eitaa logo
سرداران شهید باکری
482 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
465 ویدیو
12 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
سوم اسفند سی وپنجمین سالگرد عملیات خیبر را به همه خیبر شکنان بویژه دلاورمردان لشکر مقدس ۳۱ عاشورا خانواده معزز و مکرم سرداران شهید آقا مهدی و حمید آقا باکری تبریک و تهنیت عرض می نمائیم . @bakeri_channel
سردار رشید سپاه اسلام شهید «آقا حمید باکری» قائم مقام فرماندهی لشکر 31 عاشورا سردار سرافرازی که مرگ و هراس بر سیمای مردانه اش سایه نینداخت. @bakeri_channel
💟 💌 #ڪــلام‌شهـــید 🌹 شهــید مهــدۍ باڪرۍ : قافله ما قافله از جان گــذشتن است هرڪس از #جان‌گـذشته نیست با ما نیاید..! @bakeri_channel
🔹برای مهندسین بن‌بستی وجود ندارد. آنان یا راهی خواهند یافت٬ یا راهی خواهند ساخت… 🔺۵ اسفند « » مبارک باد! ❤️ جزیره_مجنون ۳۱عاشورا :۲۵اسفند۶۳ @bakeri_channel
آنانکه دنیای مارا مهندسی کردند با بذل جان خود مهندسی مفهوم عاشقانه یافت ..روزتان مبارک مهندسان پرافتخار شهید. ۵ #اسفندروزمهندس @bakeri_channel
بعد از گرفتن دیپلم وارد دانشگاه تبریز شد ودر رشته شروع به تحصیل کرد... ۳۱عاشورا @bakeri_channel
🌷سردار شهیدجاویدالاثر : ۱ ١٣٣۴/ ارومیه : قائم مقام فرماندهی لشکر ٣١ عاشورا : ۶ ١٣۶٢ / جزیره مجنون(عملیات خیبر) 6 ❤️سالروز شهادتت مبارک آقاحمید❤️ 🌴 @bakeri_channel
باید فقط فکر کند.... ما دست‌های امامیم و هر فکری کرد، ما باید کنیم👉 📎سالروز شهادت ...🌺 62 @bakeri_channel
: همت به اعمالی بگمارید که مورد تایید رهبری و امامت باشد. 62 @bakeri_channel
وصف حال بعد از 💠گزیده خلاصه شده از کتاب 👇👇👇 روابط نزدیکی که بچه‌های اطلاعات با فرمانده لشکر داشتیم بعد از شهادت در عملیات خیبر تصمیم گرفتیم در حضور از بکار بردن اسم حمید خودداری کنیم و برای صدا کردن دوستانی که اسمشان حمید است از و و..استفاده کنیم... آن روز یکی از تیم های واحد برای ماموریتی حساس جلو رفته بود و هنوز برنگشته بود‌. ای و هم جز این تیم بود هروقت تیمهای شناسایی دیرمیکردجلوترازهمه آقامهدی میرفت پدبالای سنگر میایستاد و میشد ازدورکه نگاه میکردی لبهایش تکان میخوردونزدیک میشدی میتوانستی ذکری زیرلبش را بشنوی:لاحول‌ولا‌قوة‌الا‌بالله♡ در دور دست هور در حال غروب بود که بلم های گمشده از دور پیدا شدند ‌من به محض دیدن آنها از شادی فریاد زدم حمید..حمید..و بطرفشان دویدم هنوز حال و هوای استقبال بچه ها فروکش نکرده بود متوجه آقامهدی شدم بدور دست جزیره مجنون که جنازه حمید جامانده بود خیره بود توجه همه به بود بعضیا به عصبانیت به من نگاه میکردند... دوباره در ذهنش جان گرفته بود.نگاه منتظری که به فراسوی افق خیره مانده بود برادربه خاک افتاده بودوبرادری که میتوانست دستوربدهد تاجنازه بعقب منتقل کنند تنها گفته بود‌: جنازه بچه هابعدحمید این من بودم که عهددسته جمعی راشکسته وموجب ملال خاطرآقامهدی شده بودم.تصمیم گرفتم پیش آقامهدی بروم و معذرت خواهی کنم: اقامهدی میدانید،یعنی ما عشق شمارابه حمیدآقا میدانیم.ماراضی نمیشدیم.که شماناراحت بشید لطیفی چهره اش را روشن کرد .دست بر شانه من نهاد و گفت: !مدتی است متوجه شده ام که شما رعایت حال مرا میکنید.ولی شماها برای من مانند هستید و بوی او را میدهید. ادامه سخنان آقا مهدی : « سربازی بیش ،برای و نبود. دعا کنید همه ما پیرو راهی باشیم که بخاطر آن و حفظ ارزشهای آن، شهید شده است» 🌹شادی روحشان صلوات🌹 ♡التماس دعا سرداران بی نشان♡ @bakeri_channel