eitaa logo
باب الکرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
10.5هزار دنبال‌کننده
70 عکس
272 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
📋قاسم رعنا منم ⬛️زمینه/ حاج محمدرضا بذری ⬛️ ⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها قاسم رعنا منم مرد جنگ و قتالم تابع امر امام مست وقت وصالم گر نشناسی در لشکر طوفانم آمده ام باشم نذر حرم جانم نعل مرکب اگر حتی برسد بر بدنم به فدای عمومیم دست و سر و جان و تنم آمدم معرکه تا به همه ثابت بشود من حسینی شده ی دست امام حسنم انی انا القاسم من نسل علی زدم به فلب لشکر مثل باز شکاری عدو ندارد دیگر هیچ راه فراری مثل پدر هستم یکه و جنگ اور سینه سپر هستم مثل علی اکبر قبل از انی که سرم بر روی خاکت برسد دوست دارم که روی دامان پاکت برسد ای عمو منتظرم نوبت من گردد تا دشمن حضرت زهرا به هلاکت برسد نعل مرکب اگر حتی برسد بر بدنم به فدای عمومیم دست و سر و جان و تنم آمدم معرکه تا به همه ثابت بشود من حسینی شده ی دست امام حسنم انی انا القاسم من نسل علی مثل عمویم عباس شهره ام به رشادت سینه ی من مملو از ارزوی شهادت این که گرفتم جان در کف دستانم چون که فقط مست ساقی مستانم آمده نوبت من تا که دم ار حق بزنم و دم از شیر نر خیبر و خندق بزنم از عمو یاد گرفتم که به یک ضربه تیغ طرفه العینی سر از پیکر ارزق بزنم عل مرکب اگر حتی برسد بر بدنم به فدای عمومیم دست و سر و جان و تنم آمدم معرکه تا به همه ثابت بشود من حسینی شده ی دست امام حسنم انی انا القاسم من نسل علی 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋روضه حضرت علی اصغر علیه السلام ⬛️روضه / حاج محمدرضا بذری ⬛️ ⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها عادتا دم ز عشق یار نزن بی عمل، حرف انتظار نزن سرِ تو گرمِ بازی دنیاست لاف مجنونِ بیقرار نزن زار زد از گناه تو آقا توبه کن از گناه، زار نزن از غریبی درش بیاور از غریبی او هوار نزن قول دادی بمان سر قولت زیر این قول و این قرار نزن تا ز هر دامنی نشُستی دست دست بر دامن نگار نزن هر چه را از دلت کنار زدی عشق او را ز دل کنار نزن پدر ماست گرچه بد شده‎ایم به دل خسته‎اش شرار نزن کربلا منتهای خوشبختی ست پر سوی غیر این دیار نزن تا نرفتی میان صحن حسین حرفی از خیر روزگار نزن تعطیلی نداره / این روضه اگه سنگم بباره روضه ت رو بگیر که مادرش / هواتو داره بیمه ت می کنه / چایی این روضه دوباره علما تاکید داشتن اخر روضه هاتون به علی اصغر گریز بزنید چرا چون هرکی تو مربلا دفاعی کرد ولی این طفل بی دفاع بود تا صدای ابی عبدالله بلند شد کسی هست مارو یاری کنه لذا لبیک انبیا و اولیا گفتن کربلا لرزید اگه اجازه بدی بیام کمکت حجت خدا نباید استغاثش رها بشه زینب اومد بیرون اقا علی اصغرم دست وپا میزنه یعنی اقا من هم هستم بچه شش ماهه یکی یکی بچه رو میبوسیدن تا رسید به زینب اقا بچه رو بردار صدای خس خس سینش قابل تحمل نیست اقا از کلمه تلظی استفاده کرد تلظی یعنی ماهی ور از اب جدا کن ماهی بی حال میشه به زور دهنشو بازو بسته میکنه اونجاست که دیگه به اب برسه هم فایده شیخ جعفر میگه دیگه اگه ابم میرسید فایده نداشت اقای ما لباس پیغمبر به تن کرد لباس رزم رو در اورد یعنی من جنگ ندارم اومدم حرف بزنم بچه رو نگه داشت ببینید چجور مثل ماهی که مدت ها از اب فاصله گرفته لباشو تکون میده صدا زدید اب بدید مردم منت به سر من بذارید بچه هام دارن از تشنگی میمیرن بر سر بچه های چیغمبر منت بذارید شما مسلمونیم به هم ریخت لشکر بچه رو رو دست بلند کرد اقای ما داشت حرف میزد دست اقا رفت عقب مادر ما بین درو دیوار داشت حرف میزد دیدن لکد خورد به در در خورد به مادر علامه مجلسی میفرماد حضرت خدیجه دوتا قنداق میگیره دستش یکی محسن یکی علی اصغر میخوام قاتلشو ببینم قاتل محسن میتونست بگه من نمیدونستم فاطمه بارداره امام قاتل علی اصغر چی میخواد بگه این تیری که اقا سکشت از پشت در اورد این تیر رو زدن به علی اصغر خیلی سخت بود به ابی عبدالله کی باید حسین رو اروم کنه بچش پر پر شده با خون علی اصغر سه تا کار کرد یکی خون رو فرستاد به اسمان یک قطره پایین نیومد یکی دیگه کف خون قنداقه علی اصغر رو خونی کرد یک کف خون به محاسنش بزنه خدا فرمود حسین ول خوتو نکش حسین ما براش تو بهشت دایه در نظر گرفتیم رفت تو بهشت محسن رو دید مرا با تیر اتش بار کشتن مرا با بین در و دیوار کشتن دیدن ابی عبدالله چند قدم میره جلو هی میاد عقب حسین حیرون شد اون روزی ام که امیرالمومنین رو بردن مسجد حیرون شدن مادر پشت در طناب گردن بابا 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
بخش دوم روضه سبک محلی: وسط میدون صدا بموئه الهی مار بمیره سالم بورده سر جِدا بموئه الهی مار بمیره گَره رِ آماده هکردمه تسّه الهی مار بمیره وچه او بَخِرده ونه باخسه الهی مار بمیره وچه می تشنا رِ قربون زوئه دست و پا رِ قربون لالا لالا گل لاله مامان گره خِدا اصغر چه بی حاله مامان گره آخ ته گلی بیّه مَشت خون علی الهی مار بمیره پاره پاره ته خشک گلی الهی مار بمیره بمیرم هنّه خشک هسته ته زبون الهی مار بمیره پره هاکردی جانه کَنون کاشکی ته ره او هِدابون ته گَره ره تو هِدابون لالا لالا نخردی شیر مامان گره لالا لالا بخردی تیر مامان گره مه پسر تشنا بورده خاکِ بِن الهی مار بمیره آخ جانِ پسر چشمِ وا هکن الهی مار بمیره ته دست و پا بزّوئنه ندیمه الهی مار بمیره شیر خواستی مِن خجالت بکشیمه الهی مار بمیره شه پسر علی رِ قربون ته پا رِ گَلی رِ قربون 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋نیمه شبهای مهتابی ⬛️زمینه/ حاج محمدرضا بذری ⬛️ ⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها نیمه شب های مهتابی توی لحظه ی بی تابی میدیدم بخدا مادر که توی بغلم خوابی بودی اما خیالی بود نمیدونی چه حال بود لالایی امو میخوندم من بغلم ولی خالی بود یه مادر وقتی لالایی نخونه میمیمره گوشه ی خونه حال منو کی میدونه یه مادر که زیر سایه نمیره میخواد که تنشنه بمیره لالایی گلم الهی فدای خنده هات لالایی گلم دل منو میبره صدات لالایی علی لالایی علی مثلا تو رو تاب میدم مثلا به تو آب میدم مثلا تو صدام کردی من با خنده جواب میدم مثلا سه چهار ساله شدیو دیگه خوشحالم بازی میکنی تو کوچه با رقیه ی هفت سالم بمیرم شیرین زبونی نکردی دیدم که خشکی و زردی گرمه هوا ولی سردی بمیرم شبیه گل شدی پر پر با گریه هات دم آخر منو صدا زدی مادر لالایی گلم تشنه ی یه جرعه آب علی لالایی گلم بیا بغلم بخواب علی لالایی علی لالایی علی مثلا عمو برگشته شدم آره خیالاتی مثلا همه جمعیم و توی آغوش باباتی عزیزم پیرهنتو روی چشمام میذارمو توی رویام نگاه نازت ومیخوام عزیزم هرجا که شیرخواره دیدم زیر گلوشو بوسیدم خدا میدونه بریدم لالایی علی توی بغل بابا علی لالایی علی میزدی تو دست و پا علی لالایی گلم الهی فدای خنده هات لالایی گلم دل منو میبره صدات لالایی علی لالایی علی شاعر : 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋گرفتمت به روی دست ⬛️واحد/ حاج محمدرضا بذری ⬛️ ⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها گرفتمت به روی دست بارون خجالت بکشه حتی فرات خجالت از این لب و صورت بکشه بابات برای قطره آب اومده منت بکشه منت کشیدم و اما نشد آبی به لبهات برسه حرمله هم شد باعث این اتفاق و حادثه حتی لب هات به گریه وا نشد جون کندی بی سرو صدا سه شعبه خوردی بی هوا فقط میخوام صبر از خدا آه علی اصغر کاشکی یکی بود که تورو یه جرعه آب مهمون کنه فک نمیکردم حرمله اینجور منو حیرون کنه باباتو بین حرمو معرکه سرگردون کنه چشم انتظاره مادرت رباب بی طاقته دم حرم تورو به خیمه ببرم دیدی چی اومد به سرم باشه علی بگیر راحت بخواب دلم شکست فدا سرت اگه بپرسه مادرت میگم که خوابه پسرت آه علی اصغر میترسم از لحظه ای که دم غروب غوغا کنن برای غارت حرم دور حرم دعوا کنن نیزه توی خاک بزنن تن تو رو پیدا کنن به سر نیزه میبندن سرتو میریزه خون از حنجرت همش دعای مادرت نیفته از نیزه سرت نگاه کن اشکای خواهرتو تو بغلش پیراهنت میخونه وقت رفتنت داداشی تشنه کشتنت آه علی اصغر شاعر : 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋 روضه حضرت علی اکبر علیه السلام ⬛️روضه/ حاج محمدرضا بذری ⬛️ ⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها چو دل ز غیر بریدم تو وا کنی آغوش من و امید پناهت نیفتم از چشمت نی‎اَم چنان شهدا رو سفیدِ تو اما منم غلام سیاهت نیفتم از چشمت رها مکن به خطایم هدایتم با توست مگو بمان به گناهت نیفتم از چشمت مرا جدا مکن از اشکِ روضه‎ی ارباب فدای ناله و آهت نیفتم از چشمت به اشک صبح و مساءت به دیدگان تو مرا کمی ست شباهت نیفتم از چشمت کنون قریب هزار و چهارصد سال است به قتلگاه ست نگاهت نیفتم از چشمت قسم به روز نجات اسیری زینب مرا بخوان به سپاهت نیفتم از چشمت به سمت کرب و بلا هر سحر سلامم باد در انتظار پگاهت نیفتم از چشمت السلام علیک یا ابا عیدالله مثل یک پنجه که گیسوی رها جمع کند عطر دامان تورا باد صبا جمع کند جز عقیق لب سرخ تو لبی قادر نیست بوسه ها از دهن خون خدا جمع کند بی سبب نیست چنین بر بدنت جا شده اند تیرها را تن انگشت نما جمع کند آن عمودی که سرت خورد کسی قادر نیست این بهم خوردگی را ابدا جمع کند خواستی تا ببری لفظ پدر را که نشد حنجرت کشت خودش را که قوا جمع کند اکبرم قاب لبخند نبی سنگ شکستست درست دست من آیینه نه آیینه ها جمع کند هر طرف دست به جسمت ببر ممیریزی یک نفر سخت تورا از سر و پا جمع کند قدر یک دشت علی روی زمین ریخته است کار یک تکه عبا نیست تورا جمع کند سر ناشت پدر از حال اگر رفت نترس عمه از خیمه میاید که مرا جمع کند ما داره تا علی اکبر اومد گفت من برم؟ صبر نکرد گفت بابا میخوای بری برو ابی عبدالله برای خدا از همه چیش گذشت اما پسرم به خیمه محارم برو آرومشون کن رفت تو خیمه گفت عمه ها منو حلالم کنین یه وقت دبدن اشک از چشمای زینب جاری شد بغض عمه ی سادات ترکید علی میری ولی ارحم غربتنا پسرم به غریبی عمت رحم کن امشب شب شما جووناست علی اکبر تا جون داد جوونا رو صدا زد هرکی بره یه گوشه عبا رو برداره ابی عبدالله دید تا صدای گریه ها زیاد خودش وارد شد گفت رهاش کنین جلوی پسر منو نگیرید صدا زد بابا یه جای دیگه هم باید برم امام سجاد میگه دیدم یکی داره پاهامو میبوسه یه وقت امام سجاد در تب میشوخت به زور پاهاشو جمع میکرد گفت داداش چه میکنی صدا زد حلالم کن دارم میرم همه ی یاران رفتن نوبت بنی هاشمه چنان این دو برادر همو در آغوش گرفتن همه رو آروم کرداما حالا علی اکبر میخواد بره هی ابی عبدالله میخواد معطلش کنه تازه حسین بهانه جور کرده بیا خودم زره تنت کنم خودم کلاه خود به سرت کنم علی میخواست سوار شه هی میگفت بیا زره رو سفت کنم بیا کلاه خودتو محکم کنم تا سوار شد جان به لب میکنه داره میره چند جور نگاه پدر به پسر میکنه نگاه وجد نگاه عشقه نگاه خوفه اما نگاه حسین مایوسانه بود میدونست دیگه بر نمیگرده اولین احتضار شیخ جعفر میگه میگه اینجاس راوی میگه دیدیم علی اکبر داره میره حسین یه کارای عجیب میکنه ابی عبدالله جلو علی اکبر خودشو کنترل کنه هم چی که راه افتاد دیدن دل ابی عبدالله ریخت رو زمین دیدن حسین گاهی میشینه گاهی بلند میشه گاهی دست به محاسن میگیره مایوسانه نگاه میکرد میدونست بره بر نمیگرده بی قراری عجیب بود صدا زد ما هر وقت دلمون برا پیغمبر تنگ مید اکبر رو میدیدم رفقا مرد جنگه مرد شجاعته دیدن حسین دست به محاسن دنبال اصغر افتاد دیدن صدا زد عمر سعد خدا رحمتو قطع کنه داری اکبرم رو میگیری اومد میدان رجز خواندن انا علی بن حسین بن علی جنگ کرد علی میزنه حسین میگه الله اکبر آقا اومد رو مرکب ببینه اکبر چه میکنه؟ دیدیم رخ آقا سرخ میشد و رنگ میچرید اومد سمت ابی عبدالله گفت تشنگی داره منو از پا در میاره رفقا بچه که سنش کمه راحت میبوسیدش اما وقتی سنش بیشتر میشه بهونه باید باشه تا ببیوسیدش تا حسین دید بهونه جور شد گفت زبانتو بیا بیرون چنان کامی گرفت اینجا حرف خیلی زیاده دیگه بار دوم رفت میدان شروع کرد رجز خواندن و کشتن رو در رو کسی حریف نشد شمشیر میزد اونایی که علی رو دیدن یاد علی افتاد اونایی که گیرمرد بودن گفتن ما با پیامبر نمیجنگیم خدا لعنت کنه شمشیرو زد به فرقش دستشو گرفت دور گردن اسب که اسب رو آموزش میدن وقتی شرایط نامساعد شد و مشکلی پیش اومد دست دور گردنش میذارن تا برگرده جایی که سوار کرد اما رو چشم اسب خون ریخت مسیر رو اشتباه رفت نیزه زد تو کمرش یکی افسار اسبشو گرفت گفت کوچه باز کنین گفت هر کی با علی مشکل داره بزن یک رو واسه مادرش کوچه باز کردن یکی با غلاف شمشیر زد... اینجا همه اومدن بدنشو پاره پاره کردن 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
ابی عبدالله خودشو رسوند به علی اکبر دید شمشیرا بالا میره تا قاسمو دید خودشو مث باز شکاری رفت تا به اکبر رسید دیگه پا به رکاب نذاشت خودشو از بالا انداخت پایین به هر زحمتی بود خودشو رسوند اومد از رو زمین بلند شه دیدن زانو تا میخوره هی میگفتن ولدی ولدی تا به اکبر رسید گفت ولدی ولدی ولدی... دید اکبر هم میخنده هم گریه میکنه جدم پیغبره اومده با ظرف اب بالا سرم چرا گریه میکنی؟ مادرت داره نگاه میکنی... رسید کنار اکبر انگشت کرد تو دهن علی خونو گشید بیرون صورتشو به زخم علی میکشه دندونشو میبوسه صورت به صورت اکبر گذاشت یه وقت دیدن دختر علی اومد علامه امینی میگفت زینب رو به مدینه کرد گفت مادر اگه نیای حسین میمیره تا زینب این حرفو زد مادر زیر بغل حسینو گرفت یه وقت دیدن اکبر گریه میکنه یه وقت میخنده خنده من برا اینه این جده من پیغمبره برا من آب اورده چرا گریه میکنه؟ این مادرم زهراست خمیده اومده حسین گریه کرد آه میکشید گفتن دیگه کار حسین تمام شد فقط یه نفره میتونه حسین رو نجات بده صدای ینب بین این همه نامحرم میاد تا حسین بلند شد زینب نشست خودشو انداخت رو بدن اکبر حسین عباشو انداخت رو تن زینب نامحرما زینبو نبینن یه روز مادرش علی دید خون تارست گفت اگه بچه ها ببینن میمیرن عباشو رو زهرا کشید... بهتر بگم به تو نمیشه دیگه علی اکبر بگم چی از این تن پاشیده و پر پر بگم چند تا علی میبینم هر طرف همه ی صحرا علی میریزه خاک ِ غم به سر دنیا علی زینب جلو این همه لشکر بده من براتو میترسم بیا علی اکبرو ببریم خیزو یک دم آبرویم را بخر عمه را از بین نامحرم ببر صدا میاد زینب بیا سرو بالا میگرفت شونه میافتد یه وقت رو به خیمه کرد جوانان بنی هاشم بیایید علی اکبرو ببرین دیدن وقتی حسین رو دارن میبرن پاها کشیده میشه 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam