eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه برنده‌ی عشق از #میم‌دال 🌱 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
18.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 نماهنگ مالک میدان❤️ 🌱 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 -حسام . صدام رو نشنید ولی چند قدم مونده به من ایستاد : _الهه ! تو اینجایی ؟! همه دنبالتن . جلوتر اومد که پاش به یه لنگه کفشم خورد. خم شد و پاشنه ی کفش رو گرفت و گفت : _پابرهنه اومدی ؟! جلوتر اومد.هنوز دو سه قدمی تا من فاصله داشت که به لنگه ی دیگه ی کفشم برخورد . اینبار قبل از اون که خم بشه و کفش رو برداره ، پرسید : _چی شده ؟ همراه با فینی ، دماغم رو بالا کشیدم که باز پرسید : -گریه میکنی ؟! جوابشو ندادم .خم شد و لنگه دوم کفشم رو برداشت . نزدیکتر اومد و درحالیکه کفش ها رو جلوی پام جفت می کرد نشست کنارم روی تاب . نگاهش توی صورتم می چرخید .دست دراز کرد سمتم چونه ام و چونه ام رو گرفت و سرم رو چرخوند سمت صورتش : _چرا گریه کردی ؟ همین سئوالش باعث شد ، بغضم دوباره منفجر بشه .صدای گریه ام بلند شد که دستش رو گذاشت روی شونه ام و یادش رفت که ممنوعه هایی هست .منم یادم رفت . چون به آغوشش به اطمینانی که به من میبخشید نیاز داشتم . به اون عطر خوش شیرینی که کام تلخم رو شیرین می کرد. سرم رو تکیه زدم به بازویش که با دست دیگرش منو کشید توی سینه اش : _الهه جان ... بگو چی شده ؟ دق کردم ... بگو دیگه مگه . میشد گفت ! حرف از یه بی آبرویی بود!آه کشیدم .اون هم دیگه چیزی نپرسید . چند بار روی سرم رو بوسید و با دستش به کمرم ضربه زد . به نشونه ی آرامش و اطمینان . آرومتر شده بودم که شونه هام روگرفت و منو از سینه اش کند: _ببینمت ... نمی خوای بگی چی شده ؟تو رفتی دوست زن عموت رو ببینی ... چرا از اینجا سر درآوردی ؟ است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
آرزومان کربلا بود و نجف جان و سر دادیم در راه هدف چفیه هایمان رنگ و بوی یاس داشت رنگ و بوی بیرق عباس داشت 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به سلامتی هر چی پسـرمذهبی...👌🏻 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
⚘شہیــدان هوایے دگــر داشتند ز غیرت دلے شعلہ ور داشتنـد شہیدان ڪہ دل را بہ دریا زدند عجب پُشتــ پایے بہ دنیا زدنــد ❣ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
من دست بوس توام ڪہ خاڪریز را لمس ڪردے، خون را دیدے، مرگ را بہ سخرہ گرفتے و هم‌چنان در انتظار شهد شهادت می‌سوزے! 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
🍃امروز ڪسی‌ڪه محــ🌸ــجبه است و به چادر مشکی خود افتـــخار میڪند 🍃دارای شجاعت و هنر و مهارتِ انسان زیستن است. 🍃درود خدا و سلام شهــ🌷ـداء بر بانوهایی ڪه پرچـ🇮🇷ـم فاطمی را بالا میبرن... اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج 🙏🏻 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 پوزخند زدم و تکیه به پشتی تاب . با پایم به سکون تاب پایان دادم و گفتم : _چی بگم ... ولش کن ، حالم خرابه ... گفتنش بیشتر اذیتم میکنه . -خیلی خب نمیخوای نگو ... لااقل اشکاتو پاک کن ... کل صورتت رو سیاه کردی . دستمالی همراهم نبود که صورتم رو پاک کنم . با سرانگشتان دستم روی گونه هام کشیدم که حسام گفت : _نه ....صبرکن . دستمالی از جیب کتش درآورد و محض خنده گفت : _تمیزه ها . بعد چونه ام را با دوانگشت گرفت و صورتم رو مقابل صورتش نگه داشت . با دستمال کاغذیش صورتم رو پاک کرد و دقیق نگاهم . -هنوزم نمیخوای بگی ؟ جوابش رو ندادم .دستمال رو گذاشت توی جیبش و گفت : _پس بلند شو بریم پیش بقیه . _نه. فاصله ی بین ابروهاش با ، اخمی کم شد :نه ؟! -میشه منو برسونی خونه . -خونه !! شام نخوردی ... بقیه ... وسط حرفش گفتم : _دیگه نمیخوام اینجا باشم . دایره های سیاه منظومه ی نگاهش ، چرخی توی صورتم زد وگفت : _باشه ... من میرم سمت موتورم ، تو هم لااقل به عمه بگو بیا . او رفت . رفتنش هم تماشایی بود.قدم هایش محکم بود و با صلابت . است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 عشـــ💔ــــق یعنی...! 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
مرثیه‌ای برای مادر خوبی ها 🎴 روایت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را از زبان درب چوبی خانه بشنوید. 🎧 پخش از ده ها کانال | هر روز یک قسمت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا