eitaa logo
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
556 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
428 ویدیو
11 فایل
الناز رحمت نژاد ✍️خبرنگار حوزه مقاومت/ مربی تربیتی و مدرس عضوفعال باشگاه ادبی بانوی فرهنگ طلبه مملکت و شاگردی در حال‌ آموختن عظیم‌ترین آرزویی که در سینه‌ام جا خشک کرده؛ پیروزی مقاومت فلسطین است...✌️ 🆔 @Elnaz_rahmatnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
به بقیه کمک کن حتی وقتی می‌دونی اونها نمی‌تونن لطف تو رو جبران کنن... @be_vaghte_del313
خدا بزرگتر از دردای ماست رفیق:) @be_vaghte_del313
تآ آنجا که یادم میآید ما بودیم جمعھ بود امآ تو نبودۍ...! حسرتم اما از آن روزیست که جمعھ باشد،تُـو باشۍ، مآ نبآشیم ..! 🌿 @be_vaghte_del313
در ڪربلا ما را براےِ مُستَشهَدینَ بَینَ یَدیہ... آماده میڪنند... @be_vaghte_del313
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
در ڪربلا ما را براےِ مُستَشهَدینَ بَینَ یَدیہ... آماده میڪنند... #حاج_حسین_یکتا #بانو_طلبه @be_va
الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه‏»؛ یعنے: خدایا! من را از ڪسانے قرار ده ڪه در برابر او (امام زمان) به میرسند.... @be_vaghte_del313
این روزها هیچکس نمے داند در دلم چه مے گذرد جز تو ... خودت گفتے ؛ اَنَّ اللهَ یُحولُ بَینَ المَرءِ وَقَلبِه " خدا حائل است بین انسان و قلبش " دلِ آشفته ے مارا سرِ مویے دریاب ... @be_vaghte_del313
براے اصیل بودن کافے است که دروغ نگویے... آغاز اصالت همین است که نخواهے چیزے باشے، که نیستے ... @be_vaghte_del313
نویسندهٔ مسئول یعنی نویسنده‌ای که وقتی می‌نویسد، نه به قصد «تفنن» و «زینت» می‌نویسد، بلکه به قصد این می‌نویسد که یا خودش را روشن کند یا با این قصد که مطلبی را که برای خودش روشن شده به دیگران هم ابلاغ کند. پی نوشت: آدم این چند خط بالا را میخواند و بعد به این فکر میکند که وقتی رویای نویسندگی در سرش پخش میشد چه بچگانه و بازی‌مآبانه به آن فکر میکرده بعدتر خودش را هی کوچک تر میبیند و دورتر میشود و بعدترش اگر دوباره رویایی در سرش ساخته شد و انگیزه و هدفی او را واداشت که به دنبالش برود، یادش میماند که هر واژه ش متحمل بار چه مسئولیتی خواهد بود... @be_vaghte_del313
"مادر ِ من ...مادر ِ من..." وقتی فکر میکند که زیادی بزرگ شده ام ، انقدر بزرگ که از تنهایی نترسم، از شب تنها بودن در خانه نترسم، از اینکه خودم برای یک ایل و تبار غذا درست کنم نترسم و از خیلی چیزهای دیگر که باید دخترها بترسند دیگر نمیترسم احساس ِ پیری میکند. وقتی گاهی صبح ها در حد یک سلام میبینمش و شب ها در حد یک "ناهار چی خوردی؟" فرصت حرف زدن با من را دارد و میفهمد که باید باور کند دخترکش خیلی بزرگتر از چیزی شده که فکرش را میکند احساس پیری میکند. و وقتی این احساس ِ خطرناک سراغش می آید با تمام وجود سعی میکند پس اش بزند و مرا در آغوشش بگیرد و نجاتم دهد از هرچه که مرا دور میکند از او.از استقلال داشتنم متنفر است و هرچه قدر وابسته ترش باشم مادرانگی اش شکوفا تر میشود. آنوقت روزهایی که در خانه تنهام جز از کنار من جایی نمیرود چون خیال میکند تنهایی میترسم. شبها میگوید بیا اینجا کنار من بخواب چون لابد هیچ دختری نیست که از تنها در شب خوابیدن نترسد! نمیگویم اتفاق خوبیست چون اذیتم میکند اینکه باورش نمیشود دیگر ۱۳ ساله نیستم اما از دور که نگاه میکنم قشنگ است.. یک جور لطیف و مادرانه است. خنده م میگیرد و سعی میکنم مقابلش بیشتر کودک باشم تا جوان. سعی میکنم تا حس مادرانه ش برای همیشه بماند‌‌. گاهی هم باید از پوسته استقلال مداری ات فاصله بگیری و خودت را کوچک کنی و فرار کنی میان بالهای چادر مادر... مادرها موجودات عجیبی اند که حتی حس ِ دور شدن فرزندشان هم پیرشان میکند. و من نمیخواهم عامل این حس ِ بد در مادرم شوم... @be_vaghte_del313
خدا بزرگتر از دردای ماست رفیق:) @be_vaghte_del313 ...این پیام ک فرستادین خیلی بیشتر دلم‌گرفت😔گره ای تو زندگی دارم ک مدتهاست با بند بند وجودم متوسل شدم جواب بگیرم ولی هنوز جوابی نگرفتم... پی نوشت: ممنونم که اینقد دِلی کانال رو دنبال میکنید‌. الحمدالله که حالِ دلتون با نوشته ها خوب میشه، و گاهی بعضی دوستان گفتن که یه سری نوشته ها متناسب با شرح حالشون هست و کانال رو وقتایی دنبال میکنن که دلشون گرفته باشه... من رو سیهی بیش نیستم... قابل و لایق نیستم... شماها که قابلین، آبرو دارین درگاهِ خداوندِ تبارک و تعالی برای باز شدن گره این خواهر عزیزمون به نیت رقیه خاتون سه ساله ارباب سه صلوات بفرستین.
4_6044125789954245648.mp3
5.84M
💔 آقا من و بغضِ ترڪیده قلبی که واسه حرم تپیده تو نوڪراتون هنوز یڪی هست که ی تورو ندیده @be_vaghte_del313
حاٰل انسان نسبت به خداوند باید همچون فرهاد باشد..! تیشه‌اے هم که میزد به یاد شیرین میزد..! @be_vaghte_del313
یک نوع خوشحالی هم هست که مختص به زمانهاییست که بابا از من چیزهای کوچکی میخواهد که برایش مشکل آفرین شده و راه حلش را من بلدم مثلا سرچ یک مطلب، هنگ کردن گوشی، کارهای اینترنتی و ... که درست بعد از برق خوشحالی توی چشم های بابا منتقل میشود به قلب من خوشحالی های کوچک اما بزرگی که اصلا کلمه ای برای توضیحش ندارم اما با تمام وجود زندگی‌ش میکنم. @be_vaghte_del313
همیشه دلایل کافی ای وجود داشت که من یک دختر قوی باقی بمونم...! #بانو_طلبه #عکاس_خودمان @be_vaghte_del313
احوال من مپرس، که با صد هزار درد؛ می‌بایدم به دردِ دل دیگران رسید... @be_vaghte_del313
نه اینکه معنی اش باشد! بلکه ، سیدالشهدا امتحان می کند را به فراق ... امتحانی چون دوری یوسف از یعقوب ! @be_vaghte_del313
امروز توفیق داشتیم پایِ روایت گری و خاطره گویی حاج حسین یکتا باشیم، ایشون تعبیرِ جالبی از آتش به اختیاری داشتن! آتش به اختیار یعنی: پایِ کارِ انقلاب ... پایِ کارِ خدا ... یعنی پایِ کارِ غم و غصه های باشیم ... @be_vaghte_del313
اگر نوشته ای حالتان را خوب کرد، دعایی به حال نویسنده بدحالش کنید ثواب دارد... خیلی محتاجِ دعای خیرتون هستم دوستان‌. 🙏🌸
اینکه من حجاب دارم، نمازِ اول وقت میخونم، صبورم، خوش برخوردم، خوب هست اما وقتی خوب تر میشه که تو شرایط سخت هم پایبند باشم! و حالا من تو اون شرایط قرار گرفته بودم... بخشِ جراحیِ قلب! عزیزجون باید قَلبِشُ جراحی می کرد، به همه ام گفته بود که فقط با من راحتِ و احساسِ آرامش میکنه، دلم نیومد تنهاش بذارم و اینجوری شد که بیست شب از زندگیِ من کنار عزیزجون تو بیمارستان و شرایطِ سخت گذشت. راستش این بیست شبُ انتخاب کردم که خودمو مَحَک بزنم! آیا من تو این شرایط سخت میتونم حجابم رو همونجور که هر روز هستم رعایت کنم؟ یا نه به بهانه اینکه راحت باشم تو بخشِ بیمارستان کَشفِ حجاب میکنم! آیا باتوجه به شب بیداری ها و سَرِ ساعت دارو دادن و تیمار کردنِ بیمار صبور و خوش برخورد هستم؟ آیا باوجودِ خستگی و سبک شمردنِ نماز از جانب هم اتاقی هایِ عزیز من نمازم اولِ وقت هست؟ با لهجه شمالی دخترِجَوان که جراحیِ قلبِ باز کرده بود به خودم اومدم... از وضعِ بَدِ حجابِ پرستارها و همراه هایِ بیمارانِ بخش گله می کرد، راستش فکر می کردم صدایی که به گوشم می رسه و داره گله میکنه یه خانم محجبه باشه، همونجور که رو ویلچر نشسته بود داخلِ اتاق شد و گفت میشه شما هم اتاقی ما باشی؟ همسرم همراهِ منه، با این وضع حجابِ پرستارا و همراه ها احساسِ آرامش نمیکنم، همسرمم آدمِ بی تقوایی نیست اما خب خواه ناخواه چشمش که به این بی حجاب ها می افته... من مات و مبهوت سر تا پاشُ نگاه کردم خودشم همچین حجابِ کاملی نداشت! گفت: خانم چادری، از حجابت خوشم اومد، بِهِم احساس آرامش و امنیت داد تازه میفهمم ماهایی که حجاب نداریم چه آسیبی به جامعه و خانواده ها و حتی خودمون میزنیم. و شماهایی که حجاب دارین نه تنها خودتون بلکه من و امثالِ من هم احساس آرامش و امنیت میکنیم‌. از عمق وجود خدا رو شکر کردم و چند شب از اون بیست شب رو با دخترِ جوان گذروندم. حالا من جایِ یک بیمار به دو بیمار رسیدگی می کردم... و تمامِ سعی ام این بود خَم به ابرو نیارم با صدایِ اذانِ گوشی هم اتاقی هایِ عزیز حداقل کاری که می کردن این بود که تصمیم می گرفتن نماز بخونن و با حسرتی آمیخته از شوق و رضایتمندی نگاه به نماز خوندن من کنن. پی نوشت: هر کدوم از ما بچه حزب اللهی ها با اعمال و رفتارمون تو مجامع عمومی هر جایی از جامعه مثلِ مسجدِ متحرکی می مونیم که میتونیم تاثیر گذار باشیم و آرمان ها و ارزش ها رو فریاد بزنیم. مردمِ ما تشنه برخوردِ خوب و درک شدن از جانبِ ما هستن مواظب حرفا و نگاه هامون به کسایی که یه کوچولو با ما فرق دارن باشیم. @be_vaghte_del313
کوچه های بدون شهید... کوچه نیست؛ ناکجا آبادی است که انتهایش یا خیمه ی قرمز ابن زیاد است، یا خانه ی بنفش یک مسئول شهرداری، یا کاخ سفید ترامپ... فرقی ندارد... هرکجا باشی کوچه های بی شهید...کوچه نیست... سقیفه های پر از خیانت است... #کوچه_شهید #بانو_طلبه @be_vaghte_del313
چہ تڪلیف سنگینـــی است: "بلاتڪلیفی" وقتی ڪه نمیدانمــ منتظـرت ماندمــ یا فـقط خودمـ را بہ انتـظار زده امــ آقــا...😔 @be_vaghte_del313