eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
از شوال تا محرم کوفه میا تو ای مولا غریب این دیاری نمونده دیگه یاری خریداری نداری ببین سفیر تو گشته کوچه به کوچه حیرون غریب و زار و گریون از نامه ها پشیمون مولا مولا میا به جان زهرا مولا مولا میا به شهر اعدا مولا مولا به قتلگاه بابا مولا ،مولا ،میا پسرعمو جان..... یا مولا،مولا،میا به شهرکوفه..... 🌸🌸🌸🌸🌸 اگر که جان دهم تشنه فکر دل ربابم دل خون قحط آبم بُرده سه شعبه تابم حرمله در هدف دارد گلوی اصغرت را دیده ی اخترت را سینه ی اطهرت را مولا مولا حرمله در کمینه مولا مولا برگرد سوی مدینه مولا مولا بخاطر سکینه مولا ،مولا ،میا پسر عموجان...... یا مولا،مولا،میا به شهر کوفه....... 🌸🌸🌸🌸🌸 آقا شده ز بی عهدی یه پیرزن پناهم عدو گرفته راهم بی یاروتکیه گاهم سنگی که برجبینم خورد درکوفه ازروی بام دارد حکایت شام رأس زنان وایتام مولا مولا می بینم چشم ترها مولا مولا به روی نیزه سرها مولا مولا کوچه وخون جگرها مولا ،مولا ،میا پسرعموجان..... یا مولا ،مولا ،میابه شهرکوفه....... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
چِقَدَر چشم به را شدیم همه تا بازم نسیمِ پرچمش بیاد ثانیه ها رو شمردیم شب و روز تا بازم ماهِ محرمش بیاد شب اول خستگی در میکنن نوکرایی که سیاهی میزدن پارچه ها رو میزدند و زیر لب هِی میگفتن یا حسینِ بی کفن پارچه هم گریزِ روضه شده تا هر کجا پارچه دیدی گریه کنی حواست باید باشه تمومِ عمر رفتی پیرَن خریدی گریه کنی آخه این درد و باید کجا بگیم شاهِ شاها بود و پیرُهن نداشت بذا اصلا روضه رو بازش کنم پیرُهن جایِ خودش ، کفن نداشت شبِ اول شده اِذنتو بگیر از توو هیئت برو تا کرب وبلا اگه میخوای که تو هم زود برسی گاهی وقتا بگو یا امام رضا با امام رضا دلت پَر میکِشه با همون روضه هایِ سخت و عجیب گریه میکرد و میگف یابن الشبیب جدِمون و تشنه کُشتند و غریب حالا گریه کن!!! بیا خودت بگو مگه میشه به امام جواب نَدَن؟ مثلا بگه که ای وای جیگرم بِشنَوَن بهش یه جرعه آب نَدَن آره بابا همهٔ اینا شده تشنه لب بود و سرش رو بُریدن دستِ آخر جلو چشمِ خواهرش بدنش رو رویِ خاکا کشیدن
🏴 اشعار _________________________ از اسب واژگون شدی اما بلند شو خورشید خاک خورده ی صحرابلند شو گیرم که شمر روی تن تو نشسته است بر هم بزن قواعد و از جا بلند شو باجسم چاک چاک مزن چنگ روی خاک تنها امید خیمه ی زن ها بلند شو دارند می زنند به تو پیر مرد ها از دست شان بگیر عصا را بلند شو تا اسب ها به روی تنت تاختند ،شمر با ریشخند گفت :که حالا بلند شو!!! «از آب هم مضایقه کردند کوفیان» ای تشنه ی مقطع الاعضا بلند شو مادر رسیده آبرویش را بخر حسین یک یاعلی بگو و ازین جا بلند شو این خاک ها مناسب این خواب ناز نیست آتش گرفته خیمه ات آقا!! بلند شو!!... 🔸شاعر:
🏴 اشعار ________________________ فریاد من ز گوشه ی دارالاماره است جسمم به روی خاک زمین پاره پاره است آقا نیا که کوفه پر از چشم بی حیاست اینجا نگاه هرزه سوی گوشواره است پُر می شود ورودی این شهر از جفا پیش اسیرِ خسته که بی یار و چاره است قومی که نیست عهد و وفا در مرامشان حرفی اگر زدند ز طعن و شراره است باید خبر دهم به صبا تا که بشنوی: کوفی به فکر غارت یک گاهواره است ترسم که زینبت به اسارت رود... نیا ترسم ز نیزه ای که به دست سواره است عریان چو می شود بدنی، زیر مرکب است بر روی نیزه همره تو شیرخواره است مسلم فدای معجر و موی مخدرات ذکرم "نیا حسین" به میخ قناره است کار فروش تیر زیاد است بین شان حرف کنیز و برده به اینجا هماره است یارب نوای من برسد بر پسر عمو شاید دگر نرسد نیزه در گلو 🔸شاعر:
🏴 اشعار _______________________ باور نمی کردم گذرها را ببندند من را که می بینند درها را ببندند خورشید بودم زیر نور ماه رفتم جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم این چند شب یک خواب راحت هم نکردم من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت این کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت امروز جان دادم اگر جانت سلامت دندان من افتاد دندانت سلامت حالا که می آیی کفن بردار حتما ای یوسف من پیرهن بردار حتما حالا که می آیی ستاره کم بیاور با دخترانت گوشواره کم بیاور حیرانم اما هیچکس حیران من نیست باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست اینجا برای خیزران لب را نیاری آقا خدا ناکرده زینب را نیاری اصلا ببین گل ها توان خار دارند؟ پرده نشینان طاقت بازار دارند؟ من راضی ام انگشتر من را بگیرند وقت کنیزی دختر من را بگیرند اینجا برای نعل پا دارند آنقدر کنج تنور خانه جا دارند آنقدر مهر و وفا که نه جفا دارند ، اما اینجا کفن نه بوریا دارند اما باید مسیر تو چرا اینجا بیفتد حیف از سر تو نیست زیر پا بیفتد 🔸شاعر:
🏴 اشعار _______________________ سلام حضرت زهرا به آن سفیری که تمام زندگی اش پای یار افتاده تمام شهر به او پشت کرده و حالا میان کوچه دلش بی قرار افتاده به راه آمدن زینت و حسین و رباب غریب و خسته و چشم انتظار افتاده بگو به سید مظلوم ای نسیم سحر میا به کوفه که اینجا بهار، افتاده بگو به سید مظلوم مسلمت تنها بریده از همه با حال زار افتاده بگو ز دور به این خوارها نگاهی کن پسر عموی تو در بین خار افتاده ز بسکه سنگ به رویش زدند از روی بام به روی خاک ز نقش و نگار افتاده ز رفت و آمد آن نیزه دار حس کرده که در سر همه فکر شکار افتاده 🔸شاعر:
🏴 اشعار ___________ آه، بدجور مرا کوفه به هم ریخت حسین همه ی شهر به یکباره سرم ریخت حسین باورم نیست که آواره شدم در این شهر نیست پنهان ز تو، بیچاره شدم در این شهر تو نبودی که ببینی چه شبی سر کردم تا سحر گریه به تنهایی حیدر کردم باورم نیست که آواره ی صحرا شده ای باورم نیست که تو یکه و تنها شده ای کاش اینجا نرسی، کوفه پر از نیرنگ است کوچه هاشان همگی مثل مدینه تنگ است رفته از کف همه تاب و توانم چه کنم نامه دادم که بیا، دل نگرانم چه کنم نگرانم نکند زینبت اینجا برسد تو نباشی و خودش بی کس و تنها برسد چقدَر نقشه شوم است که در سر دارند نکند دخترکان معجر نو بر دارند وعده زیور و خلخال به هم می دادند وعده غارت گودال به هم می دادند نگرانم چه کنم، پیرهنت را بردار آه آقای غریبم کفنت را بردار چند تا مشک پر از آب بیاور حتما آه لب تشنه شدم، آب ندادند به من کوفه در فکر اسیرند چه بد خواهد شد خیزران دست بگیرند چه بد خواهد شد کوفه از قهقه ی حرمله ها سرمست است کمر قتلِ غریبانه ی مهمان بسته است 🔸شاعر:
✅ اشعار _______________________ کوفیان در دلشان کینه ی زهراست نیا مسلمت را بنگر بی کس و تنهاست نیا کار این بی صفتان سبّ عمویم علی است بینشان بغض علی واضح و پیداست نیا خواستم آب بنوشم که لبم مانع شد تشنگی وجه شباهت به تو مولاست نیا لب و دندان من از سنگ شکست و خون شد لب و دندان تو در نقشه ی اعداست نیا همه ی غصه ام این است که سنگت بزنند نیزه و سنگ زدن حرفه ی اینجاست نیا گر بیایی همه ی اهل حرم می بینند کمرت تاشده از غصه ی سقاست نیا پسرانم به فدای پسران تو شوند حیف از زندگی اکبر لیلاست نیا ترس دارم که بیایی و ببیند زینب ته گودال سر نعش تو دعواست نیا گر بیایی همه ی جن و ملک می شنوند که «بنیّ...» به لب حضرت زهراست نیا سر من را که بریدند و به میخی بستند فکر و ذکرم سر و گیسوی تو آقاست نیا لااقل دختر خود را تو به همراه نیار کوفه جولانگه خولی و شبث هاست نیا ترس دارم ز روی نیزه ببینی آخر حرمله همسفر زینب کبراست نیا «دخترم را بغلش کن که کنیزی نرود» نا مسلمانیِ این شهر هویداست نیا 🔸شاعر:
حضرت مسلم علیه السلام 🏴بند اول نیا به کوفه که من دلم گُواه ی بَد میده نیا به کوفه که چشمم ازاین مردم ترسیده شده مسلمت آواره توی کوفه آقاجون َر اهل کوفه بی حمن ندارن ُحرمت مهمون نامه ها نیس براتو/ نیا نیا نبستن عهدی باتو/ نیا نیا گرفتن اینا جاتو/ نیا نیا )میکنم بهت اشاره/ حسین حسین از رو داراالماره/ حسین حسین شی / حسین حسین( ر نیاری خواره نیا کوفه حسین جان،نیا نیا 🏴بند دوم پسرعموجان/توروقسم به مادرت که برگرد پسرعموجان/نیا که روبرو میشی با نامرد آقا برگرد که واست نقشه ها خیلی دارن دروغه هر چی میگن تورو تنها می ذارن همرات اهل و عیاله/ نیا نیا ُحکمت حرب و ق تاله/ نیا نیا َح / نیا نیا اینجا خون ت الله میکنم بهت اشاره... نیا کوفه حسین جان،نیا نیا 🏴بند سوم همینه دردم/که با خودت یه قافله گُل داری همینه دردم/رقیه رو دیگه برا چی میاری آقا برگرد که اینجا همه ی چشما هیزه چن روزه خونه هاشون خالی از هر کنیزه میونه این جماعت/ نیا نیا میره زینب اسارت/ نیا نیا میره معجر به غارت/ نیا نیا میکنم بهت اشاره... نیا کوفه حسین جان،نیا نیا
۱ کوفه شهر نیرنگ است با سفیرت در جنگ است دامن اهل کوفه پر سنگ است بر سر دار و فکر یارم غصه ی طفلانت را دارم کوفه شمشیر از رو میبندد ای نگارم ای حسین جان جان زهرا برگرد بهر غوغای فردا کفنی بردار آقا صحبت از غارت اینجاست یابن زهرا دیده ام از بالای این بام ماجرای کوفه را تا شام میزنند اینجا نعل تازه پی انعام
۲ آوای ماتم و ماه محرم است باز این چه شورش است در خلق عالم است از بارگاه قدس غم میزند صلا نوحو علی الحسین حی علی العزا ای حسینم ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم ای شاه کم سپاه بر لشکرت سلام بر راس اطهر و بر پیکرت سلام دل از غمت حسین کرب و بلا شده صاحب زمان ما صاحب عزا شده ای حسینم ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم حضرت مسلم بن عقیل (ع) خورشید عمر من آمد به روی بام با جسم غرق خون بر تو کنم سلام بر روی دارم و دارم چنین سخن با خود کفن بیار ای شاه بی کفن ای حسینم ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم
‍ ‍ ‍ 🏴 عليه السلام 🎤 صلی الله علیک ای نور هر دو دیده دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده ای شهید سر جدا خامس آل عبا وعده بعدی ما اربعین کرب و بلا من اراد الله، به خیرا عشق تو برده، دل ما را بی تو می‌میرم، عزیزالله با تو محشورم ان‌شاءالله در غربت مانده‌ای ای مسلم غریبم می‌بینمت سرِ دار / ای یار و ای حبیبم عید قربان من است اولین قربان تویی در قیام تشنگان اولین عطشان تویی تشنه‌لب رفتی، به قربانگاه می‌کشد از دل، یتیمت آه می‌شوم ملحق، پس از یک ماه من به تو مسلم، ان‌شاءالله غرقی در اضطراب سوی تو کِی می‌آیم با سر به خاک پاکت/بر روی نی می‌آیم من به کوفه می‌رسم با سری بر نیزه‌ها بی تنی که مانده است غرق خون در کربلا تو اگر امروز، شدی تنها می‌شوم مثل ِ، تو من فردا غربت است انگار، نصیب ما در میان این، بی‌غیرت‌ها .ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صلی الله علیک ای نور هر دو دیده دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده ای شهید سر جدا خامس آل عبا وعده بعدی ما اربعین کرب و بلا من اراد الله، به خیرا عشق تو برده، دل ما را بی تو می‌میرم، عزیزالله با تو محشورم ان‌شاءالله آه ای کرب و بلا مهمان رسیده انگار جان تو را نسیمی/در خون کشیده انگار پا به خاک تو نهاد کاروان حاجیان می‌شود اینجا تمام غرق در خون حجشان تو منایی و، تویی مشعر می‌شود در خا ک تو محشر روی خاک تو، که می‌ریزد خون پاک این، باغ بی‌سر آه ای آب فرات یک قافله رسیده با طفل شیرخوار و / با پیر قد خمیده روز آخر کافی است از تو یک پیمانه هم وای اگر منعت کنند ای فرات از این حرم ای فرات آن لحـــظهٔ آخر می‌روی از مشـــک آب‌آور در پی یک قطـــره از آبت می‌رود از دست، آخر اصغر ..................... ، عليها السلام امشب دیگر دلم از این جهان بریده از دوری تو دیگر / جانم به لب رسیده دخترت دلتنگ توست در سپاه جنگ توست غرق خون مثل سرت صورتم همرنگ توست دوریَت آتش، به جانم زد آن‌که سنگت زد، مرا هم زد آن‌که آتش در، حرم انداخت تا ابد آتش، در عالم زد کی قرآن مرا در خاک و خون کشیده از زخم روی لبهات/ جانم به لب رسیده ای سر از تن جدا تو کجا اینجا کجا ردّ سنگت بر جبین می‌کُشد امشب مرا کی مرا از تو، جدا کرده کی تو را ذبح از، قفا کرده با سرت خولی چه‌ها کرده با تو چه ای سر، دنیا کرده .................... عليها السلام و شهدا خواهر قربان تو مظلومی و غریبی تنهایی و میانِ / این قوم نانجیبی غم مخور امروز اگر شد سپاهت کم حسین نوجوان‌هایم فدات من مگر مُردم حسین زینب است و این، دو قربانی نذر تو هستند، تو می‌دانی هدیه‌هایم را، نرنجانی از نگاهم غمم، را می‌خوانی قربان تو شدن رزقی است بی‌نهایت هر کس فداییت شد / افتاد روی پایت نزد تو بی‌ارزش است جان بی‌مقدار من من فقط عار توام تو همیشه یار من ای فدای تو، سر و جانم پای تو والله، که می‌مانم من که دلتنگِ، شهیدانم با دل تنگ از، تو می‌خوانم ..‌..‌‌‌‌..........‌........‌.. آخر در قتلگاه من هم به تو رسیدم از بین تیر و شمشیر / دنبال تو دویدم بشکند دستم اگر نشکند در راه تو تا نبینم بی‌کسی آمد عبدالله تو من فداییّ، سرت هستم من شهید آخرت هستم پر زدم از خیـــمه تا گودال زخمی از زخم ِ، پرَت هستم دیدم که محشر است دور سرت عموجان زیر هجوم مانده بال و پرت عموجان نیزه‌ها دور سرت در طواف چندمند ناله‌های غربتت بین این غوغا گمند یک نفر سنگی، به سویت زد یک نفر با تیر، به رویت زد یک نفر با خنـــجری آمد پنجه در تابِ، گیسویت زد ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ . ای صاحب چشم بارونی، روز وشب تو میگذره با آه سینه هیشکی توی خیمه ی تو نیس تا که به پای روضه های تو بشینه بازم آقای غریب ما خون جگری با روضه ی غریب کوفه می بینی سفیر جدّ تو میگرده دنبال وفا کوچه به کوچه العجل الامان به حق مسلمی که‌ شد سرش از تن جدا العجل الامان تنش از روی بام افتاده بین کوچه ها العجل بحقّ مسلم العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت مسلم علیه السلام: با دستای بسته روی بام نوشتم ای حسین نیا به شهر کوفه همراه علی ِ اصغر واکبر و زینبین نیا به شهر کوفه به دختر شیرین زبونت بگو که همراه خودش نیاره زیور در عوض بگو که همراهش بیاره توی کربلا اضافه معجر ای گل فاطمه کوفه نیا که توی این دیار قحط وفاست خواهرت رو نیار کوفه پر از سنان و شمر و زجر بی حیاست العجل بحقّ مسلم العجل 🌸🌸🌸🌸🌸 چند لحظه ی دیگه پیکرم حنا میشه به روی بام با خون حنجر میشه سر من جدا ولی نمیره روی نیزه ها جلوی خواهر اینجا تن من نمیره زیر دست و پای مرکب دشمن کافر اینجا کسی با تازیونه نمیزنه به دخترم‌ کنار پیکر می بینم روزی که توی همین کوفه سرت میره رو نیزه ها روبه رو خواهرت جسارت میشه به سر جدات با یک عصا العجل بحقّ مسلم العجل ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باز بوی غمه بوی حرمه سرتاسر شهر پرچم و علمه باز یابن الشبیب شده روضه به پا فَبکِ للحسین حی علی العزا بارون میزنه تو چشمای ما راهی نیست تا حرم همینجاست کربلا رو سر و سینه زدن اربابم زیر سایه ی علم میچسبه خدا میدونه چقد این روزا هروله دور حرم میچسبه بند دوم سینه میزنم با مادر تو حسین حسین میگم با خواهر تو وقتی رو سرم میزنم میبینم یکی رو نیزه ها گذاشته سرتو گریه میکنم وقتی که نوحه خون میگه پیش چشات زدن دخترتو خیلی چشمای تَرو دوست دارم راه و رسم دلبرو دوست دارم سینه میزنم برات اقا چون دعاهای مادرو دوست دارم بند سوم باز اخر سر گوداله حسین دور و برتو جنجاله حسین خواهرت میدَوه از تل تا حرم تو گودی اومده اقا قاتلتم تا خنجر میکشه میبینه یدفعه میرسه بالای سر مادرتم میبینه که خولیِ نامرده هی داره دورو برت میگرده یا بُنَیَّ میگه چون میدونه داره دنبال سرت میگرده
بااشک ثبت شد ... ای صاحب چشم بارونی، روز وشب تو میگذره با آه سینه هیشکی توی خیمه ی تو نیس تا که به پای روضه های تو بشینه بازم آقای غریب ما خون جگری با روضه ی غریب کوفه می بینی سفیر جدّ تو میگرده دنبال وفا کوچه به کوچه العجل الامان به حق مسلمی که‌ شد سرش از تن جدا العجل الامان تنش از روی بام افتاده بین کوچه ها العجل بحقّ مسلم العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت مسلم علیه السلام: با دستای بسته روی بام نوشتم ای حسین نیا به شهر کوفه همراه علی ِ اصغر واکبر و زینبین نیا به شهر کوفه به دختر شیرین زبونت بگو که همراه خودش نیاره زیور در عوض بگو که همراهش بیاره توی کربلا اضافه معجر ای گل فاطمه کوفه نیا که توی این دیار قحط وفاست خواهرت رو نیار کوفه پر از سنان و شمر و زجر بی حیاست العجل بحقّ مسلم العجل 🌸🌸🌸🌸🌸 چند لحظه ی دیگه پیکرم حنا میشه به روی بام با خون حنجر میشه سر من جدا ولی نمیره روی نیزه ها جلوی خواهر اینجا تن من نمیره زیر دست و پای مرکب دشمن کافر اینجا کسی با تازیونه نمیزنه به دخترم‌ کنار پیکر می بینم روزی که توی همین کوفه سرت میره رو نیزه ها روبه رو خواهرت جسارت میشه به سر جدات با یک عصا العجل بحقّ مسلم العجل ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
‍ ‍ . علیه‌السلام دلنگرونم و پریشون مسلمته غریب و گریون صدامو بشنو ای آقا جون برگرد، اگه دوس داری علیِ اصغرو، برگرد می‌گیرن ازت علیِ اکبرو، برگرد، ای وای برگرد، خواهرت‌نبینه خون‌وخنجرو، برگرد نبینه نیزه‌هایِ رو پیکرو، برگرد ای وای حال و هوای اينجا سرده دلم پر از غصه و درده كوفه حسين پر از نامرده آقا / نگرون دخترای حرمم / آقا نگرون تير و مشک و علمم / آقا / ای وای آقا / نگرونم برای قحطی آب / آقا نگرونم برا شيرخوار رباب / آقا / ای وای راهت و کج کن به مدینه دارن ازت حسابی کینه نذار که مادرت ببینه رو خاک، تنت‌افتاده‌باشه غرقِ بخون، رو خاک با لب‌تشنه‌وحالِ‌پریشون، رو خاک، ای وای رو خاک، بره از هرنفست تاب‌وتَوون، رو خاک به‌زیرِنیزه به‌سختی بدی‌جون رو خاک، ای وای دلم بالا دارالاماره برا رقیه بیقراره سه ساله که زدن نداره حیفه، بدنش که تازیونه میخوره، هر شب سیلی‌های بی‌بهونه میخوره، هرشب ای وای حیفه،غصه‌های بچّه‌گونه‌میخوره، هر شب حسرتِ گیسو و شونه میخوره هرشب، ای وای ................................. سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خیمه ها شعله ور، تو گریون گریه میکردی چه هراسون میدویدی خیلی پریشون پاهات / آبله زده چه جور کرده ورم / پاهات باز میشن آبله هات تو هر قدم / پاهات / ای وای پاهات / بد لگد خورده و راه میاد به زور / پاهات تازیانه خورده از زجر شرور / پاهات / ای وای 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ داشتی واسه بابا بهونه زجر اومده با تازیونه میگیره بازوت و نشونه عمه / بغلت میگیره و داره گله / عمه نا نداری! زدنت مقابله / عمه / ای وای عمه / دلش آتیشه برا زخم پاهات / عمه روزی صد مرتبه میمیره برات / عمه / ای وای 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چه سنگایی به کمرت خورد به هلهله چشم ترت خورد عصا چه محکم توو سرت خورد دیدی / این طرف سری به روی نیزه ها / دیدی اون طرف رقص یه عده بی حیا / دیدی / ای وای دیدی / می نشست دختر شامی با ادا / دیدی جلوی خرابه با ظرف غذا / دیدی / ای وای .......................... علیهم السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از غمِ تو سنگینه سینه غربتتو چشام نبینه بضاعت منم همینه داداش / کرده نذر غمِ تو ام بنین / سقّا داده واسه تو علی اکبرِشو / لیلا / ای وای داداش / تنهاییت دل منو بدجوری آ/زرده زینبت قربونیاشو واست آ/ورده / ای وای 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ حسین من! آرومِ جونم نذار که شرمنده بمونم فدات بشن دو تا جَوونم اينا / فداييایِ علی اصغرتن / اينا سربازای حرم خواهرتن / اينا / ای وای اينا / دوس دارن مدافع حرم بشن / اينا دوس دارن داداش براتو جون بدن / اينا / ای وای 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شکرخدا دادن واست جون وگرنه می شدم پریشون نمیام از توو خیمه بیرون هیچوقت / نباشم شرم چشاتو ببینم / هیچوقت بمیرم بیکسی هاتو نبینم / هیچوقت / ای وای هیچوقت / غیرممکنه ازت رو بگیرم / هیچوقت پیشِ من بغض نکنی که میمیرم / هیچوقت / ای وای . •┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈┈•
‍ ‍ . میرسه نسیم ماتم حسین شب اول محرم حسین همه جمعن پای پرچم حسین شب اول محرمِ حسین آوردی زیر خیمه نوکراتو خدا ازم نگیره روضه هاتو ممنون مادر توام دوباره اجازه داد گریه کنم براتو حسین جانم .... نوکریت آبرو داد به ما حسین بابی انت و امی یاحسین بهتر از روضه ی توست کجاحسین بابی انت و امی یاحسین به غم دل من اسیره تو روضه نوکرت ای کاش بمیره تو روضه از مادرت شرمنده میشم آقا اگر که گریه ام نگیره تو روضه حسین جانم... ................................. پره نامرده چرا کوفه حسین یابن فاطمه نیا کوفه حسین نداره به ما وفا کوفه حسین یابن فاطمه نیا کوفه حسین دلم برات زار و حزینه امشب غصه رو قلب من میشینه امشب کوفه برای کشتنت مهیاست مولای من برگرد مدینه امشب حسین جانم... آخرش جونم میشه فدای تو نگرانم واسه بچه های تو دل من شور میزنه برای تو نگرانم واسه بچه های تو نیا که کوفه از تو داره کینه بیچاره میشه دخترت سکینه کوفه نیا سخته برای رباب شیرخواره شو رو نیزه ها ببینه حسین جانم... تک و تنها می کنم دعا حسین کاشکه برگردی مدینه یاحسین پریشونم بین کوچه ها حسین کاشکه برگردی مدینه یاحسین رو نیزه میگرده سرت تو کوفه بد میگذره به دخترت تو کوفه اینجا همه پیش سر بریده ات سنگ میزنن به خواهرت تو کوفه حسین جانم.... ................... اینجا غم به دل میشینه یاحسین بیا برگردیم مدینه یا حسین جان دخترت سکینه یاحسین بیا برگردیم مدینه یاحسین عزیز قلب مادرم برادر میبینی زار و مضطرم برادر من با تو اومدم ولی میترسم که بی تو از اینجا برم برادر حسین جانم... اومد اینجا بوی مادرم حسین نگرانتم برادرم حسین ای همیشه سایه ی سرم حسین نگرانتم برادرم حسین تموم صحرا پره نیزه داره دلم به شور افتاده باز دوباره حرمله اینجاست تو بگو با رباب اصغرو از خیمه بیرون نیاره حسین جانم... ................. روشنیِ دیده ی ترِ منی ابتا من الذی ایتمنی نه سری مونده برات نه بدنی ابتا من الذی ایتمنی اشک تو از چشم ترت میریزه خاکستر از روی سرت میریزه فدات بشم داره رو دامن من خونِ رگای حنجرت میریزه اباالمظلوم... اینجا هیچکی جوابم رو نمیده کی رگای حنجرت رو بریده پیشونیت شکسته رنگ پریده کی رگای حنجرت رو بریده دیگه نمیتونم قرار بگیرم از کف پام باید که خار بگیرم خیلی کتک خوردم ولی نشده که سر تورو از نیزه دار بگیرم اباالمظلوم... برا من یتیمی زوده ای پدر همه پیکرم کبوده ای پدر مگه جرم من چی بوده ای پدر همه پیکرم کبوده ای پدر اینجا کتک به هر بهانه خوردم سیلی به جای آب و دانه خوردم شبیه مادر تو ای پدر جان منم غلاف و تازیانه خوردم مشابه سبک زیر خوانده می‌شود •┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈┈•
✅بند اول در کوفه تک و تنها سر گشته و حیرانم۳ بنگر که عدوی تو بشکسته چه دندانم۳ کوفیان عهد و پیمان را گسستند سر پیک عشق تو را شکستند یا حسین ۲ میا به کوفه ✅بند دوم در کوفه ندیدم من جز خدعه جز نیرنگ ۳ اسباب پذیرایی اینجا نبود جز سنگ ۳ روی دارم ولی غرق نوایم دل نگران خواهر شمایم یا حسین ۲ میا به کوفه ________ ✅بندسوم گفتم که بیا اما ازگفته پشیمانم (3) برگرد و برو که من دلخون و پریشانم (3) حنجرت میشودپاره ی پاره کوفیان می کنند برتونظاره یا حسین یا حسین. میابه کوفه اجرای سبک:
‍ . میا کوفه آقا که قلبم شکسته به عشق تو کوفی دو دستم رو بسته به دیوار غربت سرم رو میذارم منم بی قرارو تو هستی قرارم منی که یه مردم توو کوچه بریدم به یاد عقیله ز دل آه کشیدم من از کوچه گردی شدم خسته ای یار چه حالی رو داره سکینه توو بازار دو تا بچه هام که غریبی مو دیدن الهی نبینن سرم رو بریدن ولی از روی تل می بینه سه ساله میگه با دلی که پر از درد وناله آهای اهل کوفه نبرّید سرش رو بذارید ببوسم یه بار حنجرش رو میگه با دل خون نچرخون بدن رو ببینید توو گودال، داداشش حسن رو ✍ ......... . ۱۲ قرار دل من، ببین بی قرارم برای گلوته که دلشوره دارم کجاست اینجا ای گل، که قلبم حزینه نگو که دل من به داغت می شینه میترسم که قلبم بشه غرق ماتم الهی یه مو هم نشه از سرت کم سؤالی دارم از تو ای عشق خواهر بگو اینا نخله یا نیزه ست برادر جواب امام مکن بی قراری مکن گریه خواهر هنوز که ندیدی روی نیزه ها سر می بینی همین جا که بی سر می افتم می بینی زیر پای لشکر می افتم هنوز که ندیدی به خونها شناور ندیدی سنانو،توو گودی حنجر مشو خیره انقدر تو به سوی نیزه تنم بالا پایین میشه روی نیزه ............. . ۱۲ سلام سر بریده سلام کربلایی آخه معلومه که بابایی کجایی کجا بودی بابا که خونیه لبهات به من عمّه می گفت سفر رفته بابات غریبی مو دیدن دلم رو شکستن چقد زجر و خولی نامردند و پستن نبودی به اشک چشام خنده کردن نبودی به زخم پاهام خنده کردن سرت روبرومه نمی بینم امّا چقد دستای شامی سنگینه بابا نمی بینه گر چه چش دختر تو چرا که بوی دود می آد از سر تو شنیدم تو گیر کرده بودی تو گودال چجوری در آوردنت از توو جنجال شنیدم که بابا جلو چشم زینب تو جون داشتی و رفت تنت زیر مرکب ............ . ۱۲ صدای غریبیت رو تا من شنیدم عمو جون تا اینجا رو با سر دویدم تو رو بین لشکر غریب گیر آوردن تنت رو با نیزه به هر سویی بردن برای تن تو دو دستم سپر شد یتیم حسن باز که شرمنده تر شد من افتادم ای وای روی پیکر تو دیدم جای نیزه ست روی حنجر تو تک و تنها افتاد عمو بین گودال ببین عمه جونم تنش شد لگد مال عمومو یه عده ببین دوره کردن چیشد که با خنده دارن بر میگردن ببین غرق خونه، نوک پاش تا ابرو عموم روی خاکا می غلته به پهلو بذار که برم تا نشه زیرو رو تر ببین نیزه میره توو جسمش فرو تر .............. . ۱۲ پیچیده توو گوشم صدای تو قاسم میسوزه دل من برای تو قاسم پُره خونه چشمات پُره خاکه لبهات بریدم که دیدم بریده ست نفسهات دیدم یه حرومی موی تو گرفته سم اسبا حتی بوی تو گرفته زیر پای اسبا شدی غرق در خون نمی آد تنت از توی خاکا بیرون همه تیر زدن به تنت ای شهیدم به یاد حسن افتادم تا که دیدم شکسته شد ای وای زیر نعلا سینه تورو دیدم امّا دلم رفت مدینه همون جایی که در میسوخت و شرر زد یکی با لگد هی به پهلوی در زد دیدم که درافتاده بر جسم مادر دیدم که همه رد شدن از روی در .👇
مناجات با امام زمان عجل الله فرجه سلام من به تو و بر محرم جدت سلام من به تو و روضه ی غم جدت فدای شال سیاهت که پرچم روضه است دوباره آمده ام زیر پرچم جدت به زیر چادر زهرا دوباره جمع شدیم شدیم سینه زن داغ ماتم جدت چقدر گریه نوشتیم پا به پای لهوف چقدر روضه کنار مُقرَّم جدت قسم به گریه ی هر شام و اشک هر صبحت که اشک گریه کنان است، مرهم جدت خدا کند که بمیرم غروب عاشورا میان ذکر مصیبات اعظم جدت هزار بار نوشتیم روضه را، هر بار رسیده ایم به آن جسمِ درهم جدت رسیده ایم به دست بدون انگشتر رسیده ایم به آن پیکر کم جدت بیا به مجلس روضه به خاطر عباس بیا به حق همان قامت خم جدت وحید محمدی @babollharam