eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه برنده‌ی عشق از #میم‌دال 🌱 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان انلاین 📿 مادر در اتاق رو بست و با ترسی که توی صورتش موج گرفته بود گفت: -درست حرف بزن ببینم چی میگی. -بخاطر شرط و شرطی که پدر واسه مهریه من گذاشته، حالا آرش فکر میکنه ، من خواستم کاسبی راه بندازم. مادر اخم کرد وخواست چیزی بگه که فوری گفتم: -هیچی نگو مامان ...شما خوب منو فروختید ، یه ویلای هشتصد میلیونی ، یه خونه تو تهران به نامم خورده اما آرش هیچی فقط سه دنگ از ویلای آقاجون !... الان کی واسه پول بله گفته؟ من یا آرش؟ اینجوری میخواستید خوشبختم کنید؟ مادر جلو اومد . نشست لبه ی تختم و پرسید: -میخوای به پدرت بگم با آرش حرف بزنه؟ -چه حرفی! بگه ببخشید که واسه مهریه ی دخترم بهت تخفیف ندادم ....واقعا هر طور فکر می کنم به همین میرسم که شما واقعا منو فروختید. -ما خوشبختی تو رو میخواستیم. _این خوشبختی منه ؟! .....خوب ببینید ، باید کنایه های عمو و زن عمو و آرشو بشنوم ... اینجوری میشه زندگی کرد. مادر آهی کشید و گفت: -پدرت از بس میترسید اینکار رو کرد. -خوبه الان دیگه نترسه .... من خوشبخت شدم .....درعوض اونهمه تضمینی که پدر گذاشت حالا هر روز هزار تا کنایه میشنوم. همه بامن لج کردن، آرش لج کرده اصلا دیدنم نمیآد.....این بود همون خوشبختی که پدر برام میخواست؟ مادر سری تکون داد و با ناراحتی گفت: -زنگ بزن بهش. من باهاش حرف میزنم. -نه....نمی خوام دیگه شما دخالت کنید ...که باز لج کنه ....که از این بدتر بشه. _میخوای چیکار کنی پس ؟ -خودم باهاش حرف میزنم، الان عصبیه، یه دو روز دیگه که آروم تر شد باهاش حرف میزنم. اما واقعا خودمم مطمئن نبودم که بتونم آرش رو با اون آتیش تندش ، آروم کنم. اما به هرحال، از این مطمئن بودم که اگر پدر و مادر دخالت کنن، ماجرا از این بدتر میشه. حتی شاید به یک دعوای خانوادگی منجر میشد و تنها کسی که این وسط آبروش میرفت و مضحکه ی دست فامیل میشد ، من بودم. خیلی فکر کردم. دنبال راه حلی بودم برای مشکلات قفل کرده ی زندگیم. میخواستم برای زندگی مشترکمون کاری کنم. کاری که به آرش ثابت بشه که چقدر دوستش دارم و میخوام با آرش زندگی کنم. 📝📝📝 📝 به قلم نویسنده محبوب 🌸🌼🌸🌼🌸 است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما را همین خون شهدایمان رسانده تا لب مرز‌هایِ شما ؛ دیگر بی فایده‌است این دست و پا زدن ها، حالا باید نـفــــس های آخرِ خود را بــــــشمارید... 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
|❥ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
🎥 عاشقانه‌های وهب ِ شهدای مدافع حرم شهید هادی شجاع 📲 مجموعه استوری‌هایی از روایت زندگی مشترک ۴ روزه شهید هادی شجاع و همسر صبورش 💐 شادی روح شهید شجاع صلوات 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