eitaa logo
⚘شهید‌محمود رضا بیضایی⚘
961 دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
6.6هزار ویدیو
11 فایل
‹بِسـم‌ِرَب‌ِّالحُسَـیْن🌱› صلی‌اللّٰـه‌علیک‌ِیـٰافاطمـةالزهـرا♥𐇵!' . «امام‌زمـان(عجل‌اللّٰه)امروزسرباز باهـوش‌وپـای‌کارمی‌خواهند؛ آدمی‌که‌شجـاع‌ومردمیدان‌باشـد.» #شـهیدبیضائی🎙!" . ◞پشت‌سنگر: @etlaeatkanal
مشاهده در ایتا
دانلود
آسمونی شدن😍 نه بال میخواد ن پر🌈 ❤️ی میخواد به وسعت خود آسمون مردان آسمونی بال پرواز نداشتن 🌈تنها به ندای دلشون گوش دادن @mahmoodreza_beizayi
⚘شهید‌محمود رضا بیضایی⚘
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم1 #قسمت بیست و ششم ادامه ی پیوند الهی 🌺 👇👇👇 💢ابراهيم جواب داد: پدرت با من، ح
بیست و هفتم ایام انقلاب🌺 👇👇👇 💢ابراهيم از دوران کودکی عشق و ارادت خاصی به امام خمينی(ره) داشت. هر چه بزرگ تر می شد اين علاقه نيز بيشتر می شد. تا اينکه در سال های قبل از انقلاب به اوج خود رسيد. 💢در سال 1356 بود. هنوز خبري از درگيری ها و مسائل انقلاب نبود. صبح جمعه از جلسه ای مذهبی در ميدان ژاله (شهدا) به سمت خانه بر می گشتيم. 💢از ميدان دور نشده بوديم که چند نفر از دوستان به ما ملحق شدند. 💢ابراهيم شروع کرد برای ما از امام خمينی(ره) تعريف کردن بعد هم با صدای بلند فرياد زد: درود بر خمينی 💢ما هم به دنبال او ادامه داديم. چند نفر ديگر نيز با ما همراهی کردند. 💢تا نزديک چهارراه شمس شعار داديم و حركت كرديم. 💢دقايقی بعد چندين ماشين پليس به سمت ما آمد. 💢ابراهيم سريع بچه ها را متفرق کرد. در کوچه ها پخش شديم. 💢دو هفته گذشت. از همان جلسه صبح جمعه بيرون آمديم. 💢ابراهيم درگوشه ميدان جلوی سينما ايستاد. بعد فرياد زد: درود بر خمينی و ما ادامه داديم. جمعيت که از جلسه خارج می شد همراه ما تکرار می کرد. 💢صحنه جالبی ايجاد شده بود. دقايقي بعد، قبل از اينکه مأمورها برسند ابراهيم جمعيت را متفرق کرد. 💢بعد با هم سوار تاکسی شديم و به سمت ميدان خراسان حرکت کرديم. 💢دو تا چهار راه جلوتر يکدفعه متوجه شدم جلوی ماشين ها را می گيرند مسافران را تک تک بررسی می کنند. 💢چندين ماشين ساواک و حدود 10مأمور در اطراف خيابان ايستاده بودند. 💢چهره مأموری که داخل ماشين ها را نگاه می کرد آشنا بود. او در ميدان همراه مردم بود! به ابراهيم اشاره کردم. متوجه ماجرا شد. ،فردا ساعت ۲۰ الشهدا @mahmoodreza_beizayi
9.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبرا من مصطفایی دیگرم✌️ فرمان بده❤️ #فدایی_رهبر @mahmoodreza_beizayi
*شهیدی که در لحظه تدفین دهان و چشمهایش بسته شد/شهیدی که زمان و چگونگی شهادتش را میدانست* *شهید مصطفی صدر زاده*🌹 تاریخ تولد: ۱۹ شهریور۱۳۶۵ تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴ محل تولد: خوزستان/شوشتر محل شهادت: حلب/ سوریه 🌹 *فرمانده گردان عمار لشکر فاطمیون* از او یک دختر به نام فاطمه و یک پسر به نام محمد علی به یادگار مانده است او به صورت داوطلبانه به سوریه اعزام شد.. یک روز به دوستش میگوید: *من تا قبل از ظهر تاسوعا بین شما نفس می‌کشم و اگر شهید نشدم شما می‌توانی من را تیرباران کنی یا از سوریه اخراج کنی مصطفی حتی به او می‌گوید من با یک گلوله شهید می‌شوم.*🕊🌺 همسرش میگوید: وقتی تربت امام حسین(ع) و پرچم گنبد را روی مصطفی انداختند، قرآنم را درآوردم و گفتم که این قرآن را روی صورت مصطفی بگذارند و بردارند. به محض اینکه قرآن را روی صورت مصطفی گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود *که دیدیم دهان و چشم مصطفی بسته شد.*🖤🌺 همانجا گفتم: «می‌خواستی در آخرین لحظه، "عند ربهم یَرزقون" بودنت را نشانم دهی و بگویی که شهدا زنده هستند؟ همه اینها را می‌دانم... *شاید به من بخندند و مسخره کنند ولی من با مصطفی هنوز زندگی می‌کنم* مصطفی درست طبق حرفهایش *در ظهر تاسوعا با یک گلوله* شربت شهادت رو نوشید🕊🕋 شادی روحش صلوات💙🌹 الشهدا باماهمراه باشید🌼 @mahmoodreza_beizayi
💞🏴 🔸 زیاد دونفری داشتیم. برای هم سخنرانی می ڪردیم و چاشنی اش چند خط روضه هم می خواندیم، بعد ☕️ چای، نسڪافه یا بستنی می خوردیم. می گفت: « این خوردنیا الان مال هیئته! » 😉 🔹 هر وقت چای می ریختم می آوردم، می گفت: « بیا دوسه خط روضه بخونیم تا چاے خورده باشیم! » 💔 (راوی: همسر شهید) شهید_محمدحسین_محمدخانی🌸 الشهدا @mahmoodreza_beizayi
{•🌻🌙•} استادی میگفت•°✨°• گاهی یک پیام به نامحرم ،•°📱°• یک صحبت با نامحرم•°🍃°• بسیاری از لطف هارا•°☺️°• از انسان می گیرد•°💢°• لطف رسیدن به مراتب الهی!•°☝️🏼°• لطف رسیدن به شهدا‌!•°😍°• لطف رسیدن به مقامِ سربازیِ امام زمان‹عج›•°💪🏼°• فقط این را بدانیم•°🤔°• شهدا هرگز اهلِ رابطه•°🚫°• با نامحرم نبودند...:)•°🕊°•
🌱- وقتی‌ناراحتی ميگن‌خدا‌اون‌بالاهست...💛- وقتی‌نااميدی🙃 ميگن‌‌اميدت‌به‌خدا‌باشه🌿 وقتی‌مسافری ميگن‌خدا‌پشت‌و‌پناهت🖐🏻 وقتی‌مظلوم‌واقع‌باشی ميگن‌خدا‌جاے‌حق‌نشسته💕 وقتی‌گرفتاری... ميگن‌خدا‌همه‌چيو‌درست‌میکنه🌻 وقتی‌هدفی‌تو‌دلت‌داری✨ ميگن‌از‌تو‌حرڪت‌از‌خدا‌برڪت🌸 پس‌وقتی‌خدا‌حواسش‌به‌همه‌و‌همه‌ چی‌هست...🙃 ؟!🌱 @mahmoodreza_beizayi
هدایت شده از .
شرکت کننده شماره7⃣1⃣ 👁‍🗨سین بزن برنده شو🍃🌸 🌈Join👇 @picsel_faalan👈
یک خواهش برادرانه شهید مدافع حرم : شهید مهدی محسن رعد @mahmoodreza_beizayi الشهدا
••💔 یڪۍ‌نوشتہ‌بود↓ سهمِ‌من‌از‌جنگ پدرۍ‌بود❝ ڪہ‌هیچ‌وقت در‌جلسہ‌ۍاولیا‌ومربیان‌ شرڪت‌نڪرد💔 +وهمینقدر‌غریب(:'' 🕊 الشهدا @mahmoodreza_beizayi
گفتمش بي تو دلم مي گيرد !! گفت با خاطره ها خلوت كن.. گفتمش خنده به لب مي ميرد گفت با خون جگر عادت كن.. 🌹شهید 🌹 ــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــ ✋🏻 💐 🌷😇 💔 ااشهدا @mahmoodreza_beizayi