543f9576c84376642702aeda8a886d61.mp3
7.63M
🔰زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام در شب مبعث
فایل صوتی زیارتی که شیخ مفید، سید و شهید برای شب مبعث نقل کردهاند.
ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام همان پیامی است که اگر ابلاغ نمیشد، اصلا رسالت ابلاغ نشده بود (وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمٰا بَلَّغْتَ رِسٰالَتَهُ).
شاید برای همین است که در شب مبعث هم باید به زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام مشرّف شد.
✅در هر مکان و زمان امشب؛
زیارت امیرالمؤمنین را از دست ندهیم.
⏺حتی در حال رانندگی، هم میتوان با این فایل صوتی همراه و همدل و همزبان شد....
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
✍🏼 ابن ابی الحدید، اسلام را مرهونِ حمایت های ارزنده ی حضرتِ ابوطالب علیه السلام میداند و در این باره نوشته است :
انَّ مَنْ قَرَءَ عُلُومَ السِّيَرِ، عَرِفَ انَّ الاِسلام لَولا اَبوطالبَ لَم یَکن شَیئاً مَذکوراً: کسی که تاریخ و سیره را خوانده باشد، در مییابد که اگر ابوطالب علیه السلام نبود، از اسلام نیز خبری نبود.
📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱ ص ۱۴۲
درباره ایمان حضرت ابوطالب اینجا را نیز بخوانید.
#مناسبتی ۷۹
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسمالله
«بعثت» یعنی چه؟
در معنای پیشاقرآنیِ کلمهی «بعث»، دو مؤلفه وجود دارد: برخیزاندن و فرستادن. به همین سبب، بعث به معنای فرستادنی است که مسبوق به برخیزاندن باشد. چنانکه عرب وقتی عقال از دست و پای شتر باز و او را از زمین بلند میکند و به جایی میفرستد، میگوید: «بعَثتُ البعیر»(کتاب العین 2/112).
حشر و نشور مردگان در آستانه قیامت را خداوند به همین سبب، «بَعث» نامیده است. مفسران نیز در معنای آیهی مبارک «وَ الْمَوْتىٰ يَبْعَثُهُمُ اللّٰهُ » (الأنعام: 36)، گفتهاند: «أي: يُخرِجهم و يُسِيرهم إلى القيامة»(راغب 132). در این تفسیر، «یخرجهم»، به همان مؤلفهی اول (یعنی برخیزاندن و برانگیختن) و کلمهی «یسیرهم»، به مؤلفه دوم (یعنی فرستادن به سوی قیامت) اشاره دارد.
ممکن است در آیه مبارکِ «فَبَعَثَ اللّٰهُ غُرٰاباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْض» (المائدة: 31) نیز کلمه «بعث» به همین معنا به کار رفته باشد؛ یعنی خداوند ابتدا غراب را از عدم آفرید بعد او را به سوی قابیل فرستاد؛ چون در تفاسیر روایی آمده است که این غراب نیز از طریق زاد و لد طبیعی آفریده نشده بود بلکه خلقتش مانند ناقه صالح و گوسفند اسماعیل بود. (نور الثقلین؛ ج4، ص: 420)
🔰در بعثت پیامبران نیز دو مرحله وجود دارد که برای اشاره به همین دو مرحله کلمه «بعث» به کار رفته است. در مرحله اول، انبیاء را خداوند انتخاب میکند چنانکه به موسی علیه السلام فرمود: «إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ» (اعراف: 144)، آنها را پرورش میدهد چنانکه به او فرمود: «وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسي» (طه: 41) سپس از گمنامی در زمین، به مقام متعالیِ همسخنی خودش و همراهیِ فرشتگان آسمان میرساند (وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى) (ضحی: 7) همهی اینکارها که اجزای مستمر مرحله اول است، نوع نامحسوسی از برخیزاندن و از خاک به افلاک کشاندن است. در مرحله دوم، پیامبران را به هدایت خلق فرستاده است؛ چنانکه فرمود: «أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ رُسُلاً». تلفیق این دو مرحله را نیز خداوند در قرآن «بعث» نامیده و برای مثال فرموده است: «وَ لَقَدْ بَعَثْنٰا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا» (النحل: 36).
#مبعث
#مناسبتی ۷۸
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🟣اثرگذاری ظاهر انسان بر باطن او
«وَ اعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ ظَاهِرٍ بَاطِناً عَلَى مِثَالِهِ فَمَا طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ وَ مَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُهُ»
و بدان كه هر آشكارى را پنهانى است همانند با آن، پس هر چه ظاهرش پاكيزه شد باطنش نيز پاكيزه شد و آنچه ظاهرش ناپاك شد باطنش نیز پلید شد.
🔸در جملهی «ما طاب ظاهره طاب باطنه» به دو نکته باید توجه داشت: یکی اینکه در این اسلوب، «طاب باطنه» نتیجه و ثمرهای برای «طاب ظاهره» قلمداد شده و دیگری آنکه کلمهی «طاب» دارای معنای حدوثی است. یعنی پاک شدنِ حدوثیِ باطن (صیرورت) را بر پاک شدنِ حدوثیِ ظاهر (صیرورت)، مترتب کرده است. بنابراین، معنای سیاقی این جمله به جملات زیر نزدیک است:
«وَمَا تُقَدِّمُوا لأنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ» / «مَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ اَلسُّوءِ اُتُّهِمَ» و ...
🔻نتیجه آنکه: جمله «فما طاب ظاهره طاب باطنه» نمیخواهد بگوید که ظاهر خوب، نشانه باطن خوب است بلکه میخواهد بفرماید که "ظاهر، وقتی پاک شد بر روی باطن تاثیر میگذارد." توجه شود که اگر میخواست صرفاً از نشانگی ظاهر برای باطن سخن بگوید باید جملهی خودش را به این شکل صورتبندی میکرد: «ما کان ظاهره طیبا کان باطنه طیبا» یعنی باید در ناحیه مسند، اسلوب ثبوتی به کار میگرفت. نکتهای که بسیاری از مترجمان و شارحان از کنارش گذشتهاند!
▫️در هر حال، این جمله، جمله عجیبی است که بالمطابقه میخواهد از "شکلدهیِ ظاهر انسان به باطن انسان" سخن بگوید و بالالتزام نیز "امکان اثرپذیری باطن انسان از ظاهر انسان" را تأیید میکند.
➿ یکی از متغیرهای مهم ظاهر انسان، لباس انسان است. اینکه کمیت و کیفیت لباس هر کس، میتواند شخصیت او را به دیگران معرفی کند، مسألهای است که در مباحث مربوط به نظریهی «لباسِ مفهومی» و نظریههای معناداری لباس و دلالتکنندگی آن مورد بحث قرار گرفته ولی این جملهی امیرالمؤمنین درصدد بیان آن نیست بلکه میخواهد از نکته دیگری سخن بگوید که کمتر مورد بحث قرار گرفته و آن نکته، این است که نحوه لباس پوشیدن انسان، میتواند بر روی باطن او تأثیر بگذارد.
#با_معارف_نهج البلاغه 273
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
یادداشتهایی مرتبط به امام سجاد سلام الله علیه
1⃣امام سجاد امام شجاع شیعیان (اینجا)
2⃣شجاعت امام سجاد علیه السلام در برابر ابن مرجانه ملعون (اینجا)
3⃣درسهایی از امام سجاد علیه السلام در شام (اینجا)
4⃣شگفتی زبانشناس فلسطینیتبار از دقت زبانی صحیفه سجادیه (اینجا)
5⃣کاتولیک متعصب و دعاهای صحیفه (اینجا)
6⃣نماینده پاپ و صحیفه سجادیه (اینجا)
7⃣علامه طنطاوی و صحیفه سجادیه (اینجا)
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
هدایت شده از با نهج البلاغه
بسم الله
🔵قاطعیت امیرالمؤمنین علیه السلام در #تبعید شاعران دگراندیش
#انصار غالبا با علی ع بیعت کرده بودند اما طبقات بالای انصار و #رانتخواران عصر عثمان با ایشان بیعت نکردند. سه تن از این رانتخواران انصاری این شاعران عثمانی بودند: #حَسّان بن ثابت، #كعب بن مالك و نُعمان بن بشير. با توجه به جایگاه شعر و نفوذ شاعر در آن روزگار میتوان این شاعران را اصحاب #رسانه آن روزگار نیز دانست.
🔻این افراد به محضر امیرالمؤمنین علیه السلام رسیدند و درباره مظلوم بودن یا ظالم بودن خلیفه مقتولشان به ایشان گفتند: «تعجب میکنیم از یقین خودمان به مظلومیت خلیفه و شک تو! در حالیکه عرب گمان میکند علم هرآنچه که ما در آن اختلاف داریم در نزد تو هست. پس علمت را رو کن تا ما هم بفهمیم!» (و قد زعمت العرب أن عندك علم ما اختلفنا فيه، فهاته نعرفه)! (#علم_غیب)
حضرت دیدگاهی را که درباره قتل عثمان داشت با آنان در میان نهاد و برایشان توضیح داد که نه #عثمان بیتقصیر بوده و نه معترضان بیتقصیر بودهاند! ولی پاسخ آنها در حدی نامربوط بود که حضرت به آنها فرمودند: «أُخرجوا عني، و لا تجاوروني في بلد أنا فيه أبدا» از اینجا بیرون بروید و هر گز در شهری که من ساکن آن هستم با من مجاورت نکنید! #قتل_عثمان
🔺چنین بود که این سه شاعر سرشناس به شام رفتند و با معاویه درآمیختند. #معاویه نیز به حسان و کعب هر کدام هزار دینار پول داد و به نعمان که اهل سیاست بود، نیز حکومت حمص را داد و بعدها او را به حکومت #کوفه گماشت!
📚الأغاني، ابو الفرج اصفهانى، ج16، ص: 420 و 421
#حکومت
#با_معارف_نهج،شماره 153
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
نامزدهای انتخابات و مبالغه در سادهنمایی پیش از انجام اعمال دشوار
🔻امیرالمؤمنین در بیان اینکه چرا باید از دروغگویان دوری کرد، در کلمات قصار، فرموده است:« از دوستی با دروغگو اجتناب کن زیرا او مانند سراب است که دور را برایت نزدیک و نزدیک را برایت دور نشان میدهد: وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ اَلْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ اَلْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ اَلْقَرِيبَ». در اینجا "آسان نشان دادن دشوارها و نزدیک نشان دادن دورها" مذمت شده است!
▫️در خطبه 31 در وصف طلحه و نقشی که در جنگ جمل داشت، فرموده است: «يَرْكَبُ اَلصَّعْبَ وَ يَقُولُ هُوَ اَلذَّلُولُ: کار نشدنی را بر عهده میگیرد و میگوید شدنی است».
🔸در خطبه نهم نیز در وصف اصحاب جمل فرموده است: «آنان با اینکه تواناییِ (بارانزایی) نداشتند ولی رعد و برقی به پا کردند لکن ما پیش از آنکه عمل کنیم سروصدا نمیکنیم و پیش از آنکه باران بیاوریم سیل راه نمیاندازیم: وَ قَدْ أَرْعَدُوا وَ أَبْرَقُوا وَ مَعَ هَذَيْنِ اَلْأَمْرَيْنِ اَلْفَشَلُ وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّى نُوقِعَ وَ لاَ نُسِيلُ حَتَّى نُمْطِرَ».
#با_معارف_نهج البلاغه 274
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣عدالت؛ مایه آرامش روحی جامعه
🔰فإِذَا أَدَّتْ اَلرَّعِيَّةُ إِلَى اَلْوَالِي حَقَّهُ وَ أَدَّى اَلْوَالِي إِلَيْهَا حَقَّهَا عَزَّ اَلْحَقُّ بَيْنَهُمْ وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ اَلدِّينِ وَ اِعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ اَلْعَدْلِ وَ جَرَتْ عَلَى أَذْلاَلِهَا اَلسُّنَنُ فَصَلَحَ بِذَلِكَ، اَلزَّمَانُ وَ طُمِعَ فِي بَقَاءِ اَلدَّوْلَةِ وَ يَئِسَتْ مَطَامِعُ اَلْأَعْدَاءِ وَ إِذَا غَلَبَتِ اَلرَّعِيَّةُ وَالِيَهَا أَوْ أَجْحَفَ اَلْوَالِي بِرَعِيَّتِهِ اِخْتَلَفَتْ هُنَالِكَ اَلْكَلِمَةُ وَ ظَهَرَتْ مَعَالِمُ اَلْجَوْرِ وَ كَثُرَ اَلْإِدْغَالُ فِي اَلدِّينِ وَ تُرِكَتْ مَحَاجُّ اَلسُّنَنِ فَعُمِلَ بِالْهَوَى وَ عُطِّلَتِ اَلْأَحْكَامُ وَ ...: پس هرگاه ملت حق والى را بپردازد و زمامدار نيز حقوق ملت را پاس دارد، حق در ميانشان شكوه يابد، راههاى دين استوار گردد، شناسههاى عدالت راست شود و سنتها در روندى فراخور جريان يابد. بدينسان، زمانه اصلاح مىشود به ماندگارى دولت اميد مىرود، و آزمندى دشمنان به نوميدى مبدل مىگردد . ولى هنگامى كه ملت بر زمامدار خود چيرهخو شود و زمامدار با ملت خود از در زورگويى در آيد، اختلاف كلمه رخ مىدهد، نشانههاى جور آشكار مىشود، دغلكارى در دين فزونى مىيابد و راههاى اصلى سنت بىرهرو مىماند. هوا و هوس مبناى عمل قرار مىگيرد و احكام به تعطيل كشيده مىشود و ... (ترجمه معادیخواه)
استاد مطهری:
🔸«از نظر علی (ع) آن اصلی که می تواند تعادل اجتماعی را حفظ نماید و همه را راضی نگه دارد، به پیکره اجتماع، سلامت و به روح آن آرامش بدهد، عدالت اجتماعی است. ظلم، جور و تبعیض قادر نیست حتی روح خود ستم گر و روح آن کسی را که به نفع او ستم گری میشود، راضی نگاه دارد، چه رسد به ستم دیدگان و پایمال شدگان. عدالت، بزرگراهی است عمومی که همه را میتواند در خود بگنجاند و بدون مشکلی عبور دهد، اما ظلم و جور کورهراهی است که حتی فرد ستم گر را به مقصد نمیرساند.»
#با_معارف_نهج البلاغه 275
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣بالاترین فضیلت علی علیه السلام در نزد ابن ابیالحدید
مطالعه اجمالی کتاب شرح نهج البلاغهی ابن ابیالحدید، نشان میدهد که ابن ابیالحدید یک متکلم زبردست معتزلی است که نه در کلام منقول ضعفی دارد و نه در کلام معقول.
او در شرح خطبه 84 نهج البلاغه، ابتدا نوشته است: «این خطبه با همه کوتاهی و ایجازش، هشت مسأله مهم کلامی را ذکر کرده است» آنگاه پس از شمارش این هشت مسأله، نوشته است: «بدان که من توحید، عدل و مباحث شریف الاهیات را فقط از این مرد آموختهام و دیگر صحابه بزرگ پیامبر، در سخنشان هیچ اثری از این مباحث دیده نمیشود و اصلا این مباحث را تصور هم نکردهاند چون اگر تصور کرده بودند، حتما ذکر میکردند. این فضیلتِ علی علیه السلام، در نزد من بالاترین فضیلتِ او است».
البته در جای دیگری (ج7 ص 173 و 174) نیز اقرار کرده است که توصیف رسولالله صلی الله علیه و آله، فقط از دست و زبان علی علیه السلام برمیآمد (اینجا).
📚《و اعلم أن التوحيد و العدل و المباحث الشريفة الإلهية ما عرفتُ إلاّ من كلام هذا الرجل و أن كلام غيره من أكابر الصحابة لم يتضمن شيئا من ذلك أصلا و لا كانوا يتصورونه و لو تصوروه لذكروه و هذه الفضيلة عندي أعظم فضائله علیه السلام》ج 6ص: 345 و 346
#با_شیفتگان_نهج البلاغه ۷۱
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
📢 #درسهای_نهج_البلاغه | رعایت تقوای الهی در کار سیاسی
🌷 مروری بر استناد حضرت آیت الله خامنهای به نهجالبلاغه در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری. ۱۴۰۲/۱۲/۱۷
💻 Farsi.Khamenei.ir
بسم الله
🟣«النعش لسنّته» در خطبه 169 یعنی چه؟
«وَ لَكُمْ عَلَيْنَا الْعَمَلُ بِكِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سِيرَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله) وَ الْقِيَامُ بِحَقِّهِ وَ النَّعْشُ لِسُنَّتِه» خطبه 169
حق شما بر ما، عمل به کتاب الاهی و سیره رسول الله (ص) و ادای بیکم و کاستِ حق او و برپاداشتن سنت او است.
🔸نکته زیبایی که شارحان نهج البلاغه از کنار آن گذشتهاند این است که امام برای بیان "احیای سنت پیامبر (ص)" از کلمه «النعش لسنته» استفاده کردهاند.
🔰کلمه نعش را هر چند لغویان به معنای بلند کردن میدانند اما باید توجه داشت که در زبان عربی، مفعول این کلمه همواره انسان ضعیف یا فقیر است. برای همین هم ارباب لغت آن را به معنای "نجات انسان ضعیف از مرگ" (نَعَش الإنسانَ يَنْعَشُه نَعْشا: تَدَارَكَه من هَلكة) یا "نجات انسان فقیر از فقر" (تقول: نَعَشَه الله فانتعش إذا سدّ فقره) (كتاب العين، ج1، ص: 259 ) معنا کردهاند. اصلا بلند کردن میت، نیز از آن روی "نعش" نامیده شده که وقتی میت را از زمین بلند میکنند گویا یاد و نامش را بلند کردهاند (إذا مات الرجُل فهم ينعَشونه، أي يذكرونه و يرفعون ذكره) (ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة ج 1 ص 277 )
🔻بنابراین در عبارتِ «و النعش لسنته» نیز اشارهی زیبایی وجود دارد که نشان میدهد خلفای پیشین، سنّت پیامبر را در معرض هلاک قرار دادهاند و امام (ع) وظیفه خود میدانند که آن سنت را از هلاک نجات بدهند.
#با_معارف_نهج البلاغه 276
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣شیفتگی به نهج البلاغه از میرزاجهانگیرخان تا شهید مطهری
سیزدهم رمضان سالروز وفات جهانگیرخان قشقایی(متوفای 1328 ق) است. جهانگیرخان، طبق گزارش شاگردانش، نهج البلاغه تدریس میکرد و همزمان با تدریس، شرحی نیز برای نهج البلاغه مینوشت.
🔽میرزاعلی آقای شیرازی (متوفای 1375 ه ق) یکی از شاگردان جهانگیرخان بود. این میرزا علی آقا، همان کسی است که شهید مطهری از او نهج البلاغه آموخته است. شهید مطهری درباره او نوشته است: «او خودش يك نهج البلاغه مجسّم بود، مواعظ نهج البلاغه در اعماق جانش فرو رفته بود. براى من محسوس بود كه روح اين مرد با روح امير المؤمنين (ع) پيوند خورده و متصل شده است» (مجموعه آثار 1.236).
⏹ما نه از محتوای تدریس نهج البلاغه توسط میرزاجهانگیرخان اطلاعی داریم و نه به شرحی که او بر نهج البلاغه نوشته، دسترسی داریم. ما فقط این را میدانیم که او میرزاعلیآقا شیرازی را شیدای نهج البلاغه کرد و میرزاعلی آقا هم استاد شهید مرتضی مطهری را. هرچند از نقشی که جهانگیرخان در احیا و انتقال میراث فلسفه اسلامی داشت، تا حدودی سخن گفته شده اما نقشی که در تربیت نفوس نهج البلاغهای ایفا کرده، مورد مطالعه قرار نگرفته است.
↪️پ ن: درباره نقش جهانگیرخان در احیای میراث فلسفی، گفتهاند میرزاجهانگیرخان دانش فلسفه را به دو سبب توانست از بحران نجات دهد: یکی اینکه خودش شخصیت ملکوتی و اعتمادبرانگیزی داشت و این شخصیت، موجب شده بود برچسبهایی که به ارباب فلسفه چسبانده میشد به ایشان نچسبد و دوم آنکه فلسفه را به گونهای درس میداد که نمیشد آن را به کفر و الحاد منتسب کرد.
#با_شیفتگان_نهج البلاغه ۷۲
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a