eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
50 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد فاطمي نيا: نقل است كه پدرآيت الله العظمي مرعشي كه از علماي بزرگ بوده است چهل روز در مسجد سهله وكوفه متوسل به حضرت امام زمان ميشود؛ بالاخره به مقصودش ميرسد و در عالم مكاشفه يا بيداري به خدمت حضرت مشرّف ميشود و مطالبي از حضرت ميپرسد. از جمله سوالاتش اين بود كه قبرحضرت فاطمه زهراء عليهاالسلام كجاست؟ حضرت پاسخ ميدهند: كشف اين سرّ در زمان غيبت ما نميشود ؛ اما اگر خواستيد مادر ما را زيارت كنيد، برويد قم و قبر را زيارت كنيد!
دوخورشیدجهان‌آرا دوقرص ماه،دو اختر دو آزاده،دو دلداده،دو رزمنده،دوهمسنگر  دوشایسته،دووارسته،دو دردانه،دو ریحانه دونوردیده در دیده،دو روح روح درپیکر دویاس ارغوانی نه،بگو دوآیهءقرآن  دویوسف نه،دو اسماعیل ازیک قهرمان هاجر   کشیده شانه برمو،شسته صورت ازگلاب اشک گرفته چون دوقرآن دخت زهرا هردو رادربر به سرشورو،به رخ اشک و،به کف تیغ و،به دل آتش  به سیرت،سیرتِ قاسم،به صورت،صورتِ اکبر   منای کربلاگردیده محو این دوقربانی  نوای نینواازنایشان برگنبد اخضر   گرفته دستشان رابرده باخودزینب کبری  که قربانی کنددرمقدم ثارالَّه اکبر بگفت ای جان جان،جان دوفرزندم به قربانت  تو ابراهیمی و اینان دو اسماعیل ای سرور دو اسماعیل نه،دوذبح کوچک،نه دوقربانی  قبول درگهت کن منتی بگذار برخواهر اگر اذنم دهی اینک به دست خودبگردانم  دوفرزندعزیزخویش را دورعلی اصغر امیدزینب ست ای آفتاب دامن زهرا   که افتد این دوقرص ماه رابرخاک راهت سر   سفارش کرده عبدالله جعفربرمن ای مولا که این دوشاخهءگل راکنم درمقدمت پرپر   به اذن یوسف زهرا دوماه زینب کبری  درخشیدنددرمیدان چوخورشیدفلک گستر فلک درآتش غیرت،ملک در وادی حیرت  که روآورده درمیدان دوحیدریادوپیغمبر یکی میگفت دوخورشید ازگردون شده نازل  یکی گفتادومه تابیده یا دوآسمان اختر   ندا دادند ما دوشیرزاده ایم زینب را  که باشدجدهءمافاطمه صدیقهء اطهر پیمبرجدوزهراجده ومادربوَدزینب  حسین بن علی خال وپدرعبدالَّه جعفر   خروشیدندهمچون شیرباشمشیر،یک لحظه  دوحیدرحمله ورگشتندبردریایی ازلشکر توگفتی در احدتابیده دوبدرجهان آرا  ویا دوحیدرکرار روآورده درخیبر   زآب تیغ هریک آتشی میریخت درمیدان که گفتی شعلهءخشم خداپیچیده درمحشر چوآتش برفلک فریادمیرفت ازدل دشمن چوباران برزمین میریخت دست وپاوچشم وسر   زهم پاشیده چون پیراهن ازهم هردو اعضاشان  زبس برجسمشان بنشست زخم نیزه وخنجر به خاک افتادجسم پاکشان چون آیهءقرآن دریغاماند زیردست وپا دوسورهءکوثر چوبشنید ازحرم فریادشان رایوسف زهرا  به سرعت آمدوبگرفت همچون جانشان دربر دریغا دوهمای عشق درآغوش ثارالله  همای روحشان ازموج خون درآسمان زدپر چودید ازقتلگه آرندآن دو سروخونین را درون خیمه زینب گشت پنهان با دوچشم تر   نهان شددرحرم کاو رانبیندیوسف زهرا مباداچشم حق گرددخجل زآن مهربان مادر   بیالیلاتماشاکن مقام وصبرزینب را  که دریک لحظه داده در ره دین دوعلی اکبر به ثارالله وصبرزینب وخون دوفرزندش  سلام"میثم"وخلق خداوخالق داور
