eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
😭😭😭😭یاحسین حسین جان ای آبروی دو عالم   حسین جان ای آبروی دو عالم     نگین سلیمان به حلقه ی خاتم خدا حافظ ای برادر زینب      به خون غلطان در برابر زینب  برادر جان بی تو در دل صحرا   شده تنها خواهرت گل زهرا  ز زخم تنت روی ریگ بیابان      به اشک دل و سوز و آه یتیمان  تنت بی سر مانده در دل صحرا  سرت هر دم روی نیزه اعدا  کند گریه خواهر تو به هر شب   شده محمل جای روضه ی زینب  تو ای سوره ی پاره در بر زینب  مزن دست و پا در برابر زینب  به شهر شام در هجوم نظر ها  کند خنده دشمنت به غم ما  زند سیلی دشمنت به رخ من  دلم خون است از جسارت دشمن  حسین جان ای آبروی دو عالم   نگین سلیمان به حلقیه خاتم  يا حسين ويا حسين ويا حسين
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 هرکس که امروز ازحسین(ع)امضانگیرد فردا برات عفو از زهرا (س) نگیرد ما هرچه داریم ازحسین است وقیامش ماه محرم را خدا از ما نگیرد اشک عزایش را به هر چشمی نبخشند داغ غمش در هر دلی ماوا نگیرد توفیق می خواهد عزاداری برایش ای وای اگر امسال هیئت پا نگیرد دلتنگ حال روضه و محتاج اشکیم زنگار دوری کاش این دلها نگیرد باید به اصل خویش برگردیم ای دل قطره چه باشد گر ره دریا نگیرد دست من و دامان پر فیض اباالفضل(ع) هیهات که دست مرا سقا نگیرد نام ابالفضل(ع) آمد و دل زیر و رو شد روضه ، زیارت ، اربعین ، بغض گلو شد شاعر:
(واحد شلاقی) (امام حسین«ع») بندسوم (<< امام زمان عج >> ) 🖌به قلم:شاعرین تخلص (خادم الحسین ع) 🌹-----------------------بند اول دیونه های عشق تو كاری به عالم ندارن تا وقتی که تو رو دارن چیزی دیگه کم ندارن واله و شیدای توأم عاشق سقای توأم در دو جهان ارباب حسین خاك كف پای توأم شاه جوانان بهشت مهر تو با گِلم سرشت حضرت حق روز ازل بر قلب ما حسین نوشت گویم به آوای جلی در هر دیار و منزلی خاک کف پای توأم آقا حسین بن علی ((آقام حسین بن علی)) ((آقام حسین بن علی)) ---------------------------------------- به عشق اربابم حسین تاعمردارم سینه زنم تاک نفس دارم آقا نام شمارو میبرم من خادم وعبدتوأم چو صیدی در بند توأم توهیئتت ارباب حسین خادم و پا بند توأم ذکرقشنگت آقاجون همیشه وردِ زبونه خداکنه مهدی بیاد خسته شدم اززمونه مهدی بیاد جون میگیرم دردامو درمون میگیرم با دعای خیره آقام من سر و سامون میگیرم ((آقام حسین ابن علی)) ((آقام حسین ابن علی)) 🌹ـــــــــــــــــــــــ بندسوم اقا یا صاحب الزمون بیا برس به دادمون جزتوکسی رو نداریم سروری و تو مولامون بیا ببین ای اقاجون منتظرانِ راهتیم توهیئتا گریه کنه روضه های مادرتیم ولی ای نوره خدا ای توامیدِ دل ما مهدی بیا مهدی بیا یاابن الحسن یاابن الحسن 🌹ـــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام سبک شور کار دنیا رو بیین شده فکر و ذکر من نامِ حسینِ دلنشین کار دنیا رو ببین که با سر میرم حرم به عشق روز اربعین کار دنیارو ببین حاضرم که جون بدم برا یل ام بنین بایَدَم، که برا حسین باشه تموم دلبستگیمو بایَدَم، سپری کنم به پاش لحظه های بندگیمو بایَدَم، که بدم به عشق ارباب همه ی زندگیمو کل عالم جون فداشه دنیا هم نباشه، کاش روضه باشه زندگیمه لطف مولا کاشم باشم حرم همین لحظه آقا ربنا، آتنا، فی الدنیا کربلا کربلا کربلا اللهم الرزقنا فکر و ذکرمه حسین دارم هر لحظه میبینم که با اشک و شور و شین فکر و ذکرمه حسین چه صفایی داره روضه بینِ بین الحرمین فکر و ذکرمه حسین کربلا نگو، بگو قبله ی اهل عالمین دلبرم، آقاجون نگاهی کن به اشک چشمای ترَم دلبرم، بده رخصت تا بیام بازم ورودیه حرم دلبرم، خیلی دلتنگ ضریحتم به زهرا ببرم عزت دنیا، رو دارم تا که سر بروی شش گوشه میزارم کربلاته آشیونم باز محرم بطلب مهربونم ربنا، آتنا، فی الدنیا کربلا کربلا کربلا اللهم الرزقنا حضرت والامقام من کی اَم وقتی خدا داده به محضرت سلام حضرت والامقام عرش و فرش و نُه فَلَـک به کوی تو عبد و غلام حضرت والامقام بَدَم اما اومدم، بذار تا کربلا بیام یاحسین، اولین روضه خونه مجلس تو خود خداست یاحسین، مادرت هر شب جمعه کربلا صاحب عزاست یاحسین، هرشب جمعه میگن تو حرمت روضه به پاست حضرت شاه قسمتم کن یک شب جمعه بیا دعوتم کن شاه عالم، شور و حالم از تو میرسه حسین رزق سالم ربنا، آتنا، فی الدنیا کربلا کربلا کربلا اللهم الرزقنا هدیه به پیشگاه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نذر فرج حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شعر و سبک ۲۱۶
. « » دوستان و همراهان گرامی با توجه به نزدیک شدن به ایام عید بزرگ و کمبود جنس و اقلام، لطفاً خود را زودتر قطعی و ثبت نمایید که شرمنده نشیم! ثبت سفارش از طریق آی دی 👇 . @babolharam_shop_admin . و یا شماره واتساپ : ۰۹۰۵۲۲۲۶۶۹۷ . ــــــــــــــــــ : «بخشی از مبلغ خرید صرف امور فرهنگی و خیریه می گردد.» ●━━━━━━━━━━━● / / / / / / / / / / @babolharam_shop @babolharam_shop
. با معرفی «فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم» به دوستان و دغدغه مندان فرهنگی کمک حال باشید. ♥️
بسم الله الرحمن الرحیم ای ﺷاه عالم ﭘﯿﮑـﺮت درهجره سوزد از زهرکین بال وپرت درهجره سوزد پاهای تواز زهر زین کرده تورم                   ازتشنه کامی ﺣﻨﺠـﺮت درهجره سوزد از زین آغشته به زهره کینه آقا            از گریه چشمان تـﺮت درهجره سوزد گرده تواهل خانه ات بودند اما درگوشه ای بال وپرت درهجره سوزد صادق به بالین سرت میکردگریه                      ازرفت و..آمدهمسرت درهجره سوزد ﺍﺯ ﭘـﺎ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ه تو را زهره هلائل                        تاب نگاه ﺁﺧـﺮت درهجره سوزد از زهرکینه گوشه ای پیچیده درخود                    ﺍﻣـﺎ  ﺑـﻪ  ﯾـﺎﺩ ه ﻣـﺎﺩﺭش درهجره سوزد سوزد ز زهرکینه سلطان مدینه                  طفلی کنار پیکـﺮت درهجره سوزد تالخته ی خون در سره زانویت افتاد            دیدم که جان خواهرت درهجره سوزد (مجنون) دگر بس کن که زهرا رفت از هوش مولانظرکن مادرت درهجره سوزد.. ✒✒ ✅ @babollharam
(ع) روضه خوانی کردی وحال سرت ریخت بهم همسرت باروضه ات درمحضرت ریخت بهم خاطرات کربلا هرگز نرفت ازیاده تو روضه میخواندی وگویا پسرت ریخت بهم پیش چشم کودکان پا برزمین کوبیده ای ازبیان روضه ها چشم ترت ریخت بهم ریخت بهم دیده ای درکربلا سرها به روی نیزه بود آنقدرگریه مکن بال وپرت ریخت بهم زین زهرآلوده ای،بال و پرت ریخت بهم من چه گویم جگر شعله ورت ریخت بهم زین زهرآلوده ای خورده به پاهای شما به گمانم که ز پا تا به سرت ریخت بهم راه رفتن درتن ودرزانوی پایت نبود وسط کوچه همه برگ و برت ریخت بهم ✅ @babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم برای کشتن تو زهر بی هوا آمد تمام حادثه درپای کوچه ها آمد جفای زین بنگر اینچنین بازهر کنار پیکر سرخت چه بی حیا آمد صدای ناله ی تو بین کوچه هاگم بود واشک غربت تو روی گونه ها آمد چکید نم نم اشکت،به خاک هجره شبی درون خانه به زاری شبی صدا آمد به زهرعاقبت ازپافتاده ای آقا برای داغ عظیمت دل منا آمد به تشیع تن توآمده اگرقاتل فغان که ناله ی طفل تو،تا خدا .آمد.. ✅
بسم الله الرحمن الرحیم من سائل دربارتوام حضرت باقر گم گشته ی بازار توام حضرت باقر گراشک بریزدهمه ازعنایت توست بی مایه خریدارحضرت باقر از دیدن گل های بهشتی نشوم شاد چون مست ز رخسار توام حضرت باقر با باره گنه روی به دربارتوآرم هرچند که سربارتوام حضرت باقر زنجیر گنه بسته اگرکل وجودم شادم که گرفتار حضرت باقر عمریست که مهمان به سرخوان بهشتم سرمست به گلزارتوام حضرت باقر شأن ونسب و نام ومقامم همه این است خاک ره زوار توام حضرت باقر مرغ دل من پر زده تا صحن وسرایت من تشنه ی دیدار توام حضرت باقر این فخرمرابس که کنم نازبه عالم چون سائل بازارتوام حضرت باقر (مجنونم)وعمری سره این سفره نشستم من سائل دربار توام حضرت باقر ✅
عرفه کربلا ان شاالله.. 💟💟💟💟💟 آخربه هوای کربلامیمیرم آخر زیر بقعه ی شمامیمیرم ░░ این دل به عزاخانه ی توآمده است گر رو نزنم به آشنا میمیرم ░░ روزعرفه میان بین الحرمین.. گریه نکنم من بخدا میمیرم ░░░ عمریست دلم تنگ توکربوبلاته.. من بی توحسین جان به خدا میمیرم ░░ ░░░ اینجاعرفه هست ومرابرتونیاز. آقا نکنم توراصدا... میمیرم. (مجنون) توام دست به دامان رقیه بی لطف شما همچوگدا میمیرم .مجنون کرمانشاهی ░░░
عرفه عرفه سینه زدن در حرمت راعشق است عاشقی کردنه زیر علمت راعشق است کاش امسال شوم راهی بین الحرمین عرفه گوشه ای ازآن حرمت راعشق است روضه ی حضرت مسلم به دره قصره زیاد بخدا می‌کُشدم زهر غمت راعشق است من آلوده فقط دست به دامان توام سره میزان عمل لطف کمت راعشق است به شب اول قبرم نبودترس مرا لحظه ای هست که شافع شدنت راعشق است منه مجنون همه جا سینه برایش میزنم عرفه سینه زدن در حرمت راعشق است
بااشک ثبت شد شد ماه محرمو بازم چرا تو بزم روضه ها صاحب عزا نیس این روضه ها کم‌ داره تو رو ،وقتی نباشی، دلخوشی ،تو قلب ما نیس جای قدمت رو فرشای هیئته اما چشم ما تو رو ندیده آقای غریب کجای این‌ هیئت ما خون از نگاه تو چکیده العجل،الامان بیا به حقّ اشک عمّه های مضطرت العجل،الامان به حقّ پیکر خونین جدّ بی سرت العجل، یوسف زهرا العجل..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بااشک ثبت شد ... ای صاحب چشم بارونی، روز وشب تو میگذره با آه سینه هیشکی توی خیمه ی تو نیس تا که به پای روضه های تو بشینه بازم آقای غریب ما خون جگری با روضه ی غریب کوفه می بینی سفیر جدّ تو میگرده دنبال وفا کوچه به کوچه العجل الامان به حق مسلمی که‌ شد سرش از تن جدا العجل الامان تنش از روی بام افتاده بین کوچه ها العجل بحقّ مسلم العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت مسلم علیه السلام: با دستای بسته روی بام نوشتم ای حسین نیا به شهر کوفه همراه علی ِ اصغر واکبر و زینبین نیا به شهر کوفه به دختر شیرین زبونت بگو که همراه خودش نیاره زیور در عوض بگو که همراهش بیاره توی کربلا اضافه معجر ای گل فاطمه کوفه نیا که توی این دیار قحط وفاست خواهرت رو نیار کوفه پر از سنان و شمر و زجر بی حیاست العجل بحقّ مسلم العجل 🌸🌸🌸🌸🌸 چند لحظه ی دیگه پیکرم حنا میشه به روی بام با خون حنجر میشه سر من جدا ولی نمیره روی نیزه ها جلوی خواهر اینجا تن من نمیره زیر دست و پای مرکب دشمن کافر اینجا کسی با تازیونه نمیزنه به دخترم‌ کنار پیکر می بینم روزی که توی همین کوفه سرت میره رو نیزه ها روبه رو خواهرت جسارت میشه به سر جدات با یک عصا العجل بحقّ مسلم العجل ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بااشک ثبت شد ای صاحب اصلی عزا، دلت دوباره ساکن کربوبلا شد همراه حسین و عمه ها، رفتی به اون زمینی که مهد بلا شد می بینی همین که پای زینب به زمین کربلا رسیده با درد اشکای غریبی از چشاش به روی خاک کربلا چکیده با درد العجل الامان بیا به حقّ آه عمّه ی غم پرورت العجل الامان بیا به داغ روی داغ جدّ اطهرت العجل، به حق زینب العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت زینب علیهالسلام: اینجا چه زمینیه حسین جان که غم دو عالمو گذاشت تو سینَم اما تموم غمم اینه که نکنه داغ تو رو اینجا ببینم یه کوچه ای از محارمه به دور من تا سایمو کسی نبینه چند روز دیگه کنار مقتلت میون دشمنیم من و سکینه ای داداشم نخواه ببینم رأستو رو نیزه ها چند روز بعد توی این خاک غم نخواه بشم اسیر و همسفر با ابن سعد العجل، به حقّ زینب العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 هرچند دل من پر از غمه، دلم خوشه کفیلمه حضرت عباس تا وقتی که باشه پیش من ،غربت این زمین ِغم نمیشه احساس چند روز دیگه با مشک آب، به علقمه میره ولی بر نمی گرده سهم من و اهل خیمه ها ،میون غارت حرم، غربت و درده آه از اون لحظه که دشمنا می ریزند به خیمه ها عصر دهم می بینند بی کسیم همه رو می زنند با کینه ی غدیر خم العجل، به حقّ زینب العجل.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
کلمه کلمه این شعر با اشک ثبت شد امشب میون خرابه ای، بازم غریب فاطمه با قلب بی تاب مونده توی گوش تو یه عمر، ناله های عمّه ی تو با سر ارباب می بینی لباس پارَشو، همین بسه دلیل برا اشک روونت رو خاک خرابه سر گذاشته غریبونه عمّه ی قامت کمونت العجل الامان به تن زخمی رقیه در شام بلا العجل الامان به عمّه ی شهیده از غم سر ِ جدا العجل، به رقیّه جان العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال سر بریده با حضرت رقیه علیهمالسلام😭: با سر اومدم‌ کنار تو ببخش منو ای دختر شیرین زبونم چشماتو ببند و اینقده نگاه نکن به این لبای غرق خونم ‌ گوشواره ی تو شبیه انگشتر من با سنگدلی رفته به غارت ای وارث درد مادرم،به گوش تو مونده چرا ،ردّ جسارت هستی تو خون جگر خیلی دلت پره از مجلس و بازار شام دیدمت از رو نی وقتی دشمن تو رو با سنگ میزد از روی بام العجل به رقیه جان العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 یادم نمیره لحظه ای که با کاسه ی آب اومدی کنار گودال دیدی بدن بی سر و پاره پارمو، ناله زدی کنار گودال یک شب تن بی سر منو دیدی و امشب سر من رو دامن توس روی تو مث منه کبود ،نشون تازیونه ها روی تن توس آه توی راه شام با دیدن سرم رو نیزه ها کشیدی زجر من شدم غرق اشک وقتی دیدم‌که تو رو میزنه با کینه زجر العجل به رقیه جان العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 پرسیدی با اشک و ناله هات، کی رگهای حنجر پاکمو بریده من هم‌دارم‌از تو یک سؤال، گیسوی نازدانه ی من چرا سفیده برده دلمو لباس خاکی تو و قدّ خمت سمت مدینه تو‌ کوچه ای که مادرمو چهل نفر زدن جلوی من با کینه وقتشه دخترم داره میشه دعای رفتن تو مستجاب مثل من جون میدی با شکم‌ گرسنه و لب ِ نخورده آب العجل به رقیّه جان العجل.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بااشک... روضه بخون ای صاحب عزای این شبای کربلا برای زینب آخه جون عمه ی تو از شهادت دو تا‌ گلش رسیده بر لب با این که میون ناله و اشک چشاش کشته شدند دو نور عینش اما شده شاد که کلّ هستشو فدا کرده توی راه حسینش العجل الامان به حقّ لاله های پرپر عمّه بیا العجل الامان بیا ببین که عمّه مضطره تو خیمه ها العجل ،بحقّ زینب العجل... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت زینب با امام حسین علیهماالسلام آماده شدن کبوترام پر بکشند به راه تو قبول کن ارباب میخوان که بشن فدای تو با گوشه ی نگاه تو قبول کن ارباب از وقتی که بر روی عبا دیدند علیّ ِ اکبرت رو پاره پاره هر کی یه گوشه نشسته و برای جون دادن تو راهت بی قراره یا اخا کن قبول بزار اینجا بشم‌مقابل تو روسفید یا اخا کن قبول نصیب من بشه مقام‌مادر شهید العجل ،بحقّ زینب العجل... 🌸🌸🌸🌸🌸 رفتم توی خیمه تا عزیزامو میون خاک و خون نبینم اینجا رفتم‌که خجالت نکشی وقتی میشن‌ کشته با کینه های اعدا راضی شدم از اونا زمونی که شدن شهید ِ راه تو برادر رفتند با تنی زخمی و پاره پاره با تأسّی بر علی ِ اکبر رفتنو شکر حق نمی بینند که من همسفرم با دشمنا رفتنو شکرحق نمی بینند منو تو مجلس شام بلا العجل ،بحقّ زینب العجل... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
ثبت با اشک... بازم دل تو رفته تو گودال و می بینی زخمای کاری ارباب می بینی که لاله ی حسن رفته به قتلگاه برا یاری ارباب وقتی که عمو در وسط لشکر دشمنا میشه بی کس و تنها میشه سپر عموجونش تو قتلگاه مقابل کینه ی اعداء العجل الامان به حقّ غربت یاس شکسته ی حسن العجل الامان بیا که زیر دست و پا شده صدپاره تن العجل بحقّ اولاد حسن.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت عبدالله بن حسن با حضرت زینب علیهماالسلام: دستم رو رها کن عمّه جان ببین عمومه بی پناه بین یه لشکر هر کی داره اونو میزنه یکی با نیزه اومده یکی با خنجر من چطور بایستمو ببینم‌که عمومو می کشند یه عدّه نامرد میرم که به راش فدا بشم ،دنیا بدونش به خدا سراسره درد آخرین یارشم نمیزارم عموم تو قتلگاه بی چاره شه با دَم یا حسن میرم که مثل قاسم پیکرم صدپاره شه العجل بحقّ اولاد حسن.... 🌸🌸🌸🌸🌸 من اومدم ای عمو ببین یاس حسن برای جون دادن مهیّاس دستم شده از تنم جدا تو راه تو شکر خدا شبیه عبّاس چند لحظه ی دیگه پیکرم میره کنار تو به زیر نعل مرکب میره سر من هم مث تو به روی نیزه روبه روی عمّه زینب شد فدات، جون من سینه ی من تو آغوشت شکسته شد با تیر شکر حق میرمو نمی بینم که خواهرام‌میشن اینجا اسیر العجل بحقّ اولاد حسن.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
ثبت با اشک... آقای غریب ما کجا گرفتی مجلس عزا برای قاسم با یاد جراحت تنش به زیر دست و پا شده اشک‌ تو دائم داری می بینی حسین‌ کنار لاله ی برادرش یاد مدینه ست اون تیرا که از تن حسن بیرون کشید یه عمریه داغ تو سینه ست العجل الامان به سینه ای که زیر پای مرکبا شکست العجل الامان به اعضایی که زیر دست و پا از هم‌گسست العجل به حقّ قاسم العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال امام حسین با حضرت قاسم علیهماالسلام ای نور دل برادرم چرا مقابل چشام شدی تو خاموش قاسم‌عزیزم ببین‌که با چه دردی می برم‌ تو رو میون آغوش پاهات به رکاب اسب نمی رسید حالا کشیدی قد میون میدون پای تو روی زمین‌کشیده میشه روبه روی من، دلم شده خون لاله ی پرپرم چقد به روی پیکر تو مونده ردّ پا می برم با چه حال تن صدپاره ی تو رو به سمت خیمه ها العجل به حقّ قاسم العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 اینجا تو رو بین بارون سنگ دیدمو و باباتو در بارونی از تیر دیدم کفنش خونی شده، وقتی گذاشتمش رو خاک ِ قبر شدم‌ پیر حالا تن صدپاره ی تو رو میزارم تو خیمه گاه کنار اکبر از داغ ِشما دوتا داره دق می کنه جلوی من بیچاره خواهر آه از اون موقع که می بینه پیکرت رو پاره پاره مادرت آه از اون موقع که می بینه بر روی سرنیزه ها میره سرت العجل به حقّ قاسم العجل.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
ثبت با اشک... شد وقت مرور روضه ی آب و ترکهای لب علی ِ اصغر آقا شدی از صدای العطش تو خیمه ی رباب ،دو‌باره مضطر داری می بینی حسین به میدون اومده با کودک ِنخورده آبش خونه دلت از خواهشی که تیر سه شعبه ی عدو شده جوابش العجل الامان به خونی که حسین پاشیده سمت آسمون العجل الامان به کام خشک کودکی که تر شده با خون العجل به حقّ اصغر العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال امام حسین با حضرت علی اصغر علیهماالسلام: لبخند می زنی میون دست و پا زدن ای تشنه لب کنار دریا خوشحالی که دادی جون علی مثل برادرت تو هم تو راه بابا ای حرمله، پاسخ تَلظّی ِعزیز قلب من چرا شده تیر شش ماه ی بی گناهمو مقابلم گرفتی با سه شعبه از شیر رفتی ای اصغرم قسمت نشد که بشنوم من از لبت بابا شد حروم اصغرم آبی که مِهر ِمادر منه به تو چرا العجل به حقّ اصغر العجل..... 🌸🌸🌸🌸🌸 زینب بیا باهم بکشیم سه شعبه رو از میون حنجر اصغر می ترسم همین که از گلوی نازکش دربیارم ،جدا بشه سر باید چی بدم جواب مادرش رو که‌تو خیمه گاه چشم انتظاره حالا چه جوری میخواد سر علی رو روی نیزه ها کنه نظاره وای ِمن، می بینه سرش رو در میون سلسله،تو راه شام پاسخ ِگریه هاش میشه لبخند تلخ حرمله، تو راه شام العجل به حقّ اصغر العجل..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)