eitaa logo
از ازل تا قیامت
299 دنبال‌کننده
129 عکس
135 ویدیو
1 فایل
بررسی عوالم شش گانهٔ خلقت آدمی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴وصیت🌴 🍁 شخصی به پسرش کرد که پس از مرگم کهنه ای به پایم بپوشانید،میخواهم در قبر در پایم باشد. وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا بدهند، پسر وصیت پدر خود را به به عالم اظهار کرد، ولی عالم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، بر میت به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود! ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سر انجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که سر انجام به مناقشه انجامید.... در این مجلس بحث ادامه داشت که ناگهان شخصی وارد مجلس شد و پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که نامه (وصیت نامه) پدرش است و به صدای بلند خواند: 🍂پسرم! میبینی با وجود این همه و دارایی و باغ و ماشین واین همه امکانات وکارخانه حتی اجازه نیست یک کهنه را با خود ببرم. یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، به توهم اجازه یک کفن بیشتر نخواهند داد. پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام استفاده کنی و در راه و خیر به مصرف برسانی و دست افتاده گان را بگیری، زیرا یگانه چیزی که با خود به قبر خواهی برد همان است. 😔😔😔😔😔 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴عوامل جان دادن🌴 🌳بسم الله الرَّحمن الرَّحیم🌳 قال الله (صلی الله علیه و آله) : ‌ 🍁« أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً فَقَدْ أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَحَبَّنِي فَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِيَ عَنْهُ كَافَأَهُ الْجَنَّةَ . » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ، دوست می دارد ، و هر کس مرا دوست بدارد متعال از او است ، و هر کس خدا از او راضی باشد، پاداشش را قرار می دهد . » 🍁« أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً لَا يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَشْرَبَ مِنَ الْكَوْثَرِ وَ يَأْكُلَ مِنْ طُوبَى وَ يَرَى مَكَانَهُ فِي الْجَنَّة. » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ، از نمی رود مگر اینکه از حوض بنوشد و از درخت بخورد و جایگاه خود را در ببیند . » 🍁« أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ الثَّمَانِيَةُ يَدْخُلُهَا مِنْ أَيِّ بَابٍ شَاءَ بِغَيْرِ حِسَابٍ. » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ، درهای بهشت بر او گشوده می شود تا از هر دری که بخواهد ، بدون وارد شود. » 🍁« أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً أَعْطَاهُ اللَّهُ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ وَ حَاسَبَهُ حِسَابَ الْأَنْبِيَاءِ . » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ، خداوند عملش را به دست می دهد و به حساب او همچون حساب رسیدگی می کند. » 🍁« أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً هَوَّنَ اللَّهُ عَلَيْهِ سَكَرَاتِ الْمَوْتِ وَ جَعَلَ قَبْرَهُ رَوْضَةً مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ. » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ، خداوند مرگ ( شدت و جان دادن ) را بر او می کند و او را باغی از بهشت قرار می دهد . » 🍁« أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ عِرْقٍ فِي بَدَنِهِ حَوْرَاءَ وَ شُفِّعَ فِي ثَمَانِينَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ لَهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ فِي بَدَنِهِ حَوْرَاءُ وَ مَدِينَةٌ فِي الْجَنَّةِ. » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ، خداوند در برابر هر از رگهای بدنش ای به او ارزانی می دارد و او را در حق تن از خاندانش می پذیرد و به شمار هر در بدنش حوریه و هایی در بهشت خواهد داشت . » 🍁« أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً جَازَ عَلَى الصِّرَاطِ كَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ . » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ، از پل همچون جهنده می گذرد . » منبع: فضائل الشیعه :ح 1 و بحارالانوار ج : 7 ؛ ص : 221 و 222. ادامه دارد......