eitaa logo
بدون مرز
337 دنبال‌کننده
322 عکس
184 ویدیو
2 فایل
اینجا قرار است از آنسوی مرزهایمان بنویسیم؛ از داستان بیداری ملت‌های جهان "بدون مرز در شبکه های مجازی" بله ble.ir/join/6VCosAGYUH اینستاگرام https://www.instagram.com/bedone_marze?igsh=MTVkam52ZWthb2FlbA== تلگرام https://t.me/bedun_e_marz
مشاهده در ایتا
دانلود
21.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟡 مروری بر مستندهای حوزه مقاومت 🎞مستند : فرزندان جبل عامل از شروع مقاومت در سرزمین سیب و زیتون، عروس خاورمیانه ، لبنان . مقاومتی که در هرکجای این جهان مختصات مشابه دارد . مستند فرزندان جبل عامل پر است از تصاویر دیده نشده‌ای از ، ، و مردی که این روزها دل‌ها بدجور برایش تنگ است ، . مقاومتی که پس از گذشت سال‌ها، امروز به پاس خون مطهر شهدایش به وسعت یک جهان شده و دشمنانی که نابودیش را میخواستند وادار به عقب نشینی و قبول آتش بس کرده است. 🇱🇧 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
🔴 روایت زنان مقاومت این قسمت سیده سُهام موسوی همسفر تا بهشت 🔻همیشه در کنار نام فرماندهان و شهدا نام زنی همراه و صبور می‌درخشد. زنی که یا محبت مادری را به جهاد بخشیده یا عشق و عاشقی همسرانه را با مقاومت تقسیم کرده است اما اینبار سخن از زنی است که تصمیم گرفت علاوه‌ بر مقام صابران، به مقام شهادت نیز، برسد. زنی به نام شهیده سیده سُهام موسوی. کسی که با تولدش در سرزمین پر فراز و نشیب ، مسیر زندگیش را طوری انتخاب کرد که به جای تماشاچی، بازیگر میدان باشد. این روحیه‌ی سهام زمانی تقویت شد که - دبیرکل حزب‌الله لبنان - را به عنوان همسر برگزید و از همان روزهای طلبگی در نجف، مسیر کنشگریش را نه تنها به عنوان همسر یک مجاهد که به عنوان یک زن جهادگر طوری ترسیم کرد که عاقبتش شهادت باشد. این است که وقتی داشت همراه همسرش، بلندی‌های جبل‌الصافی را بالا می‌رفت، ناگهان سیدعباس به او خیره شد و گفت: "ام یاسر! اگر خوش شانس باشید گلوله‌های توپخانه‌ی اسرائیلی نصیبتان خواهد شد". سیده سهام هم در وظایف خانه و هم در فعالیت‌های جهادی، در سطوح عالی بود. آنچنان که به تعبیر عبدالقدوس الامین در کتاب "هم‌قسم" : می‌توانست آنقدر زمان را کِش دهد تا به همه‌ی کارهایش برسد. او تعلیمات نظامی دیده بود و با سپاه پاسداران ارتباط داشت. خانه‌اش را محل پذیرایی و جلسات هسته‌های مقاومت کرده بود. پس از بازگشت از نجف و آموختن علوم دینی در حوزه‌ی علمیه‌ی الزهراء تدریس می‌کرد. مراکز فرهنگی و حسینیه‌های جبل‌عامل و بقاع را سر و سامان می‌داد. یکی از وظایفی که برای خودش تعریف کرده بود رسیدگی به اوضاع خانواده‌های نیازمند علی‌الخصوص خانواده‌ی شهدا بود و به محض رسیدن خبر شهادت یکی از نیروهای حزب‌الله، خودش را به خانواده‌ی شهید می‌رساند تا از آنان دلجویی کند. سهام وقتی با سید عباس ازدواج کرد و راهی نجف شد، دختر جوان و کم سن و سالی بود. زندگی سخت و فشارهای مالی رویشان زیاد بود. اما او به جای آنکه سر ناسازگاری بگذارد، شروع کرد به تهذیب نفس. این بود که بعد از بازگشت به لبنان، خانه‌اش خانه‌ی امید نیازمندان شد. در خاطرات مردم لبنان چنین ماندگار شده که: روزی نیازمندی درب خانه‌ی او را زد. وقتی سُهام درب را باز کرد به آن فرد مستمند گفت: پولی در خانه ندارم، بیا و اگر از وسایل چیزی به درد تو می‌خورد بردار. فرد نیازمند گفت که زمستان است و هوا سرد، زیراندازی در خانه نداریم آنگاه سهام فرش خانه‌اش را جمع کرد و به او داد! با اینحال فعالیت‌های فرهنگی مانع از آن نمی‌شد که او در تربیت فرزندانش کوتاهی کند. سهام بسیار به تاثیر دعا اعتقاد داشت و معتقد بود یکی از راه‌های