#نوحه زمینه شب شهادت امیرالمومنین
آسمون پُر شداز / نالۀ فاطمه
قلب زینب خدا / پُر ز درد و غمه
کوفه پر از غمه ، لبریز ماتمه ،
دارالعزا شده خونه
از قتل مرتضی ، غم فرق دو تا ،
زینبش روضه می خونه
یا علی ، علی مولا یا حیدر (3)
هر طرف شور غم/ شد بپا ای خدا
غرق خون شدعلی/گشته حاجت روا
زینب عزا داره ، درد و دلا داره ،
دنیا بی تو چقدر سرده
یتیما بی تابن ، دیگه نمی خوابن ،
باباشون بر نمی گرده
یا علی ، علی مولا یا حیدر (3)
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
دوباره سفره ی اشک است و فیض ماه خودم
دوباره نیمه شبی و بساط آه خودم
رسیدم اول کاری که معترف بشوم
نشان به کس ندهم نامه ی سیاه خودم
کسی به جز تو خبردار نیست از حالم
میان محکمه آرم که را گواه خودم ؟
قشون اشک فرستاده ام به درگاهت
ذلیل عفو توام با همه سپاه خودم
به من تو راه نشان دادی و نفهمیدم
فقط دویدم و رفتم به کوره راه خودم
چه ظلم ها که نکردم به خود در این دنیا
چه چوب ها که نخوردم من از نگاه خودم
حیا نکردم و دنبال معصیت رفتم
شدم من عبد فراری و دل بخواه خودم
چه صبر داری و خسته نمی شوی از من
خودم که خسته ام از این همه گناه خودم
تمام ترس من این است مرگ من برسد
که پی نبرده ام آن دم به اشتباه خودم
به دست های خودم ساختم قفس ها را
ببین که حبس شدم در میان چاه خودم
" بجز حسین مرا ملجا و پناهی نیست "
بگو به من که : بیا بنده در پناه خودم
میان قبر بگویم حسین و گریه کنم
دلم خوش است به این اشک گاه گاه خودم
#رضا_رسول_زاده
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
باز امشب منادی کوفه
از امامی غریب می خواند
گوشه خانه دختری تنها
دارد اَمن یجیب می خواند
مثل اینکه دوباره مثل قدیم
چشم اَز خون دل تری دارد
این پرستار نازنین گویا
باز بیمار بستری دارد
چادر پُر غبار مادر را
سرسجاده برسرش کرده
بین سر درد امشب بابا
یاد سر درد مادرش کرده
آه در آه چشمه در چشمه
متعجب زبان گرفته!پدر
خار درچشم اُستخوان به گلو!
درگلوم اُستخوان گرفته پدر
آه بابا به چهره ات اصلاً
زخم ودرد و وَرم نمی آید
چه کنم من شکاف زخم سرت
هرچه کردم به هم نمی آید
باز سر درد داری وحالا
علت درد پیکرم شده ای
ماه «اَبرو شکسته» باباجان
چه قَدَر شکل مادرم شده ای
سرخ شد باز اَز سر این زخم
جامه تازه تنت بابا
مو به مو هم به مادرم رفته
نحوه راه رفتنت بابا
پاشو اَز جا کرامت کوفه
آنکه خرما به دوش می بردی
زوددر شهر کوفه می پیچد
که شما بازهم زمین خوردی
دیشب اَز داغ تا سحر بابا
خواب دیدم وَگریه ها کردم
اَز همان بُغچه ای که مادر داد
کَفنی باز دست وپا کردم
کودکانی که نانشان دادی
روزگاری بزرگ می گردند
می نویسند نامه اَمّا بعد
بی وفا مثل گرگ می گردند
یا زمین دار گشته و آن روز
همه افراد خیزران کارند
یاکه اهنگری شده ان جا
تیرهای سه شعبه می ارند
وای اَز مردمان بی احساس
دردهای بدون اندازه
وای اَز آن سوارکارانُ
نعل اسبی که می شود تازه
وای اَز دست های نامَحرم
آتش ودود وچادر ودامان
وای اَز کوچه یهودی ها
سنگ باران قاری قرآن
#علی_زمانیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
با آنکه استقامت تو فرق مي کند
اين روزها حکايت تو فرق مي کند
اينجاست درد، دشمنت آخر غريبه نيست
بعد از رسول، غربت تو فرق مي کند
دستان حيدري تو را صبر بسته است
با ديگران اسارت تو فرق مي کند
دستي که روي فاطمه ات را نشانه رفت
فهميده بود غيرت تو فرق مي کند
سیلی به روی ام ابیها تو را شکست
آقای من! مصيبت تو فرق مي کند
گفتند بعد فاطمه از پا فتاده اي
حق داشتي امانت تو فرق مي کند
سي سال پيش! اين در و ديوار شاهدند
اصلاً شب شهادت تو فرق مي کند
#یوسف_رحیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#مناجات_با_امام_زمان_علیه_السلام
#شب_قدر
آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
از دوری تو پاره گریبان شدن بس است
کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست
یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است
یعقوب دیده ام چه قَدَر منتظر شود؟
یعنی مقیم کلبه ی احزان شدن بس است
گریه ... فراق ... گریه ... فراق ... این چه رسمی است؟!
دیگر بس است این همه گریان شدن بس است
موی سپید و بخت سیاه مرا ببین
دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است
تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟!
تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟! بس است
خسته شدم از این همه بازی روزگار
مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است
سرگرم زندگی شدنم را نگاه کن
بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است
یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت
گفتی برو که دست به دامان شدن بس است
باشد قبول می روم امّا دعای تو...
...در حقّ من برای مسلمان شدن بس است
دست مرا بگیر که عبدی فراری ام
دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است
اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا
دل مردگی و این همه ویران شدن بس است
آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است
#محمد_فردوسی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
دیگر علی ز بستر خود پا نمی شود
زخمِ سرِ شکسته مداوا نمی شود
دربی که تا کنون به کسی "نه" نگفته بود
این چند روز روی کسی وا نمی شود
دیگر طبیب زحمتِ بیخود نکش، برو!
دردِ علی که بهتر از اینها نمی شود
از بس که تب نموده و رنگش پریده است
زردیِ دستمال هویدا نمی شود
رخسار زرد و ریش سفید و حنای سرخ
آخر چنین خضاب که زیبا نمی شود!
زینب به کاسه های پر از شیر دل نبند
این چیزها برای تو بابا نمی شود!
حالِ تو را فقط حسنت درک می کند
دردی حریف ماتم زهرا نمی شود!
سی سالِ پیش جان علی را گرفته اند...
خنجر که مردِ کشتن مولا نمی شود!
قبری در آسمان بکنید ای فرشته ها
ماه شکسته روی زمین جا نمی شود
#داود_رحیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
از تو سر و زمادر من سینه ای شکست
تا صبح حشر بر سر و بر سینه میزنم
جدم که نیست در بر تو مادرم که نیست
دارم برای چند نفر سینه میزنم
من در مدینه یاد گرفتم که هیچ وقت
زخمی که شد عمیق مداوا نمیشود
گر چند ضربه هم زده بودن باز هم
پیشانی تو بیش از این وا نمیشود
گفتند گفته ای که مرا کوچه میبرند
می خواهم از بیان خودت بشنوم بگو
گفتند گفته ای که تماشام میکنند
میخواهم از زبان خودت بشنوم بگو
بابا خودت بگو سر بازار میروم
بابا خودت بگو که گرفتار میشوم
بابا خودت بگو به سرم سنگ میزنند
بابا بگو بدون علمدار میشوم
#علی_اکبر_لطیفیان
(برگرفته از وبلاگ نود و پنج روز باران)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
این چشم ها به راه تو بیدارمانده است
چشم انتظارت ازدم افطارمانده است
برخیز و کوله بارمحبت به دوش گیر
سرهای بی نوازش بسیارمانده است
با توچه کرده ضربه آن تیغ زهردار
مانندفاطمه تنت ازکارمانده است
آنقدر زخم ضربه دشمن عمیق هست
زینب برای بستن آن زار مانده است
آرام ترنفس بکش آرام تربگو
چندین نفس به لحظه دیدارمانده است
ازآن زمان که شاخه یاست شکسته شد
چشمت هنوزبر در و دیوار مانده است
سی سال رفته است ولی جای آن طناب
بر روی دست و گردنت انگارمانده است
می دانی ای شکسته سرآل هاشمی
تاریخ زنده درپی تکرارمانده است
ازبغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست
باقی آن برای علمدارمانده است
#محسن_عرب_خالقی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
نیست مادر تا ببیند اشکهای جاری ام
نیست تا اینکه دهد آن مهربان دلداری ام
می رود از حال و خواب از چشمهایم می رود
خاطرات دردناکی دارم از بیداری ام
روزگاری مادر و حالا پدر شد رفتنی
غم همیشه با من است و می کند غمخواری ام
میهمان خانه ام را کوفه از دستم گرفت
تا ابد شرمنده ام کرده است مهمانداری ام
من بدم می آید از این کوچه های چشم تنگ
سخت باشد در چنین وضعی امانت داری ام
بعد تو کوفه به من بی احترامی می کند
نیست یک محرم نماید در غریبی یاری ام
بیست سالِ بعد هم باشد سرم را بشکنم
تا بیاید باز بوی تو زخون جاری ام
دختر تو باشم و بی پرده باشد محملم
تو بگو آیا سزاوار چنین آزاری ام
خطبه می خوانم ولی با غیرت لحن شما
آن زمانی که بیایم پابه پای قاری ام
گر ابالفضلت برم باشد خیالم راحت است
کوفه می داند که ناموس چنین سرداری ام
من خودم معجر رسان دختران حیدرم
کور خواهد شد نخواهد دید دشمن، خواری ام
#جواد_حیدری
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
تو بی ابتدایی و بی انتها
شبیه پیمبر شبیه خدا
تو بالاترین نقطه ی باوری
معماترین نقطه ی زیر با
مقرب ترین جلوه ی لم یلد
و لم یولد آیه های خدا
تو آن سمت دروازه ی باوری
همانجا که می خوانمش ناکجا
مرا آن طرف ها اگر راه نیست
شما لااقل این طرف ها بیا
تو آن خواهش سبز سجاده ای
همان التماس شب انبیا
تویی مقصد اول و آخرم
مناجات شبهای غار حرا
بیا با پرو بال کروبیان
بزن وصله این گیوه ی پاره را
بزن بیل خود بر سر این زمین
بزن تا که باشم درخت شما
من از آبِ چاهِ شما خورده ام
که حالا شدم تشنه ی کربلا
خدای کرم سایه ی ناشناس
در این کوچه های بدون صدا
چنان مخلصانه کرم میکنی
که حتی نمیماندت رَدِّ پا
تو یعنی همان شاه ِ شهر منا
که داری قدم میزنی با گدا
در این سینه ی شب کجا میروی؟
از این جاده ها ، دور از چشم ما
به سمت مناجات سجاده ات
اگر میروی التماس دعا
*
تو بارانترینی و ما خشکسال
رسیده ترینی و ما کالِ کال
تو مانند آبی ولی آب تر
تو مثل طلایی ولی ناب تر
اگر تو صعودی فرودیم ما
اگر تو نبودی نبودیم ما
تو نور ِ خودی ، آفتاب ِ خودی
مسلمان دین کتاب خودی
تو اسرار لبهای پیغمبری
قسمهای شبهای پیغمبری
تو سیبی تو میل شب جمعه ای
دعای کمیل شب جمعه ای
مسیحای مَسح ِ یتیمان تویی
محاسن سپید کریمان تویی
تو سیمرغی و کوه قاف خودی
تو ذی الحجه ی در طواف خودی
تو با مردمی مردمی نیستی
تو نان جویی گندمی نیستی
تو نوری و هر صبح خورشیدمی
تو اخلاص آیات توحیدمی
تو دیگر برای من عادت شدی
هزار و دو رکعت عبادت شدی
تو شصت و سه دفعه بهارم شدی
نهالت شدم باغدارم شدی
همیشه در ِ خانه ات باز بود
تنورت همیشه نمک ساز بود
تو بودی که شبها سحر داشتند
یتیمان کوفه پدر داشتند
پُر از نوری و آفتابی علی
سلام بدون جوابی علی
نگاهت شبی خواب راحت نکرد
و یک شب لبت استراحت نکرد
تو رفتی و حالا در این روزها
ورق میزنم خاطرات تورا
همان روزهایی که تنها شدی
شکسته ترین مرد دنیا شدی
همان روزهایی که یک مرد پست
غرور تورا با طنابی شکست
همان جا تو را خونجگر کرده اند
بتول تورا بی پسر کرده اند
همان جا دل ِ مهربانت شکست
همان روز چند استخوانت شکست
تو بالایی و در کف ِ پستها
زدند آفتاب تو را دستها
#علی_اکبر_لطیفیان
(برگرفته از وبلاگ تیشه های اشک)
#مدح_امام_علی_علیه_السلام
علی گلی است که جز خون دل گلاب نداشت
غمش به گلبن تاریخ هم حساب نداشت
جواب گوی ستمدیدگان عالم بود
اگر چه نالۀ مظلومیش جواب نداشت
خزانه دار خدا بود و ثروتی دم مرگ
به غیر چهرۀ از خون سر خضاب نداشت
علی که سلسله بر پای آفتاب انداخت
به پیش اشک یتیمی توان و تاب نداشت
به مرگ بود زکودک به شیر عاشق تر
که تیغ دور سرش بود و التهاب نداشت
علی کسی ست که از روز بدر تا به شب قدر
به کام مرگ فرو رفت و اضطراب نداشت
گشوده گشت کتاب خدا ز فرق علی
پیمبری به جهان اینچنین کتاب نداشت
نماز صبح شب قدر بر ستمکاران
بقدر ریختن خون او ثواب نداشت
بغیر خون سر آن شهید دست عدو
برای شستن محراب کوفه آب نداشت
طلوع فجر، شهادت بده که شست و سه سال
تو سر زدی و علی با تو بود و خواب نداشت
بخاک (میثم) از آن رو نهاد روی که دید
تراب هم پدری غیر بوتراب نداشت
#استاد_غلامرضا_سازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شب_بیست_و_دوم_رمضان
خلاصه رفت علی و دوباره زینب ماند
به آسمان حسینش ستاره زینب ماند
گذشت آن شب تدفین گذشت آن جا که
به اشکهای حسن در نظاره زینب ماند
یتیم شد حسن و شد غریب تر ، اما
برای تشت و غم بی شماره زینب ماند
اگرچه فاطمه رفت و اگرچه حیدر رفت
برای بوسه به رگ های پاره زینب ماند
نشست شمر و میامد دوان دوان خواهر
همین که کرد برادر اشاره زینب ماند
گرفت شعله به دامان دختری تنها
بدون یافتن راه چاره زینب ماند
علی کجاست ببیند که یکه و تنها
میان حمله ی چندین سواره زینب ماند
تنی به زیر قدمهای این و آن چون رفت
کنار دختر بی گوشواره زینب ماند
تمام دلخوشی زینبش سر نیزه
خلاصه رفت حسین و دوباره زینب ماند
#سید_حجت_بحرالعلومی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
شیر در کاسه ی ما نیست
ولی اشک که هست!
ما یتیمان همگی کاسه به دستیم علی...
#احمد_حسین_پور
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
با چاه بگو محرم رازت منم ای ولی الله بگو
خونِ دل رو خونِ دل رو خونِ دل
قطره قطره با زبون گریه کوتاه بگو
گریه کن مولا گریه کن شاید کمی موج غمت آروم بشه
گریه کن مولا گریه کن که آخر این گریه ها آرامشه
گریه کن مولا گریه کن تا من کنار گریه هات مهمون بشم
گریه کن مولا گریه کن تو آسمونِ ناله هات بارون بشم
گریه کن من هم برات گریه کنم
گریه کن تا پا به پات گریه کنم
گریه کن با روضه هات گریه کنم
با چاه بگو از رفیق نیمه راه و سختی راه بگو
از غریبی از غریبی از غریبی یا علی
ذره ذره با زبون غصه و آه بگو
گریه کن مولا گریه کن درد جهالت درد این امت شده
گریه کن مولا گریه کن که سهم تو تنهایی و غربت شده
گریه کن مولا گریه کن که جهل مردم بسته دستای تو رو
گریه کن مولا گریه کن تا بشنوه تاریخ نجوای تو رو
گریه کن من هم برات گریه کنم
گریه کن تا پا به پات گریه کنم
گریه کن با روضه هات گریه کنم
با چاه بگو شب به شب مرثیه ای از داغ جانکاه بگو
از فراق و از فراق و از فراق و از فراق
از همون شب که به زیر خاک رفت ماه بگو
گریه کن مولا گریه کن معلومه حرفای نگفته داریُ
گریه کن مولا گریه کن معلومه که داغ نهفته داریُ
گریه کن مولا گریه کن دنیای بی فاطمه دنیای غمه
گریه کن مولا گریه کن حالا که هر روز شب تو ماتمه
گریه کن من هم برات گریه کنم
گریه کن تا پا به پات گریه کنم
گریه کن با روضه هات گریه کنم
*برگرفته از سایت مهجه *
#واحد
#حاج_مهدی_رسولی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
1_4142560172.mp3
5.51M
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
مرهم نزن دوباره، خون روی سرم را
زینب بیا و بردار، با گریه بسترم را
گیرم طبیب امشب زخم مرا دوا کرد
پیش تو می شکافم صد زخم دیگرم را
حال بد یتیمان حال مرا عوض کرد
نگذاشتم ببینند این دیدهء ترم را
گوشم پُر از صدای دشنام پیرزن بود
خانه به خانه بردم، این بار محترم را
یک عمر چاه کوفه، هم نالهء علی بود
با فاطمه گرفتم، احیای آخرم را
سی سال پهلوی من حرمت فقط شکستند
آنها که بد شکستند، پهلوی همسرم را
زهرا میان بستر، رویش کبود بوده
بگذار پای آن غم، زردی پیکرم را
او را که غسل دادم، سر را زدم به دیوار
چه خوب شد ندیدی بازوی پر ورم را
زهرا غم حسن را، در کوچه دید و جان داد
رویش نشد بگوید بردار زیورم را
طبق روال مادر، روضه فقط حسین است
رفتم به کربلایت، پایان منبرم را
از صبح تا غروبی صدبار گریه کردم
گودال را بگویم یا غارت حرم را
اصلا ً بیا ابالفضل؛ جان تو، جان زینب
در بین کوفه تنها نگذار دخترم را
حق می دهم اگر که از نی سرت بیفتد
زینب اگر بگوید، بردند معجرم را
1_4213732039.mp3
932.5K
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
باز امشب به دل تنگم شوق صحن تو دارم
ایوان نجفت مولا برده صبر و قرارم
ای تو قرارم، دار و ندارم، باغ و بهارم علی
راحت جانم، روح و روانم، تاب و توانم علی
علی علی مولا 3 علی
دل بستم به تولایت مولا یا علی مولا
هستم خاک کف پایت مولا یا علی مولا
جلوه رحمان، باطن قرآن، مظهر ایمان علی
شافع محشر، ماه منور، حضرت حیدر علی
علی علی مولا 3 علی
شهر کوفه شده غوغا مولا یا علی مولا
شد ذکر همه دنیا مولا یا علی مولا
حجت داور، ساقی کوثر، عشق پیمبر علی
از همه برتر، یک تنه لشکر، فاتح خیبر علی
علی علی مولا 3 علی
بین ارض و سما امشب غوغایی شده برپا
کوفه گشته سیه پوش داغ حضرت مولا
رفته ز دنیا، وارث طه، همسر زهرا علی
زین غم عظمی، دل شده غوغا، از غم مولا علی
علی علی مولا 3 علی
#مهدی_شریفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
1_4201924457.mp3
2.96M
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
ای سید و مولا علی، ای مقتدای ما علی
ای عشق بی همتا علی، ای همسر زهرا علی
مولا علی، مولا علی
ای مهر تو حبل المتین، ای مصطفی را جانشین
ای همدم روح الامین، حیدر امیرالمومنین
مولا علی، مولا علی
ای فاتح خیبر علی، ای ساقی کوثر علی
ای عشق پیغمبر علی، حیدر علی حیدر علی
مولا علی، مولا علی
ای حضرت شیر خدا، ای جانشین مصطفی
ذکر لب اهل سما، یا مرتضی، یا مرتضی
مولا علی، مولا علی
درد من و درمان تو، دست من و دامان تو
ای جان من قربان تو، عالم شده گریان تو
مولا علی، مولا علی
ای با وفا دستم بگیر، شیر خدا دستم بگیر
مشکل گشا دستم بگیر، یا مرتضی دستم بگیر
مولا علی، مولا علی
ای مهربان آقای من، ای سید و مولای من
ای دین من دنیای من، دنیای من عقبای من
مولا علی، مولا علی
#مهدی_شریفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
دوبیتی روضه بعد از شهادتِ مولا
ندارد این سرا بی تو صفایی
اَمان از غصّه و آه از جدایی
قرارِ زینب و تو آن غروبی
که تا گودال با مادر میآیی
#حسین_ایمانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#امیرالمومنین_ع_مدح
اگرچه زخم سرش راتمام مي ديدند
ولي ز زخم عميق دلش نپرسيدند
كسي نخواست بپرسدچراسرش بشكافت
اگرچه مردم بي دردكوفه مي ديدند
شبي نخفت علي ازغم جهالت خلق
ولي تمامي آنان ز جهل خوابيدند
بهار عمرعلي شدخزان وگل نشدند
دوباره درره اوخار فتنه پاشيدند
نرفت رنگ سياهي بُرون ازآن دلها
زداغ سُرخ علي گرسياه پوشيدند
به غيراهل ولايت، هنوزهم آنان
اسير وسوسه واهل شك وتريدند
علي ست چون شب قدر خدا كه اين مردم
زقدرو منزلتش نكته اي نفهميدند
علي حقيقت عدل است وتا ابد زنده است
برای محوحقیقت اگرچه کوشیدند
خداگواست كه دركربلا همين مردم
شکوفه های علي رابه نيزه هاچيدند
چه روزگار غريبي بودكه بعدازاو
به اشك زينب او اهل كوفه خنديدند
دلم گرفته «وفایی»بیاکه گریه کنیم
به احترام غمی که به شیعه بخشیدند
#حاج_سید_هاشم_وفایی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
313.7K
#شور #امام_حسین
نور بیاره به قبر /پدر مادرا که عشقِ
تو رو توی دل ما گذاشتن
چه تقدیری بهتر از این/توی همون عالم زر
اسم ما رو گدا گذاشتن
معلومه که دست رد نمی زنی به سینم
حالا که گرفتار یل ام بنینم
میگن که بهشت درست شبیه کربلاته
من بهشتو بین روضه های تو می بینم
ای جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان
........................
وقتی راهی ندارم/میام سرم رو میذارم
رو ضریح شش گوشه ت آقا
وقتی گره هست توو کارم/سلام میدم سمت یارم
حرم توئه عرش اعلی
از من اگه باشه روز و شب از تو میخونم
خوشبختی یعنی اسم توئه ورد زبونم
هر جوری میشه منو نگه دار توی روضت
حیفه زیر دِینِ کسی غیر از تو بمونم
.............................
ای تیکه گاه عالم/نده به هیچکس حوالم
با تو سرم بالاس همیشه
عشق تو برام مِلاکه/خوش به حال اون گدا که
حسین همه ی زندگیشه
می میرم اگه بگی دل ازگدات بریدی
هر جا که زمین خوردم به داد من رسیدی
آقا نکنه زیادی باشم توی روضت
اقا نکنه بگی گدایی مو ندیدی
ای جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان
#احسان_نرگسی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#امیرالمومنین_ع_مدح
موریم که داریم سلیمان نجف را
دادند به ما کنج شبستان نجف را
من رعیت سلطان خراسانم و دارم
عمری به سرم منّت سلطان نجف را
افتاده بهشت از نظرش وقت سحرگاه
هر کس گذری داشت خیابان نجف را
عمریست نمک گیر علی هستم و دارم
در سفره افطاری خود نان نجف را
تا سجده کنی هرشب و هر روز به حیدر
معمار چنین ساخته ایوان نجف را
پرونده من را بده در دست یدالله
بعدش بنگر چهره خندان نجف را
باید که خدا از لب سرچشمه کوثر...
سیراب کند تشنه باران نجف را
والله وَ باالله وَ تاالله که داریم...
در سیر اِلی الله ، بیابان نجف را
دامان علی جای حسن،جای حسین است
پس گوش کن از عرش حسن جان نجف را
دستم نرسیده است به انگشتر مولا
دادند به من وصله دامان نجف را
با شوق زیاد و عجله آمده زهرا
تا باز کند روزه مهمان نجف را
باید بروم کرببلا گوشه گودال
آنجا که گرفتند همه جان نجف را
پیش تن عریان حسین گفت بنیّ
این کیست بهم ریخته ارکان نجف را
اینقدر نزن چنگ به مویی که سفید است
اینقدر نکش زلف پریشان نجف را
کو مکه کجا رفته مدینه که ببیند
کوفه به روی نی زده قرآن نجف را
#رضا_دین_پرور
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#امیرالمومنین_ع_مدح
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که می تواند که به سر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
به دو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چو نای هردم، ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا
#استاد_شهریار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
1_4207992882.mp3
4.76M
#زمینه
#امیرالمومنین_ع_مدح
یا حیدر یا حیدر یا حیدر حیدر حیدر حیدر
سرکوی بلند فریاد کردم
علی شیر خدا را یاد کردم
علی شیر خدا ای شاه مردان
دل ناشاد ما را شاد گردان
___________
یا حیدر یا حیدر یا حیدر حیدر حیدر حیدر
غبار خاک پای قنبرم من
که عبد عبد عبد حیدرم من
علی جان حب تو راه نجاتم
به نامت بگذرم من از سراطم
به نامت الفتی دیرینه دارم
فقط عشق تو را در سینه دارم
___________
یا حیدر یا حیدر یا حیدر حیدر حیدر حیدر
تو ذکر مسجد و دیر و کنشتی
ندارم جز کف پایت بهشتی
نبوده عالم و بوده طلوعت
به ما روزی بده بین رکوعت
به صحن تو دلم غرق شعف بود
از اول قبله ایوان نجف بود
یا حیدر یا حیدر یا حیدر حیدر حیدر حیدر
___________
الهی ای فلک دیگر نگردی
اگر دور سر حیدر نگردی
الهی ای نفس بی حب زهرا
اگر رفتی به سینه برنگردی
یا حیدر یا حیدر یا حیدر حیدر حیدر حیدر
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
تا نجف باران ببارد شیعه گریان میشود
روزی چشمان ما از آسمان حیدر است
#حامد_شریف
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam