eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
68 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
. از خجالت تا ابد پیشانی حیدر تر است مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرین تر است رفتی ای ام ابیهای نبی اما بدان مرتضی هم مثل زینب بعد از این بی مادر است چشم میدوزد به در هرکس عزیرش میرود من ولی میسوزم از اینکه نگاهم بر در است ای وجودت ساحلِ امن دل طوفانی ام کشتی غم های حیدر بعد تو بی لنگر است فضه هم دارد از اینجا میرود، حق میدهم زندگی،در خانه ی بی فاطمه زجر آور است تو تمام قوت زانوی من بودی ببین اینکه افتاده است از پا پهلوان خیبر است هرکه می افتد زمین با ذکر من پا میشود چاره بیچارگان است اینکه حالا مضطر است خسته ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است خانه من که نشد، این قبر خاکی لااقل خانه امنی برای دختر پیغمبر است محسنم را هم بغل کن جای من زهرای من بر دلم مانده است داغ غنچه ای که پرپر است ✍علی اکبر نازک کار -فاطمیه ۱۴۰۰ .
آن شب ميان هاله اي از ابر و دود رفت روشن ترين ستاره‌ي صبح وجود رفت   آن شب صداي گريه‌ي باران بلند بود دريا به روي شانه‌ي زخمي رود رفت   روشن تر از زلالي نور آمد و چه حيف با چند يادگاري سرخ و کبود رفت   بال و پري براي پرستو نمانده بود آخر چگونه نيمه‌ي شب پر گشود رفت   آتش زده به جان علي با وصيتش غمگين ترين چکامه‌ي خود را سرود رفت   رحمي به قبر خاکي او هم نمي کنند اين شد که مخفيانه و بي يادبود رفت   مولا خوشي نديده ز دنياي بعد او مي گفت بعد فاطمه ام هر چه بود رفت   شبها کنار تربت او ياس کوچکش زانو بغل گرفته که مادر چه زود رفت   یوسف رحیمی
4_5962800262081942445.mp3
1.01M
خادم اهل بیت 🌺: بعدازشهادت کنار قبر یاد خاطرات.... زمینه،زمزمه زهرا یار شهیده ی جوونم کنار قبر تو کمونم کجایی ای چراغ خونم ببین که غرق آهم دریاییه نگاهم بعد از تو ای پناهم دیگه انیس چاهم ای فاطمه قرارم... یا رفتی پناه حیدر.... 🖤🖤🖤 زهرا یادم نرفته ظلم اغیار افتادی بین در و دیوار خون می چکید از لب مسمار به من نگفتی بانو از دنده ی شکسته با درد سینه شب ها می خوابیدی نشسته 🖤🖤🖤 کوچه دل من وتو رو سوزوندن تنها بودیم میون دشمن به تو زدن مقابل من ادا شده چگونه حقّ عزیز احمد هر کی تو رو با کینه جلوی چشم من زد 🖤🖤🖤 غسلت دل منو شکسته بانو دستم رسید به زخم پهلو بگو چرا کبوده بازو از داغ روی داغت صورت رو قبر میزارم تا زنده ام به یاد دردای تو می بارم 🖤🖤🖤 دفنت کشته منو ای تو قرارم بودی همه دار و ندارم بی تو چطور دووم بیارم گذاشتمت تواین قبر ای لاله ی شکسته ببین علی کنارت دیگه از پا نشسته ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقت شهادت زبان حال حضرت زینب به مادر علیهمالسلام گریز به کربلا مظلومه ای مادر ای دلخوشی روزگار ما رفتی خزون تنها بهار ما بعد تو میشه گریه کار ما آه و واویلا راحت شدی از درد روز وشب چند وقته جون تو رسید بر لب شد خونه دار مرتضی'، زینب😭 آه و واویلا ای مادر مظلومه ام زهرا..... 🌸🌸🌸🌸🌸 مظلومه ای مادر وقتی به من چند تا کفن دادی برای بابا و حسن دادی برا حسین یه پیروهن دادی آه و واویلا گفتی که غارت میشه پیراهن میشه حسین بی سر کنار من سرش میره رو نیزه ی دشمن آه و واویلا غریب کربلا حسین جانم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آخه غربت چقدر کسی از داغ تو نرنجید آخه غربت چقدر کسی مشکی برات نپوشید آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر نه یه مجلس ختمی گرفتن برات نه یه پارچه سیاه زدن همسایه هات دردشون به کی بگن بچه هات دردشون به کی بگن بچه هات کار زمونس خرمای ختم تو روی طاقچه ی خونه است گلدون یاست وسط باغچه ی خونه است گلدون یاست وسط باغچه ی خونه است آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر کسی رو غیر چاه نداری آخه غربت چقدر جایی واسه یه آه نداری آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر نه یه سنگ مزاری گذاشتم برات نه یه پارچه ی سبزی کشیدم به جات دردشون به کی بگن بچه هات دردشون به کی بگن بچه هات رفتی و موندم زینب و با گریه روی زانو نشوندم آخ که با چه حالی برات فاتحه خوندم رفتی و موندم رفتی و موندم زینب و با گریه روی زانو نشوندم آخ که با چه حالی برات فاتحه خوندم رفتی و موندم آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر همسایه ها به مجلس ختمت نیامدن من بودم و همین دو سه تا بچه های تو زهرا زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتت یک ختم باشکوه بگیرم برای تو آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر آخه غربت چقدر رفتی و موندم زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتت یک ختم باشکوه بگیرم برای
نوحه شهادت حضرت زهرا(س) بر روی زانو، سر می گذارم۲ یارب چسازم، زهرا(س) ندارم، زهرا(س) ندارم وای... رفته زدستم، روح وروانم، یار جوانم۲ ای... فاطمه جانم، فاطمه جانم، فاطمه جانم۲ ___________________ دیدم فتاده، روی زمین است نالان وآهش، بس آتشین است، بس آتشین است گل... درباغ حیدر، همراه غنچه، گردیده پرپر ای فاطمه جانم.... ______________________ با اینکه زینب، حالی ندارد زخم دلم را، مرهم گذارد، مرهم گذارد از... جور زمانه، شد دخت کوچک، بانوی خانه ای.... فاطمه جانم.... _______________________ بعد تو زهرا، اینجا غریبم رفته زدستم، صبر وشکیبم، صبر وشکیبم ای.... بانوی خانه..لطفی نما و، بازآ به خانه ای فاطمه... شعر :اسماعیل تقوایی
زمزمه شهادت حضرت زهرا(س) خدایا، بعد زهرا، من چسازم، با یتیمان بده صبری، زهجر او رسیده، بر لبم جان چه سنگین غمی، شکسته دل، من و طفلان زهرا شده روز ما، چو شام سیه، امان از جور دنیا خدایا مدد، خدایا مدد، زدستم رفته زهرا 2 _ برفته حامی ام، دیگر طرفداری ندارم میان دشمنان، تنهایم و، یاری ندارم یل خیبر و، یل خندقم، ولی پشتم خمیده کسی تا کنون، میان عرب، مرا اینسان ندیده خدایا مدد.... _____ نصیب فاطمه، شد غربت وغسل شبانه به دوشم برده ام، تابوت او، را مخفیانه شده گوهرم، به دستان من، میان خاک پنهان دگر آسمان، در این زندگی، ندارد ماه تابان خدایا مدد.... _____ زبعد مادرش، زینب شده، بانوی خانه به سوگش روز وشب، دارد به لبها، این ترانه جوان مادرم، گل پرپرم، چرا رفتی ز دنیا تلاشم بود، تسلا دهم، زبعد تو به بابا خدایا مدد.... شعر:اسماعیل تقوایی
بگیر دست گرفتارهای راهت را مگیر از دل دلدادگان نگاهت را غیاث مضطر مسکین جناب کهف وری... ببخش بر سر آوارگان پناهت را شکسته ایم در این عصر سخت وانفسا بیا که با تو ببینیم روز راحت را دلم گرفته کجایی به هر کسی گفتم... خبر نداشت نشانی خیمه گاهت را بیا که با تو بسوزیم در غم مادر بریز در دل ما نیز سوز آهت را پری که سوخته بود و! شکسته و! زخمی! گرفته بود از او وقت استراحت را ** به گریه گفت علی: فاطمه! عزیز دلم مپوش از نظرم زخم روی ماهت را وباز مادر خسته به فکر مولا بود چگونه غسل دهد جسم پر جراحت را
فراق تو درد است و درمان ندارد چرا قصه ی هجر پایان ندارد تو جان جهانی تو صاحب زمانی بدون تو جسم جهان جان ندارد بیا ای که در سال های ظهورت پر است از بهار و زمستان ندارد خودت را مگیر از دل بیقرارم که بودن بدون تو امکان ندارد تو این روزها باز هم غرق اشکی و اشک تو را چشم باران ندارد خدا را دوصد شکر آقا تو هستی اگر زائر آن قبر پنهان ندارد در این روزهای غریبی سپاهی بجز همسرش شاه مردان ندارد و بستند دستان خیبرگشا را شنیدند و گفتند امکان ندارد یهودی در آن کوچه دادش درآمد مگر که مدینه مسلمان ندارد