eitaa logo
بهشتیان 🌱
35.3هزار دنبال‌کننده
558 عکس
313 ویدیو
2 فایل
کد شامد کانال 1-1-774454-64-0-3 به قلم فاطمه علی‌کرم کپی حرام و نویسنده راضی نیست نام‌اثرها👇 https://eitaa.com/joinchat/1016726656C03ad44f3ea تبلیغات👈🏻    https://eitaa.com/joinchat/3465609338C403c4bc61a
مشاهده در ایتا
دانلود
بهشتیان 🌱
🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂 🍂💫🍂 💫🍂 🍂 #پارت‌418 💫کنار تو بودن زیباست💫 تو ماشین نشستیم و منتظر سپهر م
🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂 🍂💫🍂 💫🍂 🍂 💫کنار تو بودن زیباست💫 اگر مرتضی جای جاوید بود الان کوتاه نمی‌اومد و با احترام حرف آخر رو خودش می‌زد. آهی کشیدم و پرغصه یاد اون روزی افتادم که برای اولین بار ناهار دعوتش کردم خونه‌م. چقدر خوش گذشت. با اینکه خیلی هم دور نیست ولی انگار سال‌ها از اون‌روز فاصله گرفتم.‌ این سپهری که من می‌بینم عمرا اجازه‌ی عقد من و مرتضی رو بده. شاید راهی باشه که بتونم بدون اجازه‌ش عقد کنیم. ماشین رو نگهداشت. به اطراف نگاه کردم. اینجا با اون دفتری که اون روز رفتیم فرق می‌کنه. پیاده شدیم و نگاهم سمت ساختمان بزرگ و چند طبقه‌ای رفت که سپهر سمتش قدم برمی‌داشت. اهسته به جاوید گفتم _اینجا رستورانه؟ _آره. سه طبقه‌ش رستورانِ یه طبقه‌ش آشپزخونه طبقه‌ی اخر هم دفتر مدیر و حسابدار و اینا کمی بهم نزدیک شد و با شیطنت گفت _بیرونش دهنت رو باز نگه داشته توش رو ببینی غش می‌کنی شروع به خندیدن کرد.‌ فوری لب هام‌رو روی هم گذاشتم و نگاه چپ‌چپ کوتاهی بهش انداختم _فقط ببین من چه گیری افتادم بین شما. هی بابا چپ‌چپ نگاهم می‌کنه هی تو.‌ از لحنش خنده‌م گرفت اما خودم رو کنترل کردم و جاوید ادامه داد _دیدی گفتم تیر و ترکش رفتار تو به من می‌خوره! فردا صبح با نازنین داستان دارم. الان بهش بگم‌ اونم لج بازی‌هاش شروع می‌شه _نارنین انگار دوستت نداره! با تعجب و کمی دلخور گفت _چرا این رو می‌گی؟! _چون خودم حس عشق و دوست داشتن رو تجربه کردم. وقتی یکی رو دوست داری هر چی اون بگه قبول می‌کنی. این حرف من رو به خاطراتم با مرتضی برد "می‌دونی به چی فکر می‌کردم؟ اول باید اینجا رو کابینت کنیم. بعد فرش و یخچال و تلوزیون رو عوض کنیم _اول کاری همینا خوب نیست؟ حالا بعدا می‌خریم _خیلی وسایل لازم داریم. اینا رو می‌گیریم بقیه‌ش رو به مرور می‌خریم. ناراحت با برنج توی بشقابم بازی کردم _ببخشید که من جهیزیه ندارم _این چه حرفیه! پس الان منم باید معذرت بخوام که خونه ندارم؟ _نه منظورم این نیست..." _یعنی تو هر چی مرتضی می‌گه قبول می‌کنی!؟ بهت نمیاد _بله. چون واقعا دوستش داشتم. نیم‌نگاهی بهش انداختم _یه جوری قبافه می‌گیری هر کی ندونه میگه چقدر ضعیفه. دیروز نشون دادی بلدی چیکار کنی. اخرشم زنگ زد گریه کرد که ببخشیش سپهر پله های پهن ورودی رو بالا رفت و روی بالاترین پله ایستاد و نگاهمون کرد جاوید با حرفم جوری توی هم رفته که پشیمون شدن چرا گفتم پارت زاپاس رمان کامل شده. ۸۴۱ پارت داره😋 قیمت ۵۰ تومن بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه 6037997239519771 بانک ملی فاطمه علی کرم فیش رو برای این ایدی ارسال کنید @onix12 عزیزان پی دی اف نیست کانال خصوصی هست. بعد از خرید رمان رو فقط خودتون میتونید بخونید. نه اجازه دارید به کسی لینک رو بدید نه تو هیچ کانال و گروهی بزارید❌ 🖊 : فاطمه علی‌کرم 🍂 هدی‌بانو🍂 🚫 و پیگرد دارد🚫 ╔═💫🍂════╗       @behestiyan ╚════💫🍂═╝ 💫 🍂💫 💫🍂💫 🍂💫🍂💫 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂💫🍂