eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
58 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم (( نه شاعر ، نه حکیم )) پیغام فرستاد کسی مرثیه خوان را با شرح خبرسوخت دل پیر و جوان را (( مردان خدا پرده ی پندار دریدند )) آمد غزلی خواند و برآشفت جهان را مشغول شعف بود دل ما که به یک حرف در سوگ فرو برد زمین را و زمان را از جان حماسه نفس باد بهاری برگشته و آورد سر شانه خزان را تابوت شهید است به دوش همه و باز از مأذنه آورده نسیم عطر اذان را در پیکر این پیک چه اضداد که جمعند پیروزی ازآنش شده چون باخته جان را باید حرم عشق سپر داشته باشد پس آمده بیدار کند بی خبران را این مرد نه شاعر نه حکیم است ولی باز در زمزمه انداخته نام همدان را ۱۳۹۴
السلام علیک یا مظلوم *************** ترا با اسم اعظم آفریدند امیر هر دو عالم آفریدند به پاس حُرمت خون گلویت مه ماتم ، مُحَرَّم آفریدند برای گریه بر داغ عظیمت مُحَرَّم را مُعظّم آفریدند برای زخمهای پیکر تو ز اشک دیده مَرهَم آفریدند خدا شد خونبهایت پس عجب نیست ترا با اسم اعظم آفریدند چه حکمت بود در کرببلایت که اصحاب ترا کم آفریدند را مُسخّر کرده عشقت که با عشق تو آدم آفریدند ***
حضرت رقیه (س) یه دختر حزینم ، بی بال و پر ترینم چون دیگه جون ندارم ، یه گوشه ای میشینم رو خاک به جای پر بابا ، عکس قفس کشیدم یه لاله رو لبم نشست ، هر بار نفس کشیدم نیمه شبا از پام چقدر ، من خار و خس کشیدم بر لب رسیده جون من از راه اومد مهمون من ** تو ماه و من ستاره ، پیش همیم دوباره حرف می زنیم ولی ما ، با زبون اشاره خدا نیاره دختری ، لکنت زبون بگیره تو بیابون تازیونه ، ازش امون بگیره فقط باید سر باباش ، بیاد که جون بگیره خسته شده پاهای من من و ببر بابای من کانالی پرازسبک،نوحه جدیدبراهمه مناسبتهای مذهبی ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
بسم الله الرحمن الرحیم واحد سنگین شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها بند اول یادت می یاد بابا چادر سرم کردی دعا برام خوندی همسفرم کردی یادت میاد که من رو ، رو شونه هات می بردی هر جا خودت نبودی ، به سقا می سپردی اما حالا ببین بعد از کرببلا دیگه چیزی ازم نمونده بابا سرتو رو نیزه کار منو تا این خرابه ها کشونده بال و پرم سوخته دل حرم سوخته وای جگرم سوخته بند دوم تا اسمتو گفتم تازیونه خوردم اگه نبود عمه همونجا می مردم تو که نبودی عمه ، خیلی هوامو داشته تو این سفر برامون ، سنگ تموم گذاشته هر جا طاقت من کم شد تو این سفر عمه زود می رسید به دادم بابا شرمندگیم کشته تو این سفر خیلی زحمت به عمه دادم بال و پرم سوخته دل حرم سوخته وای جگرم سوخته محمد مبشری کانالی پرازسبک،نوحه جدیدبراهمه مناسبتهای مذهبی ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
سلام الله علیها 〰〰〰〰〰〰 بغض نشسته توو گلوم، راه نفسهامو گرفت نذاشت بپرسم عمه جون، ازمن کیٖ بابامو گرفت انگار زمین و آسمون، با ما سر یاری نداشت سر شمام بالای نی، جز نیزه غمخواری نداشت با / گریه های هر شبم / ماه و ستاره گریه کرد چشمام اگر کم سو شده / با هر اشاره گریه کرد از خاطرات این سفر / من چی بگم داری خبر گاهی نگام کردی رو نی / گاه از میون طشت زر بابا بابایی بابابابایی ۲ 〰〰〰〰〰〰 گرد و غبارِ رو چشام، توان دیدن رو گرفت مُشت و لگد از دخترت، بالِ پریدن رو گرفت مثل گلی شکسته ام، که میشه پژمرده رو خاک رنگ پرستویی شدم، که شده توو قفس هلاک با دیدن موهای تو / موی خودم از یاد رفت دندون تو شکسته شد / هستی من بر باد رفت رو دامنم آروم بگیر / منم با تو همسفرم اگه به من توان بدی / تا آسمونا میپرم بابا بابایی بابابابایی ۲ . ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ 🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
زمینه شهادت حضرت رقیه س به روش سبک شماره ۱۹ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ☑️ بند اول میون ویرانسرای من میون این ناله های من میون اشک ای بابای من (بیا بابایی) ۲ همه این جا ، هی میگن که ، تو نداری بابایی بچه های ، شام ویران ، می کشندم تنهایی یه دختر غریب و تنها از عمق دل داره تمنا مهمون این دامن من شو (مرو بابایی) ۲ (من الذی ایتمنی)۴ 🍁 ☑️ بند دوم شبی ز بالای نیزه ها تو وعده دادی حالا وفا برای دیدم ما بیا (بیا بابایی ) ۲ بیا بابا ، من تنها ، به هوای تو زنده ام بیا بابا ، ببرم که ، از عمه شرمنده ام بیا تو این خرابه ی ما تا که کنم تو رو تماشا سحر این شام محن شو (مرو بابایی) ۲ (من الذی ایمتنی)۴ 🍃🍃🍃🍃 شاعر: کربلایی محمد مبشری سبک: کربلایی مرتضی حبیبی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 کانالی پرازسبک،نوحه جدیدبراهمه مناسبتهای مذهبی ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
(س) 3 بند اول روی پاهات سر می ذارم می‌بارم خود بخود موهای خاکیم با دست کوچیکت شونه شد وااای ناز میکنی صورتم رو آروم با دستای خسته بگو بدونم بابایی  کی ناخنت رو شکسته ؟ زخمیه روی ماه تو چی بود بابا گناه تو سوی لبهام شده خیره(نگاه تو)3 گل بابا (رقيه جان)3... بند دوم داره مى لرزه دو دستت جلو چشم ترم چقَدَر هستی عزيزم شبيه مادرم واااى آماده شو ای عزیزم می رسه واسه تو مهمون يادت باشه مادر اومد زخمِ گوشِت رو بپوشون دلْ از آلاله ها بُردی شبيه غنچه پژمردی خبر دارم چهل منزل (كتك خوردی)3 گل بابا (رقيه جان)3... بند سوم من تو رو اُمّ ابیها می‌دونم دخترم همیشه می نداختی من رو به یاد مادرم وااای صورت ماهت بمیرم چرا اسیر خسوفه میگن که سنگینه دستِ مَردای بی رحم کوفه غمِ چشمات زد آتیشم زد آتیش به رگ و ریشه م نخور غصه دیگه امشب(میای پیشم) 3 گل بابا (رقيه جان)3... ✍ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﻫﺂ ﺳﺒﻚ کانالی پرازسبک،نوحه جدیدبراهمه مناسبتهای مذهبی ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
(س) 2 بنداول از روی نیزه می دیدم که کشیدی عذاب روی دست تو می دیدم ردّ سرخ طناب وااای تو رو دیدم غصه خوردم وقتیکه دستت رو بستن غرور بابات شکستِش غرور تو که شکستن گریه داره غمت بابا چشای پُر نَمِت بابا سیلی خوردی با اين سنِّ (كَمِت بابا)3 گل بابا (رقيه جان) 3... بند دوم حرفای توو قلب تُ خوب میدونم دخترم غم نخور آخر کنارِ تو میام با سرم وااای خبر دارم که شکسته آیینه ی روت عزیزم خبر دارم مثل زهرا شکسته پهلوت عزیزم میدونم که چه بی تابی هنوزم تشنه ی آبی ميدونم كه بدونِ من (نمیخوابی)3 گل بابا (رقيه جان)3... بند سوم اومدم حالا کنارت بیقراری نکن اشکاتو پاک کن عزیزم سوگواری نکن وااااای پاهات چرا زخمه بابا پاره شده پیرْهن تو صدات میلرزه عزیزم چرا کبوده تن تو نزن زل به موهای من نمیشه وا چشای من نزن زل به ترکِ رو ( لبای من)3 گل بابا (رقيه جان) 3... ✍ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﻫﺂ ﺳﺒﻚ کانالی پرازسبک،نوحه جدیدبراهمه مناسبتهای مذهبی ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
تمام شهر را آذین ببستند به بام انتظار خود نشستند به همراه هزاران سنگ از بام به هر جا حرمت ما را شکستند ز کوفه آمدیم و جان فشاندیم تن بی جان به شام غم کشاندیم برای آن که ما تحقیر گردیم سه روزی بر دَرِ دروازه ماندیم میان کاروان از صبح تا شام همه رفتیم کوچه کوچه آرام فقط سنگ جفا بر ما نبارید به سر می ریخت آتش از سر بام ز دیده دختری صد دُر گرفته بهانه بهر یک چادر گرفته به دست بسته طفلی گفت عمه سرم از سوز آتش گُر گرفته ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ 🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
بند ۱ آمد به صد اندوه و داغ هجران۲ یک قافله رو سوی شام ویران دیده صد بلا را - داغ کربلا را ویران شده کاخ ستمگر با خطبه های دخت حیدر مولا حسین جانم حسین جان ۲ بند ۲ دروازه ی ساعات جایگاهش ۲ چشمان نامحرم کند نگاهش به دستان بسته - به قلب شکسته آن جا سه روز اِستاده بودند گویا ز غم جان داده بودند مولا حسین جانم حسین جان ۲ بند ۳ هشتاد و چار آلاله ی غریب اند ۲ نیلی ز داغ غربت حبیب اند یاس اگر هر چه بود - در سفر شد کبود شد روزشان ازغصه چون شام از کینه های مردم شام مولا حسین جانم حسین جان ۲ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═ 🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
بند ۱ ببین گرفتار توام ، غریبم و یار توام ۲ حتی به روی نیزه ها ، ( عاشق دیدار توام ) ۲ ( نمی دونستم سرت پیش روی خواهرت ) ۲ ( می خوره خیزران وای به پیش دختران وای با چشم خون فشان وای ) ۲ حسین حسین برادر ... بند ۲ کی گفته من شدم اسیر ، اسیر عشق تو منم ۲ لحظه های دوری توست ، ( لحظه های جون کندنم ) ۲ ( می میرم از فراقت دارم چه اشتیاقت ) ۲ ( عمری به عشقِت ای یار زینب شده گرفتار بُردن ما رو به بازار ) ۲ حسین حسین برادر ... بند ۳ پیام خون سرختو ، به هر کجا بردم حسین ۲ هر بار که بردم اسمتو ، ( تازیونه خوردم حسین ) ۲ ( با اشک و با شور و شین لبم فقط می گفت حسین ) ۲ ( با تازیونه یکسر نیلی ام ای برادر شدم شبیه مادر ) ۲ حسین حسین برادر ... ✼═══┅🔶🍁🔶┅═ 🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
کاروانی آمد از دشت بلا داغدار لاله های کربلا سوگوار دشتی از نیلوفران ماه و خورشید و تمام اختران آمدند از بارگاهی بس غریب روی لب های همه امن یجیب کوفه ی درد و بلا را دیده اند شهر خالی از حیا را دیده اند داغ های پی ز پی را دیده اند رأس های روی نی را دیده اند قافله را صد هزاران غم رسید تا به شام محنت و ماتم رسید شاید آرامش بیابد از غمی رخصتی تا که بیاساید دمی شهر را آذین ببستند ای خدا جملگی سرمست مستند ای خدا گرم شور و پایکوبی مردمان با چه استقباب خوبی کاروان آمد از بعد سه روز و مات شد وارد از دروازه ی ساعات شد بر قدم هایش ببین زیور زده جای گل بر روی نی ها سر زده دسته گل هایی ز بام انداختند حلقه هایی که ز آتش ساختند چون گذشتند از محله ی یهود سهمشان همراه آتش سنگ بود هدیه های مردمان پست شام سنگ هایی که رسید از روی بام سنگ گاهی بر سر سرها نشست گاه بر رخسار دخترها نشست یاس ها از ضرب سیلی نیلی اند زخم خورده از جفای سیلی اند دست ها بسته همه در سلسله می چکد خون ها ز پای قافله گر چه با زنجیر غم پیوسته اند لیک از بار ستم نشکسته اند وارد کاخ ستمگر تا شدند بی قرار زاده ی زهرا شدند جمله ی اهل حرم در شور و شین زائر تشت زر و رأس حسین چه صبورانه دم از دلبر زدند آتشی بر دشمن کافر زدند زینب و زین العباد از عمق جان خطبه ها خواندند بهر شامیان ناله ها و اشکشان بالا گرفت همچو طوفانی که در دریا گرفت خطبه های حیدری از یک طرف صوتِ قرآنِ سَری از یک طرف خصم ظالم را دگر رسوا نمود دشمن آسوده از این غوغا نبود بس که شد ذکر لب عطشان آب عاقبت کاخ ستمگر شد خراب
سبک همه جا کربلا ... بند ۱ گشته شام بلا ، شهر غم های ما تا نمایان سرت ، شد سر نیزه ها هدیه ی اهل شام ، سنگِ از روی بام خاک و خاکستر است بر سر ما مدام واغریبا حسین ... بند ۲ در همه کوچه ها ، جشن شادی به پا نقل شادی شده ، سنگ و خاک از جفا شعله در سینه است ، داغ دیرینه است روی سرهای ما ، آتش کینه است واغریبا حسین ... بند ۳ نِگر ای آفتاب ، رفت ز دل صبر و تاب تا که ما را برند ، سوی بزم شراب دشمن کافرت ، زده چوب بر سرت در کنیزی شده ، صحبت از دخترت واغریبا حسین ... ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ 🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
بند ۱ بابای خوبم چه عجب ، اومدی پیش دخترت۲ حتی توُ خواب نمی دیدم ، ( که روبرو شَم با سرت ) ۲ ( نمی دونستم میخای این جوری از راه بیای ) ۲ ( موهاتو خون گرفته چه بوی نون گرفته رقیه جون گرفته ) ۲ بابا بابا بابایی .... بند ۲ بیا بشین روُ دومنم ، برات میخام قصه بگم ۲ میخام که از یه شاهزاده ، (توُ شهر شام قصه بگم ) ۲ ( شاهزاده تحقیر شد سه ساله بود پیر شد ) ۲ ( گریه هاشو ندیدند باباشو سر بریدند روسری شو کشیدند ) ۲ بابا بابا بابایی .... ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ 🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
غزل۱۷۷ دارم یقین مولا دعایم کرده امشب در مجلس جَدَّش صدایم کرده امشب از بند مال و شهوت و نفس و گناهان اربابِ خوبِ من جدایم کرده امشب با خویش گفتم کاش بودم مجلسش شُکر ارباب من حاجت روایم کرده امشب از هر دو چشمم قطره قطره اشک ریزد مهدیِ زهرا باصفایم کرده امشب تا این که مستانه بگویم من حسین جان در کربلا یارم دعایم کرده امشب اشکِ روان بر دیدگانم گشته جاری بخشش یقین او از خطایم کرده امشب ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ 🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
سروده استاد عزیزم من سائلم و سائل درگاه تو هستم با دست تهی بر سر راه تو نشستم بی برگ و نوایم - محتاج عطایم مظلوم حسین جان ..‌. غم نیست به عالم که جوابم ندهد کس دل بر تو و لطف و کرمت بسته ام و بس این بار گناهم - این روی سیاهم مظلوم حسین جان ..‌. من مستحق دوزخم اما به تو وصلم اینجا به تو منسوبم و آنجا به تو وصلم هم نامه سیاهم - هم مانده به راهم مظلوم حسین جان در هیئت و در تکیه و در زیر لوایت شد چشمه ی اشکم همه جا وقف عزایت این سیل سپاهم - این گریه و آهم مظلوم حسین جان ... من گر چه گنهکارم و مسکین و فقیرم خواهم به تماشای جمال تو بمیرم تو محرم رازی - کن بنده نوازی مظلوم حسین جان ... با خون جگر بر ورق لاله نوشتم هر جا که بود خیمه ات آنجاست بهشتم ای کوثر جانم - ده خط امانم مظلوم حسین جان ... تو در دو جهان سید و مولا و امیری امید من است این که مرا هم بپذیری ای رحمت بی حد - تو خوبی و من بد مظلوم حسین جان .‌‌.. این بار گناه من و این چهره ی زردم با رو سیهی روی به درگاه تو کردم ممنون تو هستم - مدیون تو هستم مظلوم حسین جان ...
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
ز پشت بام بر سرمان سنگ مي زنند بر زخم كهنه ي پرمان سنگ مي زنند وقت نزولِ سوره ي توحيد بر لبت ابليس ها به باورمان سنگ مي زنند وقتي كه سنگشان به سر ني نمي رسد سمت سكينه خواهرمان سنگ مي زنند ازپاي نيزه فاطمه را دور كن پدر! اين كورها به مادرمان سنگ مي زنند بغض علي بهانه ي خوبي برايشان حتي به سوي اصغرمان سنگ مي زنند آن دختري كه با پدرش رفت و دور شد... در كربلا جهيزيه اش جفت و جور شد گفتم : كه كاخ مستي تان پايدار نيست مردم لباس خاكي ما خنده دار نيست مردان ما به نيزه و در كوچه هاي شهر گرداندن زنان حرم افتخار نيست اي بزدلان! ز بام به ما سنگ مي زنيد در دستهاي بسته ي ما ذوالفقار نيست در سختي و بلا به خدا تكيه مي كنيم سر مي دهيم در ره او، اين شعار نيست خونش به جوش آمده عباس؛ بس كنيد پاي سر بريده كه جاي قمار نيست خون گريه مي كني!؟ به تو حق مي دهم عمو ديگر وسط كشيده شده حرف آبرو كار از تمسخر لب يحيي گذشته است از خيزران بپرس چه برما گذشته است
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
1_30002409.mp3
2.7M
💠 خیمه ها سوخت دویدیم حرم سوخت عمو 🌹 شهادت حضرت رقیه ♦️مداح: حاج میثم مطیعی