#ایام_مسلمیه
کعبه محروم شد ز دیدارت
یابن زهرا خدانگهدارت
کربلا میروی و یا کوفه؟
یا به شام اوفتد سر و کارت؟
چه شود ای امام جود و کرم
یک نگاه دگر کنی به حرم
ای ز جام بلا شده سرمست
دست و دل شسته از هرآنچهکههست
چه شتابان روی به دیدنِ دوست
جای گل سر گرفتهای سر دست
از حریمت برون شدی مولا
عازم حج خون شدی مولا
هشتِ ذیحجه مردم عالم
همه رو آورند سوی حرم
تو دل شب ز بیت امن خدا
سر به صحرا نهی قدم به قدم
کعبه تا صبح ناله سر میکرد
پسر فاطمه مرو برگرد
کعبه با سوز و اشک و ناله و آه
بر نمیدارد از تو چشم نگاه
سفر تیر و نیزه و عطـش است
طفل شش ماهه را مبر همراه
از سفیدی حنجرش پیداست
این پسر ذبح سیدالشهداست
نظری کن به غنچه یاست
ثمر سرخ باغ احساست
اصغرت را بگیر از مادر
بسپارش به دست عباست
چون صدایت زند جوابش ده
از سرشک دو دیده آبش ده
نالهای بر لب سلاله توست
که شبیه صدای ناله توست
ساربان را بگو که تند مرو
آخر این کودک سه ساله توست
قدری آرام ای هدیخوانان!
کمی آهسته ای شتربانان!
ناقهها ذکر یا حسین به لب
کوهها ناله میزنند امشب
نخلها خم شدند و میگویند
السلام علیک یا زینب
غم مخور ای فدای چشم ترت!
هیجده محرمند دور سرت
کاش خورشید واژگون میشد
از تن کعبه جان برون میشد
کاش از اشک دیده حجّاج
آب زمزم تمام خون میشد
کعبه ساکت مباش واویلا
گریه کن بهر لاله لیلا
ای سکینه دگر چه غم داری؟
اشک از دیدگان مکن جاری
که محوّل شده است بر عباس
مشک سقایی و علمداری
بر سماعش دو دست بالا کن
هر چه دانی دعا به سقا کن
ناله دیگر بهسر نمیگردد
این شبِ غم، سحر نمیگردد
این مسافر که دل به همره اوست
میرود، لیک برنمیگردد
عالمی گشته محو اجلالش
چشم «میثم» بوَد به دنبالش
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
_______________________
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#ایام_مسلمیه
بالای بام از دور میبینم
از اولین غم تا به آخر را
در اشکهایم کاش میدیدی
این صحنههای گریهآور را
از دور میبینم که میآیی
اهل و عیالت حالشان خوب است
دارد رباب از ذوق میخندد
دید اولین دندان اصغر را
سجادهات را پهن کرد و گفت
«بابا! رقیه دوستت دارد»
چادر نمازش را سرش کردی
اکبر که گفت اللهاکبر را
دارد سکینه آب مینوشد
اصحاب و اهل خیمهگاهت هم
سیرابها بعدش دعا کردند
در لشکرت سقای لشکر را
دور سرت هر لحظه میگردد
پروانهی شمع وجود تو
میبینم اشک شوق زینب را
تا سیر میبیند برادر را
این دلخوشیها را نگیر از خود
با آمدن در سرزمینی شوم
از خیر کوفه بگذر و برگرد
از اهل خیمه دور کن شر را
اینجا بهارش هم زمستان است
از ساقه میبُرّند گلها را
برگرد، این مردم تبر دارند
بر پیکرِ خود حفظ کن سر را
دلشوره میآید سراغ من
با دیدن چشمِ حرامیها
حالا که میآیی نیاور پس
همراه خود ناموس حیدر را
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
_______________________
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#ایام_مسلمیه
در این دیار آمده ام تا ببینمت
آیا نصیب می شود آقا ببینمت
بهر وصال توست حضورم درین دیار
باور کنید آمده ام تا ببینمت
دلخسته تر ز عاشق بیچاره ات منم
لطفی ز توست گر من شیدا ببینمت
احرام عشق بر تن رنجور من ببین
دارم امید بهر مداوا ببینمت
وقتی شناخت از تو ندارم ، چه دم زنم
ای آشناتر از همه بازآ ببینمت
رسوای عشق این دل بیچاره ی من است
باشد بعید با دل رسوا ببینمت
با یک نگاه کسب معارف کنم ز تو
مولا بیا بیا که در اینجا ببینمت
مولا بیا بجان سفیری که شد شهید
در بین اشک و ناله و نجوا ببینمت
مسلم گریست لحظه ی آخر بروی بام
یعنی حسین می شود آیا ببینمت
در کوفه نیست یاور و یاری برای من
ماندم غریب ، با دل تنها ببینمت
اینجا برای کشتنت آماده می شوند
آخر چگونه کشته به صحرا ببینمت
"یاسر" سرود مصرع آخر ، که می شود
در مصر عشق ، یوسف زهرا ببینمت
🔸شاعر:
#محمود_تاری
_______________________
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#ایام_مسلمیه
سفرت بی خطر مسافر عشق
دست حق باد یار و یاور تو
سایه ات هیچ وقت کم نشود
از سر کاروان و خواهر تو
سفرت بی خطر مواظب باش
شب غم حمله بر سحر نکند
بین این راه پر فراز و نشیب
پسرت را کسی نظر نکند
خواهرت را سوار محمل کن
دور از چشم شهر در شب تار
عصمت الله اعظم است این زن
دور تا دورش آفتاب بکار
آفتابی ز هیبت عباس
آفتابی ز غیرت قاسم
آفتابی ز جذبه ی اکبر
جان فدای شما بنی هاشم
دخترت را به عمه اش بسپار
هر دو مثل ستاره و ماهند
تا کنار هم اند آرامند
باعث روشنایی راهند
چشم های سکینه خیره شده
به شکوه و جلال ناب عمو
هیچکس تشنه لب نمی ماند
از کرامات مشک آب عمو
اوج زیبایی سفر اما
کهکشانی ست که زحل دارد
بین محمل نشسته ست رباب
و گل یاس در بغل دارد
همه آسوده اند غیر حسین
که به فکر غروب عاشوراست
فکر آتش گرفتن خیمه
غارت و هتک حرمت زنهاست
🔸شاعر:
#سیدپوریا_هاشمی
_______________________
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#زمینه
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
--------------،-------------
دلگیرم، دارم میمیرم
آه از اشک سرازیرم
من باقرم، یادگار کرببلام
عزاداره کرببلام
سوگواره کرببلام
همراه زینب بودم
دنبال مرکب بودم
زنجیر به دستام بستن
خیلی معذب بودم
من باقرم ..امونمو مصیبت برید
أبکي علی.. أبکي علی الحسین الشهید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو غارت، عمه رو دیدم
آتیش خیمه رو دیدم
خودم دیدم،آتیش و سوز و آزار و
ناله ی سخت بابا رو
علیکن بالفرارو
پر از گلایه سوختم
با سوز و گریه سوختم
تو شعله های خیمه
مثل رقیه سوختم
میسوختم و.. دیدم رقیه رو خار دوید
أبکي علی.. أبکي علی الحسین الشهید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو روضه ،بکشون مارو
تا صحنت برسون مارو
مولای من، آخرت و دنیای من
آرزومه آقای من
عرفه کربلای من
اشکای نم نم میخوام
روضه تو هر دم میخوام
از حالا میگم آقا
رزق محرم میخوام
امشب دیگه.. نسیم ماه ماتم رسید
أبکي علی.. أبکي علی الحسین الشهید
※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※
●شاعر:
علدالزهرا هاشمیان
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠
🔶🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸🔶
سبک زمینه شهادت
امام محمد باقر علیه السلام
#زمینه_امام_محمد_باقر_ع
#نه_حرم_نه_یک_چراغ_نه_زائری
بند🌹
نه حرم، نه یک چراغ، نه زائری
نه سینه زن و نه حتّی ذاکری
درد و غم میباره از خاک بقیع
نداری صحن و سرای فاخری
یا ابا جعفر، الهی دشمن تو خیر نبینه
یا ابا جعفر، شیعه برای تو زار و حزینه
یا ابا جعفر، چقد غریبی تو شهر مدینه
مادره غصّه پرورت
هر شب میاد بالا سرت
میخونه با قدِّ دو تا
روضه ی زهر و جگرت
📿 مظلوم امام باقر 📿
بند🌹🌹
راوی قیام کربلایی تو
زخمی آتش خیمه هایی تو
غصّه داره سَرایِ رو نیزه ای
شاهد غربت عمّه هایی تو
یا ابا جعفر، دیدی روزای سخت و پر عذابو
یا ابا جعفر، دیدی به گردنت ردّه طنابو
یا ابا جعفر، دیدی ناله های بی بی ربابو
با پاهای پر آبله
میرفتی پیِ قافله
خیلی تو رو عذاب میداد
طعنه و حرف حرمله
📿 مظلوم امام باقر 📿
«التماس دعای خیر»
🖋 #علیرضا_پناهیان
💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
#امام_باقر_شهادت
#واحد
الهی سر تا پا میسوزم
غریبونه تنها میسوزم
زهر میزنه آتیشم اما
با یاد کربلا میسوزم
خشکه لبامو با دلی سوزان
گریم برای سیدالعطشان
غریب حسین غریب حسین جانم
مونده تو گوشم آهِ جدم
مگه چی بود گناه جدم
یه لحظه از یادم نرفته
گودالِ فتلگاه جدم
دیدم رو خاکا سوره ی قدره
و الشمر جالس علی صدره
غریب حسین غریب حسین جانم
هم خیمه هامون رفت به غارت
هم که به ما کردن جسارت
از کربلا تا کوفه و شام
آل علی رفته اسارت
با یاد این غم میزنم پرپر
بزم شراب و دختر حیدر
غریب حسین غریب حسین جانم
#عبدالزهرا
⚜زمینه شهادت امام محمد باقر ع:
بند اول:
چشمام
غمای کربلا رو دیده
آتیش به معجرا رو دیده
رو نیزه ها سرا رو دیده
شکسته بال و پر
چشای من کبود
پاهام پر آبله
شبیه عمه بود
یادم نمیره که
یه عده بی حیا
تو کربلا زدن
آتیش به خیمه ها
بند دوم:
روضه
می خونم از غمای شام
اسیر سلسله پاهام
خاکسترای پشت بام
یادم نمیره اون
محله ی یهود
یه ذره عاطفه
تو سینه ها نبود
یادم نمیره که
می خندیدن به ما
یه عده نانجیب
میون کوچه ها
بند سوم:
دیدم
یه دختری که تنها بود
اسیر غصه و غما بود
روی لبش دم بابا بود
جامونده بود واز
تموم بچه ها
پاهاش پرآبله
توی بیابونا
یادم نمیره که
دشمن چه بد میزد
به پهلوهاش یکی
فقط لگد میزد
🖊شعروسبک:علی علی بیگی
⚜واحد سنگین شهادت امام محمد باقر ع:
بند اول:
از کوچیکی
چه ناسزاهایی شنیدم
همراه قافله دویدم
چه صحنه هایی که ندیدم
از تو خیمه
دیدم علی رو اربن اربا
رباب و چشم تو چشم بابا
تو دست بابا دست سقا
بدن بابا تو گودال
شده خاکی شده پامال
بالای بلندی دیدم
عمه زینب رفته ازحال
بند دوم:
زاروخسته
از طعنه های مردم شام
از قفل و زنجیره به پاهام
از خشکی و خون رو لبهام
میدیدم که
اون نانجیب میکرد جسارت
محکم میزد سیلی به صورت
مابودیم و یه مشت بی غیرت
مجلس شراب اغیار
عمه و کوچه و بازار
روی نیزه ها میدیدم
سر بی تن علمدار
بند سوم:
چی بگم از
مصیبت های یک سه ساله
از ماجرای گوشواره
از لاله های گوش پاره
تو خرابه
منتظر روی بابا بود
همش به زیر دست و پا بود
رقیه و تشت طلا بود
سر باباشو تکون داد
جای سیلی رو نشون داد
هی میگفت ببین رقیت
مثل مادرتو جون داد
🖊علی علی بیگی
شبی میان همین روضه ها قبولم کن
به حرمت غم آل عبا قبولم کن
درون سینه ی من حبّ مرتضی جاریست
به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن
برای اینکه به وصل تو دلربا برسم
گذاشتم همه را زیر پا، قبولم کن
ز لطف بی حدت آقا که کم نمی آید
بیا کرم کن و این دفعه را قبولم کن
گناه کرده ام آقا، ببخش، شرمنده
قبول، من بدم امّا شما قبولم کن
سلام منتقم کشته های دشت منا
به غربت شهدای منا، قبولم کن
به حق آن شهدایی که تشنه جان دادند
شبیه تشنه لب کربلا، قبولم کن
--
به ناله های جگر سوز حضرت باقر
به روضه خوان غم نینوا قبولم کن
به لحظه های پر از ماجرای کوفه و شام
به رأس رفته روی نیزه ها قبولم کن
#مناجات
#مناجات_با_امام_زمان عجل الله فرجه
#شعر_امام_زمان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
◾شهادت حضرت مسلم(ع)
بار محبت تو بر دوش تا کشیدم
از دشمنان به کوفه زخم و زبان شنیدم
سرگشته و پریشان کوچه به کوچه در شهر
در زیر بار غربت اینگونه من خمیدم
بعد از نماز مغرب هر سو که رو نمودم
همراه کودکانم درهای بسته دیدم
(آسایشدوگیتی تفسیرایندوحرف است)
با عشق در مسیرت من تا خدا رسیدم
آتش ز بام بر سر ریزد به عشقت آقا
شور غم تو دارم چون لالهای دمیدم
دادم سلام آخر با لعل پاره پاره
با کام تشنه آقا در راه تو شهیدم
نامه نوشتم آیی... اما میا به کوفه
جز هانیبن عروه یک یار من ندیدم
با دست بسته بین بازار کوفه بودم
سرباز لشکر تو رزمندهای رشیدم
در فکر زینبم من کوفی حیا ندارد
فکری نما به حال زینب که ناامیدم
راضیشوی ز دستم خوشحال و سربلندم
در حشر پیش زهرا سرباز رو سپیدم
#
😭😭😭😭یاحسین
حسین جان ای آبروی دو عالم
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
خدا حافظ ای برادر زینب
به خون غلطان در برابر زینب
برادر جان بی تو در دل صحرا
شده تنها خواهرت گل زهرا
ز زخم تنت روی ریگ بیابان
به اشک دل و سوز و آه یتیمان
تنت بی سر مانده در دل صحرا
سرت هر دم روی نیزه اعدا
کند گریه خواهر تو به هر شب شده محمل جای روضه ی زینب
تو ای سوره ی پاره در بر زینب مزن دست و پا در برابر زینب
به شهر شام در هجوم نظر ها کند خنده دشمنت به غم ما
زند سیلی دشمنت به رخ من دلم خون است از جسارت دشمن
حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقیه خاتم
يا حسين ويا حسين ويا حسين
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
هرکس که امروز ازحسین(ع)امضانگیرد
فردا برات عفو از زهرا (س) نگیرد
ما هرچه داریم ازحسین است وقیامش
ماه محرم را خدا از ما نگیرد
اشک عزایش را به هر چشمی نبخشند
داغ غمش در هر دلی ماوا نگیرد
توفیق می خواهد عزاداری برایش
ای وای اگر امسال هیئت پا نگیرد
دلتنگ حال روضه و محتاج اشکیم
زنگار دوری کاش این دلها نگیرد
باید به اصل خویش برگردیم ای دل
قطره چه باشد گر ره دریا نگیرد
دست من و دامان پر فیض اباالفضل(ع)
هیهات که دست مرا سقا نگیرد
نام ابالفضل(ع) آمد و دل زیر و رو شد
روضه ، زیارت ، اربعین ، بغض گلو شد
شاعر: #علی_ساعدی