eitaa logo
بهشتیان 🌱
31.9هزار دنبال‌کننده
211 عکس
70 ویدیو
0 فایل
کد شامد کانال 1-1-774454-64-0-3 به قلم فاطمه علی‌کرم کپی حرام و نویسنده راضی نیست نام‌اثرها زبان‌عشق اوج نفرت یگانه منتهای عشق تمام تو، سهم من روزهای تاریک سپیده کنار تو بودن زیباست تبلیغات👈🏻    @behestiyan2
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂 🍂💫🍂 💫🍂 🍂 💫کنار تو بودن زیباست💫 جاوید گفت _سروش همه می‌دونن تو چقدر زحمت می‌کشی... _ناراحتیم از این نیست. به دایی حق می‌دم.‌از شهاب موندم. الان کجاست؟ _پایینِ. بهش پیام دادم بیاد بالا _خسته شدم از دستش. هی من درست می‌کنم اون خراب. _پیش اومده دیگه ناراحت نباش _ناراحتم جاوید! نوشتن چند تا قرار داد برای دایی خیلی مهم بود. من به زحمت تونستم اینا رو پیدا کنم. انقدر رفتم اومدم تا تونستم بنویسم. در اتاق باز شد و شهاب داخل اومد. هر دو دلخور نگاهش کردن _عمو کجاست؟ جاوید گفت _اتاق خودش. برو منتظرته مضطرب نگاهش بین سروش و جاوید جابجا شد _بابام نیست؟ سروش جواب نداد اما جاوید گفت _نمی‌دونیم.‌شاید تو اتاق خودش. تچی کرد و از اتاق بیرون رفت.‌ سروش سمت در رفت که جاوید گفت _تو کجا؟ بدون اینکه نگاهمون کنه ناراحت گفت _میرم پیش بهرام ببینم چه گندی زد بیرون رفت و در رو بست. جاوید کتش رو دراورد و روی مبل، روبروی من نشست _بساط ما تو رستوران هر روز همینه. یه روزِ آروم نداریم لبخندش دندون نما شد و به شوخی ادامه داد _تازه می‌رسیم خونه بداخلاقی‌های تو شروع می‌شه. _تا کی می‌خوای اینجوری زندگی کنی. خب مستقل شو _یعنی بابا رو تنها بزارم؟ _می‌خوای وایستی تا همیشه اینجوری باهات رفتار کنه _اولا عصبی بود.‌ آروم باشه اینطوری نیست. دوما هر جا برم سر کار یکی هست که اگر اشتباه کنم همین‌قدر ناراحت می‌شه.‌ باید کار رو دست انجام بدی _من بودم واینمیستادم خنده‌ی صدا داری کرد _فرق بین زن و مرد همینه دیگه! زن ناز داره هی قهر می‌کنه. ولی مرد باید مرد باشه وایسته خیره نگاهم کرد و ادامه داد _غزال من جونم رو برای بابا می‌دم.‌ اگر ببینم چیزی ناراختش می‌کنه سعی میکنم اون رو از سر راهش بردارم _چرا؟ دلت برای بی محبتی که به مادرت کرده نمی‌سوزه؟ برای مادرمم دلم می‌سوزه. اما بیشتر برای بابا. چون گرفتار شد. اگر پدربزرگ کوتاه می‌اومد. عمه دخالت نمی‌کرد و مادر من ادای عاشق ها رو در نمی‌آورد الان بابا یه زندگی آروم داشت. نه اینکه با این همه خدم و حشم لنگ یه نگاه با رضایت تو باشه. یابا خیلی داره تلاش میکنه که تو بپذیریش _من مثل تو نیستم. اگر دلسوزی برای مادرم رو بزارم کنار. دلم برای اون بیست و دو سال تنهایی خودم... _غزال بهش فرصت بده. به خدا بابا اینجوری مهربون نیست که داره با تو راه میاد _سگ از ناتوانی مهربان است و الا سگ کجا و مهربانی نگاه خیره‌ش عصبی شد و با تشر گفت _عه! درست حرف بزن _این یه ضرب و المثلِ! یعنی این مهربونی فقط... _خودم می‌دونم. _من که به بابات نگفتم... ایستاد و با اخم نگاهم کرد _ولی داری حرف بابا رو می‌زنی چشم‌غره‌ای بهم رفت _بی‌تربیت! این رو گفت و از اتاق بیرون رفت من فقط می‌خواستم بهش بگم این مهربونی سپهر از ناتوانیشِ پارت زاپاس کل رمان ۵۰ تومن بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه 6037997239519771 بانک ملی فاطمه علی کرم فیش رو برای این ایدی ارسال کنید @onix12 عزیزان پی دی اف نیست کانال خصوصی هست. بعد از خرید رمان رو فقط خودتون میتونید بخونید. نه اجازه دارید به کسی لینک رو بدید نه تو هیچ کانال و گروهی بزارید❌ 🖊 : فاطمه علی‌کرم 🍂 هدی‌بانو🍂 🚫 و پیگرد دارد🚫 ╔═💫🍂════╗       @behestiyan ╚════💫🍂═╝ 💫 🍂💫 💫🍂💫 🍂💫🍂💫 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂💫🍂