بهشتیان 🌱
🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂 🍂💫🍂 💫🍂 🍂 #پارت394 💫کنار تو بودن زیباست💫 صدای محبوبه خانم رو شنیدم _آ
🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂
🍂💫🍂
💫🍂
🍂
#پارت395
💫کنار تو بودن زیباست💫
دیسی از داخل کابینت برداشتم و برنج رو داخلش کشیدم و وسط میز گذاشتم. دو تا کاسه ماست هم پر کردم و کنار هر بشقابی گذاشتم.
جاوید وارد آشپزخونه شد و جوری با ولع نگاه میکنه که معلومه تا الان این غذا رو نخورده
صندلی رو عقب کشید و نشست. نفس عمیقی کشید و پرسید
_اسم این غذا چیه؟
_صبر کن بابات بیاد. شاید اون بدونه
سپهر وارد آشپزخونه شد و نگاهش روی دیس ثابت موند.کنایه وار گفتم
_بفرمایید. غذای شاهانهست!
نیم نگاهی بهم انداخت جلو اومد و سرجاش نشست. جاوید با اجازهای گفت کفگیر رو برداشت و برای خودش کشید و اولین قاشق رو توی دهنش گذاشت و نگاه من به سپهر خیره موند. جاوید با دهن پر گفت
_عجب چیزیه!
کمی ماست توی دهنش گذاشت
_چقدر خوشمزهست!
بدون اینکه نگاه از نگاه سپهر بردارم گفتم
_اره خیلی خوشمزهست
همزمان که قاشقش رو از غذا پر میکرد گفت
_اسمش چیه؟
_دمی زرد. غذای مورد علاقهی من
_واقعا هم دوست داشتنیه
ناخواسته چشمم پر از اشکشد
_من با این غذا بزرگشدم. خدا رو همشکر کردم و میکنم. البته این خیلی بهتر از اونیه که ما می خوردیم. چون این برنجش ایرانیه مال ما پاکستانی بود
اشک روی صورتم ریخت
_یه وقتا همین ماستم نبود و با آبلیمو میخوردیم. میخوای امتحان کنی؟
روی صحبت من با سپهر بود ولی جاوید که هنوز متوجه منطور من نشده گفت
_الان که با ماست مزه میده.سری بعد با آبلیمو میخورم
قاشق دیگه ای خورد و پرسید
_با آبلیمو خالی؟
سربلند کرد و متوجه نگاه من و سپهر شد و از سرعت جویدنش کمکرد
صدام لرزید
_اره با آبلیمو خالی. من غذا زیاد بلدم از امشب غذاهایی که تو تمام این سالها خوردم رو براتون درست میکنم. یه روز برنج رو زرد میکنم. فردا شوید میزنم پس فرداش رب میزنم. یه روز نیمرو میزنم روش. خیلی هم وضعمون خوب باشه یه تنماهی میخریم
سپهر غمگین از حرفهام گفت
_من خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکردم لازم داری برات پول میفرستادم. اوننصرت خدا نشناس هر بار میگفت کفش میخواد مانتو میخواد چادر میخواد، اضافهتر هم میگرفت
_برو از دختر برادرت بپرس ببین بین کفش و پول و بابا چی رو انتخاب میکنه. حاضره سایهی پدر بالاسرش نباشه ولی کفش پاش باشه؟
با گریه ادامه دادم
_به خدا که آدم پابرهنگی رو به بی پدری ترجیح میده.
صندلی رو عقب فرستادم و ایستادم.
_بخورید نوش جونتون
_من از نصرت شکایت کردم
_اتفاقا منم موافقم ولی این چیزا کم و کسری های بچگی من رو جبران نمی کنه.
پارت زاپاس
رمان کامل شده. ۸۴۱ پارت داره😋
قیمت ۵۰ تومن
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه
6037997239519771
بانک ملی
فاطمه علی کرم
فیش رو برای این ایدی ارسال کنید
@onix12
عزیزان پی دی اف نیست کانال خصوصی هست. بعد از خرید رمان رو فقط خودتون میتونید بخونید. نه اجازه دارید به کسی لینک رو بدید نه تو هیچ کانال و گروهی بزارید❌
🖊 : فاطمه علیکرم
🍂 هدیبانو🍂
🚫 #کپیحرام و پیگرد #قانونی دارد🚫
╔═💫🍂════╗
@behestiyan
╚════💫🍂═╝
💫
🍂💫
💫🍂💫
🍂💫🍂💫
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂💫🍂