eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
بند اول: راه رفتنش چه آرومه چقد غریب و مظلومه روزس٬برای افطاری خونه ی ام کلثومه میندازه سفره واسه بابا/سفره ای ساده و بی ریا/نون و نمک ُ و یکم شیر دونوع طعام نخورده پدر/نمک نه٫ بابا شیر ُ ببر/ تا که ازت نشم دلگیر اگرچه شاهه و امیره به فکر مردم فقیره خدا تو رو ازم نگیره علی علی بابای خوبم ➖➖➖➖➖➖➖ بند دوم: غم تو چشاشه دلگیره یه ذکری میگه راه میره بابا چقد پریشونی شدی به آسمون خیره نگاش به سمت آسمونو/منتظره بگن اذونو/مسجد باید برم بابا انداخته روی دوش عباشو/یه دنیا حرفه تو چشاشو/میره به سمت در تنها در مانع تو میشه بابا امشب نری نمیشه بابا؟! توی دلم آتیشه بابا نرو نرو بابای خوبم ➖➖➖➖➖➖➖ بند سوم: بارونی توی چشماشه میره شاید دلش واشه باهر قدم توی کوچه فکر غمای زهراشه یه محشری به پا میشه و ُ / فرق علی دوتا میشه و ُ/ شق القمر توی محراب با ضربه ی یه پست ِ لعین/ شبیه زهرا خوردی زمین/ حسین برات شده بی تاب تو علقمه شبیه اینجا عمود آهنین و سقا به سر زنان دوباره زهرا علی علی... علی ِ مظلوم ✍ ۱۳۱۱۰ ----------------------------------- 🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇 ═══✼🍃🌹🍃✼═══
بند اول: نگاهه پر شرارش ٬ خیره به آسمونه خسته شده دلش از٬ نامردیه زمونه اروم اروم رولبهاش٬ یه اسمی و میخونه فاطمه تنگه دلم برای تو علی بشه فدای تو تو گوشمه صدای تو یازهرا سی سال گذشته_ رفتی عزیزم از غم دوریت _ بهم میریزم مظلوم ِ عالم / علی علی جان... ➖➖➖➖➖➖➖ بند دوم: میره به سمت مسجد٬وقت سحر رسیده تو کوچه یاد زهرا٬ میباره اشک دیده یه پیر مرد خستهش چه غصه ها کشیده دخترش می گفت بیا پدر نرو تو رو جون مادر نرو ببین که میگه در نرو یازهرا با زهرا امشب من وعده دارم ببخش عزیزم دل تنگه یارم مظلوم عالم... علی علی جان ➖➖➖➖➖➖➖ بندسوم: مسجدرسیده مولا ٬ میره به سوی محراب امشب شمیم زهرا ٬ گرفته بوی محراب خون سره تو مولا ٬ میریزه توی محراب بی حیا تیغشو میبره بالا چشماشو میبنده زهرا واشده فرق مرتضی یا مولا فزت و رب _ الکعبه میخونه راحت شدم از _ دسته زمونه ✍ س_مهدی_۱۳۱۱۰
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی! ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود دور محرابت نمی‌بیند ملائک را مگر؟ با چه رویی دارد این شمشیر می‌آید فرود ساقیا در سجده هم جام شهادت می‌زنی اولین مستی که می‌خوانی تشهد در سجود کینه‌ای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود در وداعت با حسین اشک تو جاری می‌شود دیده‌ای گویا از اینجا خیمه‌ها را بین دود بین فرزندانی اما این حسینت را غریب می‌کشندش با لبان تشنه در بین دو رود با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟
نوحه مسجدی شب نوزدهم ماه مبارک رمضان ناله داریم امشبی با چشم گریان ذکر لبها گشته با حال پریشان یا علی جان یا علی جان یا علی جان... خورده ضربت بر سرِ شمس عدالت کز ازل بود،در دلش شوق شهادت یا علی جان یا علی جان یا علی جان... کوفه گشته غرقِ در زاری و غوغا بهر حیدر خوانَد از غم،نوحه زهرا یا علی جان یا علی جان یا علی جان... دل دگر از حیطهٔ صبر گشته خارج شد عدالت کشته با تیغ خَوارج یا علی جان یا علی جان یا علی جان... بی بصیرت ها و ظلمِ بی کرانی ای امان از فتنه های نهروانی یا علی جان یا علی جان یا علی جان... گشته محراب غرقِ در خونِ ولایت شد شکسته رکن ارکانِ هدایت یا علی جان یا علی جان یا علی جان... غصّه دارد در دلش با جانِ بر لب امّ کلثوم همنوا با اشکِ زینب ای پدر جان ای پدر جان ای پدر جان... می سِزَد از آسمانها خون ببارد در دلِ ما داغ تو تسکین ندارد ای پدر جان ای پدر جان ای پدر جان... زین عزا و محنت و آوا و ناله یادم افتاد روضهٔ دختِ سه ساله وامصیبت وامصیبت وامصیبت... کِی پدر جان همچو گل پژمرده ام من سیلی از دست عدویت خورده ام من وامصیبت وامصیبت وامصیبت... ✼═══┅🔶🍁🔶┅═
نوحه مسجدی شب نوزدهم ماه مبارک رمضان گشته جاری اشک زهرا خورده ضربت فرق مولا ذکر عالَم به چشمان گریان یا علی یا علی یا علی جان یا علی یا علی یا علی جان... قلب یاران زار و محزون گشته محراب غرقِ در خون ذاتِ حق زین عزا مرثیه خوان یا علی یا علی یا علی جان یا علی یا علی یا علی جان... جان بابا گشته بر لب ای امان از حال زینب ناله دارد به قلب پریشان یا علی یا علی یا علی جان یا علی یا علی یا علی جان... ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
ای ماه کوفه از چه دگر رو گرفته ای؟ شاید که با دو چشم علی خو گرفته ای؟ میدانی آخرین شب محراب و منبر است؟ این آخرین نماز شهنشاه خیبر است؟ دیگر صدای بانگ اذانش نمی رسد صوت کلام حق ز زبانش نمی رسد دیگر چه کس برد به خرابه غذا و نان بر درد بی نوا چه کسی می شود امان چشم انتظار دیدن زهرا شده علی خسته از این زمانه ی تنها شده علی زخمی میان سینه ی حیدر نهفته بود تنها فقط به چاه از این غصه گفته بود داغی که شعله زد به دل پاک و جان او زد آتشی به قلب و همه استخوان او در پیش چشم حیدر و در پیش بچه ها سیلی زده عدو به عزیز دل خدا
نوحه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان مرثیه خوانم با دلی محزون محرابِ مسجد شد دریای خون دلها به غربت نشسته شد فرقِ عدالت شکسته شد آه و واویلا واغربتا... دل از این ماتم در غم نشیند وای اگر زینب او را ببیند از سر تا به پایَش خون شده عالَم زین عزا محزون شده آه و واویلا واغربتا... زینب در کوفه بابا را دیده روزی هم بیند سرِ بریده رأسِ پر نورِ خونِ خدا قرآن میخواند بر نیزه ها آه و واویلا واغربتا... ✼═══┅🔶🍁🔶┅═
امشب مرو به مسجد ایا شاه لافتا بنشسته در کمین تو آن مرد بی حیا این مرغکان که پیش تو پر پر زنان شدند بر دامن کریم تو دارند این دعا آقا بیا و یک شب اذان را شما مگو بنشین به خانه ای پدر شاه سر جدا بعد از تو نیمه شب به خرابه که سر زند رحمی بکن به حال یتیمان بی نوا فکری بکن به حال دل زینب حزین بعد از تو می شود به غم و غصه مبتلا با این همه نگاه تو بر سمت مسجد است مشتاق پر کشیدنی ای سایه ی خدا آقا برو که تیغ دلش تنگ بوسه است این ضربه می شود سند جنگ کربلا ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
ای تیغ مرا لبالب از یارب کُن ای تیغ بیا و راحتم امشب کُن بشتاب و سرِ مرا شکاف اما باز رحمی به دلِ سوخته ی زینب کُن * ای تیغ زمان زمانه‌ی نیرنگ است بشکاف سَرَم که سینه‌ام خون رنگ است یکبار نشد که سیر رویَش بینم بشتاب دلم برایِ محسن تنگ است * ای تیغ پَرِ پر زدنش را بزنند آن مرغ که قیدِ ماندنش را بزنند ای تیغ ندیدی که چه حالی دارد مردی که به پیشِ او زنش را بزنند * امروز نه آن دَم علی از پا اُفتاد تا خانمِ من زیرِ قدم‌ها اُفتاد یک شهر برای بُردنم رد میشد از رویِ دری که رویِ زهرا اُفتاد * ای وای ندیدی که چه دیدم آن روز او خورد زمین و من بُریدم آن روز از پهلویِ میخ کوبِ زهرا آن روز با دستِ خودم میخ کشیدم آن روز @babollharam
۱۳ علی نور دل احمد که معصوم است شب قدر است و اومهمان کلثوم است علی جانم (۲) کنار دخترش اما دلش خون است کنار سفره کلثومش چه محزون است علی جانم به دل حیدر غمی از حد فزون دارد به لب انا الیه راجعون دارد علی جانم شده صبح و دگر وقت اذان گشته گل عالم سوی مسجد روان گشته علی جانم به هنگام نماز محو خدا گشته که هنگام وصال مرتضی گشته علی جانم به وقت سجده ی حیدر سرش خم شد دو تا فرقش زتیغ ابن ملجم شد علی جانم علی در مسجد کوفه چه بی تاب است فتاده فرق بشکسته به محراب است علی جانم عجب صبحی پر از رنج و محن آمد حسین آمد ابوالفضل و حسن آمد علی جانم پدر را دیده اند با فرق بشکسته کسی را که ز دنیایش شده خسته علی جانم عجب حال و هوایی نورعین دارد درون دل غمی سنگین حسین دارد علی جانم شده روز امام‌مجتبی چون شب بسوزد از غم بابا دل زینب علی جانم بمیرم زینب کبری چه ها دیده سر بابای مظلومش دوتا دیده علی جانم صبوری کن تو یا زینب بلا بینی سرِ پاک حسین بر نیزه ها بینی علی جانم .@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم علی_ع .شور.لطمه زنی..(۱۵) .برخیزکه شورمحشرآمد.. _____________________ بنداول.. برخیزکه هنگام سحرشد داخل به مسجدگویاحیدرشد گویابه محراب علی فداشد ازتیغ ملجم.فرقش دوتاشد. /حیدرمددیاحیدریاحیدر..۲ ____________________ بند دوم... برخیزکه وقت محشرآمد گویاسوی مسجدحیدرآمد برخیزوبانوای یاحیدر آوای قدقتل ازدر آمد حیدرمدد.یاحیدر.یاحیدر۲ ______________________ بند سوم... بغضی کشنده توی گلومه. کار علی درمسجدتمومه حیدرمیان بسترفتاده زینب ازاین واقعه جان داده /حیدرمدد.یاحیدریاحیدر.۲ _______________________ بندچهارم.... ای وای سر حیدرشکسته دختربه چادرسر اوبسته ماتم زینب تموم نداره واسه سره بابا بیقراره حیدرمدد.یاحیدریاحیدر..۲ مداح،،
خیره به اسمان شده این دیده ی ترم من بی کس همیشه تاریخ حیدرم.. یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست از ابتدا غریب مرا زاد مادرم امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم آغوش باز کرده در این شام آخرم افطار تلخ من به نمک باز میشود خرما چرا گذاشته زینب برابرم ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده راحت شدید از من و فریاد منبرم وقت اذان شدست مهیای رفتنم شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم الله اکبر! اشهد حیدر بلند شد... یارب گواه باش که پر گشته ساغرم فزت و رب کعبه!سرم غرق خون شده این را برای فاطمه سوغات میبرم من را رها کنید خودم راه میروم حالا که ایستاده دم خانه دخترم زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو.. این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد از حال و روز کوفه ی آنروز مضطرم فریاد میزنند ببینید اسیر را فریاد میزنی که خدا نیست معجرم فریاد میزنند که خیراتشان دهید فریاد میزنی که زنسل پیمبرم فریاد میزنند که زینب حسین کو؟ فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم