eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
186 عکس
44 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵شش که اسلامی نباید داشته باشد لَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ الْوَالِي عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِم وَ الْأَحْكَامِ وَ إِمَامَةِ الْمُسْلِمِين الْبَخِيلَ فَتَكُونَ فِي أَمْوَالِهِم نَهْمَتُه وَ لَا الْجَاهِل فَيُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ وَ لَا الْجَافِي فَيَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ وَ لَا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ وَ لَا الْمُرْتَشِي فِي الْحُكْمِ فَيَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَ يَقفَ بِهَا دُونَ الْمَقَاطِعِ وَ لَا الْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَيُهْلِكَ الْأُمَّةَ كسى كه بر ناموس مردم، جان مردم، بیت المال و [اجرای] احكام دين سرپرستی می‌یابد و پيشوايى مسلمانان را بر عهده می‌گیرد [اولا] نباید بخيل باشد تا به مال مردم طمع بورزد، [ثانیا] نبايد نادان باشد تا با جهل خويش آنان را به گمراهى بكشاند، [ثالثا] نباید ستمگر باشد تا [رشته‌ی اعتماد] مردم [به حکومت] را قطع بکند، [رابعا] نباید جفا كار باشد تا گروهى را بر گروه ديگر [بیهوده] مقدّم بدارد، [خامسا] در قضاوت نباید رشوهگير باشد تا حق حق‌داران را تباه کند و در رساندن حقّ به صاحبانش كوتاهى بكند، و [سرانجام] نبايد سنّت پيامبر خدا (ص) را مهمل بگذارد تا بدين سبب امّت را دچار تباهى و نابودى کند. ↩️چند نکته: 1⃣ به مال مردم طمع می‌ورزد، 2⃣ مردم را به گمراهی می‌کشاند، 3⃣ اعتماد مردم به حکومت را مخدوش می‌کند، 4⃣ گروه گرایی به وجود می‌آورد، 5⃣ حق حق‌داران را ضایع می‌کند، 6⃣حاکمی که احکام اسلامی را اجرا نکند، جامعه را هلاک می‌کند. ، شماره 90 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵دو عامل سرنگونی حکومتها ✍️أمّا بعد فإنّما أهلك من كان قبلكم أنّهم منعوا النّاس الحقّ فاشتروه، و أخذوهم بالباطل فاقتدوه. () [دو چیز] حکومتهای قبل از شما را هلاک کرد: [یکی] اینکه آنها مردم را از حقشان محروم کردند تا مردم حق خودشان را [با رشوه] خریدند و [دیگر] آنکه مردم را به سوی باطل سوق دادند و مردم هم پذیرفتند. 🗞امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نامه‌ای به کارگزارنش، عامل سرنگونی حکومتها را دو عامل زیر معرفی فرمودند: 1) مردم را از مردم بگیرد تا مردم مجبور شوند حق خودشان را با رشوه به دست بیاورند. 2) به سوی منکرات گرایش داشته باشد و مردم را نیز به سوی آن تشویق کند و مردم نیز قبول کنند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖🔻➖➖➖🔻 پ ن: متن نامه ۷۹ را برخی شارحان به گونه دیگری معنا کرده اند. معنایی که در این جا ارائه شده، برداشت مرحوم محمدجواد مغنیه (فی ظلال نهج البلاغه) نیز میباشد. ، شماره 108 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 در حکمرانی نشانه‌های اشرافیت زده: 1) مردم وقتی میخواهند از مسئولان اشرافی، حقشان را بگیرند، مانند برده ای هستند که میخواهد از اربابش یاری بگیرد (لَا يَكُونَ انْتِصَارُ أَحَدِكُمْ مِنْهُمْ إِلَّا كَانْتِصَارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّه) () 2) مسئولان اشرافی، وقتی مردم را به مردم میدهند به گونه ای میدهند که برای مردم گوارا نیست؛ یعنی مردم در مسیر گرفتن حقشان آنقدر به زحمت یا دردسر یا تحقیر مبتلا میشوند که دیگر استفاده از آن حق برایشان لذتی ندارد(ِوَ أَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً) () 3) ممکن است مردم فرصت مواجهه حضوری با مسئولان اشرافی را پیدا کنند اما چون مرعوب هیمنه ظاهری آنها میشوند، در بیان احتیاجاتشان به لکنت میافتند (تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَكَ وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ أَعْوَانَكَ مِنْ أَحْرَاسِكَ وَ شُرَطِكَ حَتَّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَعْتِعٍ) () 4) اشرافیها حاضر به از مردم نیستند چون عذرخواهی از مردم باعث ریاضت نفس مسئولان میشود (رِيَاضَةً مِنْكَ لِنَفْسِك ) در حالیکه نَفْسهای اشرافیت زده، حاضر به تحمل ریاضت موجود در عذرخواهی نیستند. 5) رابطه غیراشرافی بامردم یک رابطه هم سطح است یعنی مدیر خود را در سطح مردم میداند (إما اخٌ لک فی الدین و إما نظیرٌ لک فی الخلق نامه 53) اما مدیران اشرافی رابطه خود را با مردم رابطه و مالک (الْعَبْدِ مِنْ رَبِّهِ) یا رابطه نامتوازن دیگری (الصَّاحِبِ مِنْ مُسْتَصْحِبِه ) میدانند. 6) اشرافیها دوست دارند به خاطر انجام وظایفشان مورد و قرار بگیرند (قَدْ كَرِهْتُ أَنْ يَكُونَ جَالَ فِي ظَنِّكُمْ أَنِّي أُحِبُّ الْإِطْرَاءَ وَ اسْتِمَاعَ الثناء—) ، شماره 116 . https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵نحوه تامین نیازهای مردم توسط حاکمیت گاهی نیازهای مردم را تأمین نمی‌کند تا آنکه مردم جانشان به لب می‌رسد و اعتراض می‌کنند و حق خودشان را با سختی و تلخی به دست می‌آورند! درآموزه‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام حکومت باید نیازهای مردم را به گونه‌ای برآورده کند که برایشان گوارا و دلنشین باشد. این دو جمله از امیرالمؤمنین خیلی زیبا است:👇 1️⃣ به قُثَم بن عباس فرماندار حجاز نوشت: «... هیچ نیازمندی را از ملاقات با خودت محروم نکن چون اگر در آغاز مراجعه‌اش رانده شود [حتی اگر بعدا نیازش را برآورده بکنی] دیگر برآورده کردن نیازش عمل قابل ستایشی نخواهد بود.» (...وَ لَا تَحْجُبَنَّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِكَ بِهَا فَإِنَّهَا إِنْ ذِيدَتْ عَنْ أَبْوَابِكَ فِي أَوَّلِ وِرْدِهَا لَمْ تُحْمَدْ فِيمَا بَعْدُ عَلَى قَضَائِه) 2️⃣ در نامه به نیز نوشت: «آنچه را که به مردم می‌دهی به صورت گوارا و دلچسب به آنان بده» (وَ أَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً) ، شماره 125 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵اشرافیت حاکمان «فَلَا تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ وَ لَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّي بِمَا يُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ وَ لَا تُخَالِطُونِي بِالْمُصَانَعَةِ وَ لَا تَظُنُّوا بِي اسْتِثْقَالًا فِي حَقٍّ قِيلَ لِي» ‏ نهج البلاغه 🔹با من آنگونه که با جباران سخن گفته می‌شود، سخن نگویید، و آنگونه که از افراد تندخو احتیاط می‌کنند، از من احتیاط نکنید، با زدوبند و چاپلوسی و طمع‌کاری با من ارتباط نگیرید و گمان نکنید اگر حرف حقی به من گفته شود شنیدنش برایم کمترین تلخی و دشواری را داشته باشد و ... مدتی پس از صلح امام حسن (ع) در سفری به مدینه آمد. در نماز جماعت مدینه تکبیر قبل از رکوع و بسم‌الله را از سوره حمد حذف کرد. پس از نماز، مهاجران و انصار به او خُرده گرفتند که چرا بسم‌الله و تکبیر را سرقت کردی (سرقتَ من الصلاة)؟ مجبور شد نمازش را اعاده کند! شافعی که راوی این حکایت معاویه است می‌گوید معاویه سلطانی بسیار عظیم القوة و شدید الشوکة بود همینکه مردم مدینه جرأت کرده‌اند به او ایرادی بگیرند نشانه این است که بسم‌الله جزء واجب نماز بوده است! (مسند شافعی ص 13) ◀️گزارش شافعی از شخصیت معاویه گزارش بسیار دقیقی است! سلطانی که حتی اگر نماز خود و مردم را باطل کند، صحابه پیامبر از ترس نتوانند به او اعتراضی بکنند! این، در شیوه حکمرانی معاویه است اما منطق حکمرانی علی علیه‌السلام همان است که در این خطبه 216 آمده است. ،شماره 140 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵پیامدهای افزایش مالیات در وضعیت بد اقتصادی وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلَادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلًا نهج البلاغه بیش از آنکه در اندیشه اخذ مالیات باشی باید در اندیشه آباد کردن سرزمینها باشی چرا که مالیات به دست نمی‌آید مگر در برابر آباد کردن سرزمینها. و حاکمی که بدون آباد کردن سرزمینها از مردم مالیات بستاند هم شهرها را ویران می‌کند و هم بندگان خدا را نابود می‌کند و هم حاکمیتش دوامی نخواهد آورد. ✍️حاکمیتی که بین «خدمات‌‌رسانی به مردم» و « گرفتن از آنان» تناسب برقرار نکند، به سه مشکل مبتلا خواهد شد: 1. ویرانی سرزمینها 2. نابودی مردم 3. کاهش عمر ،شماره 150 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵خطای مترجمان و شارحان در فهم یک کلمه از ... لَيْسَ شَيْ‏ءٌ بِأَدْعَى إِلَى حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعِيَّتِهِ مِنْ ... تَرْكِ اسْتِكْرَاهِهِ إِيَّاهُمْ عَلَى مَا لَيْسَ لَهُ قِبَلَهُم‏. در جلب خوش‌بینی حاکم به مردم هیچ چیزی موثرتر از آن نیست که ... حاکم "مجبور کردن مردم به آنچه که حق والی نمی‌دانند" را ترک کند. 🔻جمله «ما لیس له» یعنی آنچه که حاکم در آن حقی ندارد ولی عبارت «مَا لَيْسَ لَهُ قبلهم» با قید «قِبَلَهم» یعنی آنچه که از دیدگاه مردم حاکم در آن حقی ندارد. بنابراین حضرت ظاهرا می‌‌خواهند بیان کنند هرچه را که حق خود می‌داند نباید بر مردم تحمیل کند بلکه صرفا اموری را می‌تواند بر مردم تحمیل کند که مردم نیز تحمیل آن امور را حق حکومت بدانند. به عبارت دیگر مردم آنچه را که حق حاکمیت ندانند زیر بارش نیز نخواهند رفت پس حاکم نیز نباید مردم را به آن امور وادار کند. ↩️نتیجه آنکه بر تقدم رتبی (نه زمانی) دارد. () ◀️کلمه «قِبَل» به چه معنا است؟ خلیل دو معنا برای قبل بیان کرده: «طاقة» و «لدن». آنچه دراین جمله قصد شده معنای دوم است. 🔺اغلب مترجمان و شارحان نتوانسته‌اند معنای این جمله را به دست بیاورند. مثلا مرحوم شوشتری در بهج الصباغة در صحت متن نسخه تشکیک کرده و خود با افزودن کلمه‌ای دیگر معنا را تغییر داده است! در شرح منهاج البراعة کلمه «قِبَلَهم» اصلا ترجمه نشده است! ☑️تنها در ترجمه نهج البلاغه قرن 5 و6 تعبیری آمده که به معنای مورد نظر نزدیک است: و بگذاشتن كراهت داشتن [او] ايشان را بر آنچه [كه‏] نباشد مر والى را [سزاوار] نزديك ايشان. ،‌ شماره 58 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵بیست صفت علی علیه السلام در گزارش 1. بلندنظر و بلندهمت (بعيد المَدى) 2. قدرتمند بود (شديد القُوَى) 3. سخنش منازعات را پایان می‌داد (يقول فصلا) 4. عادلانه قضاوت می‌کرد (يحكم عدلا) 5. علم از همه اعضای بدنش می‌جوشید (يتفجر العلم من جوانبه) 6. حکمت از همه وجودش سرازیر بود (تنطق الحكمة من نواحيه) 7. از دنیا و جلوه‌هایش فراری بود (يستوحش من الدنيا و زهرتها) 8. با شب و تنهایی شب انس داشت (يأنس بالليل و وحشته) 9. اشکهای فراوانی داشت (و كان غزير العَبرة) 10. فکر کردن‌های او طولانی بود (طويل الفَكرة) 11. از لباس، ساده‌‌اش را می‌پسندید (يُعجبه من اللباس ما قصر) 12. از غذا، زمختش را می‌پسندید (من الطعام ما خشن) 13. در میان ما مانند خودمان بود (كان فينا كأحدنا) 14. سوالهایمان را جواب می‌داد و مسائلمان را حل می‌کرد (يجيبنا إذا سألناه و ينبئنا إذا استفتيناه) 15. با اینکه به ما نزدیک بود و ما را به خودش نزدیک می‌کرد ولی باز هم هیبتی داشت که سخن گفتن با او را دشوار میکرد(نحن و الله‏ مع تقريبه إيانا و قربه منا لا نكاد نكلمه هيبة له) 16. دینداران را بزرگ می‌داشت (يعظّم أهل الدين) 17. بیچارگان را به خودش نزدیک می‌کرد (يقرّب المساكين) 18. زورمندان امیدی نداشتند که علی به نفعشان حقی را پایمال کند (لا يطمع القوي في باطله) 19. ضعیفان از او نومید نبودند (لا ييئس الضعيف من عدله) 20. یک شب دیدمش که چون مارگزیده‌ای می‌گریست و ناله می‌کرد و می‌گفت: ای دنیا برو دیگران فریب بده! برای من خود را آراسته‌‌ای؟... () 📚شرح ابن ابی الحدید، ج 18 ص 224 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره 160 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵امیرالمؤمنین علیه‌السلام مثل هیچ کس امیرالؤمنین نه یک دینداری خشک و بی‌مقصد و بی‌غایت را نمایندگی می‌کند و نه نوعی جذابیت و عامه‌پسندی غیرمؤثر را نمایندگی می‌کند. او صراط مستقیم است نه چپ است و نه راست (الیمین و الشمال مضلة) () 🔻پس برای اینکه به چند جوان مدعی انقلابی‌گری یا چند کهنسال معتقد به کلیشه‌های انعطاف‌ناپذیر بفهمانیم که شما از الگوی علی ع و علی از الگوی شما فاصله دارد نباید امیرالمؤمنین علیه السلام را طوری تبیین کنیم که به الگوی «خودباختگان نوگرای جذاب» نزدیک شود. واقعیت این است که او در هیچ امری نه در سویه‌ی افراط قرار می‌گیرد نه در سویه‌ی تفریط. این نمونه‌ها را ببینید: 1️⃣ درست همان زمانی که از صلاح والیان سخن می‌گفت، «استقامت مردم» را نیز مسکوت نمی‌نهاد «فَلیسَت تصْلح الرّعیة الا بِصَلاح الولاة وَ لا تَصْلح الولاة الا بِاستقامة الرَّعیة» () 2️⃣ تراشی برای را کار سفیه و فاجر می‌دانست اما «تکیه بر حزبهای فاسق» را نیز برنمی‌تافت (آسی أن یَلی اَمر هذه الاُمة سُفهاؤها وَ فجّارها فیتّخذوا مال الله دولا وَ عباده خولا وَ الصَالِحین حَربا وَ الفاسقین حزبا) 3️⃣. از مجازات مفسدان اقتصادی سخن می‌گفت اما تأکید می‌کرد که درباره همان مفسدان باید عدالت کیفری رعایت شود (عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ = بدون زیاده‌روی کیفرش کن) () 4️⃣ از عجله در اجرای حدود سخن می‌گفت اما وقتی اجرای حد موجب ملحق شدن نظامیان به دشمن می‌شد، درنگ می‌کرد (تهذیب، ج 10، ص 147)! 5️⃣با تندروها میانه ای نداشت اما سازشکاران جذاب را هم برنمی تافت (لا یُقیم اَمر الله الاّ من لا یُصانِع وَ لا یُضارِع وَ لا یَتّبِع المَطامع) 6⃣با اینکه خود را در معرض انتقاد منتقدان قرار می‌داد اما از همان روز اول به مردم گفته بود که اگر حکمرانی را به دست گرفت، در بسیاری از امور به تشخیص خودش عمل خواهد کرد و نه به سخن سخنگویان گوش خواهد کرد و نه به ملامت ملامتگران (وَ اعلموا اِنّی ان أجبتكُم ركبت بكم ما اَعْلم وَ لَم اصغ الی قول القائل وَ عتَب العاتب) برای همین بود که وقتی تشخیص داد نباید به معاویه امتیاز بدهد، نه در روز اول تشخیص طلایی‌‌اش را به مصلحت سنجی و دلسوزی فروخت و نه در روزهای پس از نهروان، در برابر کوفیان خسته‌‌ای که حاضر نبودند به جنگ با بیایند کوتاه آمد! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره 161 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵«کید» در و جهاد فقیهان بر آن‌اند که در جنگ خدعه با دشمن جایز است اما مکر با او جایز نیست هرچند در مرزشناسی مفهومی و نیز اختلافاتی با هم دارند. با اینحال در فقه سخنی در باره خدعه در حکمرانی به میان نیامده است. در نهج البلاغه «کید در حکمرانی» و «کید در جهاد» مورد تأیید قرار گرفته است. 1️⃣امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه به مالک اشتر از او خواسته‌اند مکتوبات و مکاتباتی که در آن «مکاید» ذکر شده، به صورت طبقه‌بندی شده نگهداری شود و صرفا در دسترس افراد خاصی (وجوه صالح الاخلاق) باشد. (و اخْصُصْ رَسَائِلَكَ الَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَكَايِدَكَ وَ أَسْرَارَكَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ الْأَخْلَاق‏) نامه 53 2️⃣در جای دیگری نیز وقتی مردم را دعوت به میکردند، آنان را مذمت کرده‌اند که وقتی مورد کید دشمن قرار می‌گیرید (تُکادون) چرا با او کید نمیکنید (تَكِيدُون)؟ (لَبِئْسَ لَعَمْرُ اللَّهِ سُعْرُ نَارِ الْحَرْبِ أَنْتُمْ تُكَادُونَ وَ لَا تَكِيدُون) خطبه 34 ↩️اینکه باید با مردم صادق باشد و عذر خود را با آنان در میان نهد، از ویژگی‌های حکمرانی علی علیه السلام است اما اینکه علی علیه‌السلام کید در حکمرانی را تجویز کرده باشد، کمتر مورد گفتگو قرار گرفته است. 🔻مهم آن است که بدانیم کید دقیقا به چه معنایی است؟ در قرآن در معنای ترفندها و نقشه‌های تردستانه و نهان‌روشانه به کار رفته است. مثلا این موارد را قرآن کید نامیده است؛ نقشه زلیخا برای به دام انداختن یوسف (إنه من کیدکنّ)، چشم‌بندی و تردستی ساحران در مقابله با حضرت موسی ع (انّ ما صنعوا کید ساحر)، سنت املاء و استدراج خداوند (و اُملی لهم انّ کیدی متین)، نقشه حضرت ابراهیم برای بتهای مشرکان (لأکیدنّ اصنامکم) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره163 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
هدایت شده از با نهج البلاغه
بسم الله 🔵قاطعیت امیرالمؤمنین علیه السلام در شاعران دگراندیش غالبا با علی ع بیعت کرده بودند اما طبقات بالای انصار و عصر عثمان با ایشان بیعت نکردند. سه تن از این رانتخواران انصاری این شاعران عثمانی بودند: بن ثابت، بن مالك و نُعمان بن بشير. با توجه به جایگاه شعر و نفوذ شاعر در آن روزگار می‌توان این شاعران را اصحاب آن روزگار نیز دانست. 🔻این افراد به محضر امیرالمؤمنین علیه‌ السلام رسیدند و درباره مظلوم بودن یا ظالم بودن خلیفه مقتولشان به ایشان گفتند: «تعجب می‌کنیم از یقین خودمان به مظلومیت خلیفه و شک تو! در حالیکه عرب گمان می‌کند علم هرآنچه که ما در آن اختلاف داریم در نزد تو هست. پس علمت را رو کن تا ما هم بفهمیم!» (و قد زعمت العرب أن عندك علم ما اختلفنا فيه، فهاته نعرفه)! () حضرت دیدگاهی را که درباره قتل عثمان داشت با آنان در میان نهاد و برایشان توضیح داد که نه بی‌تقصیر بوده و نه معترضان بی‌تقصیر بوده‌اند! ولی پاسخ آنها در حدی نامربوط بود که حضرت به آنها فرمودند: «أُخرجوا عني، و لا تجاوروني في بلد أنا فيه أبدا» از اینجا بیرون بروید و هر گز در شهری که من ساکن آن هستم با من مجاورت نکنید! 🔺چنین بود که این سه شاعر سرشناس به شام رفتند و با معاویه درآمیختند. نیز به حسان و کعب هر کدام هزار دینار پول داد و به نعمان که اهل سیاست بود، نیز حکومت حمص را داد و بعدها او را به حکومت گماشت! 📚الأغاني، ابو الفرج اصفهانى، ج‏16، ص: 420 و 421 ،شماره 153 https://eitaa.com/banahjolbalaghe