فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عصر_ظهور
🌱 یاد_تو
روزِ من... با یاد تو شروع میشود.
مولای من …
أَيْنَ حاصِدُ فُرُوعِ الْغَيِّ وَالشِّقاقِ؟
کجاست دروکننده شاخههای گمراهی و شکافاندازی؟
@beitozahra
#نهج_البلاغه
#نامه_شماره_30
پند و هشدار به معاویه
نسبت به آنچه در اختيار داری از خدا بترس، و در حقوق الهی که بر تو واجب است انديشه کن، و به شناخت چيزی همّت کن که در ناآگاهی آن معذور نخواهی بود. همانا اطاعت خدا، نشانه های آشکار، و راه های روشن و راهی ميانه و هميشه گشوده، و پايانی دلپسند دارد که زيرکان به آن راه يابند، و فاسدان از آن به انحراف روند. کسی که از دين سر باز زند، از حق روی گردان شده، و در وادی حيرت سرگردان خواهد گشت، که خدا نعمت خود را از او گرفته، و بلاهايش را بر او نازل می کند. معاويه! اينک به خود آی، و به خود بپرداز! زيرا خداوند راه و سرانجام امور تو را روشن کرده است، امّا تو همچنان به سوی زيانکاری، و جايگاه کفر ورزی، حرکت می کنی. خواسته های دل، تو را به بدی ها کشانده و در پرتگاه گمراهی قرار داده است، و تو را در هلاکت انداخته و راه های نجات را بر روی تو بسته است.
@beitozahra
#مدیون_شهدائیم
🌷شهید"سید عباس طباطبایی"🌷
شهیدی که ذكر روی لبش «يامهدي (عج)» و «يازهرا (س)» بود
📌سيّد عبّاس طباطبايي در دهم مرداد سال ۱۳۴۵ در يك خانوادهای مذهبي در آران و بيدگل متولّد شد.از كودكي داراي اخلاق و رفتاري بسيار خوب بود و در بين اقوام و آشنايان، به صفات نیکو شهرت داشت.
🔸او در نماز جماعت، مجالس ديني و مراسم سوگواري امام حسين(ع) شرکت می کرد. سادگي و گذشت او از سنين كودكي زبانزد همه بود.حق را مي گفت ولو به ضررش تمام مي شد. در محله، در میان همسالان خود شاخص بود.
🔹در سال ۱۳۶۵ خدمت سربازی اش را در سپاه پاسداران آغاز کرد. او در عمليات كربلاي ۴ شركت داشت.
▪️در عملیات كربلاي ۵ در حالی که مشغول حمل مهمات براي رزمندگان اسلام بود،در ۲۲دی ماه ۱۳۶۵ با اصابت خمپاره دشمن به ماشينش به درجه ی رفيع شهادت نائل شد.
▫️به گفته همرزمانش او در جبهه و در عملیّات ها هميشه به ياد خدا بود. در دعا و نيايش، حال عجیبی داشت و ذكر روی لبش «يامهدي (عج)» و «يازهرا (س)» بود.
هدیه به ارواح طیّبه شهدا و این شهید والامقام صلوات...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین.
@beitozahra
#دمی_با_حافظ
غزلیات، غزل شمارهٔ ۴۸۵
ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی
من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی
بوی یک رنگی از این نقش نمیآید خیز
دلق آلوده صوفی به می ناب بشوی
سفله طبع است جهان بر کرمش تکیه مکن
ای جهان دیده ثبات قدم از سفله مجوی
دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر
از در عیش درآ و به ره عیب مپوی
شکر آن را که دگربار رسیدی به بهار
بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی
روی جانان طلبی آینه را قابل ساز
ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
گوش بگشای که بلبل به فغان میگوید
خواجه تقصیر مفرما گل توفیق ببوی
گفتی از حافظ ما بوی ریا میآید
آفرین بر نفست باد که خوش بردی بوی
@beitozahra