🚶 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴عوامل جان دادن🌴 🍁« أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً بَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِ مَلَكَ الْمَوْتِ كَمَا يَبْعَثُ إِلَى الْأَنْبِيَاءِ وَ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ هَوْلَ مُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ وَ بَيَّضَ وَجْهَهُ وَ كَانَ مَعَ حَمْزَةَ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ . » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ، خداوند ، ملک الموت ( ) را برای قبض روح او آن گونه می فرستد که برای فرستاده می شود و ترس از و را از او بر می دارد و رویش را می کند و او با حضرت سید الشهدا خواهد بود . »ⁿ 🍁« أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ وَجْهُهُ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ،روز در حالی [ به صحرای ] می آید که صورتش همچون شب می درخشد . 🍁« الا و من احب علیاً اثبت الله فی قلبه الحکمة و اجری علی لسانه الصَّواب و فتح الله علیه ابواب الرحمة » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ، خداوند را در ثابت می کند و سخن را بر زبانش جاری می سازد و درهای را به رویش می گشاید . » 🍁« الا و من احب علیاً سمی فی السموات و الارض اسیر الله » بدانید هر کس (ع) را بدارد ، در آسمانها و زمین ، خدا نامیده می شود . » 🍁« الا و من احب علیاً ناداه ملک من تحت العرش یا عبد الله استأنف العمل فقد غفر الله لک الذنوب کلها » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ، ای از زیر او را صدا زند : ای بنده خدا ، ( به فرامین الهی ) را از نو کن ؛ زیرا خداوند تمام را آمرزیده است . » 🍁« الا و من احب علیاً وضع علی رأسه تاج الملک و البس حلة الکرامة » « بدانید هر کس (ع) را بدارد ، بر سرش پادشاهی گذاشته می شود ، و لباس و بزرگواری بر او پوشیده می شود .» 🍁« الا و من احب عَلیّاً کتب له براءةٌ من النار و جواز علی الصراط و امن فی العذاب و لم ننشر له دیوان و لم ینصب له میزان و قیل له أدخل الجنة بلاحساح . » « آگاه باشید هر کس (ع) را بدارد ، برای او از جهنم و عبور از و از دوزخ نوشته می شود ، عملش گشوده نخواهد شد و کرداش نمی شود و به او گفته می شود : بدون به بهشت وارد شو . » 🍁« الا و من احب عَلیّاً صافحته الملائکة و زارته الانبیاء و قضی الله له کل حاجة » « آگاه باشید هر کس (ع) را بدارد ، با او دست می دهند و او را زیارت می کنند و تمام حاجتهایش را بر می آورد . » منبع: فضائل الشیعه :ح 1 و بحارالانوار ج : 7 ؛ ص : 221 و 222. ادامه دارد......🚶 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴پاسخ هشتم عليه السلام به نامه‌ي يكي از زائران🌴 آقا ميرزا حسن لسان الأطباء از اهالي اشرف نقل كرد در زماني كه حاجي ملا محمد از مشاهير علما در زادگاه خود اشرف ( بهشهر ) زندگي مي‌كرد، من يك بار عازم زيارت حضرت ، عليه السلام شدم . براي خداحافظي و امر وصيت خود خدمت ايشان رفتم و چون دانست كه به زيارت ثامن الائمه عليه السلام مي روم، پاكتي به من داد و فرمود : « در اولين روزي كه به حرم مشرف شدي، اين را تقديم رضا عليه السلام كن و در مراجعت را گرفته، برايم بياور.» با خود گفتم : يعني چه ؟ مگر امام رضا عليه السلام است كه نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگيرم؟! اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد كه اين مطلب را به ايشان بگويم و اعتراض نمايم . هنگامي كه به مقدس رسيدم، در اولين روز زيارت، براي اداي تكليف نامه را به داخل ضريح انداختم . بعد از چند ماه موقع مراجعت براي زيارت وداع به حرم مشرف شدم و اصلاً سخن حاجي را كه گفته بود جواب نامه‌ام را بگير و بياور، فراموش كرده بودم . بعد از نماز مغرب و عشا درحال زيارت بودم كه ناگاه صداي مأموري بلند شد كه زائران از حرم بيرون روند تا خدام به حرم بپردازند . وقتي نماز زيارت را تمام كردم، متحير شدم كه اول شب چه وقت در بستن است ؟ ولي ديدم كسي جز من در حرم نيست ! برخاستم كه بيرون روم، ناگاه ديدم بزرگواري در نهايت و از طرف بالا سر با كمال به سوي من مي آيد . همين كه به من رسيد، فرمود : حاجي ميرزا حسن ! وقتي به اشرف رسيدي پيغام مرا به حاجي برسان و بگو : 🌺آيينه شو جمال پري طلعتان طلب 🌺جاروب زن به خانه و پس ميهمان طلب در اين فكر بودم كه اين بزرگوار كه بود ؟ كه مرا به اسم خواند و پيغام داد يك مرتبه متوجه شدم اوضاع حرم به حالت اول برگشته، برخي نشسته و بعضي ايستاده به زيارت و عبادت مشغول هستند فهميدم كه اين حالت بوده است . وقتي به وطن مراجعت كردم، يكسره به خانه مرحوم حاجي رفتم تا پيغام عليه السلام را به وي برسانم همين كه در را كوبيدم، حاجي از پشت در بلند شد كه : « حاجي ميرزا حسن ! آمدي ؟ قبول باشد . آري : 🌺آيينه شو جمال پري طلعتان طلب 🌺جاروب زن به خانه و پس ميهمان طلب سپس افزود:« ! كه عمري گذرانديم و چنان كه بايد و شايد باطن پيدا نكرده‌ايم !» (1) منبع: (1) کرامات رضویه ، ج 2 ، ص 64. 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام حسن عسکری علیه السلام🌴 🍁نشانه های امامت 🍁در برخی از برهه­‌های تاریخ، بوده­‌اند افرادی که از شرایط پیچیده آن عصر، سوء استفاده برده و ادعاهای گزافی مطرح کرده­ و مدتی گروهی را با خود همراه نموده­‌اند. ادعای امامت از سوی (جعفر) برادر امام (ع) پس از شهادت آن امام همام(ع)، نمونه‌­ای از این موارد است که حامل عبرت‌­هایی می­‌تواند باشد: 📜 می­‌گوید: من از خدمتگزاران امام عسکری(ع) بودم و نامه­‌های آن حضرت(ع) را به شهرها می‌­بردم. در طی مسمومیتی که امام(ع) با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم. حضرت(ع) نامه­‌هایی نوشت و فرمود: 《این­‌ها را به مدائن می­‌بری! روز در سامرا نخواهی بود؛ روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من و شیون بلند است و جسد مرا در محل گذاشته­‌اند.》 گفتم:سرور من! اگر چنین شود، (ع) بعد از شما کیست؟ حضرت(ع) فرمود : 《هر کس جواب ­‌هایم را از تو مطالبه کند، قائم بعد از من، اوست!》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. ایشان فرمودند : 《هر کس بر من نماز گزارد، قائم بعد از من اوست.》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. و نیز فرمود: 《هر کس از آنچه در میان (کمربند) است، خبر دهد، او امام بعد از من است.》 هیبت و عظمت امام(ع) مانع شد که بپرسم؛ مقصود از آنچه در همیان است، چیست؟ من نامه­‌های آن حضرت(ع) را به مدائن بردم و جواب آن­‌ها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامرا شدم. دیدم همان طور که امام(ع) فرموده بود، از خانه ایشان صدای ناله بلند است. و نیز دیدم برادرش ، در کنار خانه آن حضرت(ع) نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به وی تسلیت، و به امامتش تبریک می­‌گویند. من از این جریان یکّه خوردم و با خود گفتم؛ اگر جعفر (ع) باشد، پس وضع امامت عوض شده است؛ زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب می­‌خورد و قماربازی می­‌کرد و اهل تار و طُنبور بود! من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم، ولی از من چیزی نپرسید. در این هنگام، عقید، خادم خانه امام(ع) بیرون آمد و به جعفر گفت: جنازه برادرت را کفن کردند؛ بیایید نماز بخوانید. جعفر وارد خانه شد. شیعیان در اطراف او بودند. سَمّان و حسن بن علی معروف به سَلَمه، پیشاپیش آن­‌ها قرار داشتند. وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه امام عسکری(ع) را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند. جعفر پیش رفت تا بر جنازه امام(ع) نماز گذارد. وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، ناگاه گندم­‌گون و سیاه­‌موی که دندان­‌های پیشینش قدری باهم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت: 《عمو! کنار برو؛ من باید بر پدرم نماز بخوانم.》 