eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک ضرب المثل تبتی میگه: راز زندگیِ موفق و عمر طولانی این است که؛ نصف بخوریم... دو برابر راه بریم... سه برابر بخندیم... و بی اندازه عشق بورزیم... سلام صبحتون بخیر ❤️ 🌹👉 🎵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 کلیپ استوری ویژه 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 کلیپ استوری ویژه 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 کلیپ استوری ویژه 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 _تورو گفتم ...گفتم خوشگل شدی ها. -من !! ای بابا چه دل خوشی داری تو ... هستی به جای من آه کشید : _لاغر شدی الهه ... زیادی داری غصه میخوری . -اینو به من میگی ! .... به بابام بگو ... به ... یه نگاه به فاطمه انداختم و توی گوش هستی گفتم : -به حسام بگو ... لبشو گزید و زیرگوشم نجوا کرد: -میدونه خودش ... دلم بیشتر از تو واسه فاطمه میسوزه ... حتی از راز قلب حسام خبرداره و قبولش کرده . اخمم جدی شد : _واقعا !! چرا آخه؟ -نمی دونم . حالا انگار نگاه فاطمه ، برام تفسیر شده بود. غم آمیخته به حسرت نگاهش داشت فریاد می کشید . حالا من بودم که حیای چهره اش جذبم کرد . دختر به این باحیایی و مومنی چرا ؟ چرا راضی شد انگشتر نامزدی مردی رو بدست کنه که می دونست دلش باهاش نیست . از تالار به بیرون اومدیم . بالای پله های تالار نگاهم رو چرخوندم و اولین کسی که دیدم دایی محمود بود . سمتش رفتم و سلام کردم .مادر هم همراهم بود . دایی صورتم رو بوسید و پرسید : _چطوری الهه جان ؟ -خدا رو شکر ، هنوز زنده ام . لبخند دایی طعم غم گرفت .همون موقع یه خانم میانسال و یه پسر جوان قد بلند و هیکلی سمت دایی ظاهر شدند .چادرم رو فوری جلوتر کشیدم که زن دایی گفت : _الهه جان ایشون مادر فاطمه هستند ، ایشون هم آقا محمد برادر فاطمه . سلام کردم .نگاه خاص مادر فاطمه روی صورتم نشست که زن دایی مرا هم معرفی کرد : -الهه جون ،خواهر زاده ی آقا محمود. مادر فاطمه جلو اومد و با لبخند به من دست داد. مثل فاطمه چادری و محجبه بود. معلوم بود خانواده ی مذهبی هستند . همون موقع علیرضا و هستی هم به جمعمون اضافه شدند. علیرضا به شوخی به من تنه زد و گفت : _خانم سر راه وانستا ... -سلام ... من سر راهم ؟! یا شما ؟ خندید : _روحرف داداشت حرف نزن ... برو تا غیرتی نشدم . با پوزخند گفتم : _هنوز حسام تو رو ادب نکرده . همون موقع صدایی آشنا ، از پشت سر ، غافلگیرم کرد: است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 کلیپ استوری ویژه 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 کلیپ استوری جشن ولادت حضرت رقیه⚘ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 کلیپ استوری ویژه 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
بھ‌بعضیام‌میگن‌بچھ‌هاے‌دهه 70 بھ‌بعضیام‌میگن‌بچھ‌هاے‌‌دهه 80 خوشبحال‌اونایے‌ڪھ‌بهشون‌میگݩ‌بچھ‌هاے دهہ‌ے‌ظهوࢪ‌(:🌿 ...🙂! 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 -هستی جان کاری ندارید ... ما داریم میریم . سرم بی اراده و بی اجازه برگشت به عقب . حسام بود . حلال زاده چه خرفش میومد ظاهر میشد . یه لحظه نگاهش به من افتاد و من باهمان یه نگاه ، دوباره قلبم ویرانه شد . فوری سرم رو اینبار با اجبار برگردوندم که هستی گفت : _نه داداش شما برید . حسام و فاطمه که رفتند نفسم بالا آمد . علیرضا باز به شوخی گفت : _می گم خانم ارجمند بدجوری تو نخ توئه . -ارجمند کیه ؟ -مادر فاطمه خانم . کشش نگاه مادر فاطمه اونقدر زیاد بود که منو هم جذبش کنه . همرا ه بالبخند نگاهش کردم که نگاهشو ازم گرفت . درهمین حین هستی توی گوشم گفت : _آخر هفته هم مهمون خونه ی مایید ها. -چه خبره ! -دور همیم دیگه ... نیای ناراحت میشم . یه خواهر که بیشتر ندارم ... کمک میخوام . -چشم میآم . بد نبود .اون عروسی باهمه ی تلخی هایش برایم لازم بود . باور کرده بودم که همه چیز تمام شده .تقصیر خودم بود . دیر به خودم آمدم .چقدر حسام از من پرسید، طفره رفتم . انکار کردم ... مقصر خودم بودم . قبول داشتم که قبل از پدر و حسام ، من مقصر هستم . اما حالا با این باورها هم آروم نمی گرفتم .ظاهرا رام شده بودم ولی از درون یه آتشی مثل جهنم کافران ، مرا می سوزاند . این حرارت خاموش نشدنی بود . هروقت میدیدمش ، نگاهش ، صدایش ، خاطراتش ، باز شعله می کشید و نفس می کشید در جانم تا بیشتر بسوزم و من مدام به خودم نهیب می زدم : _مزه کن ... این سوختن حقته ...تا تو باشی که سکوت نکنی . است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
voice.ogg
2.91M
🎤 ❤️ آقا خیلی دلبره.... خودتو برای امام زمان هم بکشی هنر نکردی، امام زمان کسیه که ندیده میشه عاشقش شد.... ❤️آقا دست روی چوب، روی سنگ میذاره اثرش تا سالها میمونه، یابن الحسن دست روی دل من بگذار..... 💗 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
چند وقت پیش مشکلی داشتم و رفتم سر قبرش. کلی گله کردم که چرا حاجت همه را میدی ولی ما را نه؟! شب خوابش را دیدم. بهم گفت ، آبجی! ، من فقط وسیله ام ، ما دعاها را خدمت امام زمان (عج) عرض میکنیم و حضرت برآورده میکنن. من واسطه ام ، کاره ای نیستم ، اگر چیزی میخواهید اول از (عج) بخواهید... 📕 سه ماه رویایی « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ســـلام 🌹 شکوه صبح زیبای بهاریتون آڪنده از شادے هاے بےپایان عمرتان جاویدان امیدوارم امروز زیباترین لبخندها بر لبانتان بالاترین دستها نگهبانتان و قشنگترین چشمها بدرقہ راهتان باشد صبحتون بخیر 🌹👉 🎵
🌸شهید نورالله ‌اخترے🌸 گفتـــم: ببیــــنم‌توےدنــیاچه‌آرزویےداری؟» قدرےفڪرڪردوگفت: «هیچی» گفتم: یعنےچۍ؟مثلاًدلت‌نمیخوادیه‌ڪاره‌اےبشۍ،ادامه‌ تحصیل‌بدےیاازاین‌حرفهادیگہ؟! گفت: «یه‌آرزودارم.ازخداخواستم‌تاسنم‌ڪمه وگناهم ازاین‌بیـشترنشده،شهیدبشم.» 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا به حق این سرباز کوچولوی امام زمان عج و دستهای کوچیکش🙂 تعجیل در ظهور مولامون بفرما 🌷 الهی آمین 🌷 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
𝁞🌿 ⃟ ⃝𝀋 درڪدامین‌چـاه‌سـرفـروبـرده‌ ورازدل‌می‌گـشایـی؟💔 ڪاش‌می‌دانستیـم‌بیت‌الاحزانت‌را ڪجابـرپاڪرده اي؟🥀 ✨ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
' اَجر بیشتر از کسی نیست که قدرت گناه دارد اما می‌ورزد ♥️🌱 ' -امام‌علی‌علیه‌السلام- 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
• ࡅ࡙ߺܭ ࡅߺ݆ߺ̇ࡅܟ̣ߺܝ‌ܣ ܦ߭ﻭܠߊ‌‌ܥ‌ܥ‌ܠܩ ࡅߺ߳̇ࡅࡏަ ࡅߺ߳ﻭࡄࡅߺ߳ آܦ߳ߊ‌‌.. 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرف‌ِکاربردی:)👌🏻 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 روز دعوتی هستی ، کلاس بودم .کلاس خانم ربیعی . اتفاقا همان روز یه جوری شد که پاهام با طنابی نامرئی کشیده شد سمت میزخانم ربیعی و انگار همون روز ، هیچ کس نبود تا سئوالی داشته باشد جز من . همه از کلاس بیرون رفتند که من تازه جلوی میز خانم ربیعی رسیدم : _سلام . سرش رو بلند کرد و با لبخند گفت : _سلام. -وقت دارید چند دقیقه ؟ -بله ... بفرمایید. -راستش من ... یه نامزد داشتم که خیلی دوستم داشت ، یکی از شاگردای دوران دانشجویی شما هم بود ، خودش شما رو به من معرفی کرد... -خب اسمش چی بود؟ -حسام ... هنوز فامیلی را نگفتم ، لبخندش کامل شد و گفت : _یادمه یادمه ... خیلی پسر آقایی بود ... با هم تو کار فرهنگی دانشگاه همکار بودیم .... خب حالا حالش خوبه ؟چکار می کنه ؟ نگاهم روی صورت خانم ربیعی جا موند که گفتم : _نامزدیمون بهم خورد ؟! -چرا؟! -دعوای خانوادگی و یکسری مشکلات که الان وقت توضیحش نیست ، فقط خواستم یه راهنمایی ام کنید ... من هنوز امید دارم که دوباره همه چیز درست بشه با اینکه همه چی بعیده ولی ... بازم امیدم رو از دست ندادم . لبخندش زیبا شد : _اگه شما اهل نماز باشی و رابطه ات با خدا برقرار باشه ، امیدت ، امید الهی هست وگرنه امیدت از ناحیه ی شیطانه تا بتونه عمرت رو با این امید به بطالت بگذرونه . -نه ... به خدا نمازام رو می خونم خیلی هم دعا می کنم اتفاقا واسه همینم هست که با اونکه همه چی بهم ریخته ولی بازم ناامید نیستم ... خواستم یه راه حل دیگه نشونم بدید ... یه نمازی یه دعای خاصی یه چیزی که بتونم باهاش آروم بگیرم . به نشانه ی تفکر سرش رو بالا برد و دستی به چونه اش کشید : است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•| اشعری صفتان از توبه معاویه میگویند علیِ‌ما هنوز عزادار مالک است🖤|• 💗 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
voice.ogg
776.7K
✨⃟ ⃟𝄞 هـر‌ڪس‌بـه‌بهـشت‌اخـرتی‌برسـه‌✨ بـایـد‌غبطـه‌بهـشت‌دنیایی‌رو‌بخـوره🍀 🎙استـاد‌دارستـانی 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙امشب ✨برایتان دعا میکنم 🌸خدای بزرگ نصیبتان کند ✨هر آنچه ازخوبی ها 🌙آرزو دارید🙏🏻 🌙لحظه هاتون آروم ✨خونه هاتون گرم از محبت 💗آسمون دلتون ستاره بارون ✨خواب تون شیرین 🌙شبتون بخیر ‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌═══‌‌‌‌♥️ ♥️═══