461.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨بارالها🙏
✨به عزت وبزرگواری ات
✨ببخش و ملکوتی مان گردان
✨یاری مان فرما آنچه می پسندی باشم
✨واز آنچه بیهودگیست رها شوم
✨که تو بی نیاز ترین و
✨من نیازمندترینم...🙏
✨آمیـــن یا رَبَّ
✨آسمون زیبای شب
💫ستارگان درخشان
✨سهم قلـ❤️ــب مهربونتون
💫و امید به خدای رحمان
✨روشنی بخش تمام لحظه هاتون
💫شبتون ستاره بارون
🆔
☘☘
☘
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم ❤️
#مهدی_جان
يڪࢪوزنسيمخوشخبࢪ
مےآيد
بسمژدهبہهࢪڪوۍوگذࢪمےآيد
عطـࢪگـلعشـقدࢪفضـامےپيـچد
#مــۍآيـےوانتــظــاࢪســࢪمـےآيــد...
#بدونتعارفـ🖐🏻
شلوارپاچہکوتاهمیپوشید...🚶🏻♂
احیانا
مگہتوشالیزارمشغولیدایهاالناس🐾؟!
حیعلیالحیااا😐
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
4.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#STORY🌱
از مناثرینیستکهجاماندهاماما!
-درراهتُووقتی پدری
بازنگردد
به بُردنمیراثِتفنگش؛
پسریهست!🤞🏾😎
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین
#الهه_بانوی_من 📿
#پارت220
مادر راضی بود اما پدر غر زد:
_چه خبره! یه ماشین کادوی تولد که چی بشه؟
سرمو کج کردم و گفتم:
_ شما وقتی سرویس برلیان رو گرفتم نگفتید چه خبره، چرا؟!
مادر به جای پدر گفت:
_خب دیگه چون اون برای تو بوده... پدرت یادش رفته، حسام ماشینش رو بخاطر تو فروخت.
_خودش خواست، مگه من گفتم بره ماشینش رو بفروشه واسه الهه؟
مصمم گفتم:
_ خب الانم من می خوام ... شما همین چند وقت پیش گفتید که به نظر من احترام میذارید.
پدر نفس حبس شده اش رو آزاد کرد و گفت:
_ آهان ... گروکشیه پس!
مادر باز بین حرف منو پدر پرید:
_حمید ... تو چه خصومتی با حسام داری؟ این دو تا نامزدن .
پدر فوری گفت:
_موقت البته ... مگه نه الهه؟ هنوز داری فکر می کنی یا نه؟
چی می گفتم؟ می گفتم نه؟ می گفتم عاشق شدم؟ نگاه پدر خود سرزنش بود. خود کنایه . خود طعنه . سکوت کردم که پدر ادامه داد:
_ باشه ماشین بخر براش ولی حواست هست که دیگه یه ماه و دو سه هفته بیشتر وقت نداری.
یک ماه و دو سه هفته ! زودتر از یه ماه می گفتم. اول هم به خود حسام می گفتم. یه شب از همون شب هایی که می اومد دنبالم تا بریم بیرون. توی یکی از همون رستوران هایی که مهمونم می کرد. یا شاید پشت موتورش. شایدم امامزاده ای جایی. زل می زدم توی چشماش و یکدفعه می گفتم:
_می دونی یه نفرو دوست دارم؟
عکس العملش دیدنی بود! باور می کرد یعنی؟! من ! الهه ! عاشقش شدم. عاشق پسری که یه روز از لباسش، از اون ریش سیاه بلندش یا حتی اون تسبیح توی دستش، بدم میومد.
#کــپـــی_حرام است
نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏
🌸🌼🌸🌼🌸
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
انگـٰار خـدٰا آروم درِ گوشـم میـگھ . . !
خـدٰات منـم بـیخـیٰالِ هـمـہ ∙͜•
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
❤️ #پیامبراکرم(ص) فرمودند:
🍃 هر کس در #ماهرجب، هزار مرتبه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» بگوید، خداوند برای وی هزار حسنه نوشته، و هزار شهر در بهشت بنا می کند.
📖 وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۸۴
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
#استوری📲
توقع بعضیا از رهبری...😏👊
#رهبࢪمونھ💞
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
نصفشبدوستاشوبیدارکرد
گفتبیدارشیدمنمیخوام
شهیدشم . .😇
#شهیدانھ
#شهید_رضا_اسماعیلی
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
••✾••
شهید شُدن••••
یک اتِفــاق نیست...
بـایَد خـونِ دل بُخورۍ.
دَغدغہهای هیأت،±
دَغدَغہهای کار جَهادی
دَغدَغہهای تـَرک گُناه••••
دَغدَغههای شهادت
وَ تَفریحِ سالم.••
اره رفیق شهادت نمیاد دنبالت تو بــاید بری دنبـــال شهادت...
#شهیدانھ
#پسࢪونھ
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
〖🍃 🌺〗
.
•
- آرامِجـٰآنم˘˘🌙 . . .
#دخٺࢪونھ
#عڪسنوشٺھ
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