حُر که حُریّت به خاکش سجده برد جان به جسم چاک چاکش سجده برد حُر که در احرار شور انداخته حُر که هرحُری به او دل باخته حُر که اول شد به نفس خود امیر بعد از آن در دام عشق آمد اسیر گرچه در لشکر سر و سردار بود پای او در دام عشق یار بود بود چون کوهی در آن فوج سپاه لیک می لرزید اندامش چو کاه داشت در آن حال اندوهی عظیم گاه،جنّت می‌کشیدش گه،جحیم کفر و ایمان از دو جانب تاختند پنجه در اندیشه اش انداختند او که از روز ازل آزاده بود او که مادر نیز حُرّش زاده بود پای جان از دام شیطان باز کرد پَر گشود و تا خدا پرواز کرد توسن آزادمردی راند پیش رجعت از نو کرد سوی اصل خویش اشک خجلت داشت جاری از دو عین خویش را افکند بر پای حسین گشت گِرد کعبۀ دل سر به کف کای ز تو جود و کرامت را شرف من همان حُرّ گنهکار توام گر چه خود حُرمّ، گرفتار توام جُرم من افزون ز جِرم عالم ست لیک پیش کوه عفو‌ تو کم ست ای تمام عالم و آدم فدات یاد دارم، مانده در گوشم صدات راست گفتی راست بر عبد دَرَت حُر! بگرید در عزایت مادرت حال رو کردم به سوی این حرم تا بگرید در عزایم مادرم مهر هم چون خشم تو شیرین نبود این دعا بود از لبت نفرین نبود شیشه ام از لطف، دُرّم کن حسین نام من حُرّست حُرّم کن حسین تا که گردم نیستت هستم بگیر جان زهرا مادرت دستم بگیر بس که سوز از پردۀ دل ساز کرد شه، در رحمت به رویش باز کرد بااشارت گفت کای شوریده حال دور کن ازخویشتن رنج و ملال تو ز ما بودی ز ما بودی ز ما گر چه در این ره جدا بودی ز ما بوده ای چندی اسیر یار بد یار بد بدتر بوَد از مار بد تو از اول حُرّ ما بودی بیا راه گم کردی کجا بودی بیا ای شکسته بال و پر پرواز کن بر فلک نه بر ملک هم ناز کن قطره بودی وصل بر دریا شدی از منیّت دور گشتی ما شدی گام اول پیش تیر خشم من دلربائی کرد از تو چشم من کوثرت در کام بود از ساغرم زآن ادب کردی به نام مادرم این که گردیدی به عشق مااسیر مادرم فرموددستش را بگیر حُر ز صاحبخانه روی باز دید خویش رایکباره در پرواز دید گشت مشتاق سپر انداختن سر به کف بگرفتن وجان باختن گفت مولا اذن میدانم بده جان بگیر و وصل جانانم بده گشت جان و زندگی از سر گرفت اذن ترک جان و ترک سر گرفت چون شرار خشم حّی دادگر بر سپاه کفر آمدحمله ور همچو مالک در سپاه شیر حق می زد و می کشت با شمشیر حق گشت از تیغش چهل تن نقش خاک خود تنش گردید چون گل چاک چاک تا به خاک افتاد خونین پیکرش دید مولا را به بالای سرش گفت ای ریحانۀ پاک رسول توبۀ حُرّ تو آیا شد قبول؟ گفت آری ای شرف پاینده ات از ولادت نام حُر زیبنده ات روح تو از روز اول بود حُر همچنان که مادرت فرمود حُر
🔸️به بهانه‌ی 🔸️میلاد کریمه‌ی اهلبیت(س) ای معتکف کوی تو مریم شد نام تو بر لبش دمادم ای زینب دوّم مدینه نام تو زسینه‌ میبرد غم افلاک ز خاک تو شرف یافت هم رکن و مقام و حجر و زمزم موسی به کلیمی تو خرسند درطور توچون‌غصه‌شود کم ای محرم اسرار امامت بر رضا تویی روح مجسم سلطان سریر ارتضا را هردم شده‌ای مونس و همدم ایران ز رضا شرف گرفته دار‌الشرف امام اعظم قم از تو شرافت حرم یافت ای دختر پیغمبر اکرم زان رو به سوی تو رو نمودم دلتنگ مدینه تا نگردم مثل زینبی زینت بابا بر نور ولایت شده محرم ای فاطمه‌ی امام هفتم گفته پدرت فدات گردم اشفعی لنا به روز محشر یافاطمه بانوی مکرم خورشید،رضاوتوچوماهی بنما ز کرم به من نگاهی ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══
ازشب میلاد تو اینگونه حاصل می شود ماه،روز اول ذی القعده کامل می شود بارها سر در میارد از شب میلاد تو تا که جبرائیل ازخورشید غافل می شود گوئیا شان نزولش می شود ایران ما هرچه بر"موسی بن جعفر"سوره نازل میشود پای او "شاه چراغ "ودستها "عبدالعظیم" چشم ایران چون که مشهدگشت-قم؛دل میشود خاک مشهدنسخهء ایرانی کرب وبلاست حضرت معصومه زینب را معادل می شود هرچه قابل‌تر دراین مجموعه ناقابل ترست هرچه ناقابل دراین مجموعه قابل میشود هرکسی ازخویش داخل گشت خارج میشود هرکسی ازخویش خارج گشت داخل میشود هرکسی درشهرعاقل گشت عاشق هم نشد هرکسی درصحن عاشق گشت عاقل میشود رتبه هابر عکس دنیا می دهد اینجا جواب شاه باترفیع در صحن تو سائل می شود درحریمت شعر گفتن کار خودرا می کند "شاطرعباس قمی"هم گاه"دعبل"می شود اشک وقتی واقعی شددرحرم هم سرگرفت پس به جای مُهر پیشانی من گل می شود هرکسی طرز ارادت را به تو توضیح داد صاحب یک جلدتوضیح المسائل می شود گوشه ای ازلطف پنهان توکه معلوم نیست گوشه ای ازلطف معلوم تو"فاضل"میشود تاچهل شهرمجاور وسعت اکرام توست پس من ِهمسایه ات رانیز شامل می شود مشکلات سختم آسان شد ولی کاری بکن دل بریدن از تو دارد باز مشکل می شود
مِن الغریب نوشتی إلی الحبیب سلامی حبیب رفت به میدان چه رفتنی چه قیامی سحر نسیم گذشت از سر مزار شهیدان هنوز در پی بویی که می رسد به مشامی وجبرئیل هم آن جامجال پر زدنش نیست رسیده اند شهیدان کربلا به مقامی یکی حسین امیرش شدو چه خوب امیری یکی حسین امامش شدو چه خوب امامی یکی بدون زِره مرگ را گرفت در آغوش یکی نماز تو را شد سپر بدون کلامی یکی سیاه ولی روسپید؛ چون تو گرفتی سر غلام به دامان خود چه حسن ختامی یکی علی شد و اکبر شد و چه ماه منیری یکی عمو شد و سقّا شد و چه ماه تمامی به روی نیزه و در باد، گیسوان پریشان چنان شدند که باقی نماند کوفه و شامی دلم به حسرت یا لیتنا رسید و نگاهم به سر’در حرم افتاد، اُدخلوا بِسلامی
گیسوی ماتم گشته پریشان مادر نشسته در خیمه گریان شد چشم زینب آسمان پر ستاره از قتلگاه آمد دو جسم پاره پاره واویلا آه و واویلا این غصه سخت ست آه ای خداوند در طول یک روز داغ دو فرزند وای از دل زینب که غم بر روی غم دید دو لاله اش را پرپر از دست ستم دید واویلا آه و واویلا
آه ای خطا پوش آمد خطاکار بی آبرویم ای آبرودار من آبرو از مادرت زهرا گرفتم راهم بده من گرچه راهت را گرفتم سیدی مولا حسین جان تو سر بلندی من سربه زیرم من آمدم در راهت بمیرم در خیمه دیدم کودکان از پا فتادند از تشنگی بر خاک خیمه سر نهادند سیدی مولا حسین جان
باز در شهر مدینه بویی از عنبر رسید بر گلستان ولایت لولو و گوهر رسید دختر دردانه ی باب الحوائج آمده بر امام هشتمین یک مونس و یاور رسید باز در عرش معلا شورو شوقی شد به پا مژده ای اهل ولا محبوبه ی داور رسید آمده پشت و پناه حضرت سلطان شود باز از نسل علی یک زینب دیگر رسید طاهره ، مرضیه و معصومه و هم فاطمه جلوه ای از چهره ی زهرای پیغمبر رسید ای ملائک کل عالم را گل افشانی کنید در میان خلق عالم بهترین دختر رسید
💠 زیارت در کلام اهلبیت علیهم السلام 🔸 عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ، وَ لِرَسُولِهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ، وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ، وَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ، وَ سَتُدْفَنُ فِيهِ امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ، مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. (بحار الأنوار، ج۱۰۲، ص۲۶۷) حضرت صادق عليه السلام فرمود: برای خداوند، حرمی است و آن مکّه است. برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله حرمی است و آن مدینه است. برای امیراالمؤمنین علیه السلام حرمی است و آن کوفه است. و براي ما حرمي است و آن، قم است. به زودي زني از فرزندان من در آن جا دفن مي‌شود که نامش فاطمه مي‌باشد. هر کس او را زيارت کند، بهشت براي او واجب می شود. 🔸عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ:إنَّ زِيَارَتَهَا تَعْدِلُ الْجَنَّة. (بحار الأنوار، ج۱۰۲، ص۲۶۷) حضرت صادق علیه السلام فرمود: (ثواب) زیارت فاطمه دخت موسی علیهماالسلام، برابر با بهشت است. 🔸عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: أَلَا وَ إِنَّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ، أَلَا وَ إِنَّ قُمَّ الْكُوفَةُ الصَّغِيرَةُ، أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ، تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى، وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ. (بحار الأنوار، ج۶۰، ص۲۲۸) حضرت صادق علیه السلام فرمود: آگاه باشید که برای امیرالمؤمنین علیه السلام، حرمی است و آن حرم، کوفه است. آگاه باشید که قم، کوفه کوچک است. آگاه باشید که از هشت در بهشت، سه در آن به قم باز مى شود. زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش فاطمه بنت موسى علیهماالسلام است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند. 🔸 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قالَ: إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ، وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ، فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. قَالَ الرَّاوِي: وَ كَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ يُولَدَ الْكَاظِمُ عَلَيْهِ السَّلَامُ. (بحار الأنوار، ج۶۰ ص۲۱۶) حضرت صادق علیه السلام فرمود: برای ما حرمی است و آن حرم، شهر قم است. به زودی در آن شهر زنی از اولاد من دفن می شود که نامش فاطمه است. پس هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود. راوی گفت: کلام آن حضرت در زمانی بود که هنوز، حضرت کاظم علیه السلام به دنیا نیامده بود. 🔸عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ زِيَارَةِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى علیهاالسلام، قَالَ: مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ. (كامل الزيارات، ص۳۲۴) از حضرت رضا علیه السلام از زیارت حضرت فاطمه معصومه علیه السلام سؤال شد. فرمود: هرکس او را زیارت کند، بهشت برای او خواهد بود. 🔸 عَنْ سَعْدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام قَالَ: يَا سَعْدُ! عِنْدَكُمْ لَنَا قَبْرٌ. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! قَبْرُ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى علیهماالسلام؟ قَالَ: نَعَمْ، مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ. (بحار الأنوار، ج۱۰۲، ص۲۶۶) حضرت رضا علیه السلام به سعد فرمود: ما نزد شما قبری داریم. سعد گفت: فدایت شوم، قبر فاطمه دخت موسی علیهما السلام را می فرمایید؟ حضرت فرمود: بله، هرکس در حالی که به حقّ او عارف است، وی را زیارت کند، بهشت برای او خواهد بود. 🔸حضرت رضا علیه السلام فرمود: هرکس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در رى یا خواهرم را در قم زیارت کند که ثواب زیارت مرا در مى یابد. (زبدة التّصانیف، ج ۶، ص ۱۵۹) 🔸قال الرّضا علیه السلام: مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى. (ناسخ التواریخ-رحلی، ج ۳ ص ۶۸) حضرت رضا علیه السلام فرمود: هرکس معصومه را در قم زیارت کند،مانند کسى است که مرا زیارت کرده است. 🔸عَنِ ابْنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: مَنْ زَارَ قَبْرَ عَمَّتِي بِقُمَّ، فَلَهُ الْجَنَّة. (كامل الزيارات، ص۳۲۴) حضرت جواد علیه السلام فرمود: هرکس عمّه مرا در قم زیارت کند، بهشت برای او خواهد بود.
هم زمزمه‌ء سبز بهاران با تو هم روح بلند چشمه ساران با تو از راه رسيدي و کويري تشنه جنت شده اي حضرت باران با تو تا خاک مرا سرشت، يا معصومه روي دل من نوشت: يا معصومه يک پنجره پرواز مرا خواهد برد ازصحن تو تا بهشت، يا معصومه       
ای پناه اهل محشر عید میلادت مبارک ای همه روح مطهّر عید میلادت مبارک ای رخت مرآت مادر عید میلادت مبارک ای گل باغ پیمبر عید میلادت مبارک ای قم از خاکت معطّر عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک ای سلام چارده معصوم بر جان و تن تو نام تومعصومه و، عصمت گلی از دامن تو بضعۀ موسایی و قم گشته طور اَیمن تو پابه چشم قم نهادی قلب قم شد گلشن تو یافت این خاک ازتوزیورعیدمیلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک نور از هرسو به ایوان طلایت سجده آرد حور بر خاک قدوم زائرت صورت گذارد جود با کلِّ وجودش هرچه دارد از تو دارد دانش از گلدسته‌هایت بر سر فیضیّه بارد علم را صحن تو سنگر عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک دخت واخت وعمۀ‌ سه حجت داورتویی تو پارۀ تن بر رسول و احمد و حیدر تویی تو فلک استقلالِ مُلک شیعه را لنگر تویی تو گر درجنّت ز قم وامی‌شود،آن در تویی تو بضعۀ یاسین و کوثر!عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک قبه‌ات را اقتدار قبة الخضراست، آری! تربت تو تربت گمگشتۀ زهراست، آری! زائر تو زائر صدیقۀ کبراست، آری! صورتت راصورت انسیةالحوراست،آری نخل«میثم»ازتو پُر بَر،عید میلادت مبارک دختر موسی‌بن‌جعفر!عید میلادت مبارک
🔹حضرت رضادر مورد پاداش زيارت مرقد مطهر حضرت معصومه فرمود: "مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِها فَلَهُ الْجَنَهُ كسي كه او را در حالي كه حقش را شناخته، زيارت كند براي او بهشت است.(۱) 🔹حضرت رضافرمود: مَنْ زارَ الْمَعْصُومَهَ بِقُمْ كَمَنْ زارَني كسي كه معصومه را در قم زيارت كند، مانند آن است كه مرا زيارت كرده است.(۲) 🔹حضرت رضافرمودند در زيارت ایشان چنين بخوانيم: يا فاطِمَهُ اِشْفَعي لِي فِي الْجَنَهِ، فَاِنَ لَكِ عِنْدَاللهِ شأناً مِنَ الشَأنِ اي فاطمه معصومه! در مورد رفتن به بهشت، مرا شفاعت كن، چرا كه در پيشگاه خداوند، داراي مقام و منزلتي بس ارجمند هستي(۳) 🔹يكي از شيعيان به محضر امام صادق آمد، ديد آن حضرت در كنار گهواره كودكي با آ‌ن كودك گفتگو مي كند. تعجب كرد و گفت: آيا با كودك نوزاد سخن مي گويي؟ امام صادق فرمود: اگر تو هم مايل هستي نزد اين كودك بيا و با او گفتگو كن. او مي گويد: كنار گهواره آن كودك نوزاد رفتم، سلام كودكم، جواب سلام مرا داد به من فرمود: نامي كه براي دختر تازه متولد شده ات برگزيده اي عوض كن، زيرا خداوند آن نام را دشمن دارد.(با توجه به اين كه او چند روز قبل از او داراي دختر شده بود نامش حميرا گذاشته بود) آن شخص مي گويد: سخن گفتن نوزاد و اطلاع او از اخبار پنهان و نهي از منكر او مرا بيشتر به تعجب واداشت. بهت زده شدم، امام صادق به من فرمود: تعجب نكن، اين كودك فرزندم موسي است خداوند از او دختري به من عنايت كند كه نامش فاطمه است، او در سرزمين قم به خاك سپرده مي شود و هر كس(مرقد) او را در قم زيارت كند، بهشت بر او واجب است.(۴) 🔹 امام صادق فرمودند: در قم بانويي از فرزندانم رحلت مي كند كه به شفاعت او همه شيعيانم وارد بهشت مي گردند(۵) 📚منابع: (۱): بحارالانوار ؛ ج ۴۸؛ ص ۳۱۷ (۲): ناسخ التواريخ؛ ج ۳؛ ص ۶۸ (۳): بحارالانوار؛ ج ۱۰۲ ؛ ص ۲۶۶ (۴): منهاج الدموع ؛ ص ۴۴۱ (۵): بحارالانوار ؛ ج ۶۰ ؛ ص ۲۲۸
به در گهت روی سیاه آوردم بهشت من بار گناه آوردم حسین ، من بر تو پناه آوردم مولای من عمر تباه آوردم پیش خدا تو را گواه آوردم حسین من برتو........ به خجلت گناهم به این روی سیاهم جز خانه ی تو مولا کسی نداده راهم سیدی حسین جان___________ اینجا دل گم کرده راه آوردم با اشک خود بهرت سپاه آوردم حسین من بر تو....... با دست خالی اشک و آه آوردم بنگر دو چشم عذر خواه آوردم حسین من بر تو....... من آمدم پشیمان عادتکم الاحسان گرچه گنه زیاد و بخشیدن از تو آسان سیدی حسین جان
ای لالهء دل من با اشک و آه و ناله آورده ام دولاله حسین جان حسین جان ای نازنین برادر خواهرت دلغمین است سرمایه ام همین است حسین جان حسین جان از دو فرزند دل بریدن سخت است شمع و گل را کشته دیدن سخت است ای حسین جان یا اباعبدالله راضی مشو ببینند من را اسیر اغیار در بین کوچه بازار حسین جان حسین جان راضی مشو ببینند مادر را دست بسته حرمت من شکسته حسین جان حسین جان کعبه ی من دور تو میگردم بین سپاه کم خود آوردم ای حسین جان یا اباعبدالله در پیش داغ لیلا که داده اکبر از دست این داغ من چه سهل‌ست حسین جان حسین جان چون شمعی گر بسوزد این قلب آتشینم درخیمه می نشینم حسین جان حسین جان خجلم زین هدیه ای برادر هر دو طفلم بفدای اکبر ای حسین جان یا اباعبدالله
سرود ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها خوش آمدی ای ماهِ سپهرِ لطف و رحمت یا حضرت معصومه یاسِ بهشتِ عصمت خوش آمدی ای رویَت تابنده چون مهر و‌ ماه یا حضرت معصومه کریمه آلُ الله السلام السلام ای عزیز مرتضی عطر کویت جانفزا ای خواهرِ امام رضا نور رحمانی و،زینبِ ثانی و مِرآتِ رُخسارِ حی داور ای گل باغ موسی بن جعفر مولاتی مولاتی سیدتی... کرامتت در عالم بی مثل و بی قرینه ای حرم تو در قم شعبه ای از مدینه در دهه ی کرامت از تو عطا میخواهم با صِدقِ نیت رزقِ کرببلا میخواهم مرقد تو به قم سر پناهِ سائلان عرشِ عشقِ عاشقان،قبله ی اهل آسمان قبله ی حاجاتی،عمه ی ساداتی ای که روشنگرِ عباداتی اِشفَعي لي في الجنة مولاتی مولاتی مولاتی سیدتی...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃تقدیم به کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 💐بند اول شهر مدینه، شد غرق نور و ، باران رحمت آمد به دنیا، شفیعه ای بر ، روز قیامت روی زمین و، در آسمانها، جشن و سروره تو دلا امشب، از این ولادت، شادی و شوره معصومه جانم... 💐بند دوم امشب دوباره، آمد به دنیا، زینبی دیگر خورشید هشتم، داره می خنده، به روی خواهر مولود امشب ، دارد ز بی بی ، زهرا نشانی داده خدا بر، موسی بن جعفر، کوثر ثانی معصومه جانم... 💐بند سوم امشب دل ما، گشته هوایی، همچون کبوتر پر می زند تا، صحن کریمه ، با دیده ی تر بر حاجت ما، شد وادی قم، باب کرامت ای آبرومند، بنما شفاعت، روز قیامت معصومه جانم... التماس دعای فرج و شهادت 🌷
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 بند اول غرق بـــــارون شده ابرا پر تلاطـــم شــده دریــا ســـــرور اختـران اومــد اومــد آیینـــــهٔ زهــــــرا دلهـــــا شــده شیـــــدا (2) حضرت کاظم توی دلش غوغاست (2) تــوی گهــواره شــاپـرک بــابــاست ملیکه ی ماه زیبـــایی کریمــــهٔ آل طاهـــایی (2) دخترک نجمه خاتونی تجلّیِ نــور خـــــدایی یا بنت الزّهـــــرا یا معصـــــومه (4) 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 بند دوم شب شبه شادیه امشب ذکـــــر یافاطمــه بر لب خواهری باوفـــــا اومد دومیـــــن زینبــه زینب درتـــــابمـــــو در تب (2) روی دستای رضـــــا چه آرومـــــه لالایی میـــــگه برای معصومـــــه (2) لالا بخواب ای بال وپرم توی آغوشم کبــوتـــــرم غنچـــــهٔ یاس نیلوفــری (2) قوت قلبم ای خـــواهرم یا بنت الزّهـــــرا یا معصـــــومه (4)
⚜سه بند شور : بند اول: اسمت بانو شیرینه خیلی به دل میشینه وقتی میگیم معصومه سلطان ما رو میبینه زندگیم کناره تو آرومه وقتی که نگاه لطفت رومه سرپناه روزگار سختی دست مادرانته معصومه میکنی شفاعت توی قیامت بی بی میدی به بد و خوب اذن زیارت بی بی قبر مادر اینجاست طبق روایت بی بی بند دوم: خاتون ایرانی و خواهر سلطانی و میخونی از چشمامون دردای پنهانی و به تو میرسه صدامون بانو آبخوریِ تو شفامون بانو تو کریمه ای و این یعنی که میکنی دعا برامون بانو باتو روبراهم بده پناهم بی بی دُر میشه با دستت دلِ سیاهم بی بی تو ملیکه ای و سلطانه شاهم بی بی بند سوم: ناچیز و بی مقدارم تکیه گاهی ندارم بدونِ نگاهِ تو میدونم که بیچارم کرم و عنایتت مشهوده پیش تو خیالمه آسوده هر چی دارم توی دنیا بانو همش از دستِ کریمت بوده چشمی که میباره جنت و داره بی بی هر کی که غمینه دل و میاره بی بی سر روی ضریح شما میزاره بی بی 🖊شعروسبک:
جبرییل اینجا هر از گاهی کبوتر میشود خاکبوس دختر موسی ابن جعفر میشود قم بهشت آرزوی هر پریشان خاطری است عافیت خواهی اگر ، اینجا میسر میشود سال ها علامه پای این ضریح افطار کرد بوسه از درگاه او قند مکرر میشود عصمت و شرم و نجابت ارث او از فاطمه است در صفات و خلق ، دختر عین مادر میشود در وقار و صبر ، تمثال شریف زینب است در کمال علم ، تالی تلو حیدر میشود حضرت معصومه هم شأن نزول کوثر است در زلال مهر او دلها مطهر میشود در مثل آئینه آئینه است کوچک یا بزرگ هر که انکار مقامش کرد کافر میشود یک اشارت از نگاهش بانی فیضیه شد دست لطفش امتداد فیض کوثر میشود نام او را چون به حاجت بر زبان می آورم باغ جانم از نسیم او معطر میشود تا زند جوش شفاعت زمزم احساس او عرصه ی محشر " کمیل" ، آن لحظه محشر میشود کمیل کاشانی
ای حرمت نور... عَلیٰ کلِّ نور وارث زهراییِ قلبِ صبور خواهرِ شمس ،دخترِ محجوبِ ماه ای که شدی خالی از هر اشتباه چادرِ تو بر دلِ شب ...سر پناه جلوه گرفت... از رخِ تو چشمِ ماه فاطمه اِی عمّه ی ساداتِ عشق خواهرِ سلطان و مباهاتِ عشق شمسِ شرَف، دختر ایران تویی خواهرِ خورشیدِ خراسان تویی نجمه کند در دو جهان سروَری چون که کند بر سرِ تو مادری ای همه جود و کرم، همچون رضا آیه یِ تطهیر و گلِ مرتضیٰ دختر حیدر...نسبِ فاطمی بانویِ مظلوم بنی هاشمی فاطمه یِ ثانیِ در شهر قم دختر محجوبِ امامِ هفتم زینتِ موسیٰ ...گلِ سرسبزِ عشق می زَند از یادِ شما نبضِ عشق جلوه یِ تو ، آینه دارِ علی است عصمتِ زهراییِ تو منجلی است از شرف خاک شما ...شهرِ قم شور گرفت از ازدحامِ مردم منشاء و سرمایه یِ در یایِ عشق خواهر آواره یِ صحرای عشق ای که چو زینب، لبِ خواهر مدام می زند از عشق برادر، کلام نام رضا وِرد زبانِ تو شد در همه جا عشقِ عیانِ تو شد معدن ایمان و کرامات و علم با دلِ زینب شده ای کوهِ حلم از حرَمِ قدسی اَت ای مَهلقا نیست دِگر فاصله ای تا خدا می رسم از کوی تا با نام عشق مثل کبوتر به سرِ بامِ عشق بانویِ عشق و ادب و ذوالکرَم تذکره ای دِه که بیایِم حرم سخت دلم تنگِ حریمَت شد تنگِ دل و دستِ کریمَت شده اذن بده زائر رویَت شوم شاعرِ دل خسته یِ کویت شوَم در حرمِ عشق ... مرا جا بده هر چه خوب است همانجا بده محضِ گلِ روی رضا کن نگاه خواهر سلطان... بده ما را پناه بانویِ قم ...خواهرِ سلطان ما چاره یِ عشق...علّتِ درمان ما دردِ دلم با تو دوا می شود هر گره با دست تو وا می شود نام شما عزّتِ ایران زمین عشق شما شوکتِ این سرزمین روشنی عرشِ حرم دستِ تو شاخه گل فرشِ حرم مست تو عطرِ گلِ فرشِ حرم...گوئیا آمده از باغ بهشتِ رضا هر که در این خانه نشان می شود هر نفسش مشک فشان می شود هر در از این صحن و سرا یک بهشت عشق شما... خوبترین سرنوشت بوی بهشت از حرمت می رسد خوب شوَد در حرمت... حالِ بد بانوی عرش و فلک و شمس و ماه بانوی من ثانیه ای یک نگاه ثانیه ای حال مرا کن نگاه اذن بده تا که بیایم به راه کوله یِ چشمان ترم پر از آه نیست در این غمکده جز اشتباه نیست به جز اشک در این دست من جان رضا دست مرا پس مَزن آمده یک عبدِ سراسر گناه با دلِ خسته...دلِ پُر... اشک و آه سویِ تو با کوله یِ غم آمدم خسته به آغوشِ حرم آمدم نیست مرا جز حرمِ تو پناه گُم شده اَم می طلبم از تو راه دست تهی آمدم و پُر گناه کاسه یِ چشمِ ترِ من پر زِ آه لیک به امّیدِ کَرَم آمدم رانده زِ هر جا به حرَم آمدم تا به حرَم عُقده یِ دل وا کنم لطفِ تو را خوب... تماشا کن می رسد از قلب حرم بویِ عشق عطر همان مادر دلجویِ عشق هر نفسی ، زائر باران تویی زائر آن مرقدِ پنهان تویی اذن ورود حرمِ کاظمین تذکره اَم ده تو به سوی حسین عشقِ تو بانو شده سرمایه اَم همرهِ من آمده چون سایه ام کفترِ بامِ تو منِ بی قرار با دلِ خود پر زده اَم سویِ یار بال و پرم تا به هوا بُرده اَم سر زِ حریم تو درآوردِه اَم حال من همراه شما بهتر است نام تو همراه رضا خوش تر است خواهرِ زیبنده یِ شمسَ الشموس تذکره ای ده که رَوم سمت طوس می گذرد لطف تو بانو...زِ حدّ بر اَحدی تو نزدی... دستِ رد پای ضریحَت همه را می بری درهم و برهم همه را می خری چشمِ من و دولتِ احسان تو رو زده اَم با قسمِ جانِ تو بانویِ مِهر...ای صنمِ هموطن جانِ رضا دستِ مرا پس مزن گرد و غبارَم به سرِ دامَنَت یک پر کاهم زِ سرِ خرمَنَت ملجأ حاجاتِ بشر...دستِ توست زائر این میکده...سرمستِ توست هر چه قلم می کند هِی اهتمام باز شد این مثنوی هم ناتمام.... اذن بده تا که سلامی دهم آخرِ شعر ...حسن ختامی دهم اَخترِ تابنده، سلامٌ عَلیکْ دختر زیبنده ،سلامٌ عَلیکْ دختر ایران... گلِ عشق... اَلسَلام رمزِ عبور از دلِ عشق.... اَلسَلامُ حرف دلم هست فقط،یک کلام عشقَ تو و عشقِ رضا... وَ َالسلامــ
هدیه به حضرت معصومه صلوات شور حضرت معصومه حضرت زینب خدارو شکر شدم نوکر خونتون خدارو شکر شدم مانوس حضرت معصومه تا می گیره دلم برای فاطمه قم می رم پابوس حضرت معصومه هستی کریمه هستم رعیت روزی. گرفتم از شما عمری بی منت دست خالیم و پر کن از احسان بده حواله یک شب جمعه زیارت قم اومدی خانوم خیلی با احترام امون از زینب و غربت شهر شام امون از بی کسی نگاهای کثیف امون از کوچه و بازارو. ازدحام می خندیدن به چشم های خیسش می رقصیدن رقاصه ها دور و بر اون می دید رو نیزه راس برادر سنگ می خره از هر طرف با چشم گریون رضا نصابی