eitaa logo
بداهه های #روح _الله_عمران
95 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 چرا نوری به چشم تر نداری چرا دستی بر این پیکر نداری مگر چند ست از من گشته ای دور چگونه هیچ بال و پر نداری چو نیزاری شد ای جان پیکر تو شکسته نی فرو شد در بر تو نمیدانم که تیر از تن در آرم و یا بند آورم خون سر تو چرا از دیدگانم خون نیاید که تیر از دیده ات بیرون نیاید هزاران تیر را در بر گرفتی خدا داند غمی افزون نیاید تقلایی بزن تیرت در آرم دگر نایی به دستانم ندارم. نبوده در خیالِ روزگاری که تیر از دیده ات بیرون بیارم اگر عمرم به سر ناید چه آید اگر تاـ بر کمر ناید چه آید تمام زندگانی م ای برادر به پیشم یک نظر ناید چه آید ــــــــــــــــ حنا بستم ز خون بر روی ماهم تماشایی شد این چشم سیاهم به پیشت خواستم بر خیزم از جای ولی بی دستها بی تکیه گاهم خیالم از غمت تنها بمیرم چو نوکر در دل صحرا بمیرم ولی در دل دعا کردم که ای کاش به پیش مادرت زهرا بمیرم ــــــــ به چشمی اشک.. چشمی خون شد ای وای شقیق ماه بنگر چون شد ای وای که شقه شقه از شق القمر شد رُخش چون لاله ها گلگون شد ای وای ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━
آنکه نامش نمی برم هرگز با رفیقان و نوکر پَستش می زد و می زدند زهرا را هر که با هر چه داشت در دستش مرتضی را رها نکرد اما . آسمان را به بند می بردند علتش را درست یادم نیست شاید از حقد بدر و خیبر بود شاید.... این احتمال هم کم نیست می توان از مغیره ها پرسید شعر از شرم آب گردیده آن یهودی هنوز حیران ست او که دستان کوه را بسته به گمان خودش مسلمان ست؟! می کشاند چگونه کوهی را؟ .....
می رفت تا پنیر و دو تا نان بگیرد و ... شاید اجازه ای بدهد کیف؛ مرهمی پایش به سنگ خورد ..."بمیرم امیرعلی! با پای تیر خورده کجای جهنمی" . فرزند در میانه ی میدان و ... خط شکست آه از نهاد اسلحه ناگه بلند شد بی سیم ماند و جیغ "کجا مانده " دستی به جمع کردن یک بند شد دار و ندار اسلحه ای یک خشاب شد گرد و غبار... آینه ها را گرفته بود بین هوار تانک و والمیرهای داغ پای مغازه ی از حال رفته بود "آبی به صورتش بزنید" اشک او چکید "مادر! نه سایه داری و ..." بغضش امان نداد همسایه ای به طعنه به زیر لبش نوشت "سهمیه را گرفته به ما هم نشان نداد" کوهی به دوش داشت و سنگی به پا کشید با هر مصیبتی که شد از جا بلند شد "حالت که جا نیامده مادر بیا بشین" "بهتر شدم ... دو طعنه شنیدیم ... چند شد" .... ادامه دارد
صدو ده(110)فضیلت از فضائل و مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام.pdf
1.91M
💠 تقدیم به تو ... کتاب ارزشمندی ست بخشی ز فضایل‌ ست یک بار پریدن این حوالی ها هم بد نیست... اگر چه دستمان کوتاه ست 💠 تقدیم به تو 🍃🌷 لیاقتش را داری تا آنکه نگاه تشنه ات تر گردد یک آیه بخوانی و را بینی حال تو ازین که هست ... بهتر گردد 💠
با نوک نیزه نیش می شد زد می شود پاره پاره با آن کرد می شود بر تنی فرود آورد ‌پدری را به آن پریشان کرد نیزه بر پهلویش فرود آمد دیده ای با تبر درخت افتاد! تبری گشته بود نیزه و .... وای اکبر از زین اسب سخت افتاد 😭😭
با نوک نیزه نیش می شد زد می شود پاره پاره با آن کرد می شود بر تنی فرود آورد ‌سرش از آن طرف نمایان کرد نیزه بر پهلویش فرود آمد دیده ای با تبر درخت افتاد! تبری گشته بود نیزه و .... وای علی از زین اسب سخت افتاد 😭😭 یا ❤️
18.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙روضه خوانی آیت الله العظمی جوادی آملی برای شهادت امام حسین سلام الله علیه 😭😭😭 از کجایش برات بنویسم هر که با هر چه داشت آمده بود پای گودال عجیب نیزارست به تبرّک شده سری زده بود آن یکی بر کلاه‌خودش زد خون توان نگاه را برده ست دیگری نیزه را به پهلو زد چه به روز تو نیزه آورده ست مقتل آورده ... من نمی گویم بوسه باران شده ست پیشانی جای ایهام و استعاره که نیست حال آرایه را نمی دانی تیر را بر دهان زدن سخت ست .... بگذریم ...از خیام می گویم زینب آنجاست .... روبروی حسین از زبان امام می گویم زینب من ... برو نگاه نکن دیگر اکنون به خیمه می آیند هر چه خلخال اگر که مانده بگیر دخترانم بدون بابایند جان تو جان دخترم ... زینب! "تیرها در میان گودال و با سپر می زدند زینب را یک نفر در میان گودال و صد نفر می زدند زینب را " شاعرش قاتل دلم شده است هر کجا را نگاه می کردی آتش و گُرگ و دود و غوغا بود دختری می دوید و دنبالش سرِ یک گوشواره دعوا بود زیر لبهاش می خواند