eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم روزی دوبار دربِ بقیع باز می‌شود روزی دوبار گریه‌ات آغاز می‌شود روزی دوبار روضه‌ی تو: وا حسن....حسین ای وای  بی حرم حسن  و بی کفن حسین سهمِ دو چشمِ خیسِ شما خونِ تازه است روزی دوبار انیسِ شما خون تازه است این مهرِ مادرِ تو چه‌ها کرده بادلت یعنی که آب شعله به پا کرده با دلت دیدی که آب با جگر فاطمه چه کرد دیدی که آب با پسرِ فاطمه چه کرد تقصیرِ آب شد دل زهرا شراره شد تقصیر آب شد دو جگر پاره پاره شد از کوزه آب تا که حسن خورد آب شد وای از حسین  آب نخورد و کباب شد بعدِ حسین بعدِ حسن سربزیر آب می‌سوزد آنقدر که شود چون کویر آب از آن به بعد آب فرودست می‌رود روزی هزار مرتبه از دست می‌رود از آن به بعد زیرِ سرِ آب آتش است فهمیده‌ام که در جگر آب آتش است سیراب می‌کند همه را ،  تشنه است خود شرمنده است فاطمه را ، تشنه  است خود پیش حسین بغضِ قدیمِ حسن شکست در بینِ خانه قلبِ کریمِ حسن شکست الماس ریزه‌ها جگرش را دو نیم کرد یک ضربِ دست امام حسن را یتیم کرد از سینه داغِ روز و شبش ریخت روی طشت دیدی جگر زِ کنج لبش ریخت روی طشت خونش نه ، پاره پاره زِ لبها جگر چکید بر طشت نه به دامنِ زهرا جگر چکید زینب رسید و گفت که ای وای مادرم "آیا تویی برادر من  نیست باورم" در کربلا به خیمه نیامد عمویِ آب از مَشکِ پاره ریخت زمین آبرویِ آب مجبور شد به خاطرِ آب التماس کرد رو  زد برای طفلِ رُباب التماس کرد بودند دیو و دَد همه سیرابِ آب حیف مَشکی نبود تا که نسوزد رُباب حیف با التماس گفت عزیزم علی بمان از آب هم مضایقه کردند کوفیان اما چه زود آب دوباره شراره شد دیدی که وقتِ گریه‌ی زهرا دوباره شد شد بازهم بساط غمش جور وایِ من شد آب زهر و زهر شد انگور وایِ من انگور شعله شد جگرش را به هم که ریخت آه از دلش که بیشترش را به هم که ریخت   هِی بر زمین نشت نشد چاره ایستاد ای وای من که با جگرِ پاره ایستاد آه ای کبود بال و پَرَت را زمین نزن پیش جوادِ خویش سرت را زمین نزن ... گفتم که اشک از چه چنین رنگ و بو گرفت گفتی زِ چشم گریه کنان آبرو گرفت روزی دوبار درب بقیع  باز می‌شود روزی دوبار گریه‌ات آغاز می‌شود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم میـان گریه ی حـسرت مـرا تماشا کن مرا که گـم شـده ام در گـناه ، پیدا کن تو با گـذشت تـرین ، فرد روزگارانی بــیا و بـا دل پـر غصـــه ام مدارا کن مرا که بنده ی خوبی نبوده ام ، یک بار به زور هم که شده جز ء نوکران جا کن چـقدر اشـک شمــا را درآورم ؛ اصلا وجود تار مـرا ، از ســر خودت وا کن کسی که گریه ندارد فقیر بالذات است کویر چــشم هـای مـرا مثـل دریا کن تو اشک چشم های مرا دوست داری پس هـمیشه دیده ی من را به اشک زیبا کن برای آنکه دل ِ سنگ هم شود بی تاب خودت صدای مرا بین روضه گیرا کن مـرا شبیـه شهیــد شکسته پهلویی شبــی مــسافـر قبـر کـبود زهرا کن خودت جواب و سئوال نکیر و منکر را درون قبـر ، به لب هـای خـسته القا کن حرم نرفته ام امسال عقده ای شده ام به حـق مـادرتان ، کــربلام امضـا کن بیـا درآوریم ، از تـنت لـباس عـزا تو در عوض به تن ما لباس تقوا کن رسـیده ، مـاه ربـیع و سـرور ِ آل الله بیا و غنچه ی لب های خسته ات وا کن مسـافر ِ حـرم کـربلا ؛ عـزیز بتول دو ماه روضه و اشک و عزایتان مقبول
﷽ ♦️پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مرثیه🍃 +واحد🍃 شهــر مدینـه صحنــۀ صحـرای محشراست بـــاور کنیـم عمـــر جهـــان رو بـه آخر است مـلـک خـــدای عــــزوجـل خیمـــۀ عـزاست کـی صـاحب عـزاست؟ خـداونـد اکبر است در بیــت وحــــی آمــده در مـی‌زنـــد اجـــل ایــن لحظــۀ یتیـمــی زهـــرای اطهــر است جــاری اسـت اشــک دیـدۀ شیــرخدا علی انگــار آب غســل نبـی اشـک حیــدر است عتـــرت غــــریـب گشتــه و قـرآن بـه زیــر پا دسـت امیـن وحــی خــداوند بـر سر است بـــاور کنیـد بــر جگـــر شیــــر حــــق علـی داغ نبـــی فقــط نــه کــه داغ بــــرادر است رکـن علـی شکسته و از بــس شده غریب از غصه گشته مثل همایی کـه بی‌پر است یـــارب بـــر او تـو فــاطمــه‌اش را نگـــــاه‌دار زهـــــرا بــــــرای شیــرخـدا رکن دیگر است مــــویی مبـــاد کـــم ز ســـر فـاطمه شــود کــو دست و تیغ و بازوی سردار خیبر است «میثــم» اگــــر رســول خــدا رفت از جهان نفس نبی به خلق امام است و رهبر است ✍حاج غلامرضاسازگار ♦️گوشواره: واویلا واویلا واویلا واویلا  ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
﷽ رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) شور🎙 شور ماتم در جهان است یا که شور محشر است نــــالۀ جــنّ و بشـــر از غــم بـه عـرش اکبـر است                                             ماتم پیغمبر است (۲)  این چه غوغایی است کاین‌سان گشته پیدا در جهان هـــر طــــرف بینـــم بـــه گــردون رفتـه از مــردم فغان آه از دلهـــــا بـــــه گــــــردون مــی‌رود از هــر مکـــان  هر که را بینم ز خون دل دو چشم او تر است                                             ماتم پیغمبر است (۲) آنکـه بـودی مخـزن علـم خدا از دست رفت آنکه شد در رتبه ختم الانبیاء از دست رفت ای دریغا ای دریغـا مصطفـی از دست رفت عالمی ماتم‌ســرا از رحلت آن سرور است                                               ماتم پیغمبر است (۲) باب امّت رفـت از دار جهـان سوی نعیم  امت مــرحومـه شد بعد از وفات او یتیم از غـم جـانسوز او نالیـم بــا قلب دو نیم سرور ما رفت از دنیا و دلها مضطر است                                               ماتم پیغمبر است (۲) ✍رضاسراج شیرازی  ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده روزم به شام غربت و غم تیره تر شده آزرده گشت خاطرت از کرده های من آقا ببخش نوکرتان دَردِسَر شده تنها خودت برای ظهورت دعا کنی وقتی دعای من ز گنه بی اثر شده از شام هجر یار بسی توشه می برد آنکس که اهل ذکر و دعای سحر شده بودم مریض و روضه ی تو شد دوای من حالم به لطفتان چقدر خوب تر شده رفت از نظر محرّم و آقا نیامدی حالا بیا که آخرِ ماه صفر شده بعد از دو ماه گریه به غم های کربلا حالا زمان ندبه به داغی دِگر شده یَثرب برای فاطمه نقشه کشیده است یَثرب چقدر بعدِ نبی خیره سر شده باید که بعد از این به غم مادرت گریست فصل شروع ماتم خیرُالبشر شده از شعله های پشتِ در خانه ی علی است گر آتشی به کرب و بلا شعله ور شده آن روز اگر به صورت مادر نمی زدند لطمه دگر به چهره ی دختر نمی زدند شاعر : محمد جواد پرچمی
🖤 🏴بند اول: شب و روز یه غمیه توی یادم که چهل ساله پای اون جون دادم اونجا که مادرمو زد نامردی مادرم افتاد و منم افتادم افتادم، تا مادرمو زد سیلی رنگِ صورتش شد نیلی، ای وای دیدم که، گوشِ مادرم شد پاره افتاد رو زمین گوشواره، ای وای ثانیِ بی حیا، وسطِ کوچه ها راهه ما رو که بست، جون دادم زد برای فدک، مادرم رو کتک غرورم رو شکست، جون دادم چِل سالِ پیش، همونجا تو کوچه رو خاکا پیش مادرم مُردم کاشکی از اون کوچه نمیرفتیم که اینقده غصه نمیخوردم امون از این زمونه واویلا 🏴بند دوم: هنوزم، وقتی می بندم چشمامو می بینم، توی خواب همه دردامو اون روزی، که چِهِل نفر پشتِ در اومدن، که ببرنش بابامو واویلا، مادرم اومد پشتِ در خونه شده بود شعله ور، ای وای میسوخت و، افتاد رو زمین رفت از هوش همگی شدن رَد از روش، ای وای نانجیبِ پلید، بابامو می کِشید مادرم که پاشد، باز افتاد چون حرومی می زد، مادرم رو لگد از بابام جدا شد، باز افتاد مصیبتا بدجوری آبم کرد اومده رو لبم دیگه جونم زهری که همسرم بهم داده آتیش زده به این دلِ خونم امون از این زمونه واویلا 🏴بند سوم: کنارم، بیا داداشم، دلدارم دیگه من، رسیده به آخر کارم می بینم، از همین الان گودالو ای حسین، تو رو به خدا میسپارم می بینم، میری وسط یک لشکر نداری یه یار و یاور، ای وای ای بی کس، زینب می بینه روی تل تو رو بی پناه تو مقتل، ای وای یه حرومی میاد، با یه بغضِ زیاد رو سینت می شینه، تو گودال جلوی خواهرت، جدا میشه سرت مادرت می بینه، تو گودال میشه تنم اگر چه تیر بارون ولی رها نمیشه تو صحرا پیکر تو سه روز زیرِ آفتاب می مونه بی کفن روی خاکا شهید بی کفن حسین جانم 🎵: 📝: (طاها تحقیقی)
4_5782685044678070003.mp3
2.75M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
‍ هدیه به امام حسن صلوات غزل مرثیه امام حسن مجتبی شعر رضا نصابی به نفس حاج حسین امید علی دیدی بر روی زمین ام ابیها افتاد پیش چشمای ترت حضرت زهرا افتاد زبونم لال شنیدم که میو نه کوچه چشم نامحرما به ناموس طاها افتاد چقدر سخت گذشت به دل تو وقتی که دیدی مادرت تو کوچه روی خاکا افتاد یه جوری باسیلی زد به صورت یاس نبی که به روی مثل گلبرگ گلش جا افتاد دوقدم راه میرفت و می نشست روی زمین خواست تا پا بشه اما باز هم از پا افتاد رضا نصابی
4_5868443915102717229.MP3
3.12M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5784982353965223273.mp3
1.1M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🏴بند اول: ای سلطان طوس ای شمس و الشموس ای آرامشم ای مهده نُفوس مریضا رو با نگاهت، شفا میدی به هر شکسته دلی تو، صفا میدی هر کی گرفتاری داره، میاد پیشت چون میدونه حاجتشو، شما میدی امام رضا نوکرتم غلامِ درتم به زیره پرتم امام رضا سرورمی تو تاج سرمی امیرِ کرمی جانم رضا جانم رضا رضا جانم 🏴بند دوم: ای آقای من ای مولای من با تو زنده ام ای دنیای من کبوتره توی صحنه، گوهرشادم دلم رو آقا به دستِ، خودت دادم میدونم اینو شب اول قبرم که میرسی فقط آقا، تو به دادم امام رضا دینه منی وَ آیینه منی تو تسکینه منی امام رضا دلبرمی مِی و ساغرمی دمِ آخرمی جانم رضا جانم رضا رضا جانم 🎵📝: (طاها تحقیقی)
🖤 🏴بند اول: ای شرفِ بر عالم زینتِ دوشِ خاتم غلامِ درگاهِ تو آقا هزاران حاتم امیرِ بی همتایی توی کرم یکتایی دست خدا هستی و روزیِ دِهِ دنیایی تویی همانکه، مَلَک، اِنس، و جِن گدای تو اند فدائیان همه یک دم، حسن فدای تو اند دلیلِ زندگی شیعه تا به حال این است که منتظر به نظر بر صحن و سرای تو اند ذکرِ مستان حسن امام و سلطان حسن کلِّ ایمان حسن رحیم و رحمان حسن روح و ریحان حسن طاهر و سبحان حسن اصلِ درمان حسن جان سَنَ گوربان حسن یا حسن یا مولا 🏴بند دوم: تو فاتح میدانی یِکّه یلِ گُردانی شیرِ شکاره علی چه معرکه گَردانی تو حسن کرّاری نترس و لافرّاری قاتلِ خنّاسی و پهلوون و قهّاری تویی همانکه، شده وارث ولای علی به هر اموری نداری مثال خود بدلی دلاوریه تو در معرکه، زبان زد است زمین زنِ، زنه اُشْتُر سوار در جملی مردِ بی باک حسن قوی و چالاک حسن ماهِ افلاک حسن دلیر و کولاک حسن اوج قدرت حسن علوی غیرت حسن با اصالت حسن و با عدالت حسن یا حسن یا مولا 🏴بند سوم: ای دلبر و دلدارم جونمو پات میذارم میزنه قلبم برات خیلی تو رو دوست دارم ای خوشیِ اِقبالم مُحَوِّلُ الْاحوالم با یک نگاهت بگیر تو زیره پر و بالم کبوتری شده ام عمری در هوای شما که می زند ضربانِ دلم برای شما یقین گشته برایم که میرسد یک روز پیاده می روم آخر به کربلای شما هیجانم حسن آرامِ جانم حسن شَریانم حسن خطِ امانم حسن سر و سرور حسن حامی و رهبر حسن شیعه پرور حسن شافع محشر حسن یا حسن یا مولا 🎵: 📝: (طاها تحقیقی)
4_5782685044678069964.mp3
2.12M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5960850948224982388.mp3
738.4K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم رب الرقیه شور امام رضا علیه السلام 1⃣ قسم به حضرت رضا قسم به کل قرآن من افتخارمه شدم کلب شه خراسان میام حرم به اذن تو شاه رئوف دنیا نذر عزاته جونم به جون مادرت زهرا یا رضا جان شاه و سلطان من شدم با تو مسلمان سایه تو بر سر ما ای ولی نعمت ایران "السلطان امام رضا" 2⃣ صاحب کشورم تویی امیر و سرور من تو یک کلام بگم آقا یگانه رهبر من هوای نوکرو داری تویی غریب الغربا همیشه یارم بودی تویی معین الضعفا هستی شافع روز محشر گریه کن بر شاه بی سر هم کریمی هم دلیری خُلق و خویت مثل حیدر "السلطان امام رضا" 3⃣ مظهر جود و کرم و اصل و اصول ایمان ذات ربوبیت حق عشق خدای منان ضریح زیبات برده دل از دلم آقاجان وقت دعاهام میگم خدا بحق سلطان ای نگارم ای شعارم مثل میثم سر به دارم سمت تو شد سجده ی من سر ز سجده بر ندارم "السلطان امام رضا"
▪️زمزمه شهادت امام حسن(ع)▪️ دشت لاله شد لب من زود بیا ای زینب من دیگه هیچ غمی ندارم خواهر من چشام و دارم میبندم با لب خونی میخندم مادر امده کنارم خواهر من بیا مادر و ببینیم با حسین پیشش بشینیم خواهرم با مادرم بیا باهم زبون بگیریم دور هم از بار غم به یاد غصه هاش بمیریم آه آهم داغ و پر شرره قاتل جیگره زهر کینه آه اما ذکر من به خدا شد به شور و نوا وای مدینه کاسه خون شده چشمام من غریب ترم ز بابام شماها خبر ندارید من چی دیدم خواهرم منو حلال کن خودت از مادر سوال کن کنارش میان کوچه چی کشیدم سایه افتاد رو سر ما سایه نامرد دنیا مثل باد اون بدنهاد دست سیاه ش و تکون داد بی حیا دور از بابا قدرت شو به ما نشون داد آه از اون روز گرفته دلم من هنوز خجلم پیش مادر آه از من کاری برنیومد یاری برنیومد پیش مادر .
▪️زبانحال امام رضا علیه السلام▪️ غریب و بی وطنم من با یه آه میشکنم من کسی نیست دور و بر من پسر من بیا از شهر مدینه سر بابا ت رو زمینه نور چشمای ترمن پسر من بیا ای تازه جوونم بیا تا غریب نمونم روی خاک با لب چاک اسم تو رو زبون میارم زود بیا ای دلربا تا سر روی پاهات بزارم آه پا روی زمین می کشم شعله ء آتیشم ای عزیزم آه چشمام تیره شده پسرم خون شده جیگرم ای عزیزم بیار از شهر پیغمبر کمی از تربت مادر تا بگیره حجره من بوی مادر کاش بیاد با تو به اینجا مادر غمدیده ما تا باهم یه بار ببینم روی مادر شبیه یه نخل بی برگ مثل اون میشه جوون مرگ پسرم بالا سرم روضه بخون به جای قرآن تو بگو از اون گلو منم میگم حسین حسین جان آه من هی دست و پا میزنم هی صدا میزنم یاد زینب آه تو هم وقت غسل و کفن روی سینه بزن یاد زینب
4_6008361713244571712.mp3
983.6K
"غربت از سر و روی آقام می‌باره" اجرا و شعر و ملودی غربت، از سر و روی آقام می‌باره چه کنه امام مظلومی که حتی تُو خونه بی‌یاره گریه، بر غریب مدینه جا داره بیا روضه بخونیم اما بغض گلو مگه میذاره واویلا، دلش تنگه دل یارش، از سنگه به جگر داره می‌بینه، زهر کینۀ همسر رو بیشتر از همه حس کرده،جای‌خالیِ‌مادررو مظلوم، غریب، آقای من مظلوم، غریب، امام حسن _ خاکِ، حجره می‌شینه روی پیشونیش می‌سوزونه دلِ زهرا رو غصۀ چشای بارونیش معلوم، میشه همه غمای پنهونیش می‌بینه که غریب و تنهاست تُو لحظه‌های پریشونیش واویلا، با چشم تر همه‌ش میگه، ای مادر دست‌وپا میزنه رو خاک، پاره شد جگرش امشب ولی میگه که چیزی نیست، تا یه‌وقت نبینه زینب مظلوم، غریب، آقای من مظلوم، غریب، امام حسن _ حالا، که دیگه داره میره از دنیا همه‌چی جلوی چشماشه همه‌چی رو می‌بینه آقا از اون، چادرِ خاکیِ تُو کوچه‌ها تا چادرِ خاکیِ زینب تُو غروب روز عاشورا واویلا، چی می‌بینه چقد روضه، سنگینه تُومدینه‌با یک سیلی، امام ما رو پیرکردن یه‌روزم‌روزعاشورا،خواهرش‌رو اسیرکردن
◾️چارپاره رحلت رسول اکرم(ص) آنکه با غمزه‌‌های گفتارش درس‌آموزِ صد مدرّس بود در نفس‌های آخرِ عمرش قلم و کاغذی طلب بنمود چون که می‌خواست مردمِ دینش نشوند از مسیر حق، گمراه خواست در آخرین وصیت خویش بنویسد: "علی ولی‌الله" ناگهان از میان جمعیت محضر حضرت رسول‌الله یک نفر _آن‌که دانی و دانم_ گفت "ان الرجل لیهجر"... آه او که آیات را نمی‌فهمید گفت قرآن برای ما کافی‌ست او نفهمید که کلام رسول جز کلام خدای سبحان نیست آن رسولی که گفت: ای مردم! یک امانت زِ من کنار شماست اجر پیغمبریِ من، تنها احترامِ به دخترم زهراست چند روزی گذشت... مردی که بر نبی بست تهمتِ هذیان او که قرآن برای او بس بود حمله‌ور شد به کوثر قرآن کوچه آماده، هیزم آماده یک نفس مانده بود تا آتش داد زد: ای اهالیِ خانه یا که بیعت کنید یا آتش... همه گفتند: فاطمه آنجاست گفت: فضه، حسن، علی، یا او، هرکسی پشت درب این خانه‌ست طعمه‌ی آتش است حتی او همه گفتند: محسنش پس چه؟ گفت: فرقی نمی‌کند اصلاً باید این خانه را بسوزانم مرد باشد میانِ آن یا زن چند لحظه سکوت کرد و سپس چند گامی سوی عقب برگشت همه گفتند: منصرف شده است همه گفتند که بخیر گذشت ناگهان باز سمت خانه دوید لگدی زد به در...خدا!... مادر فاطمه بی‌سپر...خدا!... محسن در شده شعله‌ور...خدا!...مادر
درده دلم رضا جان، پیِ طبیبم آقا تو این دیار غریت تویی حبیبم آقا دوباره فیض روضه شده نصیبم آقا غریبیتو می فهمم، منم غرییم آقا ای صاحب صحن و حرم با صفا رضا جان بیمار عشقتم و ذکر تو شفا رضا جان غریب الغربا معین الضعفا رضا جان، رضا جان (یا ضامن آهو رضا جان) بند دوم: سبو شکست و می ریخت، وقتی که ساغر افتاد به زهر کینه آقا ، کارِ تو آخر افتاد دلت به یاد مادر تنت به بستر افتاد شب عزای تو بود روزی که مادر افتاد گوشه ی حجره آخرش رسیدی به مرادت دست و پا می زدی مدینه میومد به یادت روضه ی کوچه رو می خوندی برای جوادت ، رضا جان (یا ضامن آهو رضا جان) بند سوم: شکر خدا رضا جان ، وقتی که رفتی از حال بالا سرت نبودن ، شبیه شمر قتال سوز جگر تو رو سوخت ، با روضه های گودال سری که روی نیزه ست ، تنی که میشه پامال ما شنیدیم اما تو میدیدی این روضه ها رو دست و پا زدن ارباب بی کفن ما رو اسبا هی زیر و رو می کردن شاه سر جدا رو (یا ضامن آهو رضا جان)   شاعر : مظاهر کثیری نژاد
33087.mp3
2.04M
واحدسنگین امام رضا
🏴سبک نوحه زمینه ۲۸ صفر شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و روضه کربلا 🏴بند اول دارد مدینه قبر تو را در بر ای زائرت مادر غریبی چون حیدر امام حسن ای سید و ای سرور سردار بی لشکر غریبی چون حیدر آنقَدر تو غریبی که برایت حرم نیست جز تو هیچ پادشاهی اینقَدر با کرم نیست شیعیانت همه از غربت تو هلاکن در کناره مزارت عرشیان سینه چاکن من غریبم غریبم 🏴بند دوم از زهر کینه جان میدهم دیگر راحت شوم آخر از غمت ای مادر شد قاتل من در خانه ام همسر گذشته آب از سر غریبم و مضطر زهر کینه به جانم زد شرر پُر اثر شد حاصلم لخته خون و پاره های جگر شد میرسد جان من از این جفا بر روی لب روبرویم نشسته میزند ضجه زینب من غریبم غریبم 🏴بند سوم دهد عذابم گریه ی تو من را خود را نگهدار تا آن روز عاشورا ندارد امروز ماتمه آن روز را که میشود تنها برادرم آن جا ناله هایت نگهدار میروی تو به گودال میشوی زائر آن جسم از کینه پامال ناله هایت نگهدار خواهر ای نور دیده روی نیزه ببینی راس از کین بریده آه و واویلتا وای ۱۴۰۰/۰۷/۰۹ 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
ای مرثیه ها اشک بریزید برایش خون گریه کنید دیده ها بهر عزایش بر مرد غریبی که به خود یارندیده ای حنجره ها روضه بخوانید برایش حتما شده او محترمِ دیدهٔ زهرا هر کس که حسن گشت به لب شورونوایش مظلوم ترین زاده زهرا شده مسموم زهری که بلا گشته ولی گشته دوایش کشتند ولی دست ز کینه نکشیدند تیر است که آید عوض دستِ عطایش در لحظهٔ آخر به برادر نگهش بود چون نیست عزایی به بزرگیِ عزایش شاعر:
  مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت چه غریبانه ، غریبانه ، غریبانه گذشت چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو از غریبانه ترین لحظه ی تشییع بگو او غریبانه ترین لحظه ی رفتن دارد روضه ی رفتن او گفتن و گفتن دارد اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد شهر در مکر و سکوت است علی تنها شد یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد در عزای پدرش بود که سیلی را خورد سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند تا  کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در شاعر:
حسنم😭 حسنم نور دیده ام برخیز ازچه گریه به نیمہ شب داری؟ مرد گریه نمےکند پسرم بازهم ڪه دوباره تب داری 😭 دست وپایت چقدر می لرزد ازچه چیزےدوباره ترسیدی؟ ڪمی آرامتر، بگو نڪند بازهم خواب ڪوچه را دیدی؟ 😭 به فدایِ دلِ پر از دردت بینِ ڪوچه مگر چه رخ داده چادرِ مادرت که پاره شده نکند روی ِخاڪ افتاده رنگ خنده نیامده به لبت بعدِ آن غُصه های آن کوچه جان بابا بگو تو قدری از مادر وماجرای آن کوچه حسنم😭 حسنم نورِ دیده ام از چه روی زهرایِ من شده نیلی من بمیرم برای تو نڪند پیش چشمِ تو خورده است سیلی جان بابا مگر چه کابوسی است شب و روز تو رو را بهم زده است راز بنهفته را هویدا کن از گلویی که بغض غم زده است لعنت حق بر آن شغالی که بین کوچه شکسته حرمت تو با جسارت به روی زهرایم پا نهاده به روی غیرت تو دست گیرِتمام عالمیان بوده‌ دستِ شفای زهرایم جان بابا شود فدایت که گشته دستت عصای زهرایم