تربیت کودکان، خواندن دعاست. این بود که وقتی می‌خواست دعای طولانی چون ندبه بخواند، وضو می‌گرفت، چادرش را سر می‌کرد و بچه‌هایی که توان همراهی داشتند را می‌نشاند کنار خودش تا هرکدام بخشی از دعا را بخوانند و در آخر برای یکی از رزمندگان نیروهای مقاومت، دعا کنند. پس از ربوده شدن و شهادت ، جامعه‌ی نوپای مقاومت لبنان نیاز داشت که برای تقویت خود به رهبری مقتدر چون تکیه کند. ام یاسر به امام خمینی تعلق خاطر ویژه‌ای داشت و خبرها، پیام‌ها و سخنرانی‌هایش را به دقت پیگیری می‌کرد و هر آنچه از امام می‌آموخت به دیگران نیز آموزش می‌داد. در یکی از سفرهای سیدعباس به ایران او هم همراه همسرش آمد و به دیدار امام رفت. سال‌ها شوق شهادت را در دلش پرورانده بود. می‌دانست که امام خمینی به چهره‌ی هیچ زنی نگاه نمی‌کند. با خود گفت اگر نگاه امام ولو به قدر ثانیه‌ای به او بیافتد، ان‌شاالله به آرزوی دیرینه‌ی خود یعنی شهادت همراه همسرش، می‌رسد. وقتی چشم امام به او افتاد قلبش روشن شد که ان‌شاالله آرزویش براورده خواهد شد. سرانجام در ۲۷ بهمن سال ۱۳۷۰ پس از حضور در مراسم سالگرد و در حال بازگشت به بیروت، در حالیکه کوچکترین فرزندش را در آغوش داشت و همراه همپای همیشگی یعنی درون خودروی شخصیشان بودند، مورد حمله هوایی اسرائیل قرار گرفت و به آرزوی شهادت خود رسید. 🇱🇧 🌍با بدون مرز همراه باشید! @bedun_e_marz
🟢 به مناسبت سالگرد ربوده شدن امام موسی صدر روحانی بی مثل و مانند 🔹️ اواخر تعطیلات تابستانی 📚برشی از کتاب عائده ✍ به نویسندگی محبوبه رضوی نیا 📍انتشارات سوره مهر 🔸️با بدون‌مرز همراه باشید؛ http://zil.ink/bedonemarz
🟢 به مناسبت سالگرد ربوده شدن امام موسی صدر روحانی بی مثل و مانند 🔹️ اواخر تعطیلات تابستانی هشت‌سالگی‌ام به صور رفتیم تا به مادربزرگ پدری‌ام سر بزنیم. پدربزرگم کمی قبل‌تر فوت شده بود. توی شهر عکس‌های زیادی از سیدی روحانی که نمی‌شناختمش، این‌طرف و آن‌طرف به چشمم خورد. توجهم را خیلی جلب کرد. قرار بود برایش مجلس بزرگداشت برگزار کنند. از مادرم پرسیدم: مامان، چرا دارند مراسم می‌گیرند؟ 🔺️گفت: این آقا سید موسی صدر هستند و امروز سالگرد دزدیده شدنش است. یک عالِم دینی و انقلابی بودند که برای گرفتن حق آدم‌های فقیر و ضعیف تلاش می‌کردند چرا؟ دلیلش چه بود؟ چون کسی نبود به آن‌ها کمک کند. مامان، من دوست دارم بروم مراسمش!... 🔸️آشنایی من با شخصیت امام موسی این‌طور شروع شد، اما کنجکاو بودم، خواستم برایم در موردش بیشتر بگویند. از دایی بزرگم، رامِز، خواستم حرف بزند. گفت: 🔹️سید موسی روحانی بی‌مثل و مانندی بود. توی اخلاق و رفتار و روابطش با همه یک‌طور رفتار می‌کرد. پرسیدم: یعنی چه؟ ‼️مثلاً یک نفر که می‌خواسته بین مسلمان‌ها فتنه کند، به شیعه‌ها می‌گوید از بستنی‌فروشی یوسف انتیبا خرید نکنند؛ چون صاحبش مسیحی و نجس است! یوسف که درآمدش فقط از همین راه به دست می‌آید، با این حرف یکی‌یکی مشتری‌هایش را از دست می‌دهد. 🔻وقتی امام موسی صدر این خبر را می‌شنود، تصمیم می‌گیرد سراغ مرد بستنی‌فروش برود. به او می‌گوید: لطفاً برای من یک بستنی بیاور. یک صندلی هم می‌گذارد جلوی مغازه و همان‌جا بستنی‌اش را می‌خورد. با مغازه‌دارهای اطراف هم سلام و احوال‌پرسی می‌کند. مردم که این صحنه را می‌بینند، تعجب می‌کنند. 🔹️امام موسی می‌گوید: بله، ما همه‌مان با هم زندگی می‌کنیم و همه‌مان هم از بستنی‌های این مرد می‌خوریم. بستنی‌هایش حرام نیست! بعد دایی‌ام گفت: عایده! فکر کنم تو هم وقتی بچه بودی، از این بستنی خورده‌ای! 📚برشی از کتاب عایده ✍ به نویسندگی محبوبه سادات رضوی نیا 📍انتشارات سوره مهر 🔸️با بدون‌مرز همراه باشید؛ http://zil.ink/bedonemarz