👿
#رفتن به قسمت اول
#دام شیطانی 😈
👇👇👇👇
https://eitaa.com/bartaren/921
🕷🕸🦋🕸🕷🕸
#پروانه ای در دام عنکبوت
#رفتن به پارت اول
#ادامه دارد ...
👇👇👇
https://eitaa.com/bartaren/1259
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_350447530099605569.mp3
3.81M
🌹 السلام علیک یا اباعبداللهالحسین🌹
زیارت اربعین
🎤سید مهدی میرداماد
🍃🦋🍃🦋🍃🦋
http://eitaa.com/joinchat/3435397138Ca49cae656a
🍃
🦋🍃 @takhooda✨
4_6017326353668376150.mp3
3.9M
🌷السلام علیک یا سیدالشهداء🌷
اومدم باز اشک چشممو ببین
وعده ما ظهر روز اربعین
🎤 محمدحسین پویانفر
💦⛈💦⛈💦⛈
@bartaren
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کتاب قطرهای به وسعت دریا
اولین رمان پیرامون زندگی حاج قاسم سلیمانی | فروشگاه کتاب قم
#نویسنده:طاهره سادات حسینی
👇👇👇👇👇
http://ketabeqom.com/bookinfo/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%20%D9%82%D8%B7%D8%B1%D9%87%20%D8%A7%DB%8C%20%D8%A8%D9%87%20%D9%88%D8%B3%D8%B9%D8%AA%20%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7/66867
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💦⛈💦⛈💦⛈
@bartaren
هدایت شده از رفاقت با شهدا
AUD-20210926-WA0041.mp3
5.19M
👆👆👆
یه دل پر ز غم دارم، تو رو دارم چی کم دارم
داره باز #اربعین میاد، آرزوی حرم دارم
تنهای تنها، افتادم از پا
از کاروان کربلا جاموندم آقا😭
🎧: جواد مقدم
زمان: پنج دقیقه
🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
پروانه ای در دام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۴۹ 🎬
با توکل برخدا راه افتادم مدام صلوات میفرستادم وسوره های کوچک قران را که توانسته بودم حفظ کنم میخواندم,اخه همه میدانستند که حکومت غارتگر داعش حکم کرده اگر داعشیها زنی را بدون مردی ازمحارمش درخیابان وانظارعمومی تنها ببینند,بدون هیچ سوال وپرسشی راحت همانجا تیرباران میشود.برای همین باید نهایت احتیاط رابکنم.
سعی میکردم از گوشه وکنار کوچه حرکت کنم که اگر شخصی را دیدم بتوانم خودم راپنهان کنم.
کوچه ما خلوت بود ,اصلا انگار محله ی ایزدیها خالی ازسکنه بود.کم کم به خیابان اصلی رسیدم که ناگهان صدای انفجاری مهیبی در ودیوار رالرزاند.
تا زمانی که داخل خانه ابوعمربودیم ,ازبس که رنج ومحنت میبردیم هیچ توجهی به صداهای تیر وتفنگ وبمب و...نداشتیم واین چندروز اسیری در سوله ها هم باعث شده بود این صداها برایمان عادی شود.
میدانستم که عمده ی,شهردست داعشیها است اما من باید به قلب داعش بروم تا شاید بتوانم خبری ازبرادرم کسب کنم ,بااین وجوداگر به سمت شمال حرکت میکردم ,تجمع داعشیها بیشتر بود...بااحتیاط حرکت کردم.چند متر جلوتر مسجدی بود چون میدانستم الان احتمالا ان اطراف داعشیهایی که برای نماز صبح امده بودند,وجود دارند,مجبورشدم داخل کوچه شوم وراه دور بزنم به طوریکه از چندکوچه بالای مسجد سردراوردم,احتمال میدادم اگر ازخیابان اصلی بروم زودتر به هدفم میرسم...شکرخدا تاحالا مشکلی برایم پیش نیامده بود....
رفتم ورفتم که یکدفعه احساس کردم صدای گریه ی بچه ای راشنیدم ,کمی مکث کردم وگوشهایم راتیز کردم....اخی درست میدیدم,چندمترجلوتر پسرک کوچک هم قدوبالای عماد روی سکویی نشسته بود ومادرش راصدا میزد...
تعجب کردم این بچه این موقع صبح اینجا چه میکند؟؟
نکند پدرومادرش راکشته اند؟نکند از اسارت فرارکرده...بااین فکر خودم رابدو به پسرک رساندم....
#ادامه_دارد ...
💦⛈💦⛈💦⛈
✨ @bartaren