سلسله مباحث ایران و توسعه _بخش ۲۰
ریشه های عقب ماندگی نظام های شرقی و شکل گیری تمدن پیشرفته غربی
@barsakht
دکتر کاظم علمداری معتقد است که یکی از ریشه های بسیار مهم عقب ماندگی ایران، فقدان فئودالیسم بوده است. یعنی آنچه تمدن معاصر غرب را میسر ساخت، شیوه تولید سرمایه داری بود و آن چیزی که شیوه تولید سرمایهداری را به وجود آورد، مناسبات فئودالیسم اروپایی بود و آنچه فئودالیسم را میسر ساخت، شکل گیری مالکیت خصوصی بر زمین بود و این در حالی است که هر سه این موارد در ایران غایب بودند...
اما فئودالیسم چیست ؟ در واقع فئودالیسم فاقد یک نهاد سیاسی متمرکز و قدرتمند دولتی است. زمین داران فئودال و زیر دستان آنها ، از طبقات نظامی و جنگجویان حرفه ای سابق تشکیل میشدند و سیستم اقتصادی فئودالی نیز غیرمتمرکز بوده و اصل خودکفایی بر آن حاکم بود ...
در فئودالیسم غرب ، نظام کلیسای کاتولیک، به موازات و رقابت با دو قدرت دیگر، یعنی شاه شاه و اربابان زمین دار به وجود آمد که این مسئله در جلوگیری از ایجاد سیستم استبداد متمرکز نقش مهمی داشت و از هم پاشیدن سیستم فئودالی هم ناشی از همین توزیع قدرت بود....
@barsakht
بورژوازی با تکیه بر اختلاف شاه و فئودال ها و حمایت مستقیم از شاه در برابر فئودالها، موجب متلاشی شدن نظام فئودال شد...
این امر در آغاز منجر به مطلق بودن قدرت شاه گردید ولی در ادامه ی رشد بورژوازی و تضعیف فئودالها ، قدرت شاه نیز کم کم به زیر کنترل طبقه جدید سرمایهدار درآمد....
اما در شرق و از جمله در ایران، کنترل دولتی مانع رشد مالکیت خصوصی شد. در حالی که در غرب کنترل محصول از سوی تولیدکنندگان، موجب رشد مالکیت خصوصی گردید و مالکیت خصوصی، هدف تولید کالا برای فروش را ، جایگزین تولید کالا برای مصرف شخصی کرد و از این طریق حرفههای جدیدی را ایجاد کرد و تجارت را رونق بخشید و این تغییرات به پیشرفت شهر و گسترش مناسبات شهری منجر شد ....
@barsakht
در کنار رشد شهر ، طبقه متوسط نیز بدون مزاحمت های حکومتی به وجود آمد و تداوم رشد اقتصادی از سطح کشاورزی به صنعت و بازرگانی و شهرنشینی ، ضامن امکان رشد در بخشهای دیگر جامعه شد ....
برخلاف روم و یونان باستان که تجارت، وجه عمده اقتصاد را تشکیل میداد و این خود ناشی از پیشرفت جامعه بود، در ایران، کشاورزی ستایش می شد و تجارت مذمت می گردید. در نتیجه، به دلیل اهمیت کشاورزی و وابستگی جامعه به تولیدات روستایی در ایران ، فرهنگ و دانش جامعه ، از حیطه ی بسته زندگی در روستا فراتر نرفت و انسان به جای تفکر درباره شیوه های زندگی بهتر ، تابع سخنان قدیمی و مطلق پنداشته، باقی ماند ..
در حالی که گسترش زندگی شهری در تمدن یونان، افقهای نوینی به روی انسان گشوده و سبب ساز انقلاب فکری گردید.
@barsakht
توبه روشنفکری: شریعتی و جلال آل احمد
مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانی های خود در سال ۱۳۷۸ از پدیدهای به نام "توبه روشنفکری " یاد می کنند ..
@barsakht
ایشان ، مظهر توبهی روشنفکری را در مرحوم جلال آل احمد و نیز مرحوم دکتر علی شریعتی می دانند هر چند معتقدند که این دو نفر پس از پیوستن به حزب توده و پیشروی در منازل و مراحل ارتقای حزبی ، متوجه شدند که ریشه مباحث روشنفکری و روشنفکران ایرانی، نه برگرفته از فرهنگ و ذات مخصوص به ایران ، بلکه برگرفته از "منویات مسکو" میباشد و به همین خاطر پس از درک وابستگی این جریان به خارج از کشور، به طرد و ترک آن پرداختند ...این دو نفر ، بعد ها با خلیل ملکی، جماعتی به نام "نیروی سوم " را درست کردند ...
جمع بندی آنها از جریان روشنفکری ایران از اول مشروطه تا سال ۱۳۴۷، این بود که این جریان حتی نتوانسته بود دو ترجمه خوب به وجود بیاورد ... یعنی نه تنها نتوانستند به تولید فکر بپردازند، بلکه در ترجمه آثار دیگران هم نتوانستند کار های خوبی انجام دهند و تنها کار مفید آنها این بود که در خدمت تسلط بیشتر انگلیسیها در ایران باشند ویا به تقویت رضاخان بپردازند.....
@barsakht
پلورالیسم دینی
اصطلاح پلورالیسم دینی به معنای تعدد و تکثر ادیان حق، به کار می رود و مراد این است که حقیقت در هیچ دین خاصی منحصر نیست و تمامی ادیان، بهرهای از حقیقت را در خود دارند..
@barsakht
خاستگاه نظریه پلورالیسم دینی در جهان مسیحی بوده و توسط جان هیک عنوان شده و به این معناست که ادیان بزرگ جهان، هر کدام دربردارنده برداشت های متفاوتی از یک حقیقت غایی و ناشناخته الهی هستند...
جان هیک، به پیروی از کانت و "فرضیه نوع" وی که حقیقت را فی نفسه غیر قابل بیان می دانست، معتقد است که واقعیت غایی و فی نفسه غیر قابل درک و توصیف است. به همین خاطر او از دو مفهوم نومن و فنومن صحبت می کند و معتقد است که نومن واقعیت فی نفسه و غایی و نهایی و غیر قابل دستیابی توسط انسان است و فنومن ، در واقع واقعیت پدیدار شده (ظاهر شده ) و بیان حقیقت به آن گونه ای است که توسط انسان ها و فرهنگ های گوناگون، درک و تجزیه می گردد..
در واقع بحث بر سر این است که شیوه درک و توصیف حقیقت، بستگی به مفاهیم مورد استفاده مفسر دارد که از طریق این مفاهیم، جهان خود را میسازد و به وجود خود هم معنا میدهد...
جان هیک معتقد است که تمام فنومن ها و تمام برداشتها ، درست هستند. در واقع اینها تفسیرهای مختلف از یک واقعیت نهایی هستند که در اسلام اسم آن را الله و در مسیحیت آن را خدای پدر یا تثلیث می نامند و در یهود به آن یهوه و در سنت های هندی نیز به آن ویشنا می گویند... البته تمام این ها درست هستند اما هیچ کدام به صورت کامل با واقعیت منطبق نیستند، زیرا واقعیت نهایی، غیر قابل فهم و وصف توسط انسان است و همانطوری که توماس آکویناس میگوید : "خداوند فراتر از صورت عقلی ما انسان ها است و لذا ما یک خدای قائم به ذات داریم و یک خدای قابل فهم توسط انسان ها" .
@barsakht
جان هیک برای فهم بهتر مسئله، از داستان معروف "مردان کور و فیل" استفاده کرده و میگوید: برای گروهی از مردم کور که هرگز با فیل مواجه نشده بودند ،یک فیلم آوردند و یکی از آنها پای فیل را لمس کرد و گفت که فیل یک ستون بزرگ و زنده است، دیگری خرطوم فیل را لمس کرد و گفت که فیل یک مار بزرگ است و سومی عاج فیل را لمس کرد و گفت که فیل شبیه به تیغه گاو آهن است... هر چند که همه آنها تا حدودی درست می گفتند اما هرکدام صرفاً به یک جنبه از واقعیت اشاره میکردند و مقصود خود را در قالب تمثیل های بسیار ناقص بیان میکردند...
در واقع از نظر جان هیک ادیان مختلف، تفسیر ها و صورتهای مختلفی از واقعیتهای مطلق را گزارش می دهند. آنها در واقع یک حقیقت واحد را تجربه میکنند اما تفسیرهای آنان مختلف و برخاسته از فرهنگ و عادات و رسوم خاص آنها است....
البته بعدها در مقابل پلورالیسم دینی، دو نگرش متفاوت به وجود آمد : یکی نگرش انحصارگرا که معتقد بود سعادت و کمال فقط در یک دین خاص وجود دارد و دیگر ادیان نمی توانند انسان را به سعادت برسانند و یکی نیز نگرش شمول گرایی که معتقد بود بین حقانیت با نجات و رستگاری ، تفاوت وجود دارد و حقانیت منحصر در یک دین خاص نمی باشد و دیگران هم میتوانند در چارچوب دین خود به نجات برسند....
✍محمد رضوی قره قشلاق
دانشجوی دکترای جامعه شناسی سیاسی
@barsakht
سلسله مباحث ایران و توسعه _ بخش ۲۱
در ایران به دلیل کمبود آب، نظام فئودالی وجود نداشته است
@barsakht
در ایران، شکل مالکیت، به دلیل کمبود آب، جمعی بوده است. علاوه بر این ، نظام تیولداری( ارباب رعیتی و نظام مبتنی بر زمین های بخشیده شده و امانت موقت به کارگران برای استفاده از آنها در دیگر عرصه ها و پیش آمدها) و مالکیت خالصه دولتی، موجب شده که دست دولت برای کنترل زمینها و سپردن آنها به وابستگان حکومتی باز نگه داشته شود.
حتی زمینداران بزرگ نیز امنیت قانونی حفظ زمین خود را نداشتند.
در شیوه های تولید و معیشت در ایران، بر خلاف فئودالیسم اروپایی، هیچ همکاری داوطلبانه ای وجود ندارد و اجبار دولتی در کار جمعی به چشم می خورد و از این رو ، دولت نقش پدر خانواده و صاحب کار و یا فرمانده را ایفا می کند.
اصلی ترین دلیل عقب ماندگی ایران از قافله تمدن معاصر غرب ، پیدا نشدن نظام فئودالی در ایران است که این مسئله نیز ریشه در کمبود آب دارد و از این رو مناسبات ویژه ای را به وجود آورده است ...
اگر این سوال مطح است که چرا سرمایه داری در ایران رشد نکرد؟ باید گفت که شیوه مالکیت زمین و رقابتی نبودن تجارت تولیدات کشاورزی، مانع از رشد بورژوازی و سرمایه داری در ایران شد..
در واقع ، در نبود مالکیت خصوصی بر زمین، اقتصاد سنتی کشاورزی ادامه پیدا کرد و اقتصاد سنتی کشاورزی به عواملی که سرمایه داری به آن نیاز نیاز داشت( مانند علم، تکنولوژی، بازار گسترده فروش کالا، جدایی سیاست اقتصاد و آزادی انسان از قیدو و بندهای فرهنگ سنتی) هیچ احتیاجی نداشت...
@barsakht
عرفان های نوظهور:
قیام سپید، دکتر سایان
یکی از خصلت های ناخوشایند جامعه دینی سیاسی و عرفانی ایران ظهور و بروز جریانات متفاوتی است که هر کدام به منظور تحریک افکار عمومی و تولید التهابات اجتماعی و همسویی با جریانات ضد انقلاب، اقدامات متفاوتی را در جامعه ایران انجام می دهند ....
@barsakht
از جمله این جریان ها، جریان موسوم به قیام سپید است که توسط محمد حسین پور معروف به دکتر سایان و با شعار یا محمدا پایه گذاری شده است....
حسین پور متولد سال ۶۷ است که خود را صاحب سبک ورزشی سایان میداند ....
وی در جریان سالگرد اغتشاشات سال ۹۸ از پیروان خود درخواست کرد که جهت همراهی مردم و برای گرامیداشت آن حوادث به خیابانها آمده و از میدان انقلاب تهران حرکات خود را شروع کنند....
جریان دکتر سابان یا قیام سپید دارای یک پرچم سه رنگ ایران البته با طرح کبوتر صلح و انسانیت است...
این جریان دارای دایره المعارفی به نام ساکاریو ها یا کهکشان سبز می باشد که در سال ۹۶ به چاپ رسید و دارای ۴ فصل علمی ، پژوهشی، ورزشی و فلسفی می باشد...
دکتر سایان برای تجمع مردم در ۱۴ مهر ماه امسال، اقدام به مشخص کردن مکان هایی برای تجمع هواداران خود کرد ... او چهاردهم هرماه را به عنوان روز تجمع برای پیروان خود مشخص کرده و معتقد است که اگر اغتشاشات یا تجمعات با سلاح سرد و گرم شروع شده و به مدت یک هفته ادامه یابند ، حتماً نظام ایران سرنگون خواهد شد....
@barsakht
این روزها بیشتر فعالیتهای جنبش پیام سپید، در بستر فضای مجازی است.
دکتر سایان در فروردین ماه ۹۷ با دعوت رضا رشیدپور در برنامه حالا خورشید نیز حضور یافت که البته رشیدپور پس از اطلاع یافتن از هویت واقعی و فعالیتهای حسین پور از این اقدام خود عذرخواهی کرد ...
حسینپور معتقد است که به یک حقیقت مفیدی رسیده و میتواند افراد را با عرفان و ورزش ، مرید خود کرده و حقایق معنوی را برای آنها نشان دهد...
حسین پور به گفته خود، دارای دکترای استاتیک با گرایش پاتوبیولوژی از ترکیه است و خود را صاحب سبک ورزشی ساکاری یو میداند
البته او بعدها ادعای امام زمان بودن را هم کرد و خود را صاحب بزرگترین دایره المعارف دنیا و خالق بهترین سبک ورزشی جهان هم می دانست که برای جهانیان پیام صلح عدالت و انسانیت را به ارمغان آورده است ...
البته او برخی ادعاهای واهی هم میکرد از جمله اینکه آتش مرکز زمین است و برمودا انتهای زمین ...
البته دکتر سایان یا همان محمد حسین پور در سال ۹۷ از ایران خارج شده و هم اکنون در ترکیه به سر می برد.
@barsakht
سلسله مباحث ایران و توسعه _ بخش ۲۲
غیبت عناصر تمدن مدرن غرب در روند توسعه ی شرق
در ایران از دیرباز دین و دولت به صورت تاریخی با هم ادغام شده اند که این امر مانع بزرگی در راه پیشرفت ایران بوده است..
@barsakht
دکتر علمداری معتقد است که ادغام دین با نهاد قدرت سیاسی از نظر تاریخی، ضد حرکت توسعه در ایران بوده است چرا که پیوند دولت و مذهب باعث پیدایش قدرت متمرکزتر و مطلق تری گردید که در برابر عقلانیت انسانی و سکولاریسم اجتماعی و پلورالیسم سیاسی یعنی سه عنصر بنیادین تمدن مدرن مانع ایجاد کرد....
دکتر علمداری می گوید حکومتی که بر دو اصل ارث و سنت استوار باشد ،صاحبان تفکر و تعقل را تحمل نمی کند مگر اینکه آنها را در خدمت قدرت خود بگیرد ...
نگرش بنیادین مسیحیت و اسلام نسبت به قدرت حکومتی یکسان نبوده است. در مسیحیت نوعی جدایی قدرت دین و دولت و مسیح و قیصر وجود داشته است و دین مسیح در برابر امپراتوری روم یا همان قدرت دولتی قد علم کرد در حالی که اسلام برای اولین بار و از آغاز بنیان ، گذار قدرت سیاسی در بطن دین بود.... در واقع اسلام برای اعراب هم دین واحد و هم حکومت واحد و هم ملیت واحد به وجود آورد ..
@barsakht
از آنجا که همواره جنبه های غیر مادی فرهنگ که در ارزشها و هنجارهای جامعه ریشه عمیق دارند ، دیرتر از فرهنگ مادی ، یعنی تکنولوژی ، تغییر میکنند، جوامع با یک پس افتادگی فرهنگی مواجه می شوند. یعنی وارد کردن اتومبیل به ایران و یا حتی مونتاژ و ساخت آن به مراتب ساده تر از تربیت ذهنی رانندگان برای رعایت قوانین رانندگی و قبولاندن درک خطرات ناشی از آن است... به همین دلیل می بینیم که خیابانهای شهرهای ایران پر از اتومبیل است ولی قوانین و ضوابط رانندگی کمتر رعایت میشود زیرا نه تنها اتومبیل، ناگهان وارد جامعه ایران شده است بلکه فرهنگ استفاده از اتومبیل سخت تر در جامعه جا میافتد در حالی که در غرب این دو به موازات هم پیش رفتند...
خلاصه اینکه تغییر فرهنگی از سنت به مدرنیته به موازات تغییر تکنولوژی و سرمایه داری رخ میدهد و نه پیش از آن!!!
ولی زمانی که فرهنگ تغییر یافت، سرعت تغییر در تکنولوژی نیز بالا میرود به طوری که انسان فکر میکند که این فرهنگ است که تکنولوژی را میسازد....
@barsakht
جمع بندی نظریات دکتر علمداری
دکتر کاظم علمداری امنیت را حاصل حکومت قانون و قدرت سیاسی مشروع و برآمده از اراده مردم میداند.
او معتقد است به دلیل نبود امنیت، نه تنها سرمایه مالی و فکری به ایران وارد نمی شود بلکه از ایران به بازارهای رقیب می گریزد...
در نظام فکری دکتر علمداری، علت هایی مانند دسترسی محدود به آب، عدم مالکیت خصوصی بر زمین، پیدایش قدرت متمرکز و مطلق و نیز پیوند دین و دولت ، موجب شدهاند تا مناسبات فئودالیستی شکل نگرفته و سرمایه داری نیز در جامعه رشد نکند.
همچنین سه عنصر بنیادین تمدن مدرن یعنی عقلانیت یا راسیونالیسم انسانی، سکولاریسم اجتماعی و پلورالیسم سیاسی، مجالی برای ظهور و بروز پیدا نکنند ...
مجموعه این عوامل موجبات عدم دستیابی ایران به توسعه در یک بستر تاریخی را فراهم آورده است
@barsakht
سلسله مباحث ایران و توسعه_ بخش ۲۳
نهاد دولت : مهمترین مانع کار در ایران
مرحوم دکتر حسین عظیمی آرانی فارغ التحصیل دانشگاه آکسفورد در اقتصاد توسعه است. وی علاوه بر پژوهش و تدریس، سابقه ی اجرایی در سازمان برنامه ایران را هم در کارنامه خود دارد...
کتاب مهم او با نام مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران، مورد استقبال دانش پژوهان توسعه در ایران قرار گرفته است....
وی معتقد است که لازمه توسعه، بهبود نهادهای حکمرانی کشور از قبیل نهاد دولت و نهاد مجلس و نیز نهاد قضا می باشد...
مثلاً اقتدار نهاد قضاوت در عین سریع، ارزان، کارآمد، قدرتمند و سالم بودن آن ، موجب می شود که بیشتر انرژی و زمان افراد در کشور ، به جای مشغول شدن در کارهای انحرافی و غیر ضروری ، صرف حل مشکلات و موانع تولید شود ...
در واقع اگر نهادهای حکمرانی کشور خوب کار نکنند، علاوه بر اتلاف وقت و کمبود تولید ملی، موجب از بین رفتن انرژی های لازم برای امر توسعه می شوند ...
@barsakht
هرچند نهاد حکمرانی اگر اصلاح نشود ، نه تنها باعث عدم کارایی افراد می شود، بلکه موجب اخلال در کار سیستم اقتصادی و سیاسی و فرهنگی کشور نیز می گردد....
مهمترین نهادی که مانع کار در ایران است ، نهاد دولت یا حکمرانی می باشد...
وجود مقررات پیچیده و ساختن بوروکراسی بسیار درد آور ، موجب شده تا فرهنگی ایجاد شود که خودش مانع اصلی توسعه باشد ....
در واقع صرف وجود آدم های خوب برای توسعه کافی نیست، بلکه ما نیازمند نهادهای خوب هم هستیم .... اگر نهادهایی، ناقص و ناکارآمد باشند، نخواهند توانست که حافظ و تقویت کننده انسان های خوب در جامعه باشند...
صرف آرمان خوب داشتن کافی نیست، بلکه رسیدن به آن آرمان و هدف ، نیازمند وسیله و ابزار مناسب است و در صورت عدم توجه به این اصل مهم و اولیه، ما به غیر از ضرر و زیان چیز دیگری را به دست نخواهیم آورد..
@barsakht
معنای #برساخت چیست؟
بسیاری از دوستان و مخاطبین محترم کانال، در محافل علمی و یا در پیام های مختلف مجازی، در خصوص معنا و مفهوم #برساخت سوال میکنند...
من این مفهوم را از پیتر برگر و توماس لاکمن به عاریه گرفتهام...
البته بحث آنها بیشتر در خصوص برساخت گرایی اجتماعی است... در واقع، برساخت گرایی، یک نظریه در زمینه شناخت است و به رشد اجتماعی انسان توجه دارد ...
یعنی اینکه انسان در یک بستر اجتماعی و از طریق کنش متقابل با دیگران به رشد و دستیابی به دانش می رسد ...
لاکمن و برگر سعی کردهاند که بیشتر از چگونگی تبدیل شدن تصورات ذهنی افراد از یک امر اجتماعی به یک واقعیت اجتماعی ثابت صحبت کنند....
خود برساخت گرایی نیز حاصل همپوشانی دو جریان فکری به نام جامعه شناسی معرفت و جامعه شناسی علم است...
در جامعه شناسی معرفت، بحث اصلی در مورد رابطه فکر و جامعه می باشد و جامعه شناسی علم هم به بررسی روابط درونی علم به عنوان یک هنجار اجتماعی می پردازد و پایه گذار اصلی آن هم، رابرت کی.مورتن می باشد و علم را به عنوان یک نهاد دارای نظام ارزشی و نظام پاداش دهی در نظر میگیرد...
بحث در باب شرح و نقد برساخت گرایی بسیار است که امیدوارم در آینده فرصتی برای طرح نکات اصلی این دیدگاه فراهم شود...
@barsakht
سلسله مباحث ایران و توسعه _ بخش۲۴
عشق به میوه و نفرت از ریشه توسعه!
@barsakht
جامعه ایران، پانصد سال دیرتر وارد تحولات تمدن جدید یا همان توسعه شده و از زمان ورود خود نیز، نه از دیدگاه شناخت ماهیت این تمدن ،بلکه عمدتاً از دید تقلید رفاه، یعنی مرحله سوم تحولات جدید در جوامع صنعتی(از ۱۹۵۰ و دوران مصرف انبوه)، وارد فرایند توسعه شده است ...
در واقع ، ما از دیدگاه اندیشه ی بنیادین، وارد توسعه نشدیم، بلکه از دیدگاه تقلید رفاه غرب وارد این پدیده شده ایم و این به تشدید تضاد ها و ایجاد تنش های اجتماعی منجر شده است ...
ما عمدتا به دستاوردهای فیزیکی، تولیدات ، محصولات و مشهودات دنیای توسعه یافته توجه کرده ایم در واقع، میوه های آن را دیده ایم اما ریشه های توسعه را ندیدهایم ....
@barsakht
در واقع جامعه ی ایرانی، اعم از مردم و دولت ، در برخورد با بخشی از دستاوردهای تمدن غرب ، (یعنی بخش مادی و فیزیکی آن) عاشقانه و شیفته عمل کردهایم ... مثل دیدن اتومبیلها، صنعت ، موبایل، سلول های بنیادی، انرژی هستهای ، آموزش و پرورش و ... اما در برخورد با بخشی از دستاوردهای آن که بخش نامشهود و غیرمادی توسعه است ، برخوردی تنفرآمیز و یا بی اعتماد داشته ایم .. یعنی در باور به علم ، باور به انسان، حرکت به سمت علم ، مدیریت دموکراسی، قانونگرایی، آموزش و غیره... .
لذا واقعیت این است که در چنین شرایطی ، یعنی عشق به میوه و نفرت و بی اعتنائی و عدم شناخت از ریشه توسعه ، نمیتوان انتظار برخوردی معقول و منطقی با تمدن جدید داشت و یا تمدن جدیدی را ساخت...
@barsakht
سلسله مباحث ایران و توسعه _بخش ۲۵
داستان توسعه ، مثل کاشت یک بذر و رویش درختی تنومند در طول سالها مراقبت و برنامه ریزی و نگهداری است.
@barsakht
داستان توسعه در کشور ما ، بیشتر شبیه به یک درختی است که با نگاه به کشورهای دیگر و زیباییهای آنها، سعی کرده ایم شکلی تقلیدی از همان درختان را در خانه خود بکاریم و هرگاه مثل دیگران یا کشورهای توسعه یافته، زیبایی های آن درخت را بهدست آوردیم فکر کنیم که به توسعه هم خواهیم رسید...
یعنی فکر کنیم که اگر کارخانه ، دانشگاه ، مدرسه ، ساختمان های جدید، اتومبیل های زیبا، راهآهن، فرودگاه و .... را در کشور ایجاد کنیم پس ما هم یک کشور توسعه یافته هستیم بدون اینکه به یک معماری ریشه ای دست زده باشیم....
در واقع اگر در کشوری مثل ایران اگر خیال کنیم که بتوانیم نفت بیشتری بفروشیم میتوانیم درختهای بیشتر و بزرگتری را به صورت مکانیکی و شبیه سازی درست کنیم ... اما در واقع ما هیچ وقت صاحب یک درخت واقعی نخواهیم بود ....
جامعه ما در فرآیند تحول تاریخی معاصر خود ، به بحث توسعه همانند یک فرایند مکانیکی و وارد کردن یک درخت نگاه کرده و فکر کرده که اگر دانشگاه و یا کارخانه و مدرسه را ایجاد کند، حتماً به توسعه خواهد رسید در حالی که هیچ کدام از اینها به معنای توسعه نیستند و کشور به رغم وجود تمامی این ظواهر، هنوز توسعه یافته نیست ..
@barsakht
در واقع ما توانسته ایم کارخانه ای زیبا را به دست بیاوریم اما به جامعهای توسعه یافته تبدیل نشده ایم...
ما باید به فکر کاشت بذری باشیم که حاصل آن یک درخت تنومند و زیبا است و باید برای رشد آن تلاش و برنامهریزی کنیم و تنها در این صورت است که آن درخت، صاحب تنه و شاخه و برگ های زیبا و پایدار می شود....
داستان توسعه نیز همان داستان رویش بذر و رشد و تبدیل آن به درختی تنومند در طول سالها مراقبت و تربیت است..
@barsakht
تله ی برنامه ریزی برای توسعه
برنامه ریزی جامع یکی از اشتباهات راهبردی و بی ثمری است که به محض مطرح شدن، با شکست مواجه می شود..
@barsakht
در سال ۱۹۶۶ میلادی ، یعنی بیش از پنجاه سال قبل یکی از متخصصان توسعه، کتابی با عنوان "برنامه ریزی توسعه: درس های تجربه" را نوشت که در آن به تجربه یکصد کشور از جمله ایران در بحث توسعه پرداخته بود...
در این کتاب ادعا شده است که حتی یک مورد برنامه ریزی جامع توسعه ی موفق در جهان وجود ندارد...
در واقع برنامه جامع توسعه نیازمند یک علم جامع است که ما فاقد آن هستیم. نیازمند اطلاعات تفصیلی و زمان زیاد هم می باشد که ما آنها را در اختیار نداریم. ...
در واقع تا یک دستگاه بروکراسی بتواند برای توسعه راه بیفتد، به چند ماه زمان نیاز است و البته یک هیئت دولت و یا یک مجلس کارآمد هم لازم است...
آرتور لوییز در حین کمک به برنامه توسعه ، جمله ای مشهور گفته است: برنامه ای که می خواهید برای ۵ سال طراحی کنید بیست سال وقت می خواهد تا خودش تهیه شود!!! پس من نیستم! خودتان طراحی کنید .
خلاصه اینکه در دنیا یک نمونه موفق از برنامه ی جامع توسعه پیدا نمی کنید... برنامه ریزی برای توسعه ،باید برنامهریزی بر اساس هسته های خط دهنده باشد... یعنی یک بخش انتخاب می شود که ممکن است در مجموع ۲۰ درصد کل بودجه کشور را دربر بگیرد اما میتواند تحول ایجاد کند....
@barsakht