eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.6هزار دنبال‌کننده
790 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•رویِ خاکِ داغ این صحرایی.. و توسل جانسوز به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تنهایی، رویِ خاکِ داغ این صحرایی با لب تشنه لب دریایی، تنهایی .. مظلومی، زیرِ تیغ و نیزه هم آرومی از یه قطره آب هم محرومی، مظلومی تو قتلگاه‌صورتت رو، زمین گذاشتی‌بمیرم برای اون لحظه‌ای که‌نفس نداشتی بمیرم آه .. کشتن، تو رو بی گناه کشتن .. بد حالی، با تنِ خسته توی گودالی همه اومدن عجب جنجالی، بدحالی .. دلتنگی، بی رمق شدی ولی میجنگی رویِ پیشونیت نشسته سنگی، دلتنگی .. بشکنه دستی که آقا پیروهنت رو در آورد تو اون شلوغی گودال عقیقتُ ساربان برد آه .. رفتن، رو تن تو راه رفتن .. آه .. کشتن، تو رو بی گناه کشتن .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
banifateme-moharram99-sh11-Babolharam_net_9.mp3
1.79M
|⇦•رویِ خاکِ داغ این صحرایی.. و توسل جانسوز به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● مَن ماتَ وَ لَم یعرِف إمامَ زَمانِهِ مـاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة؛ هرکس که بمیرد و امام زمانش را نشناسد؛ به مُرده است... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•تک و تنهاست .. / و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده روز عاشورا محرم ۹۹ به نفس سید مهدی میرداماد •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تک و تنهاست حیدری دیگر نه سپاهی نه لشکری دیگر نه پسر نه برادری دیگر جز خدا نیست یاوری دیگر دوستانش همه شهید شدند دشمنانش همه یزید شدند صبح تا عصر پیکر آورده چقدر جسم بی سر آورده لیک با آنکه اصغر آورده خستگی را زِ پا درآورده کوهِ غم رویِ دوش چون کوهی عزم میدان نموده نستوهی با همه تشنگیِ بی حدش بست بر سر عمامۀ جدش شد قیامت چو راست شد قدش سِیلی از اشک و آه شد سدش میکند با هزار افسوسش غیرت‌الله ترکِ ناموسش *خیلی برا یه مرد سخته زن و بچه‌شُ بین نامحرما رها کنه ..* میخورد بوسه بر سر و رو ها دست‌ها در نوازشِ موها کس نداند چه گفت زان سوها که درآورده شد النگوها او چه گفته که میشود با هم گرهِ معجرِ همه محکم حرفِ تاراج را زدن سخت است گریۀ مرد پیشِ زن سخت است رفتنِ روح از بدن سخت است از یتیمی خبر شدن سخت است همه طی شد اگر چه جان بر لب روبرو شد حسین با زینب .. *بعد پنجاه و چهار سال این خواهر و برادر میخوان از هم جدا بشن ..* دو خدایِ وفا مقابلِ هم دو دل آرام آگَه از دلِ هم چارۀ مشکلند و مشکلِ هم دو مسیح‌اند یا دو قاتلِ هم هر دو یک روح در دو جسمِ پاک یک نفر اما با دو جسم و اسم پاک هر دو هستند جانِ یکدیگر آشنا با زبانِ یکدیگر شده شرحِ بیانِ یکدیگر اشکشان روضه‌خوانِ یکدیگر کس نشد جز خدایشان آگاه ز آنچه گفتند با زبانِ نگاه *وقتی حرفا رو زدن، وقتی اون وصیتُ عمل کرد، ابی عبدالله جدا شد، مهلاً مهلا رو گفت، زیرِ گلو رو بوسید .. رفت به سمتِ میدان حالا فصل دوم شعر رو بشنو: موجِ خون بر تنُ به اوجِ جلال داشت حالی محول الاحوال رفته از حال یا شده بی حال شد به هر حال راهی گودال تا زِکف داد جانِ جولان را دوره کردند فخرِ دوران را میرسد بر تنش زِ هر تکبیر *تکبیر میگفتن نیزه میزدن، الله اکبر میگفتن شمشیر میزدن .. وَ كُلٌّ یَتَقَرَّبونَ اِلَی اللّهِ بِدَمِهِ .. میگفتن هر چی بیشتر بزنی ثوابِ بیشتری میبری .. میرسد بر تنش زِ هر تکبیر تیر یا نیزه سنگ یا شمشیر شک ندارم جبینِ او که شکست چشم خود را خدایِ او هم بست بر سرم خاک، شاه بر خاک است غرق در خاک و خون تنی پاک است به خدا این عزیزِ افلاک است که تنِ پاکِ او پر از چاک است این چه شرحی ست خاک بر دهنم کاش صحت نداشت این سخنم *افتاد تو گودال.. بعضیا میگن تنها جون داده .. نه! تنها جان نداد ..* وای بر من که خواهرش هم بود خواهرش بود، مادرش هم بود غیر از آنها برادرش هم بود پدرش، جّدِ اطهرش هم بود بس که گفتن عطش، عطش کردن شمر آمد تمام غش کردن .. *همه داشتن نگاه میکردن .. دورِ حسین جمع بودن ..* سنگ آمد به جنگِ آیینه سنگ و آیینه خصم دیرینه داشت از بس به سینه‌ش کینه سنگ دل، پا گذاشت بر سینه خنجرش را گذاشت بر حنجر حنجرِ عشق کِی بُرد خنجر؟! *بابا ما تو حرم ابی عبدالله هم بدونِ کفش نمیریم، میگیم با کفش تو حرم بریم بی ادبی به حسینِ .. پا گذاشت رو سینه .. ابی عبدالله یه نگاه کرد گفت خیلی جایِ بلندی رو انتخاب کردی برا نشستن .. میدونی کجا نشستی؟! اینجا بوسه‌گاهِ پیغمبرِ ..* آنکه ننگِ ابد برایش ماند آنکه شیطان برادرش میخواند شمرِ پستی که عرش را لرزاند جسم پاکِ حسین برگرداند پیشِ چشمانِ اشک ریزِ خدا سر برید از تنِ عزیزِ خدا ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•تک و تنهاست .. / و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده روز عاشورا محرم ۹۹ به نفس سید مهدی میرداماد •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *هی زیرِ لب میگفت صَدَقَ جَدي رسُول الله .. جدم گفته بود چه سگی تو رو میکشه.. جدم گفت صورتش پیسی داره، صورتش مثه سگ میمونه، بهم گفته بود چهره نحسِ تو رو ، عصبانی شد بلند شد گفت حالا یه کاری میکنم منو نبینی .. کاشکی با دست بر میگردوند .. با لگد حسینُ برگردوند .. ای حسین ..* سرِ او را که بُرد مظهرِ ظلم نام‌ها خوانده شد زِ دفترِ ظلم تنِ مظلوم ماند و لشکرِ ظلم اولِ غارت است و آخرِ ظلم لشکری گرگ و یوسفی بی سر هرکه زد هر چه داشت بر پیکر هرکسی خسته میشد از زدنش می ربود آنچه میشد از بدنش این یکی برد جوشن از بدنش دیگری برد کهنه پیرهنش سنگ ها را که بر جنازه زدن تازه بر اسب نعل تازه زدن *ده نفر اسب هاشون رو نعلِ تازه زدن .. ده تا اسب میشه چهل تا نعل .. اونم تازه.. بدنشُ له کردن.. امام سجاد تو خطبه شام وقتی پیغمبرُ معرفی کرد أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنَى أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا، أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى أَنَا ابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى. أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِيمَ الْخَلْقِ حَتَّى قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ. أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ بِسَيْفَيْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَيْنِ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَيْنِ وَ بَايَعَ الْبَيْعَتَيْنِ وَ قَاتَلَ بِبَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ .. وقتی امیرالمومنین رو معرفی کرد وقتی مادرشُ معرفی کرد گفت أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ دید همه دارن گریه میکنن گفت حالا بهت بگم بابام کیه؟! بگم من پسرِ کی‌ام؟!انا ابن الحُسَين القَتيل بِكَربَلا .. فرمود أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا وكَفى بِذلِكَ فَخرا .. الله اکبر .. قتل صبر میدونی چیه؟! زمانِ جاهلیت حیوانات رو یه جوری میکشتن پیغمبر گفت حرامِ حیوان رو اینجوری بکشید .. حیوان رو مینداختن تو یه قفس، درُ روش می بستن انقد بهش نیزه میزدن، انقد بهش شمشیر میزدن .. انقدر عذاب میکشید خودش رو به در و دیوار میزد .. پیغمبر گفت این کار حرومِ .. امام سجاد میگه بابایِ منو اینجوری کشتن .. انقدر بهش نیزه زدن .. زود راحتش کنید مادرش داره میبینه .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
mirdamad-moharram99-ashura-1.mp3
9.7M
|⇦•تک و تنهاست .. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده روز عاشورا محرم ۹۹ به نفس سید مهدی میرداماد •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● غربال شدن مردم در آخر الزمان مثل غربال شدن اصحاب حضرت امام حسین در شب عاشورا است و ابتدای سفر الی الله سحرخیزی است «آیت الله حق شناس» 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
علامه امینی(ره) در شب عاشورا برای امام زمان عجل الله صدقه کنار می‌گذاشتند و می‌گفتند: امشب قلبِ آن حضرت در فشار است. برای سلامتی حضرت دعا کنید و صدقه دهید... ══════ ✘مشارکت از طریقِ↶ https://idpay.ir/babolharam و یا شماره کارتِ↶ ➠ ۶۲۷۳۸۱۷۰۱۰۱۵۰۸۳۱ ↜به نام گروه جهادی بابُ الحَرَم 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
کانال ‌متن روضه
#صدقه علامه امینی(ره) در شب عاشورا برای امام زمان عجل الله صدقه کنار می‌گذاشتند و می‌گفتند: امشب قلب
. دو تا مطلب: ۱_شماره کارت فعالیت‌هایِ خیریه‌مون به اسم (گروه جهادی بابُ الحَرَم) شده و لطف کنید به شماره کارتی که قبلاً داخل کانال میزاشتیم مبلغی رو دیگه واریز نفرمایید. ۲_ حاجتمند و گرفتار زیاد، التماس دعاگو و مریض‌ دار فراوان .. تو این شب‌ها مریض های کرونایی و گرفتارها رو از دعا فراموش نکنیم❤️
•| |• 🌐 مطالب ویژۀ ماه محرم و صفر هم اکنون در سایتِ بابُ الحَرَم : روضه‌هایِ شب عاشورا↶: http://babolharam.net/posts/hossein/matne-rouzeh-hossein/ روضه‌هایِ شام غریبان↶: http://babolharam.net/posts/hossein/shame_ghariban/
کانال ‌متن روضه
🎞 #ببینید #گزارش_خیریه الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیر
ذبح دو راس گوسفند در مناطق محروم استان و توزیع بین خانواده های نیازمند شناسایی شده به ارزش ۵ میلیون تومان در روز تاسوعایِ حسینی. شادی روح امواتِ بانیان صلواتی مرحمت فرمایید.. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•اشکی مرا به شام مصیبت... و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● "اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا اَباعَبدِالله" "یَا رَحْمَةَ اللهِ الْوَاسِعَه" "یٰا بابَ النِّجاةِ الاُمَّه" "ياحسين" *شبِ آخرِ،تموم شد،شام غريبان اومد...* اشکی مرا به شامِ مصیبت نمانده است چشمی تو را در این شبِ غربت نمانده است ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود هرچند جانِ عرضِ ارادت نمانده است ما را ببخش زنده اگر مانده ایم باز گرچه نَفَس گرفته و طاقت نمانده است ما خسته ایم خسته تر از ماست دخترت حالا که خیمه ای شبِ غارت نمانده است ما خسته ایم خسته تر از ماست خواهرت او مانده است حیف که قُوَّت نمانده است ما خسته و رباب ولی خسته تر ز ما عباس کو که یک رگِ غیرت نمانده است در علقمه سپاهِ حرم مانده روی خاک چیزی چرا از آن همه قامت نمانده است من کربلا رسیدم و دیدم غروب شد چیزی به غیر رَختِ اسارت نمانده است حسن لطفی *تو اين شب ها كه اومديم جلسه،چقدر بعدِ جلسه منتظر بچه و خانواده ات بودي، بخدا من نشنيدم كه كسي بچه اش گم شده باشه، بعضي شب ها روضه ها گريه داره، بعضي شب ها روضه ها داد داره، امشب روضه اي كه ميخوام بخونم اگه ميتوني براش داد بزن... خدا نياري مادري بچه اش رو گم كنه، اگه گم كنه يا به شوهرش ميگه،يا يه پسرِ بزرگش ميگه، الهي برات بميرم زينب،امشب زينب تك و تنها تويِ بيابون ميگرده، دونه دونه بچه هارو پيدا ميكنه، يكي زخمي شده، يكي گوشواره اش رو كشيدن، يكي خلخال از پاش درآوُردن...* یک خیمه ي نیم سوخته، شد جایِ صد يتيم چیزی که جا نداشت درآن خیمه، چاره بود در زیرِ پایِ اسب، دو کودک ز دست رفت چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد از مشت ها بپرس که با گوشواره بود : علی انسانی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Banifateme_Babolharam_net_shab11-1.mp3
5.26M
و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● خدایا، تو را به مُحرَم حسین علیه‌السلام مرا هم مَحرَم کن... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *امروز ابي عبدالله يه جوري تو گودال صدا زد: جگرم داره ميسوزه... يه وقت ديدن ذوالجناح برگشت سمتِ خيمه ها...* همه از خيمه ها بيرون دويدن ولي سالارِ زينب را نديدن *يكي گفت: ذوالجناح آقام كجاست؟ يكي گفت: ذوالجناح داداشم كجاست؟ مابينِ دخترها يكي اومد همه رو كنار زد، دستش رو انداخت دورِ گردنِ ذوالجناح، يه نگاه كرد: گفت: اسبِ بابام، مي دونم بابام رو كشتن، فقط ازت يه سئوال دارم، بابام وقتي مي رفت ميدان، لباش تشنه بود، به من بگو: آيا آبش دادن يا نه؟ هنوز صداش تو گوشمِ ميگفت: جگرم داره ميسوزه...حسين....* آرامِ جانِ خسته دلان پيکرت کجاست؟ جانم به لب رسيده پدر جان! سرت کجاست؟ جسمت اسيرِ فتنه ي يغماگران شده پيراهنِ امانتيِ مادرت کجاست؟ در خيمه هر چه بود به تاراجِ فتنه رفت خاكم به سر، عمامه ي پغمبرت كجاست؟ سوزِ عطش زخونِ تنت موج مي زند اي تشنه لب، برادرِ آب آورت كجاست؟ از دودِ خيمه، تُربَتِ شش ماهه گُم شده آخر بگو مزارِ علي اصغرت کجاست؟ *هي ميخوام نگم، اما نميشه، زينب ناموسِ حسينِ،چهار ساله بود مي رفتن سَرِ قبرِ مادر، اميرالمؤمنين مي فرمود: حسن جان! روشنايي هايِ شهر رو كم كن، نميخوام چشمي قد و بالايِ خواهرت رو ببينه، حالا روزگار ببين چكار كرده... بابا!...* مارا ميانِ اين همه دشمن نظاره کن ديگر مپرس دختركم معجرت کجاست سري به رويِ نيزه ها بُلندِ كاشكي رقيه چشمشُ بِبندِ اينجوري كه سر رو زدن به نيزه افتادنش فقط به مويي بَندِ مَركبايِ تازه نَفَس آوُردن يكي يكي نعلايِ تازه خوردن چيزي كه از تَنِ حسين نمونده هموني هم كه مونده بود رو بُردن * مسافرت بري، هر اتفاقي هم برات بيوفته، ماشينت يه وقت خراب ميشه يه چيزي ميشه، يه آشنا پيدا ميكني ميگي: زن و بچه ام رو برسون، اول خيالت از خانواده ات راحت بشه، ناموست سر پناهي داشته باشه، الهي قربونت برم حسين جان! كه زن و بچه ات پناهي نداشتن... ابي عبدالله تو گودي افتاده، از شبكه هاي لباسِ رزمش خون داره فوران ميكنه، هر نَفَسي كه داره ميكشه خونِ تازه مياد، عينِ مادرش كه بينِ در و ديوار پهلوش شكست...هي تويِ گودال غَلت ميخوره، تيرها تو بدنش ميشكنه، اما هيچ كسي جرأت نميكنه سمتِ گودال بياد، ميگن: اين حسينِ...پسرِ علي است، همه مي ترسيدن نزديكِ گوديِ قتلگاه بشن، يه نانجيبي گفت: نترسين، اما مي خواهيد بفهمين حسين زنده است يا نه، من راهش رو بلدم، حسين غيرتي است، يه نفر فرياد زد به خيمه ها حمله كنيد، يه وقت ديدن حسين نيزه ي غريبي رو زمين زد، خودش رو آروم آروم بالا آوُرد، خواست بگه تا من زنده ام به خيمه ها حمله نكنيد، كسي جرأت نكرد به خيمه ها حمله كنه.. شبِ آخرِ،بذار از مادرمون هم بخونيم،حسين جان! غريبي، اما تا زنده بودي كسي جرأت نكرد به خيمه ي ناموست حمله كنه، اما بميرم برا اون آقايي كه دستاش رو بستن، جلو چشمش سيلي به صورتِ همسرش زدن... امشب چه خبرِ دشت كربلا؟ زينب تك و تنها بچه هارو جمع كرد، همه رو آوُرد تويِ يك خيمه ي نيم سوخته، هر چي گشت و شمرد، ديد يه دونه از بچه ها كمِ، اومد ديد پشتِ يه بوته اي دو تا پايِ كوچيك بيرونِ، بوته رو كنار زد، ديد حميده دخترِ مسلم زيرِ دست و پا جون داده، به سختي همه رو آوُرد تو خيمه، خسته شده، يه وقت ديد از دور يه سياهي داره مياد، كي هستي داري نزديكِ خيمه ها ميشي؟ ديگه بسه، اين بچه ها چند روزِ آب نخوردن، عزيزانشون رو كشتيد، امروز كلي تازيانه خوردن، يه وقت شنيد يه صدايِ مهربوني است، اين صدا چقدر آشناست، يه وقت شنيد صدايِ مادرش زهراست، زينب جان! اومدم كمكت كنم... دستِ گدايي رو بالا بيار، زن،مرد، پير، جوان،كوچيك و بزرگ، بلند و يكصدا ، فرياد بزن: حسين.... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net