بسم الله
🔵مرثیه ای که موجب توجه امام زمان علیه السلام به مجلس عزا میشود
به مناسبت فرارسیدن ایام عزای سید الشهدا سلام الله علیه
"ابن عَرَندَس حلّی" از عالمان بزرگ امامیه است که مرثیههای متعددی برای امام حسین علیه السلام سروده است. در بین این چکامهها قصیدهی رائیهای وجود دارد که بسیار نغز و جانسوز است.
#علامه_امینی نوشته است:
«بین اصحاب مشهور شده است که این قصیده در هیچ مجلسی قرائت نمیشود مگر اینکه امام زمان علیه السلام در آن جا حاضر میشوند» (#الغدیر ج 7 ص 29)
🖊یکی از کسانی که حضور امام زمان علیه السلام را در حین قرائت این شعر تجربه و آن را گزارش کرده "خطیب عبدالزهراء کعبی" است. وی درباره یکی از تشرفاتش میگوید :
👈یک روز بعد از ظهر، وارد صحن مطهر #امام_حسین علیه السلام شدم. شخصی که با وی سابقه آشنایی داشتم، در مقابل یکی از حجره های صحن شریف، کتاب های مذهبی می فروخت. تا مرا دید گفت: کتاب شعری دارم که شاید به درد شما بخورد. قیمت آن هم فقط این است که یک بار آن را برایم بخوانید.
عبدالزهرا میگوید این کتاب همان کتاب شعری بود که من دنبالش بودم. کتاب را از فروشنده گرفتم و شروع به خواندن کردم. ناگهان دیدم سید بزرگواری هم به جمع ما ملحق شده و به اشعار گوش میدهد و سخت گریه میکند.
به این بیت که رسیدم (أ یقتل ظمآنا حسین بکربلا و فی کل عضو من انامله بحرٌ) گریهاش شدیدتر شد و رو به سوی ضریح مطهر کرد مرتب این بیت را تکرار میکرد و اشک میریخت!
اشعار که پایان یافت سید از برابر دیدگانم غایب شد و حتم کردم که #امام_زمان علیه السلام بوده است. 👉
علامه امینی همه این شعر را الغدیر 📚نقل کرده است. دو بیت از این شعر:
◀️ أ یُقتل ظمآنا حسین بکربلا وفی کلّ عضو من انامله بحرٌ؟!
آیا حسین ، تشنه در کربلا کشته می شود با آنکه در هر سر انگشت او دریایی میتوان یافت؟
◀️و والده الساقی علی الحوض فی غد فاطمه ماء الفرات لها المهرُ؟!
و با آنکه پدر او در فردای رستاخیز ساقی حوض کوثر است؟! و آب فرات، مهریه مادر او فاطمه است؟!
#مناسبتی، شماره 26
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵کرامتی از امام رضا علیه السلام
#دعبل_خزاعی کنیزی داشت که در نزد وی حرمت خاصی داشت. چشم این کنیز دچار بیماری شده بود اطبا آمدند گفتند چشم راستش دیگر قابل درمان نیست اما چشم چپش را تلاش میکنیم که درمان کنیم. دعبل بسیار ناراحت شد و گریست.
🔸وقتی از همه جا نومید شد، به یاد قطعههایی از لباس #امام_رضا علیه السلام افتاد که هنوز با خود داشت. قطعههایی از همان لباسی که در خراسان وقتی #قصیده_تائیه معروفش را خوانده بود از دست مبارک امام رضا علیه السلام صله گرفته بود و در قم، قمیها پارهاش کرده بودند و هر کس قطعهای از آن را برای تبرک برده بود.
◀️ شب همان قطعه را آورد و به چشم کنیزش کشید. فردا صبح هر دو چشم کنیز شفا یافت چندانکه بهتر از قبل میدید. (#الغدیر ج ۲ ص ۴۲۲)
#مناسبتی، شماره 30
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شیفتگان_نهج شماره32
🔵رویای صادقه ای درباره نگارش شرح نهج البلاغه علامه جعفری
علامه #محمدتقی_جعفری درباره نگارش کتاب شرح نهج البلاغه میگوید:
کار بر روی نهج البلاغه بر اثر اشتغالات علمی، به تآخیر میافتاد تا اینکه روزی یکی از دوستان ما در حالت رؤیا علامه امینی (صاحب #الغدیر) را میبیند. علامه امینی از آن فرد میپرسند که: آیا جعفری را میشناسید؟ آن فرد میگوید: بله. #علامه_امینی میگوید: نامهای میدهم به ایشان بدهید. وی از علامه سوال میکند که آیا اجازه دارم نامه را باز کنم و بخوانم؟ علامه میگوید: اشکالی ندارد.
دوست ما میگوید: نامه را گشودم و همین که مشغول خواندن آن شدم دیدم یک نامه بسیار ملکوتی است. الفاظ شبیه به الفاظ متدداول ما بود ولی نورانیت خاصی در آن بود. دوست ما اظهار میدارد که با خواندن نامه در همان حال رویا منقلب شدم.
بعد علامه امینی میگوید که به جعفری سلام برسانید و بگویید: «ما که به این دنیا آمدهایم دیگر نمیتوانیم کاری بکنیم ولی آقای جعفری که در آن دنیا هستند کار نهج البلاغه را شروع کنند و آن را به تآخیر نیندازند.»
(کتاب جاودان اندیشه ص 388)
@Banahjolbalaghe