eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
66 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴سبک شور روضه ای روز عاشورا و شام غریبان ویژه ی محرم الحرام ۱۴۰۰ 🏴بند اول واحسینا وا غریبا وا مظلوماً وا شهیدا افتاده تنت رو خا‌ک گرم کربلا از گودال میاد صدای وامحمدا نامردا سرتو بُردن روی نیزه ها تا که شمر از رو سینه ی تو پا شد خواهرت از حال رفت پای نامحرم تو خیمه ها وا شد خواهرت از حال رفت 🏴بند دوم واحسینا وا غریبا وا مظلوماً وا شهیدا پاره شد تن تو زیر نعل تازه ها دزدیدن از تو پیرهنه کهنه و ردا یه عده میزدن تورو حتی با عصا خیمه ها سوخت و نوبت غارت شد خواهرت از حال رفت به دخترت وای خیلی جسارت شد خواهرت از حال رفت 🏴بند سوم واحسینا وا عریانا وا قتیلاً وا عطشانا بُردن عمه جانتو یا صاحب الزمان با دستای بسته به بزم حرامیان میزد بی حیا به لبها چوب خیزران تا که سرتو توو طشت طلا آورد خواهرت از حال رفت از شامیا وای رقیه سیلی خورد خواهرت از حال رفت واحسینا وا عریانا وا ذبیحاً وا عطشانا ۱۴۰۰/۵/۲۵ 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
4_5832333483640359659.mp3
824.4K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🏴سبک نوحه واحد روز عاشورا محرم ۱۴۰۰ وداع آخر 🏴بند اول ای جان من جانان من ای روح سرگردان من ای باغ و ای بستان من (آهسته تر برادر پشت و پناه خواهر) قرار من شکیب من ای یار من حبیب من غم میشود نصیب من (آهسته تر برادر پشت و پناه خواهر) آهسته تر تا‌ که کنم وصیت اجرا بوسه زنم به جای مادر حنجرت را مهلا مهلا یابن الزهرا حسین برادر 🏴بند دوم امید من پناه من روشنیه نگاه من بنگر به اشک و آه من (آهسته تر برادر پشت و پناه خواهر) حسینم ای غمخوار من ای قافله سالار من بنگر به قلب زار من (آهسته تر برادر پشت و پناه خواهر) آهسته تر تا که ببینم روی ماهت این دم آخر دله سیر کنم نگاهت مهلا مهلا یابن الزهرا حسین برادر 🏴بند سوم آشفته حالم را نگر آتش مزن بر این جگر من زینبم با چشم‌تر (آهسته تر برادر تو را به جان مادر) ترسم که با خنجر سرت جدا شود از پیکرت تو را به جان دخترت (آهسته تر برادر تو را به جان مادر) آهسته تر تا که کنم وصیت اجرا بوسه زنم به جای مادر حنجرت را مهلا مهلا یابن الزهرا حسین برادر ۱۴۰۰/۵/۲۶ 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴نوحه واحد روز عاشورای حسینی علیه السلام 🏴بند اول قلب زمین و آسمان گرفته بزم عزا،صاحب زمان گرفته شد روز عاشورای شاه عالم گرید به جنت فاطمه از این غم یک سو تمام لشکر سویی غریب مادر تنها و بی معین است بر نیزه تکیه گاهش رفته دگر پناهش تنها و بی معین است 《واویلتا آه و واویلا》 🏴‌بند دوم ای وای من آئینه اش شکسته پیشانی و هم سینه اش شکسته الشمرو جالس شد تمام...کارش مادر زند بر سینه در کنارش مویه کنان رسیده زهرای قد خمیده گوید غریب مادر لب تشنه سر بریدند بر نیزه ها کشیدند پیش دو چشم خواهر 《واویلتا آه و واویلا》 🙏التماس دعای خیر ✍️کربلایی امیرحسین سلطانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اشکی مرا به شام مصیبت نمانده است چشمی تو را در این شبِ غربت نمانده است ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود هرچند جانِ عرض ارادت نمانده است ما را ببخش زنده اگر مانده ایم باز گرچه نفس گرفته و طاقت نمانده است ما خسته ایم خسته تر از ماست دخترت حالا که خیمه ای شبِ غارت نمانده است ما خسته ایم خسته تر از ماست خواهرت او مانده است حیف که قوت نمانده است ما خسته و رباب ولی خسته تر ز ما عباس کو که یک رگِ غیرت نمانده است در علقمه سپاه حرم مانده روی خاک چیزی چرا از آنهمه قامت نمانده است من کربلا رسیدم و دیدم غروب شد چیزی به غیر رخت اسارت نمانده است ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ روی خاک دشت جسمت نامرتب مانده است نه ...تو تنها نیستی پیش تو زینب مانده است یادگار مادرت غارت شد اما جای آن روی جسمت یادگار سم مرکب مانده است نیتش خیر است و دارد با عصایش می زند پیرِ نامردی که در معنای مذهب مانده است زیر خورشید بیابان پیکرت ماند و سرت نزد راهب در کلیسا نیمه ی شب مانده است روضه ی سخت سنان و ساربانت خوانده شد روضه ی گرگان وحشی مار و عقرب مانده است قرن ها خواندند از زخم لبت اما هنوز روضه باید خواند زیرا حق مطلب مانده است
فلک سر در گریبان حسین است شب شـام غریبـان حسین است حسین جانم حسین جانم حسین جان زمیـن و آسمــان را غــم گرفتــه بــه مقتـل فاطمــه ماتـم گرفتـه حسین جانم حسین جانم حسین جان همـه امشب نماز شب بخوانیـد ولـی پشت ســر زینــب بخوانیـد حسین جانم حسین جانم حسین جان بگــرد ای آسمــان بـا آه و نالـــه به صحراگم شده طفل سه ساله حسین جانم حسین جانم حسین جان ز اشک دیـده صحـرا را بشوییـد گــــل خو نیــن زهــــرا را بجوییــد حسین جانم حسین جانم حسین جان همه گل های زهــرا گشته پرپر ز تیــر و نیـزه و شمشیر و خنجـر حسین جانم حسین جانم حسین جان زنـد مـرغ دلـم امشب پـر و بــال گهی در علقمه،گاهی به گودال حسین جانم حسین جانم حسین جان شب فریاد وسوز واشک وآه است محمّـــد در کنـــار قتلگــاه است حسین جانم حسین جانم حسین جان
تنها شدی و لشکر خونخوار می رسد بوی سقیفه و در و دیوار می رسد از زخم های سوخته ی بی شماره ات حسی شبیه لحظه ی مسمار می رسد با مادرم بگو که دختر پرده نشین تو از کربلا به کوچه و بازار می رسد ** ای یادگار مادر پهلو شکسته ام من بی دفاع، خسته کنارت نشسته ام هستند قاتلان تو همخون دوّمی ای کشته ی جنایت ملعون دوّمی گودال سرخ پر شده از عطر سیب تو رفته به نیزه صورت شیب الخضیب تو از موی تو نشانه در انگشت شمر بود دیدم محاسن تو که در مشت شمر بود این زلف را که خاک بر آن لانه کرده است یادش به خیر مادرمان شانه کرده است از تو لب و سر و دهن از داغ سرخ شد از من تنم به ضربه ی شلاق سرخ شد از من زمان غارتمان سر شکسته اند از تو به نعل تازه چه پیکر شکسته اند بس تیر و نیزه ای که به جسمت شکسته اند ذبح تو را همه به تماشا نشسته اند ناچار می شوم که رهایت کنم حسین فکری برای خیمه و غارت کنم حسین از من سر تو فاصله دارد چه ها کنم با کینه ای که حرمله دارد چه ها کنم آیا به خواهر تو اسیری روا بُود؟ با لشکری که بد دهن و بی حیا بُود ای وای من زمان خداحافظی شده ای پاره تن زمان خداحافظی شده شاعر:
بی یار و بی یاور شدی یک ظهر تا عصر بی سر شدی بی سر شدی یک ظهر تا عصر آه ای گل خوش رنگ و بوی باغ زهرا پرپر شدی پرپر شدی یک ظهر تا عصر کل تنت را بین هم تقسیم کردند کمتر شدی کمتر شدی یک ظهر تا عصر بردند قرآن تنت را آیه آیه کوثر شدی کوثر شدی یک ظهر تا عصر یک قبر کوچک سهم عباس علی شد ای شاه بی لشکر شدی یک ظهر تا عصر تو یک علی میدان فرستادی ولیکن بابای صد اکبر شدی یک ظهر تا عصر با نیزه کندی قبر او را پشت خیمه بابای بی اصغر  شدی یک ظهر تا عصر زیر گلویت را پیمبر بوسه میزد هم صحبت خنجر شدی یک ظهر تا عصر شب تا سحر دست دعایت نور می کاشت بی دست و انگشتر شدی یک ظهر تا عصر یک عمر سر بر شانه زینب نهادی بی سر شدی بی سر شدی یک ظهر تا عصر شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam