eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
186 عکس
45 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ، شماره3: 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ لَا يَهُدَّنِي فَإِنَّنِي أَنْفَسُ بِهَذَيْنِ يَعْنِي الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (عليهما السلام) عَلَى الْمَوْتِ لِئَلَّا يَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله و سلم) جلوی این جوان(امام مجتبی ع) را بگیرید تا مرا (با مرگ خویش) درهم نشکند که من [نسبت به از دست دادنِ] این دو (حسنین) بخیل هستم چون با [از دست رفتنِ] اینها نسل پیامبر ص قطع می‌شود. 👈👈شناسنامه خطبه: در جنگ صفین، امام حسن(ع) بی مهابا بر لشکر دشمن می‌تاخت. حضرت امیر(ع) که بر جان حجت پس از خویش بیمناک شده بودند، فرمودند: «امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ لَا يَهُدَّنِي» یعنی سید رضی گفته است که « امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ» از عالی‌ترین و فصیح‌ترین کلمات است. 👈عنصر زیباشناختی: مجاز مرسل در لفظ املکوا/ ظرافت خیره کننده در کاربست حرف «عن»/ مجاز در تعبیر «انفس» 👈مجاز جمله اول: هر مولایی می‌تواند مملوک خویش را از انجام عملی منع کند یعنی مالکیت، سبب ممانعت و جلوگیری از انجام عمل است. در این کلام شریف، سبب (املکوا) ذکر شده ولی مسبب (جلوگیری از ورود به کانون خطر) اراده شده است (مجاز مرسل) و از همینجاست که «املکوا»، متضمن معنای "دور کردن امام حسن(ع)" از حضرت امیر(ع) - که در خط مقدم کارزار قرار داشتند- است. 👈مجاز در جمله دوم: کلمه «انفس» به معنای بخل ورزیدن است. حضرت می‌خواستند شدت علاقه خود به «بقای عمر حسنین ع» را بیان کنند، فرمودند: «انفس بهذین علی الموت» (من به مرگ این دو جوان خیلی بخیل هستم) مجاز در اینجا رخ داده است که «بخل ورزیدن» که مربوط به مال است ذکر شده ولی «شدت علاقه به بقای حسنین ع» اراده شده است. 👈تعلیل در جمله سوم: امام ع با اعزام فرزند دیگرشان، محمدبن حنفیه، به نقاط حساس جنگ مشکلی نداشتند اما از اعزام حسنین ع خودداری می‌کردند، چون مامور بودند که نسل رسول الله را حفظ کنند(لِئَلَّا يَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله و سلم) سرانجام همان کسانی در روز عاشورا خنجر به حنجر حسین ع نهادند که این سخن را در صفین از علی ع شنیده بودند....! لعنة الله علی القوم الظالمین! . ع ع @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره 10 🌾🌺💐🌺🍃 إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِمْ دُونَ طَعْنٍ دِرَاكٍ يَخْرُجُ مِنْهُمُ النَّسِيمُ خطبه 124 را امام ع در آموزش مهارتهای جنگی و راز و رمزهای روحی روانی جنگ ایراد کرده‌اند. این جمله در میانه آن خطبه است و بسیاری از مترجمان گمان کرده‌اند که جمله اول (إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِم) به معنای این است که«آنها از باورهایشان دست برنمیدارند ...» برای مثال مرحوم نوشته است:✍ «ايشان از باورهاى خود بازنگردند، مگر آن گاه كه، ضربتهاى پى در پى نيزهها بدنهايشان را سوراخ كند، چنانكه نسيم از آنها بگذرد...» مرحوم فیض و بسیاری دیگر از مترجمان نیز همینگونه ترجمه کرده‌اند اما دقت در سبب صدور این خطبه نشان میدهد که منظور از « لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِم» تغییر ندادن باور نیست بلکه تغییر ندادن مکان است. سبب صدور خطبه:👇 چنانکه در و در گزارش واقعه نوشته‌اند: ✍ «در آوردگاه صفین، حضرت پرچم شامیان را دید که پرچمدار و گروه حمایت‌ کننده‌اش از کنار پرچم دور نمی‌شوند و با تحمل مشقات فراوان، در جای خود ایستاده و محدوده اطراف پرچم را رها نمی‌کنند. در اینجا بود که حضرت درباره ایشان فرمود: « إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِمْ دُونَ طَعْنٍ دِرَاكٍ يَخْرُجُ مِنْهُمُ النَّسِيم...» یعنی اینها تا چنان ضربات مهلکی نخورند از کنار پرچم جنگی تکان نمی‌خورند. خوب است در فهم متن نهج البلاغه به سبب صدور روایت نیز توجه داشته باشیم. 🏌درباره ترجمه‌ی ادامه‌ی این عبارت (طَعْنٍ دِرَاكٍ يَخْرُجُ مِنْهُمُ النَّسِيم) هفته آینده نکاتی به عرض خواهد رسید. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 8 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : « كَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً» (مدت عمر، برای نگهبانی کافی است) 📝عنصر زیباشناختی: استعاره نگهبان از مدت عمر. ⬅️وجه شبه: در بیان وجه شبه می توان به دو برداشت متضاد اشاره کرد:⬇️ 👈برداشت اول انسانها محکومند در این دنیا زندگی کنند؛ این محکومان یک نگهبان زبده دارند که نمی‌گذارد از بند زندگی دنیا بگریزند. زمان پایانی این محکومیت هم همان لحظه‌ای است که حیات این نگهبان کارآزموده پایان بپذیرد. یعنی گویا اجل یک نگهبان است که وقتی نگهبانی‌اش تمام میشود ما از زندان دنیا رها میشویم. 👈برداشت دوم نگهبانی که مأمور مراقبت از چیزی است، اجازه نمی دهد که آن چیز دستخوش حوادث شود. هر کس اجل معینی دارد و قبل از پایان آن اجل از این دنیا نخواهد رفت. گویا همان زمان معین خودش به مثابه‌ی نگهبانی از انسان مراقبت می‌کند تا پیش از موعد معین، فرد، گرفتار هیچ حادثه‌ای نشود. ✏️✏️نکته: این عبارت با توجه به متن خودش تحمل هر دو معنای یاد شده را دارد اما فقط احتمال دوم را تایید می‌کند. چون با مراجعه به کتاب در می‌یابیم که این سخن مربوط به جنگ صفین است. در گرماگرم جنگ برخی شیفتگان امام ع که نگران جان ایشان بودند از حضرت درخواست کردند که بیشتر مراقب خودشان باشند. حضرت در جواب فرمودند اجل همانند نگهبانی است که از من مراقبت می‌کند و این مراقبت ادامه دارد تا زمانی که مرگ من فرا برسد. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 14 🌾🌴🍃🌻☘🌛 👈 حتی در میدان جنگ 3 ...فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ يَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي وَ تَعْشُوَ إِلَى ضَوْئِي وَ ذَلِكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلَالِهَا .... 🖊به خدا سوگند جنگ [با شامیان] را یک روز هم به تأخیر نینداختم مگر اینکه طمع داشتم گروهی [از شامیان] به من ملحق شوند به وسیله من هدایت شوند و با نور من راه بیابند. این برای من مطلوبتر از آن است که در حال گمراهی به قتلشان برسانم. نکته👇 📝علی ع آنقدر به هدایت دشمن علاقه نشان می‌داد، که یارانش نیز از او الگو گرفته بودند.⏬ ✅در یکی از روزهای نبرد ، جوانى از لشكر خارج شد و به سوى لشكر امام عليه السّلام هجوم آورد. مرتّب شمشير مىزد و لعن مىكرد و دشنام مىداد و پیش می‌آمد. ⬅️ «هاشم مرقال» كه از صحابه معروف على عليه السّلام و در برخی ایام پرچمدار ميدان صفين بود، به او گفت: اى جوان روز قيامت بايد در برابر اين لعن و دشنامی که می‌دهی پاسخگو باشى و حساب اين پيكار را پس بدهى. ↖️جوان گفت: من به این دلیل با شما مىجنگم كه شنیده‌ام شما و رئيس شما (على عليه السّلام) نماز نمىخوانید و رئيس شما خليفه ما عثمان را كشته و شما هم او را يارى كرده ايد. ⬅️، ماجراى قتل را براى او شرح داد و براى او روشن کرد كه على عليه السّلام نخستين كسى بوده كه با پيامبر نماز گزارده و از همه مردم به دين خدا آگاهتر است و ياران او شب زنده دارانی کم‌نظیرند. سخنان «هاشم» جوان را منقلب كرد، صدا زد 📢اى بنده خدا، آدم صالحی به نظر میرسی. (و سخنانت نور صدق و راستى دارد) آيا راه توبه اى براى من سراغ دارى؟ ⬅️گفت: آرى به سوى خدا بازگرد، او توبه تو را مىپذيرد. جوان دست از جنگ كشيد و به سوی شام برگشت. مردى از شاميان 👹به او گفت: «اين مرد عراقى فريبت داد» جوان گفت: نه. نصيحتم كرد❗️ بهج الصباغة ج 10، ص 269 تا 272 @Banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 57 علیه السلام امیرالمؤمنین علیه السلام پس از به کوفه آمدند و ابتدا به مسجد آمدند و خطبه‌ای ایراد کردند. در خاتمه‌ی آن خطبه، از حزب کوفه که در جنگ جمل حضرت را همراهی نکرده بودند، نیز انتقاد کردند و به مردم فرمودند از این جماعت دوری کنید و آنقدر سخنانی را که ناپسند می‌دارند، به گوششان برسانید که از موضع خود بازگردند و به ما بپیوندند. مالک بن حبیب که شهربان حضرت در بود، برخاست و به ایشان عرض کرد آقا این دوری کردن و سخن غلیظ به آنها گفتن، کافی نیست اجازه بدهید تا با آنان بجنگیم! حضرت برای او توضیح دادند که نباید کند چون خداوند چنین حکمی نداده است! پس از مالک، ابوبُرده ازدی که خود از حزب قاعدین کوفه بود و در جنگ جمل هم شرکت نکرده بود، برخاست و به امام اعتراض کرد و از ایشان پرسید که به نظر تو سران جمل برای چه کشته شدند؟ حضرت در پاسخ به ابوبُرده فهرستی از جنایات جَمَلیان را ارائه کردند و این را هم توضیح دادند که چقدر تلاش کرده‌اند که کار به جنگ نکشد اما آنان کوتاه نیامده‌اند! ابوبُرده که از سخن بجا و منطق بهت آور امیرالمؤمنین علیه السلام قانع شده بود گفت: پیش از این به حقانیت شما در جنگ جمل شک داشتم ولی حالا دیگر دانستم که حق با شما بوده است. 🔹 ابوبرده در جنگ بعدی (جنگ ) به سپاه امام علیه السلام پیوست و حضرت را در جنگ همراهی کرد. (امالی مفید ص 128 و 129) @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵قدرت انگاره حضرت امیر(علیه السلام) در بازگشت از یکی از اصحاب را که بیمار بود، دیدند و بدو فرمودند: 🔹«...وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاق» ( ...امّا بیماری گناهان را از بين مىبرد و آنها را مانند برگ درختان مىريزد) # حکمت_42 👈در تازه‌ترین یافته‌های از عنصری به نام نام می‌برند. شخص بیمار از حقیقت بیماری، برداشت بسیار بدی دارد و به خاطر همین برداشت بد است که از بیماری رنج می‌برد. به عبارت دیگر آنچه که شخص بیمار را آزار می‌دهد خود بیماری نیست بلکه برداشت بیمار از است. حضرت در اینجا می‌خواهند برداشتی را که شخص بیمار از حقیقت بیماری دارد تغییر بدهند و به جای آن برداشت منفی این را به او القا کنند که بیماری فایده مهمی (ریزش گناه) دارد. این انگاره‌ی جدید قدرتی دارد که باعث می‌شود که یکی از تلخ ترین دوره‌های زندگی انسان (بیماری) برای او به دوره‌ای زیبا و دل‌پسند مبدل شود. 🔸تغییر دادن آن انگاره در ذهن مخاطب کار دشواری است برای حل همین دشورای است که حضرت از ریزش برگ درختان بهره می‌گیرد. ، شماره 63 https://t.me/Banahjolbalaghe
بسم الله 🔵جنگ رسانه‌ای معاویه در اثنای صفین در همان زمانی که در ، با توطئه قرآن بر سر نیزه کردن، در بین سپاه امیرالمؤمنین شکاف انداخته بود و علی علیه السلام در تلاش بودند تا به نیروهای به اختلاف افتاده‌ی خود انسجام بدهند، دشمن همه جانبه‌ای را به راه انداخته بود. برخی از عناصر این جنگ رسانه‌ای: 1️⃣ هنوز هوا روشن نشده بود که عراقیان در صف شامیان چیزهایی مانند پرچمِ برافراشته ‌دیدند. با کنجکاوی می‌خواستند بدانند چیست. هوا که روشنتر شد دیدند بزرگترین قرآنها بر روی نیزه است. سه نیزه را کنار هم نهاده و قرآن بزرگ مسجد اعظم دمشق را از آن آویخته بودند. (انتخاب قرآن‌های بزرگتر برای و ) علاوه بر آن قرآن بزرگ، پانصد قرآن دیگر بر روی نیزه‌ها بود! (وقعة صفین: 478) 2️⃣ عبدالله پسر را معاویه به میانه میدان فرستاد تا با ذکر فواید صلح، عراقیان را به صلح ترغیب کند(وقعة صفین: 483) 3️⃣شب‌هنگام، صدای آوازی از سوی سپاه معاویه می‌آمد که شعری را به این مضمون می‌خواند: لهیب جنگ تمام حافظان را به کام خود کشیده! نه ما مرتد و مشرک هستیم و نه شما! اگر این پیشنهاد را بپذیرید موجب صلح و زندگی خواهد شد و اگر نپذیرید موجب نابودی و ...! تا کی می‌خواهید زحمت بدون نتیجه بکشید؟!...! (وقعة صفین: 483) 4️⃣ سه نفر را در سه سوی سپاه علی علیه السلا گمارده بودند که صدا بزنند و بگویند: ای مردم عرب، چرا به فکر زنانتان نیستید؟ می‌خواهید خودتان را به کشتن بدهید تا زنانتان به دست ترکان و رومیان و فارسها بیفتد؟ 5️⃣ ابو الاعور سلمی (همان بی‌انصافی که در آغاز نبرد صفین در برابر چشم همین عراقیان آب را بر آنان بسته بود) حالا معلم اخلاق شده بود و قرآنی را به سر نهاده و با استری سفید (به نشانه صلح جویی) به میان عراقیان آمده و با شعار کتاب الله آنان را به جلوگیری از خونریزی دعوت می‌کرد(!) 💥آری اینچنین بود که عراقیان فریب رسانه معاویه را خوردند و خود را تهدید کردند که یا جنگ را تمام کن یا آنکه مثل خلیفه سوم میکشیمت.... 😢 ، شماره 69 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵سست عنصری زمینه‌ساز فریبکاری و دشمن کارگزار عثمان در بود. امیرالمؤمنین علیه اسلام نیز او را در منصب خود ابقاء کردند. وی در جنگ ابتدا تصمیم داشت به دشمن ملحق شود اما مشاورانش او را از این تصمیم برگرداندند و به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام درآمد. * * * 🔸در گرماگرم جنگ صفین، در روز قبل از لیله آمار کشته‌های طرفین بالا رفت. با این حال شکست معاویه در حال قطعی شدن بود که شب‌هنگام همین اشعث در بین یاران خود سخنرانی کرد و به آنان گفت که نگران آینده زن و فرزندانش شده و مردم را از ادامه جنگ بیم داد و گفت برای اینکه نسل عرب منقرض نشود، باید از جنگ دست بکشیم. 🔸جاسوسان خبر این سست عنصری و وارفتگی اشعث را به او رساندند و او هم فردا قرآنها را بر سر نیزه کرد و با اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام نیرنگ‌آمیز بودن این توطئه را تبیین کرد ولی همین اشعث سپاهیان را علیه امام شوراند و ایشان را مجبور به پذیرش کرد. اتفاقا شبکه ‌ای معاویه برای اینکه عراقیان را وادار به صلح کند تبلیغات گسترده‌ای کرد. (ن ک: ، شماره 69) 🔨عجیب این بود که در تبلیغات معاویه هم روی همان عناصری دست گذاشته شده بود که اشعث مطرح می‌کرد: نگران زن و فرزندانتان نیستید؟ چرا می‌خواهید با ادامه جنگ مردان عرب را به کشتن بدهید تا ایرانیان بر زنانمان مسلط شوند؟ و ...!!! 👈سست عنصری و وارفتگی خودی‌ها با فرصت طلبی دشمن می‌توانند دو لبه یک قیچی شوند! 👈سست عنصرها ممکن است ناخواسته به پایگاه دشمن تبدیل شوند! ، شماره 71 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵خودیهایی که به پایگاه تبدیل میشوند کارگزار عثمان در بود. امیرالمؤمنین علیه اسلام نیز او را در منصب خود ابقاء کردند. وی در جنگ ابتدا قصد داشت به دشمن ملحق شود اما مشاورانش او را از این نظر برگرداندند و به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام درآمد. در اثنای جنگ که برتری سپاه امام در حال آشکار شدن بود، چاره در این دید که با بزرگان سپاه امام وارد رایزنی (بخوانید: یارگیری) شود. 👈ابتدا را نزد فرستاد. عمرو عاص مکّار اشعث را به عنوان بزرگ عراقیان و والی قدیمی عثمان، خیلی ستایش و کسانی چون مالک اشتر را به اتهام نکوهش کرد(!) و در پایان او را به پایان دادن جنگ دعوت کرد! () اشعث در بخشی از پاسخ‌هایی که می‌داد بد عمل نکرد، مثلا به طور واضح گفت که بزرگِ عراقیان من نیستم بلکه علی علیه السلام است. این را هم گفت که کارگزارِ بودن، چیزی بر عزت من نمی‌افزاید. امّا در برابر تهمتی که به همرزمانش زده می‌شد دفاع مناسبی نکرد و تنها به این نکته اکتفا کرد که عیبجویی تو از امثال ، نه تو را به من نزدیک می‌کند و نه مرا از آنان دو رمی‌کند. اشعث هرچند در این مذاکره علاقه‌ای به ملاقات خودش با معاویه نشان نداد اما قول داد که اگر معاویه بخواهد ترتیب ملاقات حضوری او با علی علیه السلام را بدهد! (وقعة صفین) 👈معاویه و عمرو پس از با اشعث به سراغ رفتند اما پاسخ و دندان‌شکنی به داد و به او نوشت که تو نیرنگ‌پیشه‌ای بیش نیستی و با معاویه معامله کرده‌ای و در برابر وعده حکومت مصر با معاویه همکاری می‌کنی و ...! ↩️همین اشعث بود که به نقطه‌ی (معاویه) و پایگاه او در بین سپاهیان امیرالمؤمنین علیه السلام تبدیل شد و سرانجام به در بین سپاه امام علیه السلام دامن زد و لشکر را در مقابل امام علیه السلام قرار داد و امام علیه السلام مجبور شدند تن به بدهند! ، شماره 73 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵تکرارپذیرترین وجه خطای خوارج خطای خوارج در برابر امیرالمؤمنین علیه السلام خطای روشنی است. این خطا مانند سکه نیست که تنها دو وجه داشته باشد بلکه یک پدیده چندوجهی است که از وجوه مختلفش باید به آن نگریست. برای درک یکی از وجوه این خطا، خوب است توجه کنیم که آنان در تحلیلهای خود به این نتیجه رسیده بودند که علی بن ابی‌طالب در نباید با کسانی که در سایه قرآن هستند، بجنگد. در منظومه فکری خوارج (که اکثرا از بودند) قرآن جایگاه عظیمی داشت و واقعا در محاسباتشان گمان می‌کردند امثال مالک اشتر و ابن عباس که اطراف علی را گرفته‌اند، هستند و او را به سوی جنگ با پیروان می‌کشانند! به نظر نگارنده آنان به چند نکته توجه نکردند؛ اولا توجه نکردند که حتی اگر علی بن ابی‌طالب در اصرار به ادامه جنگ خطاکار باشد، باز هم خطای آنان که جبهه جدیدی در سپاه حق ایجاد می‌کنند و شمشیر بر روی همرزمان خود می‌کشند و با همرزمان خود با زبان تهدید و براندازی و... سخن می‌گویند، آن هم در زمانی که دشمن مشترکشان مشغول رصد کردن رفتار آنها است، خطای بزرگتری است! ثانیا توجه نکردند که وقتی معتقدیم و فرمانده‌ی ما خطا کرده است، اگر از او بکنیم ممکن است فقط به بخشی از اهدافمان نرسیم ولی اگر از او تمرد کردیم قطعا به هیچ یک از اهدافمان نخواهیم رسید. به عبارت دیگر اگر با فرماندهی که ما معتقدیم خطا کرده است، حرکت بکنیم دست کم به بخشی از اهدافمان می‌رسیم ولی اگر از او تمرد کردیم و بر او تیغ کشیدیم، ما و رهبرمان با هم شکست می‌خوریم و به هیچ یک از اهدافمان نمی‌رسیم. گمان می‌کنم تکرارپذیرترین وجه خطای همین بی‌توجهی اخیر باشد. در درون هر یک از ما ممکن است خوارجی خفته باشد و به تکرار همین بسیار علاقمند باشد! 👈یادمان باشد جهان بر مردمی تعظیم خواهد کرد که بر روی یک نقطه با هم ایستاده باشند! https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵وقتی سواد رسانه‌ای نداشته باشی... أَلَا وَ إِنَّ مُعَاوِيَةَ قَادَ لُمَةً مِنَ الْغُوَاةِ وَ عَمَّسَ عَلَيْهِمُ الْخَبَرَ حَتَّى جَعَلُوا نُحُورَهُمْ أَغْرَاضَ الْمَنِيَّةِ بدانید که معاویه عده‌ای گمراه را [فریب داده و] با خود به اینجا کشانده و واقعیت را از آنها پنهان کرده تا حلق‌هایشان را هدف تیر قرار بدهد. امیرالمؤمنین علیه السلام این سخن را در جنگ به یاران خودش فرمود. ↩️وقتی نداشته باشی و روش مواجهه با ترفندهای رسانه‌ی معاویه را ندانی، او واقعیت را از تو مخفی خواهد کرد و تو را به صفین خواهد کشاند تا در مقابل علی علیه السلام قرار بگیری. 📌« وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ» این روزها در میان مردم تکرار می‌شود. ، شماره 99 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله دو گروه در دو مقطع مختلف، جنگ علی ع با شامیان را در منطقی نمیدانستند: 1️⃣گروه نخست کسانی مانند و بودند که همان روز اول به علی ع مشورت دادند که با نجنگ و به صورت موقت با او مماشات بکن. 2️⃣گروه دوم: قاریان بودند که در آخرین ساعات جنگ وقتی قرآن بر نیزه دیدند ادامه جنگ را ناروا دانستند. ولی گروه اول وقتی دیدند علی ع مصمم است با معاویه بجنگد تا لحظه آخر با تمام توان فرمان او را پذیرفتند اما گروه دوم با اینکه از اول با جنگ موافق بودند فقط از وقتی قرآن بر سر نیزه دیدند جنگی را که با علاقه شروع کرده بودند، ترک کردند! نه تنها جنگ را ترک کردند که بر فرمانده خود شمشیر کشیدند! ↩️راستی فرق این دو گروه در چه بود؟ گروه اول از صحابه پیامبر صلوات اله علیه و آله بودند، برای علی علیه السلام ولایت قائل بودند، او را معلم قرآن و در نتیجه مکمل قرآن می‌دانستند اما گروه دوم از صحابه نبودند، برای علی علیه السلام فقط خلافت و حق بیعت قائل بودند، علی را معلم قرآن نمی‌دانستند و بدون علی را کافی میدانستند. ✔️ به نظر شما این دو گروه غیر از اینها چه فرق دیگری با یکدیگر داشتند؟ http://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵حسن و حسین علیهما السلام بهترین راه تقرب الی الله امیرالمؤمنین علیه السلام پس از بازگشت از وصیتنامه‌ی مالی خودش () را نوشت و اموال خود را به صورت مساوی بین فرزندان خود تقسیم کرد. حضرت تصریح کرد که سهم همه فرزندان مساوی است اما فرزندان فاطمه ( و بن علی) را به سرپرستی این اموال منصوب کرد و در وصیتنامه تصریح کرد که به چهار دلیل را به سرپرستی اموال خود منصوب می‌کنند: 1️⃣برای خوشنودی خدا (إبتغاء وجه الله) 2️⃣برای تقرب به پیامبر خدا (قربةً الی رسول الله) 3️⃣بزرگداشت حرمت رسول الله (تکریماَ لِحُرمتِه) 4️⃣رعایت احترام خویشاوندی با پیامبر (تشریفاً لوُصلتِه) ↩️در اینجا باید توجه کرد که علی علیه السلام بر اساس آیه خود پیامبر (نفس پیامبر) است و برای «نفس پیامبر» تقرّب به «پیامبر» قابل تصور نیست مگر اینکه وسیله مقرّب کننده، «حسن و حسین» باشد. یعنی حسن و حسین چنان ظرفیتی در تقرب انسانها به رسول الله دارند که حتی «خود پیامبر» را هم می‌توانند به «پیامبر» نزدیک کنند. ، شماره 103 http://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 38 ناله شتر 🐫، گازگرفتن جَنگ💣 ! -10 نهج البلاغه/ فکأنّی قد رأیتُک تَضجُّ من الحرب اذا عَضّتک ضجیجَ الجمال بالاثقال. حضرت در این نامه خطاب به معاویه می فرمایند : گویا تو را در زمانی که گرفتار جنگ می شوی ، همچون شتری که زیر بار سنگین فریاد می زند می بینم. 🌷عنصر زیبایی شناختی : ۱. (تضج ... ضجیج الجمال) به وسیله مفعول مطلق که یکی از انواع است که در آن ادات تشبیه و وجه شبه حذف می شود. ناله زدن معاویه تشبیه به ناله زدن شتر شده است. آن هم شتری که با وجود مقاومت زیادش در برابر سختی ها و توانایی اش در حمل بارهای سنگین ، از شدت فشاری که بر او می آید به ناله و شیون افتاده است. ۲. (الحرب... عضّتک) در کلمه حرب . لغت عضّ به معنای گاز گرفتن است که خیلی اوقات برای حیواناتی مثل شتر و سگ به کار می رود (صحاح) در اینجا به قرینه این کلمه ، جنگ (حرب) به یک موجود درنده تشبیه شده که می خواهد گاز بگیرد و حمله کند. 🔔نکات : 1️⃣ حضرت با این عبارتشان خطاب به معاویه ، جنگ را می کنند و عاقبت آن را به رخ می کشند. 2️⃣ در تشبیه حضرت ، صرفا ناله و شیون نیست بلکه ناله و شیون یک موجود قوی مثل شتر است. یعنی ای معاویه هر چقدر که قوی و نیرومند و صاحب تجهیزات جنگی باشی باز هم آه و ناله خواهی زد. 3️⃣ فایده و اثری که در تعبیر شیون و ناله شتر ( ضجیج الجمال ) و گاز گرفتن جنگ ( الحرب اذا عضتک ) وجود دارد این است که موجب تضعیف روانی دشمن می شود و جان او را مملو از ترس و وحشت می کند. 4️⃣ در فرهنگ عربی یک عنصر گران قیمت، مقاوم و دارای عظمت ظاهری (بزرگ و بلند قامت) بود. حضرت میخواهند به معاویه گوشزد کنند که اگرچه ظاهرا قوی هستی اما مانند شتر هم باشی باز هم ناله ات را در میآورم. این نکته به زیبایی تشبیه افزوده است. ✍️محمد سرافراز @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵گونه شناسی ترفندهای رسانه ای معاویه در جنگ سپاهیان علی علیه‌السلام را دسته‌بندی کرده بود و برای فریب هر دسته از آنان از یک خاص استفاده کرد. دسته‌های مختلف سپاهیان علی وترفند رسانه‌ای معاویه برای هر یک از آن دسته‌ها به این شرح است: 1️⃣سوء استفاده از قرآن روی نیزه برای فریب قاریان کوفه بخش مهمی از سپاه امیرالمؤمنین را تشکیل می‌دادند که حساسیت خاصی بر روی قرآن داشتند. افزون بر این گروه به طور کلی مسلمانان به قرآن حسّاس بودند. معاویه برای فریب همه سپاه بویژه قاریان کوفه که خود را حامل و حافظ قرآن می‌دانستند از این ترفند استفاده کرد. 2️⃣برجسته کردن دنیا و دنیاگرایی برای افراد عای سپاه برای فریب افراد عادی سپاه که نگاه استراتژیک و فرامنطقه‌ای ندارند، دغدغه‌های مادی را برجسته کردند. شب‌هنگام، صدای آوازی از سوی سپاه معاویه می‌آمد که شعری را به این مضمون می‌خواند: لهیب جنگ تمام حافظان را به کام خود کشیده! نه ما مرتد و مشرک هستیم و نه شما! اگر این پیشنهاد را بپذیرید موجب صلح و زندگی خواهد شد و اگر نپذیرید موجب نابودی و ...! تا کی می‌خواهید زحمت بدون نتیجه بکشید؟!...! 3️⃣ سوء استفاده از غیرت عربی و قبیله‌ای برای فریب سران قبایل که غیرت قبیله‌ای داشتند. معاویه سه نفر را در سه سوی سپاه علی علیه السلام گمارده بود که صدا بزنند و بگویند: ای مردم عرب، چرا به فکر زنانتان نیستید؟ می‌خواهید خودتان را به کشتن بدهید تا زنانتان به دست ترکان و رومیان و فارسها بیفتد؟ ترس یک مرد عرب از اینکه ناموسش به دست ترک و ایرانی و رومی بیفتد یکی از حساس‌ترین نقاط غیرت او است. 4️⃣سوء استفاده از مواعظ اخلاقی برای فریب افرادی که دغدغه‌های اخلاقی داشتند. عبدالله پسر را معاویه به میانه میدان فرستاد تا با ذکر فواید صلح، عراقیان را به صلح ترغیب کند(وقعة صفین: 483) عبدالله به عبادت و صلاح معروف بود ولی کسی نمی‌دانست همین معلم اخلاق چنان کیسه‌اش را از عطایای معاویه پر کرده که در موسم حج 300 شتر قربانی کرد (طبقات 4/201) ، شماره 109 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 افراطی صدر اسلام 🎞پرده اول: در هنگام تقسیم غنایم جنگ ، به پیامبر که غنایم را به صورت نامساوی تقسیم می‌کرد، اعتراض کرد که چرا عدالت را رعایت نمی‌کنی؟ حضرت فرمود: اگر من عادل نباشم پس چه کسی عادل است؟ عمر می‌خواست گردنش را بزند اما پیامبر اجازه نداد و فرمود: رهایش کن او یارانی دارد(شخص نیست یک جریان است). در ظاهر چنان عابد کم‌نظیری است که شما نماز و روزه‌تان را در کنار نماز و روزه او ناچیز می‌شمارید. اینها مانند خارج شدن تیر از کمان، از دین خارج خواهند شد! و بر بهترین فرقه این امت خروج خواهند کرد. 🎞پرده دوم: همین شخص، در جنگ در سپاه علی علیه‌السلام بود ولی وقتی قرآن بر سر نیزه رفت، فریب خورد و طرفدار شد سپس با انگیزه عدالت‌خواهانه بر علی علیه‌السلام شورید که چرا از حکمیت (که خود آن را گناهی بزرگ و موجب کفر علی می‌دانست!) توبه نمی‌کند؟ وی سرانجام سر از فرماندهی جناح راست سپاه در درآورد به هلاکت رسید. ✔️یکی از راویانی که روایت اعتراض او به پیامبر را نقل کرده، می‌گوید: بعد از جنگ نهروان کشته‌های نهروان را زیر و رو کردیم و جنازه او را یافتیم و دیدیم پیش‌گویی پیامبر درباره شورش او علیه بهترین فرقه امت، محقق شده و او در این شورش کشته شده است! سنن النسائي، ج‏5، ص: 160 پ ن: ذو الخویصرة در زمان هم به انگیزه طلبی به مدینه آمده و در محاصره خانه خلیفه نقش فعالی داشت. او را از متهمان قتل خلیفه سوم می‌دانند! (طبری، ج 4 ص 349 و 471) ، شماره 110 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 📢 2 1️⃣فضای صدور خطبه این خطبه پس از جنگ ایراد شده است. با توجه به مضامین خطبه که از شروع شده و با به پایان رسیده است می توان ارتباط آن با وقایع جنگ صفین را درک کرد که یاران حضرت، با سرکشی از فرمان ایشان، ضایعه بزرگی چون معاویه را بر اسلام و مسلمین تحمیل کردند. با رجوع به کتاب شریف «تمام نهج البلاغة» در می یابیم که حضرت امیر علیه السلام در این خطبه، ضمن بیانی مفصل از فضائل خود و علیهم السلام، از عدم اطاعت یاران از فرامین ایشان به خداوند متعال شکایت می کنند لذا می توان انگیزه اصلی ایراد این خطبه را وقایع جنگ صفین شمرد. 2️⃣اهمیت خطبه 1. این خطبه به لحاظ کلامی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا مشتمل بر معارفی در باب توحید است که این معارف جز از طریق اهل بیت علیهم السلام به دست نمی آید. همچنین بیانگر معارفی در باب نبوت و امامت است، لذا مشتمل بر سه اصل از اصول دین است. 2. جمله معروف « لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ(ص) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ» در این خطبه واقع شده است. 3. جمله «وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً» بیانگر یکی از معارف عمیق در باب امام شناسی است که همان مجرای فیض بودن اهل بیت علیهم السلام از ازل تا ابد است که در فلسفه و خصوصا در عرفان، مورد بحث واقع می شود. 4. بخش معظمی از این خطبه- که سید رضی(ره) آن را در نهج البلاغة نیاورده است- راجع به فضائل اهل بیت علیهم السلام و شخص حضرت امیر علیه السلام است، لذا این خطبه اهمیت ویژه ای در بحث دارد. 3️⃣مضامین خطبه 1. حمد الهی به جهت: طلب تمامیت نعمت، طلب تسلیم بودن در برابر خداوند متعال، طلب مصونیت از معصیت 2. طلب یاری از خداوند برای کفایت امور 3. شهادت به یگانگی خداوند متعال و تمسک بدین شهادت، در برابر شدائد، به جهت آثار این اعتقاد که عبارتند از: الف) سبب استواری ایمان است. (زیرا گناه، هواپرستی و دور شدن از خداپرستی است) ب) شروع نیکی هاست. (زیرا هیچ عملی بدون تقوا پذیرفته نیست و اعتقاد به توحید، پایه اساسی تقواست) ج) سبب خشنودی خداوند است. د) دور کننده شیطان است. 4. شهادت به نبوت پیامبر اسلام(ص) و حقانیت قرآن و ذکر فلسفه بعثت ایشان. 5. اشاره به گمراهی مردم در زمان بعثت. 6. ذکر فضائل اهل بیت علیهم السلام. 7. ذکر گروهی که نافرمانی و ضلالت را در پیش گرفتند (یعنی خوارج) 8. قابل مقایسه نبودن هیچیک از امت با اهل بیت علیهم السلام. 9. ذکر پاره ای دیگر از فضائل اهل بیت علیهم السلام. 4️⃣مصادر خطبه مطالب السؤول محمد بن طلحه شافعی/ غرر الحکم آمدی/ المسترشد طبری/ عیون الاخبار ابن قتیبة/ العقد الفرید ابن عبد ربه. ✍️دکتر علی رحیمی؛ شیراز https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵بیماری و باد پاییزی حضرت امیر(ع) در بازگشت از یکی از اصحاب را که بیمار بود، دیدند و بدو فرمودند: «...وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاق‏» ( ...امّا بیماری، گناهان را از بين مى‏برد و آنها را مانند برگ درختان مى‏ريزد) 🔹عنصر زیباشناختی: پنهان «بیماری به باد پائیزی»، «انسان به درخت» و «گناه انسان به برگ زرد» 🔻توضیح: هر چند سخنی از باد پائیزی و عمل انسان به میان نیامده است لکن ریزش برگ درختان مربوط به فصل پائیز و در اثر وزش باد پائیزی رخ می‌دهد لذا وقتی ریزش گناهان به ریزش برگ درخت تشبیه شود، چنین تشبیهی سه تشبیه درهم تنیده را در خود دارد که اگر این تشبیه ها را کنیم به این صورت بندی دست پیدا میکنیم: 1) تشبیه «بیماری به باد پائیزی» 2) تشبیه «انسان به درخت» 3) تشبیه «اعمال بد انسان به برگهای زرد» ➕افزون بر زیبایی خاصی که ترکیب و انسجام سه‌گانه فوق به تشبیه می‌دهد، دو تشبیه پنهان نیز به خاطر بودنشان زیبایی دیگری به تشبیه داده‌اند. ✍️نکته معنایی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در صدد هستند که درک انسان از بیماری را تغییر دهند. وقتی درک انسان از بیماری تغییر کند و به چنین برداشتی برسد که بیماری چیزی مانند باد پاییزی است که با ریختن برگهای زرد (گناه) به داد درخت می‌رسد، اولا تحمل برای چنین ذهن و روانی ساده‌تر می‌شود ثانیاً انگیزه‌ی خداوند در برابر بیماری افزایش می‌یابد(). ، شماره 40 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای بین مسلمانان چه کرد؟(2) : ...و لَيْسَ رَجُلٌ ـ فَاعْلَمْ ـ أَحْرَصَ عَلَى جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلى‌الله‌عليه‌وآله و أُلْفَتِهَا مِنِّي ... بدان که هیچ کس حریص‌تر از من به وحدت امت محمد صلی الله علیه و آله و الفت آنها [با یکدیگر] نیست. در جنگ صفین را پسر بن خطاب (عبیدالله بن عمر) به مبارزه طلبید. محمد به سوی او راه افتاد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام که این صحنه را از دور دید پرسید این دو مبارز کیستند؟ گفته شد که محمد بن علی و عبیدالله بن عمر هستند. حضرت جلوی محمد را گرفت و خودش به سوی رفت و به او فرمود بیا با من مبارزه کن! عبیدالله گفت: من به مبارزه با تو نیازی ندارم و به سوی لشکرشان بازگشت. محمد با پدر گفتگویی کرد و در پایان گفتگو به پدر عرض کرد: شما خودتان می‌خواستید با این فاسقِ پستِ دشمنِ خدا بجنگید؟ به خدا قسم حتی اگر پدرش هم زنده شود و شما را به مبارزه بطلبد من اجازه نمیدهم با او مبارزه کنید تا چه رسد به خودش! حضرت فرمودند: پسر عزیزم اسم پدرش را نیاور و درباره او جز سخن خیر نگو...» (وقعة ،ص: 221) ↩️پ ن: کسانی که در لشکر امام علی بودند درباره عقاید عجیبی داشتند! حضرت نگران بودند که اگر درباره شیخین سخن صریحی گفته شود، موجب شکاف در لشکر شود. برای همین اجازه نمیدادند واقعیتهای تلخ گفته شود. ، شماره 121 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 الگوی یا ثروت بادآورده؟ 🔹یکی از نگرانی‌های مقام معظم رهبری که از دهه هفتاد بدان پرداخته‌اند، خطر انباشت در جیب برخی از افراد منتسب به نظام جمهوری اسلامی است. در یک برنامه تلویزیونی یکی از فضلای حوزوی در مقام دفاع از جمهوری اسلامی (که خود وظیفه‌ای ملی و تکلیفی دینی است) این نکته را متذکر شده است که در حکومت امیرالممؤمنین نیز از ثروتمندان به عنوان کارگزاران دولت استفاده می‌شد که یکی از آنها قیس است. 🥺🙁😮 🔻راستی آیا قیس بن سعد، به ثروتمندانی که در جمهوری اسلامی درباره آنها گفتگو می‌شود، شباهتی داشت؟ 1) شخصیت قیس: قیس فرزند سعد بود. سعد بزرگ قبیله خزرج و یکی از دوازده نقیبی بود که در هنگام بیعت با پیامبر ص تضمین کردند که قبیله‌هایشان هم ایمان می‌آورد. بعد از او نیز ریاست قبیله خزرج به فرزندش قیس واگذار شد. قیس از یاران نزدیک و مقرّب علی بود که ابتدا فرماندار مصر و سپس فرماندار آذربایجان شد. در جنگ صفین نیز از فرماندهان مهم لشکر بود. چنان درایتی داشت که گاه مالک اشتر را نصیحت می‌کرد. چنان اعتباری در نزد خاندان علی ع داشت که بعد از شهادت امام از نزدیکترین یاران حسن بن علی ع بود. 2) زهد و بخشش:‌ آثار و اخبار درباره بخشش او بسیار گسترده است. یک بار که یکی از املاکش را به قیمت 90هزار دینار فرخته بود، جارچی فرستاد در مدینه جار بزنند که هر کس قرض می‌خواهد بیاید. در یکی از بیماریهایش دید کسی به عیادتش نمی‌آید، همسرش به او اشاره کرد که همه‌ی مردم به تو بدهکارند، خجالت می‌کشند به حضورت برسند، اعلام کرد که همه بدهکاران را حلال کرده و بدهی‌ها را بخشیده است! منابع تاریخی فصول مشبعی را در بخشش و بی‌اعتنایی او به ثروت نقل کرده‌اند. ۳)‌ سلامت سیاسی:‌ مسعودی در مروج الذهب سه صفت او را بزرگ و کم‌نظیر دانسته است: دیانت، زهد و عشق و علاقه به علی علیه‌السلام. قبل از نقشه‌ای کشید تا قیس را به سوی خود بکشاند. در آخرین نامه قیس به او نوشت: «ای بت و ای بت‌زاده تو می‌خواهی مرا از علی بن ابی‌طالب جدا کنی و به طاعت خودت بکشانی؟ مرا می‌دهی که مردم از علی جدا شده و به سوی تو آمده‌اند؟ به خدا قسم اگر برای علی کسی جز من و برای من کسی جز علی باقی نمانده باشد تا وقتی با علی دشمن هستی من با تو سر آشتی نخواهم داشت! من دشمن خدا را بر ولی خدا ترجیح نخواهم داد!» الغدیر ج 2 ص 110 و 112و 113 ☑️ای کاش آن روحانی بزرگوار در آن برنامه، صاحبان ثروتهای بادآورده را با قیس بن سعد مقایسه نمی‌کرد! شماره 50 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵فرماندهان سپاه علی ع، که را بیشتر از علی ع قبول داشتند! ربيعة بن‌ أبي‌شداد خثعمي از فرماندهان و و پرچمدار خثعمی‌ها بود. پس از جنگ صفین که مارقین از سپاه علی علیه‌السلام جدا شدند، قرار شد اصحاب و شیعیان مجددا با امیرالمؤمنین علیه‌السلام بیعت کنند. ربیعه هم آمد. حضرت در این بیعت دوم با همه بیعت کنندگان شرط می‌کرد که صرفا به کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله عمل خواهد کرد. ربیعه گفت: نه، من به شرط اینکه به سنت (ابی‌بکر و عمر ) عمل کنی با تو بیعت می‌کنم. امام فرمودند: وای بر تو! و اگر به غیر کتاب خدا و سنت پیامبر عمل کرده‌ باشند سنتشان هیچ ارزشی ندارد. بعد نگاهی به او کردند و فرمودند: «به خدا قسم گویا می‌بینمت که با این خوارج از من جدا شده‌ای و به قتل رسیده‌ای در حالیکه اسبها تو را لگدمال کرده‌اند»«أما و الله لكأنّي بك، و قد نَفرتَ مع هذه الخوارج فقُتِلتَ، و كأنّي بك و قد وطأَتْك الخيل بحوافرها» 🔻قبیصه که راوی این ماجرا بوده، خود می‌گوید: بعد از جنگ نهروان به جنازه او برخورد کردم. دیدم اسبها صورتش را چنان لگدمال کرده‌اند که سر از تنش جدا شده است! آنگاه به یاد سخن علی علیه‌السلام افتادم و با خود گفتم: عجب انسانی است این ابوالحسن! زبانش به کلمه‌ای نمی‌چرخد مگر آنکه محقق می‌شود! 📚 بهج ‏الصباغة ، ج 5 ص 256 پ ن: اینها همان فرماندهان نافرمانی بودند که علی علیه السلام حاضر بود ۱۰ نفر از اینها را با یکی از یاران مطیع معاویه معاوضه کند؛ و میفرمود: «لَوَدِدْتُ وَاللهِ أَنَّ مُعَاوِیَةَ صَارَفَنی بِكُمْ صَرْفَ الدِّینَارِ بِالدِّرْهَمِ، فَأَخَذَ مِنِّی عَشَرَةً مِنْكُمْ وَأَعْطَانِی رَجُلاً مِنْهُمْ!» ،شماره 148 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵آیا گستاخی‌های اشعث را میتوان الگوی مقبول آزادی اعتراض در حکومت علی شمرد؟ 1️⃣پرده‌ی اول: جنگ جمل پایان یافته است. علی علیه السلام و یارانش در شهر کوفه در اوج عزت و اقتدار هستند. مکاتبات و ارسال سفیر به سوی معاویه هم به نتیجه‌ای نرسیده است. علی علیه السلام در یک سخنرانی رسما اعلام میکند که نظامیان برای اعزام به آماده شوند. اربد فزاری در میان سخنرانی علی ایستاد و به او اعتراض کرد که می‌خواهی ما را به جنگ برادران شامی‌مان بکشانی همانطور که در جمل به جنگ برادران بصری‌مان کشاندی؟! این بار فریبت را نمی‌‌خوریم! مالک اشتر از گوشه‌ی مسجد برخاست و گفت: کسی نیست او را خاموش کند؟ (من لهذا أیها الناس؟)‌ فزاری از ترس گریخت. مردم تعقیبش کردند. در بازار زیر دست و پای جمعیت کشته شد. امیرالمؤمنین نیز سررسید. پرسید قاتلش کیست؟ گفتند: عده‌ای از قبیله همدان و گروه‌هایی دیگر. حضرت فرمود: دیه‌اش را از بیت المال بپردازید(وقعة صفین ص 94). 🔹جالب این است که امام نه مالک را به عنوان سبب قتل و نه تعقیب کنندگان را به خاطر مباشرت در قتل توبیخ یا نهی نفرموده است! 2️⃣پرده‌ی دوم: روزگار پس از جنگ نهروان است. عمار و ابن تیهان و هاشم مرقال در صفین، محمد بن ابی‌بکر در مصر، مالک در قلزم همگی شهید شده‌اند. دولت علی علیه السلام اقتدار سابق را ندارد. کار به جایی رسیده که هرچه ناله می‌کند یک لشکر ساده از این شهر کاملا نظامی، تجهیز نمی‌شود. از دست این مردم سست‌عنصر در حال سخنرانی به صورت خودش سیلی می‌زند و بلند بلند گریه می‌کند!( نهج) در این روزها که یاران اقتدارآفرین علی، در شهر نیستند اشعث بدون هیچ نگرانی خطابه امام را قطع می‌کند و به او بی‌احترامی می‌کند! این روزها وقتی از مردم کوفه می‌خواست مانند اصحاب پیامبر باشند، یکی راحت برخاست و به او گفت: نه تو محمد می‌شوی و نه ما مانند اصحابش! (ما أنت بمحمد و ما نحن بأولئک)! یکی دیگر با تعریض به اینکه قدر خوارج را ندانستی، گفت: چقدر به اصحاب نهروانی‌ات نیاز داری امروز! و ... بعد مردم از هر گوشه‌ای چیزی گفتند و مجلس را به هم زدند (ابن ابی الحدید 2/90) در میانه غوغا کسی گفت: «استبان فقد الأشتر على أهل العراق أشهد لو كان حيا لقل اللغط و لعلم كل امرئ ما يقول»! ↩️پ ن: قطع سخنرانی امام توسط کسانی مانند اشعث، در ماههای آخر حکمرانی امیرالمؤمنین علیه السلام رخ داده است. در این مقطع زمانی، نظام سیاسی و اقتدار حکومت امام دچار تزلزل شدید شده بود، از این جهت این اعتراضات و حرمت شکنیها، الگوی حکمرانی برای شرایط عادی محسوب نمیشود. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره 164 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵دنیازدگان سپاه علی علیه السلام در عکی در آوردگاه صفین به نزد معاویه رفت و به او گفت: برای مردان قبیله ما به اندازه سهم جنگی چهارهزار نفر را مقرر بکن تا ما هم تو را خشنود کنیم. معاویه گفت: باشد. ✍️نصر بن مزاحم نوشته است از وقتی قبیله عک با چنین قراری گذاشتند و معاویه هم عطایای آنان را برایشان فرستاد, بیماردلان همگی به معاویه امید بستند و چشم به پول‌پاشی او دوختند (لم يبق من أهل العراق أحد في قلبه مرض، إلّا طمع في معاوية و شخص بصره إليه) تا آنکه خبرشان به علی علیه السلام رسید و او را آزرده‌خاطر کرد. 🔺بعدا معاویه گفت: به خدا قسم، چنان با پول و ثروت، دل یاران مورد اعتماد علی را به خودم متمایل خواهم کرد و بینشان پول‌پاشی خواهم کرد تا دنیای من در میان آنان بر آخرت علی غلبه کند. 📚بهج الصباغة ج 6 ص 491 📚 ↩️شاید به این خاطر بود که علی علیه السلام ناجار بود اینقدر از و دنیازدگی سخن بگوید. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره171 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵کاش صد نفر مثل تو در سپاهم بودند در آستانه‌ی جنگ به امیرالمؤمنین علیه السلام خبر رسید که عمرو بن حَمِق و حجر بن عدی (که در حلقه اول یاران امام بودند) اهل شام را دشنام می‌دهند. حضرت آنان را به حضور طلبید و به آنان فرمود: برای شما نمی‌پسندم که دشنام‌دهنده باشید... ( نهج). 🔺آنان سخنان امام را به جان دل خریدند آنگاه عمرو بن حمق به امام گفت: یا امیرالمؤمنین من به خاطر رابطه خویشاوندی یا برای دست یافتن به مال و قدرت و به تو نپیوسته‌ام بلکه به پنج دلیل به تو پیوسه‌ام: «1. پسرعموی پیامبر هستی، 2. نخستین کسی هستی که به او ایمان آوردی، 3. همسر سیده النساء هستی، 4. پدر ذریه رسول الله (حسنین علیهما السلام) هستی. 5. هیچ یک از صحابه در جهاد به پای تو نمی‌رسند». بنابراین مرا حتی اگر جابه‌جا کردن کوهستانها و کشیدن آب دریاها هم مأمور کنی و من همه قوم وقبیله‌ام را برای انجام آن مأموریت به خدمت تو درآورم گمان نمی‌کنم حق رهبری تو را ادا کرده باشم. 🔹حضرت خوشنود شدند و فرمودند: خدایا قلبش را منوّر به نور تقوا کن و او را به صراط المستقیم هدایت کن. آنگاه فرمودند: کاش در سپاهم صد نفر مثل تو بودند! 📚نهج السعادة 2/46 ↩️پ ن: 1️⃣در جنگ صفین، آمار سپاه امام را نصر بن مزاحم 150هزار نفر، بلاذری 50 یا 100هزار نفر و مسعودی 90هزار نفر معرفی کرده‌است. یعنی از این جمعیت حتی 100 نفر هم مانند فکر نمی‌کرد!!! 2️⃣در اینکه عمروبن حمق از یاران ویژه امیرالمؤمنین بود، و در نزد ایشان جایگاه خاصی داشت شکی وجود ندارد اما آنچه در اینجا بر زبان عمرو جاری شده، صرفاً لیاقت نفسانی و شخصی امیرالمؤمنین برای خلافت و امامت یعنی مرتبه ای پایینتر از امامت ناب شیعی (منصوص بودن خلافت و امامت علی ع توسط پیامبر) بود. البلاغه 181 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵اتّکای سپاه علی علیه السلام بر روشنگری و افزایی عمار در گرماگرم ، مرد جوانی پُرسان پرسان خودش را به پرچم رساند و پرسید: کدامتان عمار است؟ عمار خودش را معرفی کرد. مرد گفت: وقتی از کوفه به آمدم یقین داشتم که علی ع حق است و باطل اما از دیشب که دیدم آنان در قبله و قرآن و پیامبر و اذان و نماز و ... با ما یکی هستند، شک عجیبی به دلم افتاده است. نمیدانم حق با کیست؟ صبحگاه خودم را به امیرالمؤمنین رساندم تا مرا از شک به در آورد. به من فرمود: عمار را دیده‌‌ای؟ گفتم: نه. فرمود: خودت را به عمار برسان. در سخنش دقت کن و هرچه گفت بپذیر. حالا به سراغ تو آمده‌ام تا برای تردیدم چاره‌ای بکنی! 🔸 پرچم سیاه عمروعاص را به او نشان داد و گفت: صاحب آن پرچم است من سه بار در رکاب پیامبر با او [به خاطر کفرش] جنگیده‌ام! این چهارمین بار است و در رکاب علی با او [به خاطر نفاقش] می‌جنگم. دشمن ما [که منافق است] در این جنگ، بدتر و فاجرتر از سه جنگ قبلی است [که آن روزها کافر بود]! ببینم در جنگهای عصر پیامبر نبوده‌ای؟ یا پدرانت در آن جنگها نبوده‌اند تا تو را از آن جنگها خبر دهند؟ مرد گفت: نه عمار گفت: موضع ما همان موضعی است که در عصر پیامبر داشتیم (موضع ایمان) و موضع آنها نیز همان موضعی است که در عصر پیامبر داشتند(کفر و نفاق). به خدا قسم دوست داشتم همه لشکر شام پیکر واحدی می‌شدند تا خودم گردن آن پیکر واحد را بزنم و تکه‌تکه‌اش کنم! به خدا سوگند ریختن خون آنان از ریختن خون یک گنجشک هم حلال‌تر است! ... حالا بگو ببینم شکت را برطرف کردم؟ مرد گفت: خوب دلم را روشن کردی!... 📚(وقعة صفین ص 221) البلاغه 190 لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a. https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله 🔵امیرالمؤمنین ع را چه کسی ترور کرد؟ ابن‌ملجم مرادی از اهالی یمن بود که قرآن و اسلام را از آموخته بود. ابوموسی نیز اهل یمن و قاضی و مروج قرآن در یمن بود. در عصر خلیفه دوم ابن‌ملجم که در رکاب ابوموسی در فتح مصر شمشیر می‌زد، به فرمان خلیفه، در نزدیکی مسجدی در مصر مسکن داده شد و به مسئولیت ترویج و تعلیم قرآن (بدون فضائل علی ع) در مصر منصوب شد! خلیفه دوم پس از منع انتشار حدیث، شبکه‌‌ای از مروجان قرآن (قرآن بدون فضائل علی ع) را پدید آورد که ابوموسی اشعری از کلیدی‌ترین اعضای این شبکه و ابن‌ملجم نیز مسئول شاخه مصر بود! ابوموسی قاری خوش‌صدا، امین خلیفه دوم و از مهمترین همراهان خلیفه در منع کتابت حدیث (بخوانید: منع انتشار فضائل علی ع) بود. شاید هیچ یک از صحابه به اندازه ابوموسی در ترویج قرآن بدون عترت، خلیفه دوم را همراهی نکرده باشد! البته فرمانده مورد اعتماد خلیفه در فتح شامات و مصر و اهواز و ری و قم و کاشان و اصفهان و ... نیز بود. او نخستین کسی بود که عمر را امیرالمؤمنین خواند! دخترش را به تزویج عبدالله پسر عمر درآورد. خلیفه دوم نیز او را حاکم کوفه کرد. بعد از بیعت مردم با علی ع، ابوموسی به سختی با ایشان بیعت کرد و با اینکه امام او را در حکومت کوفه ابقاء کردند ولی باز هم در جنگ از پشت به لشکر علی ع خنجر زد و تا توانست از پیوستن مردم کوفه به سپاه علی ع جلوگیری کرد. در جنگ نیز حاضر به همراهی سپاه علی ع نشد و به شام رفت و در آنجا اقامت کرد! در نیز هرچند حَکَم تحمیلی کوفیان بود اما دوست داشت داماد خودش عبدالله بن عمر را خلیفه کند! که خود سالها مروّج قرآن بدون اهل بیت در مصر بود بعد از شهادت محمد بن ابی‌بکر از مصر به کوفه آمد و به که آنان نیز قرآن بدون عترت بودند، پیوست و....! ↩️خلاصه آنکه⬇️ خلیفه دوم= سیاست‌گذارِ پروژه ترویج قرآن بدون اهل‌بیت! ابوموسی اشعری= امین خلیفه دوم و بزرگترین مجری این پروژه! ابن‌ملجم = شاگرد ابوموسی و خشن‌ترین محصول این پروژه و نیز مجری آن! ، شماره71 ع https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵حسن و حسین علیهما السلام بهترین راه تقرب الی الله امیرالمؤمنین علیه السلام پس از بازگشت از وصیتنامه‌ی مالی خودش () را نوشت و اموال خود را به صورت مساوی بین فرزندان خود تقسیم کرد. حضرت تصریح کرد که سهم همه فرزندان مساوی است اما فرزندان فاطمه ( و بن علی) را به سرپرستی این اموال منصوب کرد و در وصیتنامه تصریح کرد که به چهار دلیل را به سرپرستی اموال خود منصوب می‌کنند: 1️⃣برای خوشنودی خدا (إبتغاء وجه الله) 2️⃣برای تقرب به پیامبر خدا (قربةً الی رسول الله) 3️⃣بزرگداشت حرمت رسول الله (تکریماَ لِحُرمتِه) 4️⃣رعایت احترام خویشاوندی با پیامبر (تشریفاً لوُصلتِه) ↩️در اینجا باید توجه کرد که علی علیه السلام بر اساس آیه خود پیامبر (نفس پیامبر) است و برای «نفس پیامبر» تقرّب به «پیامبر» قابل تصور نیست مگر اینکه وسیله مقرّب کننده، «حسن و حسین» باشد. یعنی حسن و حسین چنان ظرفیتی در تقرب انسانها به رسول الله دارند که حتی «خود پیامبر» را هم می‌توانند به «پیامبر» نزدیک کنند. ، شماره 103 http://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🟣آیا خوارج مطالبه اقتصادی نداشتند؟ (قسمت دوم) (قسمت اول را اینجا بخوانید) ریشه خوارج به مطالبات اقتصادی برمی‌گردد. خوارج یک گروه/جریان سیاسی است که پیش از عصر حکمرانی امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در دو برهه دیگر خودنمایی کرده است: یکی در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله و دیگری در عصر عثمان. در زمان رسول‌الله در هنگام تقسیم غنائم جنگ حنین، ذوالخویصرة به محضر رسول الله اعتراض کرد که چرا در تقسیم غنائم عدالت و مساوات را رعایت نمی‌کند؟! پیامبر همان روز به مسلمانانی که می‌خواستند او را ادب کنند، فرمود: کاری به او نداشته باشید او یک جریان به راه خواهد انداخت و کسان زیادی از او پیروی خواهند کرد. ... اینها مانند خارج شدن تیر از کمان، از دین خارج خواهند شد! و بر بهترین فرقه این امت خروج خواهند کرد. پیامبر وعده کرده بود که او به دست بهترین فرد امتم کشته خواهد شد. 🔻این شخص در زمان اعتراض مسلمانان به بی‌عدالتی‌های مالی و سیاسی عثمان نیز همراه با یارانش به محاصره بیت عثمان پیوست! او یک مطالبه‌گر اقتصادی و از متهمان قتل عثمان بود (طبری، ج 4 ص 349 و 471). 🔸همین شخص، در جنگ در سپاه علی علیه‌السلام بود ولی وقتی قرآن بر سر نیزه رفت، فریب خورد و طرفدار شد سپس با انگیزه عدالت‌خواهانه بر علی علیه‌السلام شورید که چرا از حکمیت (که خود آن را گناهی بزرگ و موجب کفر علی می‌دانست!) توبه نمی‌کند؟ وی سرانجام سر از فرماندهی جناح راست سپاه خوارج در نهروان درآورد و چنان‌که رسول‌الله فرموده بود به دست بهترینِ این امت، به هلاکت رسید. ✔️یکی از راویانی که روایت اعتراض او به عدالت پیامبر را نقل کرده، می‌گوید: بعد از جنگ نهروان، کشته‌های نهروان را زیر و رو کردیم و جنازه او را یافتیم و دیدیم پیش‌گویی پیامبر درباره شورش او علیه بهترین فرقه امت، محقق شده و او در این شورش کشته شده است! سنن النسائي، ج‏5، ص: 160 البلاغه278 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a