بهشتیان 🌱
🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂 🍂💫🍂 💫🍂 🍂 #پارت428 💫کنار تو بودن زیباست💫 روی تخت نشستم و به انگشتر ظری
🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂
🍂💫🍂
💫🍂
🍂
#پارت429
💫کنار تو بودن زیباست💫
روبروی آینه ایستادم. و قلب کوچیک آویزون به گردنم رو توی دست گرفتم.
مرتضی این رو قسطی برام خرید و هر ماه باید پرداخت کنه. بعد اینا انقدر راحت خرید میکنن
اشک تو چشمهام جمع شد و نگاهم رو به بالا دادم
_ خدایا من چرا اینجام.
در اتاق باز شد و جاوید گفت
_عه! تو که هنوز حاضر نشدی!
_گفت بیام؟
_آره. زود باش دیگه
مانتو رو روسری پوشیدم و از اتاق بیرون رفتم. سپهر روی مبل نشسته بود و مشغول کتابخوندن بود.
_بابا کاری نداری؟
همونطور که داشت کتاب میخوند گفت
_ساعت دو نشده برگردید که صبح خواب نمونیم
_چشم
نگاه دلخورم رو ازش برداشتم و همراه جاوید بیرون رفتم
_کلی شرط گذاشت تا اجازه داد
_چه شرطی!
_گفت باید فردا بیای رستوران
از حرکت ایستادم و طلبکار نگاهش کردم
_چرا از طرف من قول دادی! من نمیخوام بیام اونجا
دستش رو پشت کمرم گذاشت و کمی فشار اورد و مجبور به راه رفتنم کرد
_چرا نمیای! بیا تو دفتر کنار خودم بشین.
_که چی بشه!
_اولا تنها نمونی. دوما یا من یا بابا مجبوریم بمونیم و کارمون عقب میفته.
خندید و ادامه داد
_ سوما وقتی من میگم بیا بگو چشم
_جاوید من اصلا از اونجا خوشم نمیاد چون سپهر فکر کرده...
_سلام
با دیدن نازنین پایین پله ها حرفم نصفه موند. لبخند زد و مهربون گفت
_چه خوب کردی اومدی!
جاوید اهسته گفت
_دیگه ادامه نده تا تنها بشیم
به خاطر جاوید لبخند کمرنگی رو لبهام نشوندم
_سلام. خیلی ممنون
پایین رفتم و نازنین صورتم رو بوسید دستش رو سمت جاوید دراز کرد و من رو یاد اولین باری که به مرتضی دست دادم انداخت.
جاوید دستش رو گرفت و برای اینکه کمتر غصه بخورم نگاه ازشون گرفتم.
_بقیه کجان؟
_نشستن. منم اونجا بودم دیدم دیر کردی اومدم دنبالت
_بابام کارم داشت
هر سه همقدم شدیم.
_شهابم هست
با خنده گفت
_اره. باز سارا داره کلاس میزاره شهابم کیف میکنه.
هر دو خندیدن و به آلاچیقی که چراغش روشن بود نگاه کردم. جاوید دستم رو گرفت و آهسته گفت
_هر وقت دیدی داری اذیت میشی بگو برگردیم.
_باشه
_سارا رو هم زیاد جدی نگیر.
با دیدن من همه ایستادن. از سروش و سارا به خاطر مادرشون خوشم نمیاد.
جواب سلامشون رو به سردی دادم و نشستم و جاوید هم کنارم نشست.
پارت زاپاس
رمان کامل شده. ۸۴۱ پارت داره😋
کل رمان۵۰ تومان
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه
6037997239519771
بانک ملی
فاطمه علی کرم
فیش رو برای این ایدی ارسال کنید
@onix12
عزیزان پی دی اف نیست کانال خصوصی هست. بعد از خرید رمان رو فقط خودتون میتونید بخونید. نه اجازه دارید به کسی لینک رو بدید نه تو هیچ کانال و گروهی بزارید❌
🖊 : فاطمه علیکرم
🍂 هدیبانو🍂
🚫 #کپیحرام و پیگرد #قانونی دارد🚫
╔═💫🍂════╗
@behestiyan
╚════💫🍂═╝
💫
🍂💫
💫🍂💫
🍂💫🍂💫
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂💫🍂