جعفر در حالی که قیافه­‌اش دگرگون شده بود، کنار رفت. آن کودک بر جنازه امام(ع) نماز خواند و حضرت(ع) را در خانه خود، در کنار قبر پدرش امام (ع) دفن کردند. بعد همان کودک رو به من کرد و گفت:ای مرد بصری! نامه‌­ها را که همراه تو است بده. جواب نامه‌­ها را به وی دادم و با خود گفتم:این نشانه [ بر جنازه و خواستن نامه­‌ها]؛ حالا فقط مانده! آن­‌گاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است. حاجِز وَشّاء که حاضر بود به جعفر گفت:آن کودک چه کسی بود؟ جعفر گفت: والله تا به حال او را ندیده­‌ام و نمی­‌شناسم. در آن‌­جا نشسته بودیم که گروهی از اهل آمدند و از امام حسن عسکری(ع) پرسیدند، و چون دانستند که امام(ع) رحلت فرموده است، گفتند: جانشین امام(ع) کیست؟ حاضران جعفر را نشان دادند. آن­‌ها به جعفر سلام کرده و تسلیت و تهنیت گفتند و اظهار داشتند:­‌ها و آورده‌­ایم؛ بفرمایید بگویید؛ نامه‌­ها را چه نوشته­‌اند و پول­‌ها چقدر است؟ جعفر از این سؤال برآشفت و برخاست و در حالی که گَرد جامه­‌های خود را پاک می­‌کرد، گفت: این­‌ها از ما انتظار دارند علم بدانیم. در این میان، خادمی از خانه بیرون آمد و گفت: ­‌ها از فلان کس و فلان کس است و در همیان دینار است که تا از آن­‌ها را آب طلا داده­‌اند. نمایندگان مردم نامه‌­ها و همیان را تحویل داده و به خادم گفتند: هر کس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او (علیه السلام) است. منبع: إکمال الدین وإتمام النعمه شیخ صدوق، ج۲، ص۴۷۵ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام حسن عسکری علیه السلام🌴 🍁نشانه های امامت 🍁در برخی از برهه­‌های تاریخ، بوده­‌اند افرادی که از شرایط پیچیده آن عصر، سوء استفاده برده و ادعاهای گزافی مطرح کرده­ و مدتی گروهی را با خود همراه نموده­‌اند. ادعای امامت از سوی (جعفر) برادر امام (ع) پس از شهادت آن امام همام(ع)، نمونه‌­ای از این موارد است که حامل عبرت‌­هایی می­‌تواند باشد: 📜 می­‌گوید: من از خدمتگزاران امام عسکری(ع) بودم و نامه­‌های آن حضرت(ع) را به شهرها می‌­بردم. در طی مسمومیتی که امام(ع) با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم. حضرت(ع) نامه­‌هایی نوشت و فرمود: 《این­‌ها را به مدائن می­‌بری! روز در سامرا نخواهی بود؛ روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من و شیون بلند است و جسد مرا در محل گذاشته­‌اند.》 گفتم:سرور من! اگر چنین شود، (ع) بعد از شما کیست؟ حضرت(ع) فرمود : 《هر کس جواب ­‌هایم را از تو مطالبه کند، قائم بعد از من، اوست!》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. ایشان فرمودند : 《هر کس بر من نماز گزارد، قائم بعد از من اوست.》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. و نیز فرمود: 《هر کس از آنچه در میان (کمربند) است، خبر دهد، او امام بعد از من است.》 هیبت و عظمت امام(ع) مانع شد که بپرسم؛ مقصود از آنچه در همیان است، چیست؟ من نامه­‌های آن حضرت(ع) را به مدائن بردم و جواب آن­‌ها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامرا شدم. دیدم همان طور که امام(ع) فرموده بود، از خانه ایشان صدای ناله بلند است. و نیز دیدم برادرش ، در کنار خانه آن حضرت(ع) نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به وی تسلیت، و به امامتش تبریک می­‌گویند. من از این جریان یکّه خوردم و با خود گفتم؛ اگر جعفر (ع) باشد، پس وضع امامت عوض شده است؛ زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب می­‌خورد و قماربازی می­‌کرد و اهل تار و طُنبور بود! من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم، ولی از من چیزی نپرسید. در این هنگام، عقید، خادم خانه امام(ع) بیرون آمد و به جعفر گفت: جنازه برادرت را کفن کردند؛ بیایید نماز بخوانید. جعفر وارد خانه شد. شیعیان در اطراف او بودند. سَمّان و حسن بن علی معروف به سَلَمه، پیشاپیش آن­‌ها قرار داشتند. وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه امام عسکری(ع) را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند. جعفر پیش رفت تا بر جنازه امام(ع) نماز گذارد. وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، ناگاه گندم­‌گون و سیاه­‌موی که دندان­‌های پیشینش قدری باهم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت: 《عمو! کنار برو؛ من باید بر پدرم نماز بخوانم.》 جعفر در حالی که قیافه­‌اش دگرگون شده بود، کنار رفت. آن کودک بر جنازه امام(ع) نماز خواند و حضرت(ع) را در خانه خود، در کنار قبر پدرش امام (ع) دفن کردند. بعد همان کودک رو به من کرد و گفت:ای مرد بصری! نامه‌­ها را که همراه تو است بده. جواب نامه‌­ها را به وی دادم و با خود گفتم:این نشانه [ بر جنازه و خواستن نامه­‌ها]؛ حالا فقط مانده! آن­‌گاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است. حاجِز وَشّاء که حاضر بود به جعفر گفت:آن کودک چه کسی بود؟ جعفر گفت: والله تا به حال او را ندیده­‌ام و نمی­‌شناسم. در آن‌­جا نشسته بودیم که گروهی از اهل آمدند و از امام حسن عسکری(ع) پرسیدند، و چون دانستند که امام(ع) رحلت فرموده است، گفتند: جانشین امام(ع) کیست؟ حاضران جعفر را نشان دادند. آن­‌ها به جعفر سلام کرده و تسلیت و تهنیت گفتند و اظهار داشتند:­‌ها و آورده‌­ایم؛ بفرمایید بگویید؛ نامه‌­ها را چه نوشته­‌اند و پول­‌ها چقدر است؟ جعفر از این سؤال برآشفت و برخاست و در حالی که گَرد جامه­‌های خود را پاک می­‌کرد، گفت: این­‌ها از ما انتظار دارند علم بدانیم. در این میان، خادمی از خانه بیرون آمد و گفت: ­‌ها از فلان کس و فلان کس است و در همیان دینار است که تا از آن­‌ها را آب طلا داده­‌اند. نمایندگان مردم نامه‌­ها و همیان را تحویل داده و به خادم گفتند: هر کس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او (علیه السلام) است. منبع: إکمال الدین وإتمام النعمه شیخ صدوق، ج۲، ص۴۷۵ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام علیه السلام🌴 🌳امام رضا(علیه السلام) : 📋《مَنْ زَارَنِي عَلَى بُعْدِ دَارِي أَتَيْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا : إِذَا تَطَايَرَتِ الْكُتُبُ يَمِيناً وَ شِمَالًا! وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ! وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ!》 🍁هر كس مرا در غربت زيارت كند روز در سه جا نزد او خواهم آمد تا از ترس هاى آنجا نجاتش دهم : ۱)هنگامى كه هاى اعمال مردم از راست و چپ به پرواز درآيد.(و به صاحبان خود تعلّق گیرد) ۲)نزد پل ! ۳)نزد (دادگاه عدل الهی)! منبع: کامل الزیارات ابن قولویه، ص۳۰۴ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام علیه السلام🌴 🌳امام رضا(علیه السلام) : 📋《مَنْ زَارَنِي عَلَى بُعْدِ دَارِي أَتَيْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي ثَلَاثِ مَوَاطِنَ حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا : إِذَا تَطَايَرَتِ الْكُتُبُ يَمِيناً وَ شِمَالًا! وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ! وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ!》 🍁هر كس مرا در غربت زيارت كند روز در سه جا نزد او خواهم آمد تا از ترس هاى آنجا نجاتش دهم : ۱)هنگامى كه هاى اعمال مردم از راست و چپ به پرواز درآيد.(و به صاحبان خود تعلّق گیرد) ۲)نزد پل ! ۳)نزد (دادگاه عدل الهی)! منبع: کامل الزیارات ابن قولویه، ص۳۰۴ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام حسن عسکری علیه السلام🌴 🍁نشانه های امامت 🍁در برخی از برهه­‌های تاریخ، بوده­‌اند افرادی که از شرایط پیچیده آن عصر، سوء استفاده برده و ادعاهای گزافی مطرح کرده­ و مدتی گروهی را با خود همراه نموده­‌اند. ادعای امامت از سوی (جعفر) برادر امام (ع) پس از شهادت آن امام همام(ع)، نمونه‌­ای از این موارد است که حامل عبرت‌­هایی می­‌تواند باشد: 📜 می­‌گوید: من از خدمتگزاران امام عسکری(ع) بودم و نامه­‌های آن حضرت(ع) را به شهرها می‌­بردم. در طی مسمومیتی که امام(ع) با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم. حضرت(ع) نامه­‌هایی نوشت و فرمود: 《این­‌ها را به مدائن می­‌بری! روز در سامرا نخواهی بود؛ روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من و شیون بلند است و جسد مرا در محل گذاشته­‌اند.》 گفتم:سرور من! اگر چنین شود، (ع) بعد از شما کیست؟ حضرت(ع) فرمود : 《هر کس جواب ­‌هایم را از تو مطالبه کند، قائم بعد از من، اوست!》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. ایشان فرمودند : 《هر کس بر من نماز گزارد، قائم بعد از من اوست.》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. و نیز فرمود: 《هر کس از آنچه در میان (کمربند) است، خبر دهد، او امام بعد از من است.》 هیبت و عظمت امام(ع) مانع شد که بپرسم؛ مقصود از آنچه در همیان است، چیست؟ من نامه­‌های آن حضرت(ع) را به مدائن بردم و جواب آن­‌ها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامرا شدم. دیدم همان طور که امام(ع) فرموده بود، از خانه ایشان صدای ناله بلند است. و نیز دیدم برادرش ، در کنار خانه آن حضرت(ع) نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به وی تسلیت، و به امامتش تبریک می­‌گویند. من از این جریان یکّه خوردم و با خود گفتم؛ اگر جعفر (ع) باشد، پس وضع امامت عوض شده است؛ زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب می­‌خورد و قماربازی می­‌کرد و اهل تار و طُنبور بود! من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم، ولی از من چیزی نپرسید. در این هنگام، عقید، خادم خانه امام(ع) بیرون آمد و به جعفر گفت: جنازه برادرت را کفن کردند؛ بیایید نماز بخوانید. جعفر وارد خانه شد. شیعیان در اطراف او بودند. سَمّان و حسن بن علی معروف به سَلَمه، پیشاپیش آن­‌ها قرار داشتند. وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه امام عسکری(ع) را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند. جعفر پیش رفت تا بر جنازه امام(ع) نماز گذارد. وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، ناگاه گندم­‌گون و سیاه­‌موی که دندان­‌های پیشینش قدری باهم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت: 《عمو! کنار برو؛ من باید بر پدرم نماز بخوانم.》 جعفر در حالی که قیافه­‌اش دگرگون شده بود، کنار رفت. آن کودک بر جنازه امام(ع) نماز خواند و حضرت(ع) را در خانه خود، در کنار قبر پدرش امام (ع) دفن کردند. بعد همان کودک رو به من کرد و گفت:ای مرد بصری! نامه‌­ها را که همراه تو است بده. جواب نامه‌­ها را به وی دادم و با خود گفتم:این نشانه [ بر جنازه و خواستن نامه­‌ها]؛ حالا فقط مانده! آن­‌گاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است. حاجِز وَشّاء که حاضر بود به جعفر گفت:آن کودک چه کسی بود؟ جعفر گفت: والله تا به حال او را ندیده­‌ام و نمی­‌شناسم. در آن‌­جا نشسته بودیم که گروهی از اهل آمدند و از امام حسن عسکری(ع) پرسیدند، و چون دانستند که امام(ع) رحلت فرموده است، گفتند: جانشین امام(ع) کیست؟ حاضران جعفر را نشان دادند. آن­‌ها به جعفر سلام کرده و تسلیت و تهنیت گفتند و اظهار داشتند:­‌ها و آورده‌­ایم؛ بفرمایید بگویید؛ نامه‌­ها را چه نوشته­‌اند و پول­‌ها چقدر است؟ جعفر از این سؤال برآشفت و برخاست و در حالی که گَرد جامه­‌های خود را پاک می­‌کرد، گفت: این­‌ها از ما انتظار دارند علم بدانیم. در این میان، خادمی از خانه بیرون آمد و گفت: ­‌ها از فلان کس و فلان کس است و در همیان دینار است که تا از آن­‌ها را آب طلا داده­‌اند. نمایندگان مردم نامه‌­ها و همیان را تحویل داده و به خادم گفتند: هر کس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او (علیه السلام) است. منبع: إکمال الدین وإتمام النعمه شیخ صدوق، ج۲، ص۴۷۵ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام حسن عسکری علیه السلام🌴 🍁نشانه های امامت 🍁در برخی از برهه­‌های تاریخ، بوده­‌اند افرادی که از شرایط پیچیده آن عصر، سوء استفاده برده و ادعاهای گزافی مطرح کرده­ و مدتی گروهی را با خود همراه نموده­‌اند. ادعای امامت از سوی (جعفر) برادر امام (ع) پس از شهادت آن امام همام(ع)، نمونه‌­ای از این موارد است که حامل عبرت‌­هایی می­‌تواند باشد: 📜 می­‌گوید: من از خدمتگزاران امام عسکری(ع) بودم و نامه­‌های آن حضرت(ع) را به شهرها می‌­بردم. در طی مسمومیتی که امام(ع) با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم. حضرت(ع) نامه­‌هایی نوشت و فرمود: 《این­‌ها را به مدائن می­‌بری! روز در سامرا نخواهی بود؛ روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من و شیون بلند است و جسد مرا در محل گذاشته­‌اند.》 گفتم:سرور من! اگر چنین شود، (ع) بعد از شما کیست؟ حضرت(ع) فرمود : 《هر کس جواب ­‌هایم را از تو مطالبه کند، قائم بعد از من، اوست!》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. ایشان فرمودند : 《هر کس بر من نماز گزارد، قائم بعد از من اوست.》 گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. و نیز فرمود: 《هر کس از آنچه در میان (کمربند) است، خبر دهد، او امام بعد از من است.》 هیبت و عظمت امام(ع) مانع شد که بپرسم؛ مقصود از آنچه در همیان است، چیست؟ من نامه­‌های آن حضرت(ع) را به مدائن بردم و جواب آن­‌ها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامرا شدم. دیدم همان طور که امام(ع) فرموده بود، از خانه ایشان صدای ناله بلند است. و نیز دیدم برادرش ، در کنار خانه آن حضرت(ع) نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به وی تسلیت، و به امامتش تبریک می­‌گویند. من از این جریان یکّه خوردم و با خود گفتم؛ اگر جعفر (ع) باشد، پس وضع امامت عوض شده است؛ زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب می­‌خورد و قماربازی می­‌کرد و اهل تار و طُنبور بود! من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم، ولی از من چیزی نپرسید. در این هنگام، عقید، خادم خانه امام(ع) بیرون آمد و به جعفر گفت: جنازه برادرت را کفن کردند؛ بیایید نماز بخوانید. جعفر وارد خانه شد. شیعیان در اطراف او بودند. سَمّان و حسن بن علی معروف به سَلَمه، پیشاپیش آن­‌ها قرار داشتند. وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه امام عسکری(ع) را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند. جعفر پیش رفت تا بر جنازه امام(ع) نماز گذارد. وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، ناگاه گندم­‌گون و سیاه­‌موی که دندان­‌های پیشینش قدری باهم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت: 《عمو! کنار برو؛ من باید بر پدرم نماز بخوانم.》 جعفر در حالی که قیافه­‌اش دگرگون شده بود، کنار رفت. آن کودک بر جنازه امام(ع) نماز خواند و حضرت(ع) را در خانه خود، در کنار قبر پدرش امام (ع) دفن کردند. بعد همان کودک رو به من کرد و گفت:ای مرد بصری! نامه‌­ها را که همراه تو است بده. جواب نامه‌­ها را به وی دادم و با خود گفتم:این نشانه [ بر جنازه و خواستن نامه­‌ها]؛ حالا فقط مانده! آن­‌گاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است. حاجِز وَشّاء که حاضر بود به جعفر گفت:آن کودک چه کسی بود؟ جعفر گفت: والله تا به حال او را ندیده­‌ام و نمی­‌شناسم. در آن‌­جا نشسته بودیم که گروهی از اهل آمدند و از امام حسن عسکری(ع) پرسیدند، و چون دانستند که امام(ع) رحلت فرموده است، گفتند: جانشین امام(ع) کیست؟ حاضران جعفر را نشان دادند. آن­‌ها به جعفر سلام کرده و تسلیت و تهنیت گفتند و اظهار داشتند:­‌ها و آورده‌­ایم؛ بفرمایید بگویید؛ نامه‌­ها را چه نوشته­‌اند و پول­‌ها چقدر است؟ جعفر از این سؤال برآشفت و برخاست و در حالی که گَرد جامه­‌های خود را پاک می­‌کرد، گفت: این­‌ها از ما انتظار دارند علم بدانیم. در این میان، خادمی از خانه بیرون آمد و گفت: ­‌ها از فلان کس و فلان کس است و در همیان دینار است که تا از آن­‌ها را آب طلا داده­‌اند. نمایندگان مردم نامه‌­ها و همیان را تحویل داده و به خادم گفتند: هر کس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او (علیه السلام) است. منبع: إکمال الدین وإتمام النعمه شیخ صدوق، ج۲، ص۴۷۵ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat