هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#رمان_آنلاین
#مستِ_مهتاب
#مرضیه_یگانه
#پارت_426
_من نمی خوام... این چیه؟!... کاچی های خاله طیبه که خیلی خوشمزه بود... این چرا این دفعه اینقدر بدمزه است!
کاسه کاچی را روی سفره به جلو هل دادم که یوسف آن را برداشت و گفت :
_فرشته خانم لوس نشو.... بیا خودم بهت قاشق به قاشق می دم.
و راست راستکی اولین قاشق را سمت دهانم گرفت.
_چند تا قاشق پشت سر هم بخوری تمومه.... بگو آ....
_نه....
با جدیت تمام و بی لبخند و شوخی گفت :
_نه نداریم...
ناچار اولین قاشق را خوردم و هنوز قورت نداده، دومین قاشق را سمت دهانم گرفت. و هنوز دومی از گلو پایین نرفته سومی....
خواستم بگویم « یه مهلتی بده » که تا لب گشودم، قاشق چهارم را هم در دهانم گذاشت.
متعجب به دهان پُرم اشاره کردم.
و او بی لحظه ای لبخند گفت :
_دوتا قاشق بیشتر نمونده.... زود باش زود باش.
و پنجمی و ششمی را هم پشت سرهم به دهانم گذاشت!
تا کاچی ها را قورت دادم، اخم هایش باز شد و نگاهم کرد و بلند زد زیر خنده!
_خیلی قیافت بامزه شده بود ولی ترسیدم یه لبخند بزنم بگی نمی خوای.
چپ چپ نگاهش کردم.
_با اون اخمات!... واسه چی اون جوری جدی می شی آدم میترسه.
_ترس خوبه خب... اگه خوب نبود که الان همه ی کاسه ی کاچی رو نخورده بودی.
همان لحظه، یادم آمد تنها نقطه ضعف او هم ترس است!
سری تکان دادم و گفتم :
_راست می گی یوسف جان.... شما هم خودت از آمپول می ترسی.... یه روزم من وقتی خواب هستی یه آمپول مهمانت می کنم.
لبخند روی لبش پرید و باز جدی شد.
_فرشته!.... با آمپول شوخی نکن که....
دو دستم را به کمر زدم و گفتم :
_که چی؟!
کمی تامل کرد برای تهدیدی که می خواست کند و نشد و ناچار کلافه شد.
_شوخی نکن دیگه فرشته.... جان من.... باشه؟.... نخوابم یه آمپول بهم بزنی... تو رو خدا... باشه؟
🥀#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀@be_sharteasheghi🥀
〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
دیگر آن خنده ی زیبا به لب مولا نیست
همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست .. !
╔═════ ೋღ
.
بچههاازخوابتونبزنیدازتفریحتونبزنید
ازدنیاتونبزنیدازخوشیورفیقبازی
بزنیدوبهداداسلامبرسید!!
جهادیعنیچشمپوشیازخوشیهابرای
انجامکارهایرویزمینموندهخدا...!(:
_حاجحسینیکتا🌿
.╔═════ ೋღ
#دلانه..🌿
یادمہ حاجآقا پناهیان
آخرِ یہ سخنرانے دعا کردن و گفتن:
یاامامحُسین!
میخوام جورۍ زندگی کُنمـ
کہ منو دیدۍ بگے اگر این
مدینہ بود ما پامون بہ ڪربلا
ڪشیده نمیشد... 💔
پ.ن:
بهامامحسینبگید
ماروبراخودتتربیتڪن
اونوقتخودشمیخَرَتِت
خودشبهدلتجَلامیده.. 🌸(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بـعدا؟
بـعدا وجود نداره
بـعدا چای سرد میشه
بـعدا آدم پیر میشه
بـعدا زندگی تموم میشه
و آدم حسرت اینو میخوره که
کاری و که قبلأ میتونست بکنه انجام نداده
پس خیابان را با عشق قدم بزنید
شمـا هـرگز به سن و سـالِ الانتان بـرنمیگردید
درود بر شما بفرمایید صبحانه عزیزان😊🍳
[وَمَابِکُممِّننّعِمَهِِفَمِنَاللهِ]
"هرنعمتۍکہشمارافراگرفته؛
استازخداست.."
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«♥️🖐🏻 »
♡أَلسَّلامُعَلَیکَیاعَلۍاِبنِموسَۍأَلࢪّضآ♡
♥️¦↫#وعدھعاشقۍ²⁰
🖐🏻¦↫#بھوقتمشھدشآھسلامــعلیڪ
‹›🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
هدایت شده از 🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
«💚🕊»
منبهحضورت،بهبودنت
به "إنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا"یت
ایماندارم؛
همینکافیست،مگرنه؟!
💚¦↫#خدایمن
‹›🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
«🖤🥀»
بسمربحضرت ام البنین|❁
بافاطمہۜهمنامۍواینحڪمتۍدارد
هرچندازروۍادبامالبنینۜباشۍ!
🖤¦↫#السلامعلیکیاامالبنین
🥀¦↫#وفاتحضرتامالبنین
‹›🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«♥️🌱»
سلامآقا
بسهدوریازحرمبزاربیامآقا..
🎞¦↫#استوری
🌱¦↫#اربابـمـحسـینجـان
♥️¦↫#شبجمعههوایتنکنممیمیرم
‹›🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
«♥️🌸»
بِـسـمِرَبِّالحـسـیـن|❁
نفسکهمیکشیمما
بــهبــرکتحســینه:)
♥️¦↫#صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
🌸¦↫#اربابـمـحسـینجـان
‹›🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
«♥️🖐🏻 »
♡أَلسَّلامُعَلَیکَیاعَلۍاِبنِموسَۍأَلࢪّضآ♡
♥️¦↫#وعدھعاشقۍ²⁰
🖐🏻¦↫#بھوقتمشھدشآھسلامــعلیڪ
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