eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
68 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا حافظی با ماه رمضان 🔸🔸🔸🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷🔶🔶🔴 خدا حافظ ای ماه فیضِ خدا خدا حافظ ای ماه ذکر و دعا خدا حافظ ای نالهٔ یا ربم خدا حافظ ای اشک نیمه شبم اگر کاهلی کرده ام وای من خدایا ببخشا گناهای من ندانسته ام قدر این فیض عام هزار حیف که این ماه گشته تمام خدایا به حق شه انس و جان گناهم ببخشا بده تو امان اگر چه گناهم ز کوه هست فزون در آر خود ز چاهم که گشتم زبون خدایا به آن عشق که دارم به دل بحق علی بخش مرا کن بحل ( ۱) خدایا بیفزای به ایمان من مصمم نما خود به پیمان من که بر گردم از راه پست و خطا سبک بار گردم به روز جزا (صفا) هرکه توبه کند از گناه خدا هم بگیرد ورا در پناه شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی بحل //بخشیدن
پند گذر ماه رحمت ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖🌷🌷🌷 کم کم این ماه خدا از دیده پنهان میشود فیض و رحمتهای این ماه روبه پایان میشود خوش بحال آنکسی فیضی گرفته در سحر درد عصیان توبه کردی خوب و درمان میشود گربشر خواهد شود صاحب مقام در نزد حق در مقامات بوذر و مقداد و سلمان میشود عدّه ائی چون عمرو عاص دوز وکلک دارند بدهر گاهی اعمال بشر مانند شیطان میشود درد خودخواهی و کینه ،نفرت و درد نفاق گر نگردد آن علاج همشکل سرطان میشود گفت معصوم این کلام بد بخت بود اندر جهان آنکه این ماه بگذرد ، باز اهل خسران میشود من بنازم آنکه با اخلاص گرفت قرآن سرش باتوسل مشکلاتش آری آسان میشود هردهانی که شود بسته زغیبت زاین وآن در بهشت او هم نشین شاه مردان میشود روزه دار واقعی سرتا به پایش روزه است هرکه اینسان شد بلاشک مست جانان میشود آخرین درس از کلاس ماه رحمت این بود با زکات فطریه ایمن تن و جان میشود گرمرید حیدری پست و فرو مایه مباش چون مرید واقعی عامل به قرآن میشود گر قلم زد هرکسی راه حقیقت ای (صفا) گربمیرد همنشین با شهیدان میشود شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
بیا و بنده ی آلوده را ببخش امشب مرا به حقّ محمد خدا ببخش امشب محبتی کن و درهم خودت بخر ما را تو را قسم به علی یک نجف ببر ما را گرفته ام به لبم باز زمزمه یا ربّ مرا ببخش تو را جان فاطمه یا ربّ ببین که بی کسم و دست خالی آمده ام به احترام حسن محضر تو رو زده ام حسین گفتم و دیدم دل پریشان ریخت به رنگ خون خدا آیه آیه قرآن ریخت تو را به حقّ علی بن سید الشهدا به ما ببخش خدایا همیشه حال دعا دل شکسته ی ما را فقیر باقر کن مرا مدینه ببر عاشقانه زائر کن بجعفر بن محمد پر از نیازم کن مرا تو عاشق سجاده ی نمازم کن دل مرا تو کن امشب مقیم آل الله به حقّ حضرت موسی کلیم آل الله رضایتی به دل بی نوا بده امشب به حقّ نام رضا کربلا بده امشب ببین که یاد تو هستم بیا و یادم کن مرا گدای کرمخانه ی جوادم کن مسیر بندگی تو مسیر آزادی ست هدایتم به تو سوگند با خود هادی ست بیا بخر تو صدای پر از سکوتم را بخر تو یا حسن ع دوم قنوتم را دوباره در دل من با تو نیّت عهدی ست تمام حاجت من شوق دیدن مهدی عج ست خدای من پسر ثامن الحجج برسد عزیز فاطمه س در جمعه فرج برسد بیاید آنکه مرا برده آستان حرم به داد ما برسد با مدافعان حرم خدا مرا به خودت تا به ربّنا برسان مرا همین شب جمعه به کربلا برسان 🔸شاعر: 🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘__
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 💠 چشمم به راه آمدن يار مانده است از نيمه شب گذشته و بيدار مانده است گفتم که بار خويش سبک تر کنم نشد وقتم تمام می شود و بار مانده است در را نبند ،پشت در خانه ات هنوز يک چند تا گدای گرفتار مانده است با اينکه از قديم بدهکار ميشود اينجا گدا هنوز طلبکار مانده است چشمی به هم زدم رمضان هم تمام شد رويم ز شرم جانب ديوار مانده است گرچه وداع با رمضان می رسد به عيد قلب شکسته باز عزادار مانده است اری وداع لحظه ی تلخ جدايی است حالا کجا رود دلم انگار مانده است شايد رود مدينه همانجا که فاطمه مابين درب خانه و ديوار مانده است وقت عبور از در خانه نگاه کن يک تکه پيرهن سر مسمار مانده است بايد دل از مدينه رود سوی کربلا وقت وداع آخر سردار مانده است زينب کشيد ناله ی مهلآ اخا حسين خم کن سرت که بوسه ی دشوار مانده است دستی گذاشت روی دل زينبش حسين ميگفت خواهرم غم بسيار مانده است گريه نکن عزيز دلم صبر کن کمی گريه ميان کوچه و بازار مانده است حالا گذشته بيست شب از روز حادثه يک کاروان اسير به انظار مانده است بر دست های بسته ی زينب ز نيزه ها چشم حسين و چشم علمدار مانده است وای از دل سکينه و وای از دل رباب بغضی شکسته در دل اشعار مانده است سيد حجت بحرالعلوم طباطبائی 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
بر ناله های بی اثرم توبه می کنم بر حال و روز پر شررم توبه می کنم با گریه های خویش به جایی نمی رسم حالا بر اینکه بی سپرم توبه می کنم بال و پرم فدای گناهم شد و شکست بهر شفای بال و پرم توبه می کنم هر چه به در زدم، درِ این خانه وا نشد دلخسته ای به پشت درم توبه می کنم خشکیده است چشم همیشه بهاری ام اشکی بده بر این بصرم، توبه می کنم یاسیدالکریم، پناهم نمی دهی ؟ من آن گدای در به درم توبه می کنم یاد عذاب، درد سرم را زیاد کرد از آنچه آمده به سرم توبه می کنم عمرم گذشت و هر سحر از غافلین شدم حالا برای هر سحرم توبه می کنم هرکس که رفت کرببلا توبه کرد و رفت  امشب منم به عشق حرم توبه می کنم برادر و دوست عزیزم
غير از تو نيست دادرسى در كنار من كارى بكن سياه شده روزگار من ديگر شبيه قبل حسابم نمى كنى پيشت چقدر كم شده است اعتبار من بى تو شبيه بچه ى در راه مانده ام دائم بمان به روى سرم، سايه سار من من "حق شناس" و "مجتهدى" كه نمى شوم نورانيت ببخش به چشمان تار من جنس خراب پيش تو آورده ام بخر افتاده است محضر تو كوله بار من هر سمت مى روم جلويم ايستاده اى ختمِ به توست لحظه به لحظه فرار من از فيض گنبد و حرم سيّدالكريم دارد هواى كرب و بلا را ديار من كِى مى شود حسين مرا هم صدا كند؟ كِى مى شود كه سر برسد انتظار من؟ اصلاً براى چه بدنم را كفن كنند؟ وقتى كه بى كفن شده دار و ندار من در احتضار رفت تنت زير سمّ اسب پس روضه اى بپاست دَمِ احتضار من
بر خاک راه خود نظر کردی طلا شد در یک بیابان پا نهادی کربلا شد من یک دقیقه از غم تو گریه کردم ای شکر حق آن یک دقیقه ، "سالها" شد بی بال و پر آمد ، ولی بالا نشین رفت فطرس شد آنکه با غم تو آشنا شد اکثیر نام تو عجب خاصیتی داشت "غرق فنا" با نام تو "خضر بقا" شد خاک ره آنم که او خاک ره توست تربت کنار پای تربت ها گدا شد من "آب رو" دادم که "آبرو" بگیرم هر شوره زاری تا که تر شد پر بها شد حاتم که آمد نزد تو مه روترین بود من تازه فهمیدم چرا مثل حنا شد هر دفعه که صحبت ز خاک نینوا شد الماس، نسبت به خودش بی اعتنا شد در کربلا قانون سنخیت به هم خورد جوون سیه چرده چو یار مه لقا شد مقتل نوشته که سر پاک تو آقا در پیش چشم خواهرت از تن جدا شد جسم شریفت شد لگدمال سم اسب و دست آخر جمع در یک بوریا شد برادر و دوست عزیزم
دارد غروب ماه خدا می رسد رفیق پایان اشک وسوزونوا می رسد رفیق تا اینکه ماه لطف خدا می شود تمام اتمام کار اهل بکا می شود رفیق ماه خدا تجلی پرواز بنده است پایان پر زدن به هوا می رسد رفیق قطع یقین بدان که در این ماه؛ عاقبت با افتخار عیدی ما می رسد رفیق فردا گدا برای گدایی کجا رود؟ پایان کار شاه وگدا می رسد رفیق این گریه های ما به خدا بی نتیجه نیست برگ ضمانتی ز رضا می رسد رفیق هرکس که راه وشیوه اوخط رهبری است محشر به خدمت شهدا می رسد رفیق هم عاقبت به خیرو هم اینکه شود عزیز هر کس به محضر علما می رسد رفیق باور کنید با نظر لطف فاطمه روزی برات کرب و بلا می رسد رفیق بعد از سه ماه گریه برآن شاه تشنه لب باز این چه نوحه وچه عزا می رسد رفیق 🔸شاعر:
فراق یار // تقدیم به امام زمان عج 🔸🔸🔸🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔶🔶🔶❤️❤️🔵 دلا یار سفر رفته نیامد گذشت آدینه این هفته نیامد به دل گفتم که میبینم جمالش زنم بوسه چو مجنون روی خالش بیا ای گل که میسوزم ز داغت تو خود برگو چسازم با فراغت جوان بودم شدم پیرو شکسته امیرا دل سرِ راهت نشسته از آن ترسم اجل جانم بگیرد چو دزد ، شیطان ایمانم بگیرد بیا ای خونجگر بین آه سردم گل زهرا بیا دورت بگردم اگر مردم نیامد آن عزیزم دل قبر هم فراغش اشک ریزم الهی بیکس و غم دیده ام من تو خود دانی دگر ببریده ام من (صفا) از جان تو آتش بر آید که یوسفت سر بازار نیاید شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
امیرالمومنین _علیه السلام _ماه رمضان «درد» آمدیم لطف تو مارا دوا کند شاید «غریبه» را نگهت آشنا کند هر روزه دار پیش ضریح تو در نجف با حبه های زرد عنب روزه واکند گفتند ربّ اهل جهان نیستی و من گفتم ز روی طعنه به آن ها...،خدا کند سرمست چشم توست غروبی که ظهر شد دستت به نور شمس هم انفاق ها کند هر ذره در عوالم امکان برای وصل با اسم تو خدای خودش را صدا کند امید وصل در دل ما موج می زند عاشق،سحر،مقابل ایوان ،دعاکند ... باران و آیه های ذراعیه بالوصید قلب مرا به عشق شما مبتلا کند هر کس که باحضورتو خلوت نکرده است باید برای خویش دلی دست و پا کند چون آفتابِ لطفِ شما ذره پرور است بی شک خرابه ی دل ما را بنا کند قطعا نجات دست مناجات های توست عمری کمیل با کلماتت صفا کند رندانه خواستیم خدا را و عاقبت ما را به یک نگاه تو حاجت روا کند در روز حشر مست شراب الست را از بین خلق فاطمه باید جدا کند علی اصغر یزدی
وقتِ خداحافظیه، مهمونیم تموم شد! حسرتِ این روزایِ خوش، بغضی توی گلوم شد صاب خونه ممنون توأم، هیچ چیزی کم نذاشتی با اینکه لایق نبودم، سنگ تموم گذاشتی نمی تونم دل بِکنم، جدایی خیلی سخته! بدرقه رفتن اینطوری، خدایی خیلی سخته! ماه رمضون کجا میری!؟ نرو دلم می گیره از این به بعد باز غروبا، بی تو دلم می گیره تا سال بعد چیکار کنم! زنده شاید نباشم با چشم گریون دوباره، از تو باید جداشم حرف جدایی که میشه، دلم عزا می گیره دلم به یادِ روضه های کربلا می گیره *** حسین من نرو بمون، سایه ی روسرم باش حالا که عباس ندارم، پناه این حرم باش دلم شده پشتِ سرت، مثل موهات پریشون خودت بگو چیکار کنم، تنها تو این بیابون داداش نرو تورو خدا، نذار که در به در شم نذار با شمر و حرمله، تا کوفه همسفر شم 🔸شاعر: ___________________________