eitaa logo
بنات الزینب
394 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
21 فایل
﷽ زندگی آموختنی‌ست🪴 اینجا، محفل دختران جوانی‌ست که دغدغه‌‌های تربیتی و فرهنگی دارند🤝🏻 راه ارتباطی شما با ما📩: @babaei_z 📍کرج، ۴۵متری گلشهر زیر مجموعه "مجتمع فرهنگی زینبیه گلشهر کرج" https://eitaa.com/ZeynabiyehGolshahrKaraj
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 : 🔰 : نمی خواستم چیزی از نظرم بمونه و سعی می کردم هر آنچه که باید رو کنم. دوستانم اومدن و همگی به اردوگاه رفتیم و نماز مغرب و عشا رو به جا آوردیم ، بعد از نماز، زهرا که پیش کسوت جمع محسوب می شد😄 (بقیه سفر اولی بودیم ) و طی دو سال از این سفر ِ محروم شده بود مثل بچه ای که بعد از مدت ها به آغوش برگشته، های های گریه می کرد ،حالشو دوست داشتم. من هم سر به گذاشتم و خدا رو بابت این رزق ابتدای سال کردم.😍 اولین دیدارمون با از همون اِلمانی که از دور معطوفم شده بود آغاز شد، وسط اون فضای مربع شکل که از دو طرف، سه چهار تا پله می خورد و با لوازم و قاب عکس شهدا تزیین شده بود یک شهید قرار داشت که خانم ها دورش نشسته بودن و می خوندن. همون جا خانم نوری و خانم بابایی(از دوستان هستن) رو دیدیم که می کردن ، چند روز زودتر از ما رفته بودن و به وقت ، دلتنگ بودن و التماس دعا داشتن😭 راستشو بخواید به نظرم اومد که دارن میکنن و انقدر هم نداره😒 وقتی کردم که برای بار آخر از اردوگاه بیرون می رفتم و اطراف رو خوب نگاه می کردم که اون حال و هوا رو، در ذهن و دلم کنم . در کل ِمحوطه صدای مداحی پیچیده بود و با چای و دمنوش از مهمانان پذیرایی می کردن بعد از صرف غذا به داخل اردوگاه رفتیم و مستقر شدیم. ادامه دارد.... 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
وقتی پایم به مسجد باز شد. کلاس نهم که بودم برای اولین بار تصمیم گرفتم روزه بگیرم. برادرم روزه بود و من هم دوست داشتم مثل او روزه بگیرم. بلد نبودم نماز بخوانم. برادرم می‌آمد می‌نشست کنارم و می‌گفت چه بگوییم و چه کار کنم.  وقتی خانه بود نماز می‌خواندم. وقتی نبود هم هیچ! نیمه ماه رمضان رسیده بود. یکی از همکلاسی‌هایمان که مذهبی بود و شاید فقط او در کلاس ما روزه می‌گرفت، وقتی فهمید روزه‌ام گفت:«چرا نمی‌آیی مسجد؟ امشب میلاد امام حسن مجتبی است. مسجد برنامه دارد. بیا.» قبول کردم و برای سرگرمی هم که شده بود، شب به همراه دوستم راهی مسجد شدم. دختر هایی که به مسجد آمده بودند یا یک سال از من کوچک تر بودند و یا بزرگ تر بودند. خیلی خوش برخورد بودند. از رفتارشان خوشم آمد و سریع با هم دوست شدیم. از همان شب به بعد به واسطه برخورد آن دخترهای مذهبی پای من به مسجد باز شد.  ادامه دارد . . .
سلاااااااام مَلِکُم به دوستای گلممم... آقاااا جان امروز اومدیم به ابعاد دیگه ای از خودمون آشنا بشیم تا این ابعاد بتونه ما رو به چی نزدیک کنه، اگه گفتی؟! آفرررین می‌دونم که می دونی🤪😉 همون نیمه گمشدمون🙈 بریم سراغ سوالاتمون: اخلاقی🌱 ـ خلق و خوهای خاص من چیه؟! مثلا (زودرنج و حساس، کمی عصبی،مهربان، عاطفی و ...) مثلا اگر با کوچک‌ترین مخالفتی با ایده ها و حرفامون به شدت میرنجیم، احتمالا زودرنج هستیم يا انتقاد پذير نيستیم. ـ اگر صفات و خلق و خویی در ما وجود دارد که پسندیده نیست، یا از داشتن اونها احساس خوشایندی نداریم، بهتر هست با برنامه ریزی درصدد رفع تدریجی اونها باشیم. ـ سعی کنیم درپی فراگیری و ملکه کردن صفات نیک در وجودمون باشیم به خصوص صفات و خلق و خوهایی که در زندگی آیندمون تاثیر می‌ذاره (مثل گذشت ، مهرورزی و...) ظاهری🌱 ـ از نظر ظاهری و اندام در چه وضعیتی قرارداریم؟! ـ ظاهری زیبا یا معمولی داریم؟ آرایش می‌کنیم یا نه؟ خوب هس بدونیم وضعیت ظاهری ما از عنایت خداست و ما نقشی در انتخاب اون نداشتیم . بنابراین اگر دارای حسن صورتیم، مراقب باشیم مغرور نشیم و اگر صورت ظاهری بسیار جذابی نداریم، سعی کنیم دیگر استعدادها، ویژگیها و توانایی هامون رو گسترده کنیم تا دیگران ما را با دیگر خصوصیات مثبتمان بشناسن نه با شکل ظاهریمون. ـ چگونه پوششی را استفاده می‌کنیم؟ (چادر، مانتو) ـ نظرمون راجع به پوششهای مد روز چیه؟! ـ به آراستگی لباس چقدر اهمیت میدیم؟! -آیا لباس معرف شخصيت فرد هس؟! اوقات فراغت🌱 ـ تفریحاتمون چیه؟! ـ در اوقات فراغتمون چه کارهایی انجام میدیم و از انجام اوها لذت میبریم؟! ـ با فاميل به پارک رفتن ما رو خوشحالتر می‌کنه یا حضور درمیان یک دشت ساکت؟! ـ چه سرگرمی هایی ما رو آزار میده ؟! ـ چه نوع سرگرمیهایی رو دور از شأن خودمون میدونیم؟! فعلا این سوالات رو جواب بده تا ادامه ماجرا 😁 سرسری نگذریا ، قشنگ بشین بهشون فکر کن... ❤️@banatozeynab❤️