بهشتیان 🌱
🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂 🍂💫🍂 💫🍂 🍂 #پارت417 💫کنار تو بودن زیباست💫 وارد پاساژ شدیم. اینکه سپهر جل
🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂
🍂💫🍂
💫🍂
🍂
#پارت418
💫کنار تو بودن زیباست💫
تو ماشین نشستیم و منتظر سپهر موندیم.
_خیلی خوشگل شدی.
آهی کشیدم و جنس چادرم رو با دو انگشت امتحان کردم.
دو سالی بود که نتونسته بودم چادر بخرم و برای اینکه رنگش بور نشه سعی میکردم همیشه از جاهای سایه برم و بیام.
الان چطور باید خوشحال باشم. مگه خاطرات روزهای تنهایی و بی کسیممیزاره
ماشین تکونی خورد و در عقب آهسته باز شد و صدای سپهر رو شنیدم
_آروم بزار
_چشم آقا
_دستت درد نکنه
در بسته شد و جاوید گفت
_تو رستوران نه جواب بده نه بی محلی کن.چون حرمتت حفظ نمیشه
_نشستی اینجا مثلا ته دل من رو خالی کنی که برای بابات احترام بخری؟ راه خوبی نیست
سمتم چرخید
_نه به جان بابا! من با قلقهای رفتاری بابا آشنام. قبلا هم رفتارش رو تو دفتر رستوران دیدی. اونجا مراعات هیچ کس رو نمیکنه...
در ماشین باز شد و سپهر پشت فرمون نشست.
جاوید گفت
_دستت درد نکنه بابا. خیلی زحمت کشیدی
سپهر نیم نگاهی از توی آینه بهم انداخت خواستم پوزخند بزنم و بگم که کسی که بعد از بیست و دو سال اومده یه چادر و مانتو برای دخترش خریده بهش نمیگن زحمت کشیدی اما از اخطارهای جاوید ته دلم خالی شده. نکنه حرفی بزنم و توی رستوران جلوی اون همه آدم بخواد کاری که توی خونه وقتی تنها بودیم رو کرد دوباره تکرار کنه!
نفس سنگینی کشیدم و نگاهم رو به بیرون دادم.
_با نازنین تالار دیدید؟
_نه هنوز
_دیر میشه ها!
_یکم به اختلاف خوردیم. نازنین میگه باغ بگیریم...
سپهر تشر مانند گفت
_نازنین غلط کرده!
جاوید ناراحت گفت
_دارم راضیش میکنم!
_تقصیر من و سعیدِ که سپردیم دست خودتون. فردا خودم با عموت میریم یه تالار رو قرار داد میبندیم.
جاوید دستپاچه گفت
_تا فردا خودمون یکی رو انتخاب میکنیم
سپهر سرش رو بالا داد
_بابا خواهش میکنم! مطمعنم نازنین قبول نمیکنه. قبولم کنه با دلخوریه
سپهر کلافه گفت
_خیلی خب! فردا صبح همه با هم میریم
_آخه بابا...
عصبی حرف جاوید رو قطع کرد
_بسه جاوید! فردا همه با هم میریم. شش ماهه سپردیم به شما امروز و فردا میکنید. الانم که غلط اضافه کرده باغ میخواد!
جاوید ناراحت سرش رو پایین انداخت و دیگه جواب نداد. مگه باغ چه ایرادی داره! چقدر زورگوعه! خب عروسیِ نازنین دلش میخواد تو باغ باشه.
پارت زاپاس
رمان کامل شده. ۸۴۱ پارت داره😋
قیمت ۵۰ تومن
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه
6037997239519771
بانک ملی
فاطمه علی کرم
فیش رو برای این ایدی ارسال کنید
@onix12
عزیزان پی دی اف نیست کانال خصوصی هست. بعد از خرید رمان رو فقط خودتون میتونید بخونید. نه اجازه دارید به کسی لینک رو بدید نه تو هیچ کانال و گروهی بزارید❌
🖊 : فاطمه علیکرم
🍂 هدیبانو🍂
🚫 #کپیحرام و پیگرد #قانونی دارد🚫
╔═💫🍂════╗
@behestiyan
╚════💫🍂═╝
💫
🍂💫
💫🍂💫
🍂💫🍂💫
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂💫