على
داغ بر دل، لاله آسا، در دل صحرا گریست
تا نبینند اشک او را، تا سحر هر شب على
یا حدیث دل به چَهْ گفت از غریبى، یا گریست
شیر میدان شجاعت بود و یک دنیاى صبر
من ندانم اى فلک با او چه کردى تا گریست
سوخت همچون شمع و از او غیر خاکستر نماند
بس که از داغ تو خورشید «جهان آرا» گریست
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
دست دشمن یار تنهای مرا ازمن گرفت
حامی افتاده از پای مرا از من گرفت
بشکند دستی که دیدم در میان خانه ام
با غلاف تیغ زهرای مرا از من گرفت
روزگارش چون شب هجران یارم تیره باد
آنکه ماه عالم آرای مرا از من گرفت
بشکند آن دوزخی پائی که از ضرب لگد
در بهشت وحی طوبای مرا از من گرفت
قلب صد چاک مرا همچون پر پروانه سوخت
آنکه شمع آرزوهای مرا از من گرفت
غنچه را نشکفته چید و شاخه را در هم شکست
آنفدر گویم که زهرای مرا از من گرفت
فاطمه با هر دمش بر جسم من می داد روح
آسمان تنها مسیحای مرا از من گرفت
تا بخندد دشمن بی رحم بر تنهائیم
یاور تنهای تنهای مرا از من گرفت
(میثم) از قول علی بنویس با خون جگر
مرگ زهرا کلّ دنیای مرا از من گرفت
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
با گریه عقده از دل من وا نمیشود
زخم جگر به اشک، مداوا نمیشود
تا دست من ورم نکند از غلاف تیغ
بند ستم ز دست علی وا نمیشود
شرمنده ام ز شوهر مظلوم خود علی
دست شکسته حامی مولا نمیشود
بر روی قبر من بنویسید دوستان
سیلی زدن مودت زهرا نمیشود
بر باب خانه ام بنویسید رهبری
مثل امام فاطمه تنها نمیشود
گفتم ز حبس دل کنم آزاد ناله را
دیدم کنار زینب کبری نمیشود
جز طفل من که یار علی گشت پشت در
ششماهه ای فدایی بابا نمیشود
من پشت در ز پای فتادم یکی نگفت
زهرا چرا ز روی زمین پا نمیشود
سقط جنین و سیلی و ضرب غلاف تیغ
این احترام امابیها نمیشود
میثم بدون لطف و عنایات فاطمه
یک بیت از کتاب تو امضا نمیشود
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
هزار بار شکستند رکن مولا را
یکی نگفت چرا میزنید زهرا را
همین که فاطمه اش بر روی زمین افتاد
سیاه دید علی روی آسمانها را
کسی که شیعه بود مادرش بود زهرا
خدا گواست که کشتند مادر ما را
فراق فاطمه بر کشتن علی بس بود
روا نبود ببندند دست مولا را
هزار مرتبه نفرین بر آن ستمگستر
که کشت حامی تنها امام تنها را
برای مادر سادات گریه منع شده
که بهر گریه گرفته است راه صحرا را
علی چگونه ببیند بر آن رخ نیلی
شرار تابش خورشید و سوز گرما را
کنار سایه ی نخلی در آفتاب گریست
شب از عناد بریدند نخل خرما را
رواست عالمیان جان دهند از این غصه
که جای پنجه ی دیو است روی حورا را
قسم به سوره ی یاسین و هلاتی میثم
که پیش چشم علی میزدند طاها را
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
من آن شاخه گل افسرده بودم
که در نشکفتگی پژمرده بودم
زسوز سینه ام می نالم ای کاش
که در پشت همان در مرده بودم
چنان از ضرب سیلی رفتم از هوش
که راه خانه را گم کرده بودم
مغیره گر نبود در آن کشاکش
علی را من به خانه برده بودم
نمودم روی خود مخفی زمولا
زدشمن چون که سیلی خورده بودم
اگر دشمن نمی شد سد راهم
علی را من به خانه برده بودم
مدینه محشر کبری به پا بود
رسن برگردن شیر خدا بود
دو صد گلچین و یک گل، من چه گویم
گل حیدر به زیر دست و پا بود
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود
پشت در جان علی مرتضی افتاده بود
دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته
آیه ای از سوره ی کوثر جدا افتاده بود
گوش ناموس خدا شد پاره همچون برگ گل
گوشواره من نمیدانم کجا افتاده بود
دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست
پای دشمن باز شد زهرا ز پا افتاده بود
مجتبی در آن میانه رنگ خود را باخته
لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود
فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت
کل قرآن در میان کوچه ها افتاده بود
کاش ای آتش بسوزی در شرار قهر حق
هرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود
مادر مظلومه میپیچید پشت در به خود
دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود
غیر زهرا غیر محسن غیر آتش غیر در
کس نمیداند که پشت در چه ها افتاده بود
فاطمه نقش زمین گردید میثم آه آه
فاطمه نه بلکه ختمالانبیا افتاده بود
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مدح_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
یا که خدا به خلق پیمبر نمی دهد
یا گر دهد پیمبر ابتر نمی دهد
حتی اگر چه فیض الهی به هیچ کس
غیر از رسول سوره ی کوثر نمی دهد
دختر در این قبیله تجلی کوثر است
بی خود خدا به فاطمه دختر نمی دهد
زینب رشیده ای است که بر شانه ی کسی
تکیه به غیر شانه ی حیدر نمی دهد
زینب شکوه خواهری اش را در عالمین
دست کسی به غیر برادر نمی دهد
او مظهر صفات جلالی حیدر است
یعنی به راحتی به کسی سر نمی دهد
زینب همان کسی است که در راه عفتش
عباس می دهد نخ معجر نمی دهد
#علی_اکبر_لطیفیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مدح_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
پائین تر از آنیم زبالا بنویسیم
یا اینکه بخواهیم شما را بنویسیم
ما کوزه ی اندیشه ی مان کمتر از آن است
تا اینکه بخواهیم زدریا بنویسیم
آنقدر به ما وقت ملاقات ندادند
تا گوشه ی چشمی زتماشا بنویسیم
ما را لُلُلُک لُکنت محض آففریدند
تا مدح تو با لهجه ی موسی بنویسیم
هر جا که حسین ابن علی حک شده باید
زیرش مددی زینب کبری بنویسیم
از وسعت نوری بنویسیم که تابید
ای نقطه ی تاریک حوالی تو خورشید
بسیار شنیدیم ولی کم ز تو گفتند
ناگفته زیاد است اگر هم ز تو گفتند
نُه ماه تو در کالبد فاطمه بودی
گاه متولد شدنت عالمه بودی
از چهره ات اینگونه گرفتند نتیجه
هم مادر و هم دختر زهرا ست خدیجه
بر روی زمین از تو بگوییم چگونه
ای شیوه ی تفسیر تو در عرش نمونه
لب باز کنی هرچه نفس بند می آید
از حنجرت آیات خداوند می آید
پیوند صمیمانه ی دریا زده بر باد
آرامش آمیخته با لهجه فریاد
قول تو فصیح است بدانگونه که زهرا
این غرش شیر است همانگونه که مولا
دستی به در قلعه ی خیبر زد و از جا
لا حول ولا قوه ای وای مبادا...
ای کوفه بخاطر بسپار این عظمت را
در دست اگر تیغ دو صد مرد ندارد
برپای اگر از تاختنش گرد ندارد
پیشانی او پارچه زرد ندارد
این دختر مولاست همآورد ندارد
ای کوفه بخاطر بسپار این عظمت را
گاهی که به ناگاه گذر میکند از راه
با طرز وقاری که برش کوه شود، کاه
خورشید فراروی وی و پشت سرش ماه
جز این نبود منزلت دختر یک شاه
ای کوفه به خاطر بسپار این عظمت را
ای کوفه چه زود این همه از یاد تو پر زد
این لکه ی ننگ از چه ز دامان تو سرزد
زینب که دمی راهی بازار نمیشد
از معجر او باد خبر دار نمیشد
اکنون به چه جرم است وِ را کوچه به کوچه...
دشنام ، تماشا، سر بر نیزه، چه و چه
از گریه ی بر دختر حیدر بنویسیم
یک مرتبه خواهر دو برادر بنویسیم
#حسین_رستمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مدح_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
ای ماورای حد تصور کمال تو
بالاتر از پریدن جبریل بال تو
از مادری چنین-چنین دختری شود
هم خوش به حال فاطمه هم خوش به حال تو
غیر از حسین فاطمه، چیزی ندیده ایم
در انعکاس آینه های زلال تو
نزدیک سایه های عبورت نمی شویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو ؟
از گوشه های چشم تو ساحل درست شد
محض رضای پای تو محمل درست شد
تو زینبی و شیر زن بعد کربلا
تفسیر نفس مطمئن بعد کربلا
زهرا، نبی ،حسین و علی و حسن تویی
بانو تویی تو «پنج تن » بعد کربلا
گاهی که طعنه می شنوی صبر میکنی
یعنی تویی همان حسن بعد کربلا
ای گریه غریبی عریان بی کفن
حالا تویی و پیرهن بعد کربلا
قلبت تپید وسوره مریم شروع شد
غمگین ترین غروب محرم شروع شد
ای سایه بلند اباالفضل بر سرت
ای بال جبرئیل گلستان معبرت
عباس هم رشیدی قد تو را ندید
از بس که سر بزیر بود در برابرت
شب زنده دار شام غریبان کربلا
دل بسته بر نماز شب تو برادرت
ای خطبه صدای تو نهج البلاغه ات
وی محمل بدون جهاز تو منبرت
هجده سربریده به دنبال چشم تو
هجده سر بریده نگهبان معجرت
ای قله نجابت توحید ، جای تو
عطر حضور فاطمه دارد حیای تو
#علی_اکبر_لطیفیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
رو به پیری می رود هر روز نوکر بیشتر
گرد پیری می نشیند روی این سر بیشتر
همت حی علی خیر العمل کمرنگ شد
خیر در پرونده ام دارم ولی شر بیشتر
آی آقای عزیز ما بیا برگرد که...
دور از تو می شوم هر روز بدتر بیشتر
از من این من را بگیر و چشم گریانم بده
چون مقرب می شوم با دیده ی تر بیشتر
دیرتر در وا کنی، بر من تفضّل کرده ای
دوست دارم که بمانم پشت این در بیشتر
یا عزیز الله ما را هم به زهرا وصل کن
وصل کن ما را به قدر و نور و کوثر بیشتر
هر کسی دارد ارادت به علیِ مرتضی
پشت او بوده دعای خیر مادر بیشتر
قدر زهرا را کسی نشناخت غیر از مرتضی
قدر او معلوم می گردد به محشر بیشتر
دلخوریم از اهل یثرب، از علی نشناس ها
دلخوریم این روزها از کوچه،... از در بیشتر
آتش اول چوب را سوزاند، اما فکر کن:
عمدتا آتش اثر دارد به معجر بیشتر
۱۳ آبان ۱۴۰۱
#وحید_محمدی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مناجات_دعا
#پنجشنبه_های_دلتنگی
بیچاره و فقیرم، یارب الهی العفو
از دست خود اسیرم، یارب الهی العفو
این نفْس ِ لاأبالی حال مرا گرفته
از اشتباه سیرم، یارب الهی العفو
کم معصیت نکردم! کافیست خبط و خسران
ابلیس کرده پیرم، یارب الهی العفو
درمانده ام! ندارم جز آه در بساطم
از شرم سربه زیرم، یارب الهی العفو
دادی بها به این بد! اما به جای جبران
دائم بهانه گیرم! یارب الهی العفو
ممنون که راه دادی! حالا که نیمهٔ شب-
-خورده به تو مسیرم، یارب الهی العفو
هر طور هست باید رزق شهادتم را
از دست تو بگیرم، یارب الهی العفو
تا اینکه بین روضه، رو به ضریح ارباب
در کربلا بمیرم، یارب الهی العفو!
#مرضیه_عاطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهدا
#پنجشنبه_های_دلتنگی
دربساط عشق هرکس زحمتش بالاتراست..
پیش زهرا مادرت شخصیتش بالاتراست!
هرکه محض احترامت معصیت کمتر کند
روزی اشک میان هیئتش بالاتراست..
احترام پیرها هرچند برما واجب است..
پیرمرد روضه تو حرمتش بالاتراست.
قول دادی روز محشر لنگ نگذاری مرا
ساکن بیت الحسین امنیتش بالاتراست
خیمه ی تو جای کبر و کینه و منصب که نیست
هرکسی خاکی تر آمد عزتش بالاتراست.
نقص های هر نمازش زود کامل میشود..
هرکه انس سجده روی تربتش بالاتراست
کربلا رفتن کجا؟از کربلا گفتن کجا؟
دیدن شش گوشه ات از صحبتش بالاتر است
داغِ تو دیده به فکر غصه دنیا که نیست
مبتلای اشک تو ظرفیتش بالاتراست
از شهیدان تو فهمیدم که پای عشق تو
هرکسی گمنام تر شد شهرتش بالاتراست
گریه در هیئت تفاوت میکند باهرکجا
گریه دسته جمع باشد قیمتش بالاتراست
وسع ما ایناست! اما خوب میدانیم ما..
خیلی از این نوکریها ساحتش بالاتراست
تشنگی، زخم زبان،داغ جوان، هتک حرم
از تمام این مصائب غربتش بالاتر است
آب مهر مادرت بود و به رویت بسته شد
حجم نیزه آمد و راه گلویت بسته شد.
#سید_پوریا_هاشمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مدح_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
هر کس که در این میکده نوکر شده باشد
ننگ است که دلواپس محشر شده باشد
بی ساغر و می مست شود در همه ی عمر
با یار اگر عمر کسی سر شده باشد
من معتقدم خوب تر از مرغ بهشت است
هر کس که درین بام کبوتر شده باشد
این چشم طمع داشتن ما فقرا هست
زیر سر لطفی که مکرر شده باشد
دنیا و قیامت گره ی کور ندارد
هر مرد و زنی سائل این در شده باشد
حاجت نگرفتن ز خداوند حرام است
روزی که علی صاحب دختر شده باشد
جن و ملک و انس شد آواره زینب
عالم همه پروانه ی گهواره ی زینب
عشق حسنین و علی و فاطمه زینب
هم مومنه هم عارفه هم عالمه زینب
از روز ازل دشمن هر ضد ولایت
تا روز ابد بانوی بی واهمه زینب
هر جا برود ظلم فراری است از آنجا
داده است به هر غائله ای خاتمه زینب
مردند حسودان و ندیدند شکستش
شد خلق حماسه هنر دائم زینب
از منظر آنانکه رسیدند به جایی
صاحب نفس آن است که شد خادم زینب
در مذهب عشاق محال است بمیرد
آن کس که شب و روز کند زمزمه زینب
خوبان همگی شاعر و مداح حریمش
کرده است قیامت نفس گرم سلیمش
ای ماه شب حیدر و هم صحبت زهرا
ای وارث صبر علی و عفت زهرا
هم مریمی هم آسیه هم هاجر و حوا
تو زینبی و معجزه حضرت زهرا
جز فاطمه کس لایقه بر مادری ات نیست
اثبات شده بار دگر عصمت زهرا
شد دار و ندارت همگی خرج امامت
حقا که تویی حاصل تربیت زهرا
بیچاره شد از طاقت تو نسل امیه
در روح بلند تو بود همت زهرا
در مکتب تو یاد گرفته است محبت
هر کس که مسلمان شده با زحمت زهرا
هر کس شده شیدای حسین ، عاشق حیدر
گشته است نمک گیر شما دختر و مادر
فردوس کجا ، حال و هوای حرم تو
دیوانه کننده است صفای حرم تو
هم بوی نجف آید و هم بوی مدینه
هم بوی حسین از همه جای حرم تو
چیزی نشود کم ز مقام تو اگر که
ما را بنویسند گدای حرم تو
ای عمه سادات من از دست زمانه
دلگیرم و محتاج هوای حرم تو
باید که بسوزیم درین آتش حسرت
ما که نشدیم از شهدای حرم تو
ای وای ازین نفس ازین بی سر و پایی
ای وای نمردیم برای حرم تو
کن قسمتمان حال و هوای شهدا را
لبریز کن از شوق شهادت دل ما را
تو زینبی و شمع شبستان حسینی
از عالم ذر بی سر و سامان حسینی
زهرا سپر جان علی بود همیشه
تو نایب زهرا ، سپر جان حسینی
هر کس که حسینی است ، نمک گیر وفایت
تو واسطه ی لطف فراوان حسینی
در مدح تو این بس ز ازل تا ابد الدهر
سر سلسله حلقه یاران حسینی
لبخند زدی وقت ولادت به برادر
شد بر همه اثبات که حیران حسینی
از موقع میلاد سرت گرم حسین است
هر لحظه تو دلواپس هجران حسینی
ای کاش نمی دید دو چشمان تر تو
شد نیزه نشین سایه ی بالای سر تو
#محمد_حسین_رحیمیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam