eitaa logo
با نهج البلاغه
2.5هزار دنبال‌کننده
186 عکس
45 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵ترجمه حَتَّى إِذَا مَضَى لِسَبِیلِه جَعَلَهَا فِی جَمَاعَةٍ زَعَمَ أَنِّی أَحَدُهُمْ فَیا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى مَتَى اعْتَرَضَ الرَّیبُ فِیّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِر ترجمه : تا [اینکه] او نيز راه خودش را پیمود [و به جهان ديگر رسید] و امر خلافت را در ميان جماعتى قرار داد كه وانمود می‌کرد من هم یکی از آنها هستم. پناه برخدا از دست آن شورا! کی در [بلندی مرتبه‌ی] من نسبت به [خلیفه‌ی] اولشان شکی وجود داشت تا اینکه همنشین امثال این شش نفر بشوم؟ ◀️کلمه «زعم» را در فارسی به معنای «پنداشتن و گمان کردن» برمی‌گردانند. «پنداشتن و گمان کردن» در فارسی معنای مذموم و توبیخ کردنی ندارد اما کلمه «زعم» در عربی چنین نیست. کلمه «زعم» در عربی به دو معنای متضاد به کار می‌رود(قاموس و تاج العروس): 1) گمان نادرست صادقانه اما غیرقابل بخشش و مستحق توبیخ ومذمت 2) دروغ‌گویی 📚در احتمال اول کلمه زعم غالبا درباره کسی به کار می‌ررود که چیزی را بلد نیست اما در این بلد نبودنش مقصّر است. تقصیرش هم در حدی است که مستحق توبیخ است. با این حال دروغ نمی‌گوید یعنی واقعا همین مطلب نادرست و غیرواقعی را در ذهن خود گمان می‌کرده است. (در موارد غیرغالبی کلمه زعم درباره یک واقعیت به کار می‌رود.) همه کاربردهای قرآنی این کلمه در موضع توبیخ و مذمت است(راغب). 📚احتمال دوم این است که اصلا کلمه «زعم» به معنای دروغ‌گویی باشد. با توجه به اینکه مسأله قابل مقایسه نبودن شحص علی بن ابیطالب علیه‌السلام (یا لااقل اهل بیت) با دیگر صحابه از مسائل بسیار بدیهی صدر اسلام بوده، این احتمال دوم در معنای عبارت صحیحتر به نظر می‌رسد. ↩️قرینه: در جمله‌های بعدی آمده است که هیچ تردیدی در افضلیت علی بن ابیطالب وجود نداشته است (مَتَى اعْتَرَضَ الرَّیبُ فِیّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِر!). ع ،‌ شماره 45 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵بیماری و باد پاییزی حضرت امیر(ع) در بازگشت از یکی از اصحاب را که بیمار بود، دیدند و بدو فرمودند: «...وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاق‏» ( ...امّا بیماری، گناهان را از بين مى‏برد و آنها را مانند برگ درختان مى‏ريزد) 🔹عنصر زیباشناختی: پنهان «بیماری به باد پائیزی»، «انسان به درخت» و «گناه انسان به برگ زرد» 🔻توضیح: هر چند سخنی از باد پائیزی و عمل انسان به میان نیامده است لکن ریزش برگ درختان مربوط به فصل پائیز و در اثر وزش باد پائیزی رخ می‌دهد لذا وقتی ریزش گناهان به ریزش برگ درخت تشبیه شود، چنین تشبیهی سه تشبیه درهم تنیده را در خود دارد که اگر این تشبیه ها را کنیم به این صورت بندی دست پیدا میکنیم: 1) تشبیه «بیماری به باد پائیزی» 2) تشبیه «انسان به درخت» 3) تشبیه «اعمال بد انسان به برگهای زرد» ➕افزون بر زیبایی خاصی که ترکیب و انسجام سه‌گانه فوق به تشبیه می‌دهد، دو تشبیه پنهان نیز به خاطر بودنشان زیبایی دیگری به تشبیه داده‌اند. ✍️نکته معنایی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در صدد هستند که درک انسان از بیماری را تغییر دهند. وقتی درک انسان از بیماری تغییر کند و به چنین برداشتی برسد که بیماری چیزی مانند باد پاییزی است که با ریختن برگهای زرد (گناه) به داد درخت می‌رسد، اولا تحمل برای چنین ذهن و روانی ساده‌تر می‌شود ثانیاً انگیزه‌ی خداوند در برابر بیماری افزایش می‌یابد(). ، شماره 40 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 34 🔷 در کلمه «یحط» حضرت امیر(ع) در بازگشت از صفین یکی از اصحاب را که بیمار بود، دیدند و بدو فرمودند: «...وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاق» ( امّا بیماری گناهان را از بين مىبرد و آنها را مانند برگ درختان مىريزد) عنصر زیباشناختی: در کلمه «یحط» ✍️ کلمه «یحط» در به معنای بر زمین نهادن بار سنگین از دوش حیوان است (العین) حضرت با به کار بردن این کلمه خواسته‌اند بفهمانند بار سنگینی است بر دوش انسان که به وسیله برداشته می‌شود و بدین ترتیب انسان راحت می‌شود، آماده لقاء پروردگارش می‌شود (تخففوا تلحقوا) و پس از نیزز در خواب برزخی‌اش آسوده می‌خوابد. باد پاییزی نیز همینطور است یعنی باری از دوش درخت برمی‌دارد تا درخت در فصل زمستان آسوده بخوابد. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 و ریزش گناهان حضرت امیر(ع) یکی از اصحاب را که بیمار شده بود، دیدند و بدو فرمودند: «...وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاق» (...امّا بیماری، گناهان را از بين مىبرد و آنها را مانند برگ درختان مىريزد) () 🔸عنصر زیباشناختی: تشبیه به برگهای پاییزی ◀️وجه شبه: 1. همانطور که باد پائیزی به راحتی برگ را از درخت جدا می سازد، بیماری نیز (در مقایسه با عذاب اخروی) بسیار سهل و آسان، را فرومی‌ریزد. 2. هر قدر شدّت وزش باد بیشتر باشد، ریزش برگها نیز بیشتر خواهد بود. شدت نیز با شدت ریزش گناهان رابطه مستقیم دارد. 3. هر چه قدر مدّت زمان وزش باد طولانی‌تر باشد، برگ‌های بیشتری به زمین می ریزد کما اینکه طول مدت بیماری ریزش گناهان بیشتری را در پی خواهد داشت. ، شماره 37 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵خلق جمیل پیامبر ص پیش از بعثت ابن شهرآشوب در (ج1، ص: 123) آورده است که اکرم صلی الله علیه و آله، پیش از به بیش از بیست صفت اخلاقی ارزشمند شناخته شده بودند که اگر کسی تنها یکی از این صفات را داشته باشد، نشانه عظمت او است تا چه رسد به کسی همه این صفات را داشته باشد؟! حضرت به این صفات شناخته شده بودند: 1. امین 2. راستگو 3. زبردست (حاذق) 4. أصيل 5. نبيل (شرافتمند) 6. مكين (صاحب منزلت) 7. فصيح (شیوا سخن) 8. عاقل 9. فاضل 10. عابد 11. زاهد 12. دست و دل باز (سخیّ) 13. شجاع (كميّ) 14. قانع 15. متواضع 16. حليم 17. مهربان 18. غیرتمند (غیور) 19. صبور 20. سازگار (موافقاََ) 21. سهل‌گیر (مرافقاََ) ، شماره 42 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 در حکمرانی نشانه‌های اشرافیت زده: 1) مردم وقتی میخواهند از مسئولان اشرافی، حقشان را بگیرند، مانند برده ای هستند که میخواهد از اربابش یاری بگیرد (لَا يَكُونَ انْتِصَارُ أَحَدِكُمْ مِنْهُمْ إِلَّا كَانْتِصَارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّه) () 2) مسئولان اشرافی، وقتی مردم را به مردم میدهند به گونه ای میدهند که برای مردم گوارا نیست؛ یعنی مردم در مسیر گرفتن حقشان آنقدر به زحمت یا دردسر یا تحقیر مبتلا میشوند که دیگر استفاده از آن حق برایشان لذتی ندارد(ِوَ أَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً) () 3) ممکن است مردم فرصت مواجهه حضوری با مسئولان اشرافی را پیدا کنند اما چون مرعوب هیمنه ظاهری آنها میشوند، در بیان احتیاجاتشان به لکنت میافتند (تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَكَ وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ أَعْوَانَكَ مِنْ أَحْرَاسِكَ وَ شُرَطِكَ حَتَّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَعْتِعٍ) () 4) اشرافیها حاضر به از مردم نیستند چون عذرخواهی از مردم باعث ریاضت نفس مسئولان میشود (رِيَاضَةً مِنْكَ لِنَفْسِك ) در حالیکه نَفْسهای اشرافیت زده، حاضر به تحمل ریاضت موجود در عذرخواهی نیستند. 5) رابطه غیراشرافی بامردم یک رابطه هم سطح است یعنی مدیر خود را در سطح مردم میداند (إما اخٌ لک فی الدین و إما نظیرٌ لک فی الخلق نامه 53) اما مدیران اشرافی رابطه خود را با مردم رابطه و مالک (الْعَبْدِ مِنْ رَبِّهِ) یا رابطه نامتوازن دیگری (الصَّاحِبِ مِنْ مُسْتَصْحِبِه ) میدانند. 6) اشرافیها دوست دارند به خاطر انجام وظایفشان مورد و قرار بگیرند (قَدْ كَرِهْتُ أَنْ يَكُونَ جَالَ فِي ظَنِّكُمْ أَنِّي أُحِبُّ الْإِطْرَاءَ وَ اسْتِمَاعَ الثناء—) ، شماره 116 . https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵هدف از تلاش سیاسی 👇قابل توجه نمایندگان مجلس👇 ⏺اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْ‏ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَام‏ () خداوندا خودت میدانی آن [تلاش سیاسی] که از ما سرزد نه طمعی برای به دست گرفتن قدرت بود و نه تلاشی برای به دست آوردن ثروت. 🔹آیت‌الله سیدرضا در عصر پهلویها چند دوره بود ولی از مجلس حقوق قانونی‌اش را نمی‌گرفت. وقتی تصمیم گرفت در جنوب تهران یک بیمارستان موقوفه تأسیس بکند، همه حقوق نمایندگی‌اش را که در آن چند دوره جمع شده بود، از مجلس گرفت و خرج کرد. ، شماره 117 . https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 راز در نهج‌البلاغه 🔺ما مقیّدیم که ترجمه‌های قرآن و نهج البلاغه را ضمن حفظ زیبایی و سلاست و تمام بودن جمله، تا آنجایی که می‌توانیم دقیقا حتی کلمه به کلمه وگرنه، جمله به جمله ترجمه کنیم. اصلا راز ترجمه خوب در قرآن و نهج البلاغه این است که انسان بتواند کوتاهی [و ] جملات را حفظ کند. یعنی حتی تعداد سیلابهای هر کلمه اگر می‌شد که برابر باشد، خیلی بهتر بود... ✍️پ ن: کتاب (شرح خطبه اول نهج البلاغه)، آیت الله ، ص 174 و 175 ،‌ شماره 46 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵شیعه، را نمی‌کند در مناظره معروفی که مدتی پس از جنگ بین اشعث و امیرالمؤمنین علیه السلام روی داد، امیرالمؤمنین علیه السلام تأکید می‌کردند که در مسائل مربوط به پیامبر صلی الله علیه و آله، فقط تعداد اندکی از صحابه به حق عمل کرده‌اند. 🔸در پایان مناظره، از حضرت پرسید: اگر آنچه تو می‌گویی درست باشد، پس همه‌ی امت هلاک شده‌اند و تنها تو و شیعیانت اهل نجات هستید! 📢حضرت فرمودند: البته حق همواره با من بود ولی همه‌ی امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را هم هلاک شده نمی‌دانم بلکه از همه‌ی این امت فقط و کسانی که از روی لج و عناد حق مرا رد کرده باشند هلاک شده‌اند اما کسانی که خدای یگانه را قبول داشته‌ باشند، به نبوت محمد صلی الله علیه و آله اقرار بکنند، اهل قبله باشند، با ما دشمنی نکرده باشند، در دشمنی با ما با ظالمان همدستی نکرده باشند و فقط در شک داشته باشند و جانشین واقعی پیامبر را گم کرده باشند، اینها [کافر نیستند بلکه] مسلمانان ضعیفی هستند که برای آنها به رحمت پروردگار امید دارم و جز گناهان احتمالی خودشان هیچ گونه نگرانی درباره‌ی آنها وجود ندارد. دیلمی، ج 2 ص 397 و 398 ، شماره 80 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵مخالفان اصل ، مسلمان‌ هستند یا کافر؟ 🔸اشاعره و معتزله به خاطر تصور ناقصی که از منصب امامت دارند، نصب امام را بر عهده مردم و یکی از افعال مکلفان می‌دانند. برای همین معتقدند مسأله انتخاب امام یک فرع فقهی (نه یک مسأله کلامی) است و در نتیجه امامت را از نمی‌دانند بلکه از می‌دانند و لذا مخالفان اصل امامت را نمی‌کنند. در مقابل، عالمان امامیه (به خاطر درک متعالی و کاملی که از منصب امامت دارند) معتقدند نصب امام بر عهده مردم نیست بلکه از طرف خداوند صورت می‌گیرد. امامت در این منظومه‌ی معرفتی، یک فرع فقهی نیست تا از فروع شمرده شود بلکه از اصول دین شمرده می‌شود. پرسشی که در این منظومه معرفتی پیش میآید این است که آیا اگر کس این اصل را انکار کند، کافر شمرده می‌شود؟ 🔹برخی از عالمان امامیه (از صدوق تا برخی معاصران) با همین استدلال امامت را تکفیر کرده‌اند. به تدریج در بین عالمان امامیه دیدگاهی شکل گرفت که را تکفیر نمی‌کرد. این دیدگاه مسلمان انگاری اهل سنت را با یکی از این سه شکل تبیین کرده است: 👇 1️⃣بیان اول این است که «اسلام» از «ایمان» جدا شود و و و شرط لازم و کافی برای اسلام شمرده شود و اعتقاد به امامت از شرایط اسلام نباشد بلکه از شرایط ایمان باشد (تستری احقاق الحق (تعلیقه) ج 2 ص 294) 2️⃣در بیان دوم به جای تفکیک اسلام از ایمان، بر تفکیک «اسلام واقعی» از «اسلام ظاهری» تأکید می‌شود و همان سه اصل، برای "اسلام ظاهری" کافی شمرده می‌شود و در نتیجه هر کس این سه اصل را بپذیرد ظاهرا مسلمان شمرده می‌شود (مجلسی بحار ، خویی التنقیح ج 3 ص 84 و 85 و 87) 3️⃣در بیان سوم (که فرق چندانی با بیان دوم ندارد) «اصول دین» از «اصول مذهب» جدا می‌شود و اعتقاد به سه اصل اول برای تدیّن به دین اسلام ،کافی قلمداد می‌شود (رساله خطی اصول دین، ذیل مقدمه)، کاشف الغطاء (محمدحسین کاشف الغطا, اصل الشیعه و اصولها ص 126) در تفسیر آیه 110 کهف (المیزان ج 13 ص 405)، شهید (مجموعه آثار 1: 97)، (کتاب الطهارة ج 3 ص 428) و (صراط النجاة، ج 3 ص 415) به همین بیان سوم (تفکیک اصول دین از اصول مذهب) تمایل یافته و تلویحا یا تصریحا از اهل تسنن خودداری کرده‌‌اند. شماره ۸۵ https://eitaa.com/banahjolbalaghe